هدایت شده از استیکرها
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران آیه (۱۱۸)
🔺هشدار به مسلمانان در دوستی با قوم یهود
🌿شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده این آیات، هنگامى نازل شده، که عده اى از مسلمانان با یهودیان، ـ به سبب قرابت، یا همسایگى، یا حق رضاع، و یا پیمانى که پیش از اسلام بسته بودند ـ دوستى داشتند و به قدرى با آنها صمیمى بودند که اسرار مسلمانان را به آنان مى گفتند، بدینوسیله قوم یهود که دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بودند و به ظاهر خود را دوست مسلمانان قلمداد مى کردند، از اسرار مسلمانان مطلع مى شدند.
آیه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد که چون آنان در دین شما نیستند، نباید آنها را محرم اسرار خود قرار دهید; زیرا آنان درباره شما از هیچ شرّ و فسادى کوتاهى نمى کنند، آنان مى خواهند شما همیشه در رنج و عذاب باشید.(۱)
✅تفسیر:
بیگانگان را محرم اسرار خود نسازید
این آیه به دنبال آیاتى که مناسبات مسلمانان با کفار را بیان کرد، به یکى از مسائل حساس اشاره کرده و ضمن تشبیه لطیفى به مؤمنان هشدار مى دهد، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! غیر از هم مسلکان خود، دوست و هم رازى انتخاب نکنید، و بیگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود با خبر نسازید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً).
بِطانَة در لغت، به معنى لباس زیرین است، و مقابل آن ظهارة به معنى لباس روئین مى باشد. و در اینجا کنایه از محرم اسرار است.
و خَبال در اصل، به معنى از بین رفتن چیزى است، غالباً به زیان هائى که در عقل انسان اثر مى گذارد، گفته مى شود.
یعنى کفار شایستگى دوستى شما را ندارند، و نباید آنان دوست و محرم اسرار شما باشند. کفار در رساندن شر و فساد نسبت به مسلمانان کوتاهى نمى کنند.
🔹هرگز سوابق دوستى و رفاقت آنها با شما مانع از آن نیست که به خاطر جدائى در مذهب و مسلک، آرزوى زحمت و زیان شما را در دل خود نپرورانند، بلکه پیوسته علاقه آنها این است که شما در رنج و زحمت باشید (وَدُّوا ما عَنِتُّمْ).
آنها براى این که شما از مکنونات ضمیرشان آگاه نشوید، و رازشان فاش نگردد، معمولاً در سخنان و رفتار خود مراقبت مى کنند، و با احتیاط و دقت حرف مى زنند.
ولى با وجود این، آثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشکار است (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ).
گاه به طور نا خودآگاه سخنانى بر زبان مى آورند، که مى توان گفت همانند جرقه ایست از آتش پنهانى دل هاى آنها، و مى توانید از آن، به ضمیر باطن آنان پى ببرید.
🔹این آیه حقیقتى را بیان مى کند که امیر مؤمنان(علیه السلام) در سخنان خود توضیح فرموده است، آنجا که مى فرماید: ما أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً اِلاّ ظَهَرَ فِى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجْهِهِ: هیچ کس در ضمیر باطن، رازى را پنهان نمى دارد، مگر این که از رنگ چهره و لابلاى سخنان پراکنده و خالى از توجه او آشکار مى شود .(۲)
خلاصه این که: خداوند بدین وسیله طریقه شناسائى باطن دشمنان را نشان داده، و از ضمیر باطن و راز درونیشان خبر مى دهد، و مى افزاید: آنچه از عداوت و دشمنى در دل خود پنهان کرده اند، بمراتب از آنچه بر زبان مى آورند بزرگ تر است (وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ).
سپس اضافه نموده: ما براى شما این آیات را بیان کردیم، اگر در آن تدبر کنید (قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الآْیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).
به وسیله آن مى توانید دوست خود را از دشمن خویش تمیز دهید، و راه نجات از شرّ دشمنان را پیدا کنید.
منبع: تفسیر نمونه آیت الله مکارمشیرازی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✅ادامه شرح نامه ۲۸ بخش ۲ 🔹2. در تفسير امام حسن عسکرى(عليه السلام) آمده است: «يَأتى بِالرُّمْحِ الّ
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه شرح و تفسیر نامه ۲۸ نهج البلاغه بخش۲
🌿فضائل و امتیازات بنی هاشم
2. ابن ابى الحديد از ابو الفرج اصفهانى در کتاب مقاتل الطالبين نقل مى کند که جعفر فضايل فراوانى دارد و احاديث بسيارى در اين زمينه نقل شده از جمله اينکه هنگامى که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) خيبر را فتح کرد جعفر بن ابى طالب از حبشه باز گشته بود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را در آغوش گرفت و پيشانى او را بوسيد و اين جمله معروف را فرمود: «ما أدرى بِأيِّهِما اَشَدُّ فَرَحاً بِقُدُومِ جَعْفَر أمْ بِفَتْحِ خَيْبَر؟; نمى دانم کدام يک از اين دو براى من سرورآفرين تر است آمدن جعفر (از حبشه) يا فتح خيبر؟».(16)
3. ابن عساکر در تاريخ دمشق در روايتى نقل مى کند که على(عليه السلام) نخستين مردى بود که اسلام آورد، بعد از او زيد بن حارثه و سپس جعفر بن ابوطالب.(17)
4. در کتاب الاصابة فى تمييز الصحابه آمده است که جعفر به مستمندان و فقرا علاقه فراوانى داشت در کنار آنها مى نشست و به آنها خدمت مى کرد و با آنها سخن مى گفت به گونه اى که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) او را «ابوالمساکين» ناميد و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «أَشْبَهْتَ خَلْقِي وَخُلُقِي; تو از نظر خلقت و خوى شبيه منى» سپس مى افزايد: اين حديث را بخارى و مسلم در کتاب خود نقل کرده اند.(18)
5. ابن عساکر در تاريخ دمشق از انس بن مالک از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند که فرمود: «نَحْنُ بَنُو عَبْدِالْمُطَّلِبِ سَادَةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ رَسُولُ اللهِ وَحَمْزَةُ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَجَعْفَرٌ ذُو الْجَنَاحَيْنِ وَعَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ; ما فرزندان عبدالمطلب بزرگان اهل بهشتيم من و حمزه سيّدالشهدا و جعفر ذوالجناحين و على و فاطمه و حسن و حسين».(19)
در فضيلت جعفر نيز احاديث فراوانى است، با حديثى از امام باقر(عليه السلام) اين سخن را پايان مى دهيم فرمود: خداوند به رسولش وحى فرستاد که من چهار خصلت جعفر را پاداش مى دهم پيامبر(صلى الله عليه وآله) به سراغ جعفر فرستاد و اين خبر را با او در ميان گذاشت. جعفر عرض کرد: اگر نه اين بود که خداوند به تو خبر داده بود، من چيزى در اين باره نمى گفتم (خصال چهارگانه من اين است) من هرگز شراب ننوشيدم (حتى در عصر جاهليّت که معمول بود) زيرا مى دانستم اگر شراب بنوشم عقل من زايل مى شود و هرگز دروغ نگفتم، زيرا مى دانستم دروغ شخصيت انسان را پايين مى آورد و هرگز دامانم آلوده بى عفتى نشد، زيرا مى ترسيدم خانواده من نيز گرفتار شوند و هرگز براى بت سجده نکردم، چون مى دانستم بت نه زيانى مى رساند و نه سودى مى دهد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) دست بر شانه او زد و فرمود: سزاوار است که خداوند متعال براى تو دو بال قرار دهد که با آن همراه فرشتگان در بهشت پرواز کنى.(20)
اضافه بر همه اينها از افتخارات جعفر آن است که رييس مهاجران به حبشه بود، بنابراين او دو هجرت داشت (هجرت به سوى حبشه و هجرت به سوى مدينه) و به دو قبله نماز خواند (در آغاز اسلام به سوى بيت المقدس و سپس در مدينه به سوى کعبه) و دو بار با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بيعت کرد (بيعتى در آغاز اسلام و بيعتى در فتح مکّه) همان گونه که در احاديث وارد شده است.(21)
*
پی نوشت:
1 . اين حديث (هفتاد تکبير) به طور اجمال در کافى (ج 3، ص 186، باب من زاد على خمس تکبيرات، ح 3) آمده است ولى آنچه در بالا آمد که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) چهارده بار نماز با چهارده گروه از فرشتگان خواند در شرح نهج البلاغه ابن ميثم آمده است.
2 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 193.
3 . شرح نهج البلاغه تسترى، ج 3، ص 111 و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 71.
4 . «تَمَجُّ» از ريشه «مج» بر وزن «حج» به معناى بيرون ريختن چيزى از مايعات از دهان است. سپس آن واژه در مورد شنيدن سخنان به وسيله گوش نيز به کار رفته است; معناى جمله بالا اين است که گوش ها اين فضايل را از خود بيرون نمى ريزد، بلکه آن را پذيرا مى شود.
5 . «رَمِيّة» به معناى صيدى است که با تيراندازى به دست بيايد. و جمع آن «رمايا» است و جمله «مَنْ مالَتْ بِهِ الرَّمِيَّةُ» اشاره به کسى است که دنبال صيدى مى رود و آن صيد او را از مسير اصلى منحرف مى سازد و اى بسا در بيابان گمراه شود. امام(عليه السلام)، با اين سخن به معاويه مى گويد: افرادى مثل عمرو بن عاص کسانى هستند که دنبال صيد مقام و مال دنيا هستند و به همين دليل از جاده حق منحرف شده اند تو زمام اختيار خود را به اين گمراهان مسپار.
@Nahjolbalaghe2
منبع⬇️
هدایت شده از 🌺
6 . طه، آيه 41.
7 . طه، آيه 39.
8 . عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 2، ص 184.
9 . سفينة البحار، ماده حمزه.
10 . همان.
11 . الاصابة، ج 1، ص 354.
12 . اسد الغابة، ج 2، ص 48.
13 . مکارم الاخلاق، ص 280 و بحارالانوار، ج 82، ص 333، ح 16.
14 . کافى، ج 8، ص 189، ح 216 (با کمى تلخيص).
15 . کافى، ج 8، ص 267، ح 392.
16 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 72. اين حديث را ابن عساکر در تاريخ دمشق، ج 6، ص 67 نقل کرده است.
17 . مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 66.
18 . الاصابه، ج 1، ص 237، شرح حال جعفر.
19 . مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 68.
20 . من لا يحضره الفقيه، ج، 4، ص 397، اين حديث را ابن عساکر نيز در مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 67 آورده است.
21 . سفينة البحار، ماده جعفر.
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️عمار یاسر چگونه شخصیتی بود؟
✅عمار با کنیه ابو یقظان فرزند یاسر بن عامر، و مادرش سمیه بنت خباط نام داشت.عمار از قبیلهی قحطانی یمن و همپیمان بنی مخزوم بود.وی از یاران برجستهی رسول خدا(ص) بود که به همراه پدر و مادرش از اولین مسلمانان بودندو مادرش سمیه اولین شهید زن در راه اسلام است.عمار جزو سی و چند نفری است که در ابتدای اسلام، مسلمان شد و شکنجههای فراوان دید. برخی گزارشها او را جزو هفت نفری میدانند که مسلمان شدنش را علنی کرد.
سمیه مادر عمار ابتدا کنیز ابیحذیفه مخزومی بود که او را بعد از آزادی به ازدواج یاسر که همپیمان با قبیلهی بنیمخزوم بود درآورد.
🌿گزارش شده است که پیامبر(ص) وقتی عمار و خانوادهاش را در حال شکنجه شدن میدید، میفرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید که بهشت وعدهگاه شما است: «صبرا آل یاسر موعدکم الجنّة».«صبرا یا آل یاسر، اللَّهمّ اغفر لآل یاسر»
🔹در مورد هجرت عمار به حبشه اختلاف نظر وجود دارد، ولی وی از اولین مهاجران به مدینه بود،و در ساخت اولین مسجد آن شهر(مسجد قبا) شرکت فعال داشت،و در نبردهای (مهم) زمان پیامبر(ص) حاضر بود.
🔹بعد از پیامبر(ص)
عمار بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) نیز حضور فعالی در صحنههای اجتماعی داشت.
🔹خلیفهی دوم بعد از مشورت با امام علی(ع)، عمار را به فرمانداری کوفه انتخاب کرد و در حکمش خطاب به مردم کوفه نوشت که عمار از نجبای اصحاب پیامبر است.
🔹راوی میگوید: روز نبرد یمامه، عمار یاسر را دیدم که بر صخرهای مشرف بر میدان نبرد ایستاده و با صدای بلند میگوید: ای مسلمانها! من عمار یاسر هستم! آیا از بهشت فرار میکنید؟! به سوی من آیید!
🔹من نگاه کردم و دیدم که گوش عمار قطع شده و آویزان است، ولی عمار همچنان به شدت به نبرد خود ادامه میدهد.
🔹عمار در کنار امام علی(ع)
عمار همواره یار و همراه امام(ع) بود تا جایی که معاویه او را دست راست حضرتشان معرفی میکند:
علی بن ابیطالب دو دست داشت؛ یکی عمار یاسر که در صفین قطع شد، و دیگری مالک اشتر!
عمار در جنگ صفین نقش بسیار فعال داشت و خطبهاش در آن نبرد معروف است:
«اى بندگان خدا! با من بر سر گروهى که (بیهوده) به دنبال انتقام و قصاصاند، رهسپار شوید ... خلیفه سوم دست اینان را به دنیا گشاده داشت و مال و منالشان داد، چندان که در جهان میخورند و میچرند، و اگر کوهها بر سر ایشان فرو ریزد پروایى ندارند. به خدا سوگند، گمان نمیکنم که ایشان به خونخواهى او برخاسته باشند؛ زیرا خود بهتر میدانند که او عملکرد خوبی نداشت ، ولى این گروه لذت دنیا را چشیده و آنرا گوارا یافتهاند و این را نیز میدانند که اگر صاحب [راستین] حق، آنان را به فرمانبردارى خود وادار کند، میان ایشان و سفره گسترده دنیا و چراگاهی که در آن میچرند، فاصله خواهد انداخت. آنان (معاویه) چون سابقه چندانی در اسلام نداشته تا شایسته فرمانروایى بر مسلمانان شوند، پیروان خود را بدین سخن فریفتند که: «پیشواى ما مظلومانه کشته شد!»، تا به این بهانه، حاکم زورگوى و شهریار مردم شوند...
اگر چنین نیرنگی نمیزدند، حتى دو نفر نیز با ایشان همراه نمیشدند! بار الها، اگر ما را پیروزى و یاورى دهى تو همواره پیروزیبخش و یاور ما بودهاى، و اگر کار (دنیا) را بدیشان سپارى، به دلیل حوادث رنجبارى که آنان براى بندگانت آفریدهاند، شکنجه دردناکى (در دنیا و آخرت) براى ایشان بیندوز».
عمار بعد از این سخنان، به همراه یارانش روانهی میدان شد. زمانی که نزدیک عمرو بن عاص رسید، گفت: اى عمرو! دینت را به (حکومت) مصر فروختى؟! نکبت و نابودى نصیبت باد که همواره در اسلام، انحرافى ایجاد میکنی، سپس حمله کرد و میگفت:
«صدق اللّه و هو للصّدق اهل و تعالى ربّى و کان جلیلا»؛
راست گفت خداوند که خود شایسته راستى است و پروردگارم بس والا و شکوهمند است.
پروردگارا، شهادت را در کنار کسانى که شیفتهی مرگى زیبا هستند، هر چه زودتر نصیبم ساز. در حالی که روبروی دشمنم و نه در حال فرار از آنان! چه کشته شدن بر هر مرگ دیگری برتری دارد. همراه آنان که نزد پروردگار خویش در فردوس برین نوشیدنی گواراى بهشتى و زلال سلسبیل مینوشند. از نوشابه مشکآمیز نیکان به جامى که آمیزهاش زنجبیل است ... بار الها، من از آنچه به من آموختى به این نتیجه رسیدم که امروز هیچکارى بیش از جهاد با این فاسقان، مورد رضایت تو نیست...
🌹در همین نبرد بود که عمار به شهادت رسید، و وعدهی رسول خدا(ص) در مورد وی به حقیقت پیوست که فرمود: به دست فرقهی باغیه به شهادت میرسی.
@Nahjolbalaghe2