eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساءآیه(۸۵)🔹 ✅نتیجه تشویق کار نیک یا بد
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساءآیه(۸۵)🔹 💡در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوف أَوْ نَهى عَنْ مُنْکَر أَوْ دَلَّ عَلى خَیْر أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوء أَوْ دَلَّ عَلَیْهِ أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ: هر کس به کار نیکى امر، یا نهى از منکرى کند و یا مردم را راهنمائى به عمل خیرى نماید، و یا به نحوى موجبات تشویق آنها را فراهم سازد، در آن عمل سهیم و شریک است، و همچنین هر کس دعوت به کار بد یا راهنمائى و تشویق به آن نماید، او نیز شریک است .(۳) در این حدیث، سه مرحله براى دعوت اشخاص به کار خوب و بد ذکر شده، مرحله امر، مرحله دلالت و مرحله اشاره که به ترتیب مرحله قوى و متوسط و ضعیف است. 🔹به این ترتیب، هر گونه دخالت در وادار کردن دیگرى به کار نیک و بد، سبب مى شود که به همان نسبت در محصول و برداشت آن سهیم باشد. 🔹مطابق این منطق اسلامى، تنها عاملان گناه، گناهکار نیستند، بلکه تمام کسانى که با استفاده کردن از وسائل مختلف تبلیغاتى، و یا آماده ساختن زمینه ها، و حتى گفتن یک کلمه کوچک تشویق آمیز، عاملان گناه را به کار خود ترغیب کنند در آن سهیمند، همچنین کسانى که در مسیر خیرات و نیکى ها از چنین برنامه هائى استفاده مى نمایند از آن سهم دارند. 🔹از پاره اى از روایات که در تفسیر آیه وارد شده است چنین بر مى آید که یکى از معانى شفاعت حسنه یا سیئه، دعاى نیک، یا بد در حق کسى کردن است که یک نوع شفاعت در پیشگاه خدا محسوب مى شود. 💡از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده: مَنْ دَعا لاَِخِیهِ الْمُسْلِمِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ أُسْتُجِیْبَ لَهُ وَ قالَ لَهُ الْمَلَکُ فَلَکَ مِثْلاهُ فَذلِکَ النَّصِیْبُ: کسى که براى برادر مسلمانش در پشت سر او دعا کند به اجابت مى رسد و فرشته پروردگار به او مى گوید: دو برابر آن براى تو نیز خواهد بود، و منظور از نصیب در آیه همین است .(۴) و این تفسیر، با تفسیر سابق منافاتى ندارد، بلکه توسعه اى در معنى شفاعت است، یعنى هر مسلمانى هر نوع کمک به دیگرى کند، خواه از طریق دعوت و تشویق به نیکى، یا از راه دعا در پیشگاه خدا و یا به هر وسیله دیگرى باشد، در نتیجه آن سهیم خواهد بود. 🔹این برنامه اسلامى، روح اجتماعى بودن و عدم توقف در مرحله فردیت را در مسلمانان زنده نگه مى دارد و این حقیقت را اثبات مى کند که: انسان با توجه به دیگران و گام برداشتن در مسیر منافع آنان هرگز عقب نمى ماند و منافع فردى او به خطر نخواهد افتاد، بلکه در نتایج آنها سهیم خواهد بود. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۱۷)بخش اول🔹 ✅«شغف» از ماده «شغاف» (بر وزن کلاف) به معناى گره بالاى قلب
🔹ادامه خطبه (۱۷) بخش اول🔹 و تعبير به حمّال در مورد گناهان ديگران نيز تعبير جالب ديگرى است، گويى گناهان (همان گونه که از کلمه وِزْر نيز استفاده مى شود) بار عظيمى است که بر دوش صاحبان آنها و کسانى که باعث و بانى آن شده اند، سنگينى مى کند و آنها را از پا درمى آورد و از رسيدن به مقصد و صعود به آسمان قرب الهى باز مى دارد و در قعر آتش دوزخ فرو مى افکند.از اين جا روشن مى شود کسى که خدا او را به خويش واگذارد، در چه مسير حرکت مى کند و به چه عاقبت شوم و دردناکى گرفتار مى شود.نکته ها:1ـ بدعت چيست و بدعت گذار کيست؟در گفتار بالا از سخنان بدعت آميزى که مردم را به گمراهى مى کشاند مذمّت شده است; و در روايات اسلامى نيز در نکوهش بدعت و مذّمت بدعت گذاران و در «نهج البلاغه» در خطبه هاى ديگرى نيز سخنان فراوانى وارد شده است. از جمله در حديثى مى خوانيم که رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «کُلُّ بِدْعَة ضَلالَة وَ کُلُّ ضَلالَة فِى النّارِ; هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در دوزخ است».در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «اَبَى اللهُ لِصاحِبِ الْبِدْعَةِ بِالتَّوبَةِ قيلَ يا رَسُولَ اللهِ وَ کَيْفَ ذلِکَ؟ قالَ: اِنَّهُ قَدْ اُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّها; خداوند توبه صاحب بدعت را هرگز نمى پذيرد! عرض کردند يا رسول الله چگونه چنين چيزى ممکن است؟ فرمود: به خاطر اين که محبّت آن بدعت در اعماق دلش جاى گرفته است».«بدعت» در لغت به معناى انجام يک امر بى سابقه است، ولى در ميان فقها و علماى اسلام به معناى کاستن يا افزودن چيزى بر دين است بدون هيچ دليل معتبر; و از آن جا که معارف و احکام الهى بايد از طريق وحى و ادّله معتبر به ثبوت برسد، هر بدعتى گناه بزرگ و عظيمى است و معمولا تمام انحرافات از بدعتها شروع شده است و اگر جلوى بدعت گرفته نشود، هرکس با سليقه شخصى و فکر قاصر خود چيزى بر آيين خدا بيفزايد و يا از آن بکاهد، مدّتى نمى گذرد که دين الهى به طور کلّى مسخ، محو و نابود مى گردد; و اين قانون تحريم بدعت بوده که تاکنون قرآن و اسلام را نگه داشته است. بسيارى از بدعتها به خاطر شرايطى به سرعت پخش مى شود و گاه در طول زمان باقى مى ماند و گروه هاى کثيرى را به انحراف مى کشاند و بار گناه بدعت گذار را روز به روز سنگين مى کند، به همين دليل در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که: مردى در گذشته تحت تأثير وساوس شيطانى، بدعتى گذارد و مردم را به سوى آن دعوت کرد، گروهى تحت تأثير او واقع شدند; بعد به خود آمد که اين چه کارى بود که من کردم و در صدد توبه برآمد و به انواع وسايل متشبّث شد. خداوند به پيامبر آن زمان وحى فرستاد که به او بگو: به عزّت و جلالم سوگند! اگر آن قدر مرا بخوانى تا بند بند تو از هم جدا شود، دعاى تو را مستجاب نخواهم کرد، مگر اين که افرادى که تحت تأثير بدعت تو واقع شدند زنده کنى و آنها از بدعت باز گردند، آنگاه توبه ات پذيرفته خواهد شد.از آنچه گفته شد معلوم مى شود که بدعت نه شامل اختراعات و ابداعات و علوم و فنون طبيعى و پزشکى و صنعت مى شود، و نه نوآوريهايى که در صحنه فرهنگ و ادبيات صورت مى گيرد، و نه آداب و رسوم زندگى، و نه تطبيقات فقها در زمينه مسائل مستحدثه با استفاده از قواعد کليه کتاب و سنّت.بدعت آن است که حلالى را حرام و يا حرامى را حلال کنند و چيزى از آيين خدا بکاهند و يا چيزى بر آن بيفزايند بى آن که دليل معتبرى بر آن قائم باشد، و يا آيين جديدى اختراع کنند و مردم را به عنوان يک دين به سوى آن دعوت نمايند، اين يکى از عظيمترين گناهان کبيره است. اين که در تاريخ «وهّابيّت» مى خوانيم گروهى از آنان حتّى با دوچرخه مخالفت مى کردند و آن را مرکب شيطان مى ناميدند و يا هنگامى که سران «سعودى» براى خبر گرفتن از مراکز لشکر، خطّ تلفنى کشيده بودند، آنها ريختند و همه را پاره کردند و از بين بردند و آن را «بدعت» ناميدند، کار بسيار ابلهانه اى است که هيچ ارتباطى با مفهوم بدعت که در فقه اسلامى آمده است ندارد و متأسّفانه تاريخ آنها پر از اين گونه امور است.گفتار کسانى که راه افراط را در برابر اين گروه پيش گرفته اند و مى گويند در دين هيچ اصل ثابتى وجود ندارد، گفتار خطرناکتر و باطل ترى است که تمام ارزشهاى الهى را بر باد مى دهد و راه هرگونه تحريف و تغيير را به استناد افکار و خواسته هاى اين و آن باز مى گذارد و اصالت دين را بکلّى از بين مى برد.اين سخن را با گفتارى از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در «کلمات قصار» (کلمه 123) پايان مى دهيم:آن جا که مى فرمايد: «طُوبى لِمَنْ ذَلَّ في نَفْسِهِ... وَ عَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَلَمْ يُنْسَبْ اِلَى الْبِدْعَةِ; خوشا به حال کسى که در نزد خود کوچک است (و تکبّر و برتربينى ندارد)... آزار او به مردم نمى رسد; سنّت پيامبر براى او کافى است و هرگز بدعتى به او نسبت داده نمى شود»! 🔹پایان شرح بخش اول خطبه(۱۷)🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و یکم ✳️ برداشت نادرست عثمان از اعتراضات مردم ♻️ تلاش عثمان برای فرافکنی 🔻[ عثمان با مشکلات متعددی روبرو شده بود. روزی به دیدار من آمد و گفت: ای ابالحسن! نمی‌دانم که زنده بودن تو برای من بهتر است یا مرگ تو؟ اگر بمیری، دوست ندارم بعد از تو زنده باشم و اگر زنده باشی، مخالفان و منتقدان من همواره تو را تکیه گاه خود قرار می‌دهند و به تو پناه می آورند. اصلاً نمی‌دانم با تو و مخالفان چه کنم؟! 🔻تو همانند فرزند ناخلفی هستی که اگر بمیرد، مصیبتی برای پدرش خواهد بود و اگر زنده بماند، از دست او در عذاب است. یا تسلیم باش! که ما هم با مسالمت با تو برخورد کنیم، یا جنگ کن تا ما هم با تو بجنگیم. فقط مرا بین زمین و آسمان، متحیّر رها مکن! 🔻به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانی، بعد از من روی خوش نخواهی دید و اگر من هم تو را بکشم بعد از تو راحت نخواهم شد و فتنه‌گر نمی‌تواند زمام این امت را در دست بگیرد. در پاسخ او گفتم: ] 🔻چه شده است که مخالفان و منتقدان به من تکیه کرده‌اند؟! این تصور تو که مرا پناهگاه مخالفان و منتقدان و سرزنش کنندگان خود می پنداری، از بدگمانی و سوءظنی که به من داری سرچشمه می گیرد و موجب می شود در دل خود این گونه قضاوت کنی! 🔻اگر از من نگران هستی، من به تو اطمینان می‌دهم که از طرف من آسیبی به تو نخواهد رسید و عهد پیمان خدایی با تو می‌بندم که "تا وقتی دریا پشم را خیس می کند"، از ناحیه من مشکلی تو را تهدید نخواهد کرد و به یقین مراعات حال تو را خواهم کرد. اما چه کنم که کارهای من در نظر تو ارزش چندانی ندارد و برای تو سودی نمی بخشد. 🔻اما اینکه گفتی مرگ و فقدان من، تو را در هم می شکند، هرگز چنین نیست. تا هنگامی که ولید و مروان راداری از فقدان من در هم شکسته نخواهی شد! ✳️ عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه 🔻 [ عثمان خیال می‌کرد که من مردم را علیه وی می شورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند می دهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی! 🔻من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا ﷺ اطاعت می کردی. من هم کمتر از آن دو نیستم؛ بلکه از لحاظ خویشاوندی به تو نزدیک‌ترم. اگر می پنداری این حکومت را رسول خدا ﷺ برای تو قرار داده است، ما خود شاهد بودیم که پس از رحلت او، نخست اعتراض کردی؛ ولی سرانجام به خلافت دیگران تن دادی! چگونه با آن دو بیعت کردی و راه مسالمت پیش گرفتی و با من مخالفت می‌کنی؟! اگر می‌گویی آن دو پسندیده رفتار کردند، من هم در دین خود و نسبت با پیامبر ﷺ کمتر از آن دو نیستم؛ پس با من هم آن‌گونه باش که با آن دو بودی.] 📚 منابع: ۱. شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۲۲ و ۲۳. 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا هر گاه به شما تحیتى گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید. یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید. خداوند حساب همه چیز را دارد. (نساء/86) صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظیم
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساءآیه(۸۶)🔹 ✅هر گونه محبتى را پاسخ گوئید 🔹گرچه بعضى از مفسران معتقدند: پیوند و ارتباط این آیه با آیات قبل، از این نظر است که در آیات گذشته بحث هائى پیرامون جهاد بود و در این آیه دستور مى دهد که اگر دشمنان از درِ دوستى و صلح در آیند، شما نیز پاسخ مناسب دهید، ولى روشن است: این پیوند، مانع از آن نیست که یک حکم کلّى و عمومى در زمینه تمام تحیت ها و اظهار محبت هائى که از طرف افراد مختلف مى شود، بوده باشد. این آیه در آغاز مى فرماید: هنگامى که کسى به شما تحیت گوید پاسخ آن را به طرز بهتر بدهید و یا لااقل به طور مساوى پاسخ گوئید (وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها). تحیّت در لغت، از ماده حیات و به معنى دعا براى حیات دیگرى کردن است، خواه این دعا به صورت سَلامٌ عَلَیْک: خداوند تو را به سلامت دارد باشد و یا حَیّاکَ اللّهُ: خداوند تو را زنده بدارد و یا مانند آن. ولى معمولاً از این کلمه هر نوع اظهار محبتى را که افراد به وسیله سخن، با یکدیگر مى نمایند شامل مى شود که روشن ترین مصداق آن، همان موضوع سلام کردن است. گر چه از پاره اى از روایات، همچنین تفاسیر، استفاده مى شود: اظهار محبت هاى عملى نیز در مفهوم تحیّت داخل است، در تفسیر على بن ابراهیم از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) چنین نقل شده: اَلْمُرادُ بِالتَّحِیَّةِ فِى الآیَةِ اَلسَّلامُ وَ غَیْرُهُ مِنَ الْبِرِّ: منظور از تحیت در آیه، سلام و هر گونه نیکى کردن است . و نیز در روایتى در کتاب مناقب چنین آمده: کنیزى یک شاخه گل خدمت امام حسن(علیه السلام) هدیه کرد، امام(علیه السلام) در مقابل آن وى را آزاد ساخت، و هنگامى که از علت این کار سوال کردند، فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته آنجا که مى فرماید: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها و سپس اضافه فرمود: تحیت بهتر، همان آزاد کردن او است ! و به این ترتیب، آیه یک حکم کلّى درباره پاسخ گوئى به هر نوع اظهار محبتى، اعم از لفظى و عملى مى باشد. و در پایان آیه، براى این که: مردم بدانند چگونگى تحیّت ها و پاسخ ها و برترى یا مساوات آنها، در هر حدّ و مرحله اى، بر خداوند پوشیده و پنهان نیست مى فرماید: خداوند حساب همه چیز را دارد (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْء حَسیباً). * * * نکته: سلام ، تحیت بزرگ اسلامى تا آنجا که مى دانیم تمام اقوام جهان هنگامى که به هم مى رسند براى اظهار محبت به یکدیگر، نوعى تحیت دارند که: گاهى جنبه لفظى دارد. و گاهى به صورت عملى است که رمز تحیت مى باشد. در اسلام نیز سلام یکى از روشن ترین تحیت ها است، و آیه فوق، همان طور که اشاره شد گرچه معنى وسیعى دارد اما یک مصداق روشن آن سلام کردن است. بنابراین، طبق این آیه همه مسلمانان موظفند سلام را به طور عالى تر و یا لااقل مساوى جواب گویند. از آیات قرآن نیز استفاده مى شود که: سلام یک نوع تحیت است. در سوره نور آیه ۶۱ مى خوانیم: فَاِذا دَخَلْتُمْ بُـیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً: هنگامى که وارد خانه اى شدید، بر یکدیگر تحیت الهى بفرستید، تحیتى پر برکت و پاکیزه . در این آیه، سلام به عنوان تحیت الهى که هم مبارک است و هم پاکیزه معرفى شده است، و ضمناً مى توان از آن استفاده کرد که معنى سَلامٌ عَلَیْکُم در اصل، سَلامُ اللّهِ عَلَیْکُم است، یعنى درود پروردگار بر تو باد، یا خداوند تو را به سلامت دارد، و در امن و امان باشى. به همین جهت، سلام کردن یک نوع اعلام دوستى و صلح و ترک مخاصمه و جنگ محسوب مى شود. از پاره اى از آیات قرآن نیز استفاده مى شود که: تحیت اهل بهشت نیز سلام است، مى فرماید: أُولئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً: اهل بهشت در برابر استقامتشان از غرفه هاى بهشتى بهره مند مى شوند و تحیت و سلام به آنها نثار مى شود . و در آیه ۲۳ سوره ابراهیم و آیه ۱٠ سوره یونس نیز درباره بهشتیان مى خوانیم: تَحِیَّـتُهُمْ فِیْها سَلامٌ: تحیت آنها در بهشت سلام است . همچنین از آیات قرآن استفاده مى شود که: تحیت به معنى سلام (یا چیزى معادل آن) در اقوام پیشین بوده است، در سوره ذاریات آیه ۲۵ در داستان ابراهیم(علیه السلام) مى گوید: هنگامى که فرشتگانِ مأمور مجازات قوم لوط به صورت ناشناس بر او وارد شدند به او سلام کردند و او هم پاسخ آنها را با سلام داد (اِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ). از اشعار عرب جاهلى نیز استفاده مى شود که تحیت به وسیله سلام در آن دوران بوده است....ادامه دارد @Nahjolbalaghe2