eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ما قرآن را نازل کردیم. و ما بطور قطع آن را حفظ مى کنیم. (حجر/۹) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات (۶الی۸)🔹 🔶تقاضاى نزول فرشتگان در این آیات، نخست، به موضع گیرى هاى خص
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیه(۹ )🔹 ✅حفظ قرآن از دستبردها! به دنبال بهانه جوئیهاى کفار، و حتى استهزاى آنها نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قرآن، که در آیات گذشته آمده بود، در آیه مورد بحث، یک واقعیت بزرگ و پر اهمیت را به عنوان دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، از یکسو، و اطمینان خاطر همه مؤمنان راستین از سوى دیگر، بیان مى کند و آن این که: ما این قرآن را که مایه تذکر است، نازل کردیم، و ما به طور قطع آن را حفظ خواهیم کرد (إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ). چنان نیست که، این قرآن بدون پشتوانه باشد، و آنها بتوانند آفتاب وجودش را با گِل بپوشانند و یا نور و شعاعش را با پف کردن خاموش کنند; این چراغى است که ایزد آن را برافروخته است، و این آفتابى است که غروب و افول نخواهد داشت. این گروه اندک و ناتوان ـ که سهل است ـ اگر همه جباران و زورمندان و سیاستمداران ستمگر، و اندیشمندان منحرف و رزم آوران جهان، دست به دست هم بدهند که: نورش را خاموش کنند، توانائى نخواهند داشت، چرا که خداوند حفظ و پاسدارى از آن را بر عهده گرفته است. در این که منظور، از محافظت و پاسدارى قرآن، در برابر چه امورى است، باز مفسران، تفسیرهاى گوناگونى دارند: ۱ ـ بعضى گفته اند: در برابر تحریف و تغییر و زیاده و نقصان است. ۲ ـ بعضى دیگر گفته اند: در برابر فنا و نابودى تا آخر جهان. ۳ ـ بعضى دیگر گفته اند: در برابر منطق هاى گمراه کننده ضد قرآنى. ولى، این تفاسیر، نه تنها با هم تضادى ندارند بلکه در مفهوم عام إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ داخلند; چرا این محافظت و پاسدارى را که به صورت مطلق و به اصطلاح با حذف متعلق آمده در یک بعد خاص، محصور و محدود کنیم. حق این است که: خداوند طبق ظاهر آیه فوق، وعده داده: آن را از هر نظر حفظ و پاسدارى کند: محافظت از هر گونه تحریف، محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه هاى دشمنان وسوسه گر. اما این که: بعضى از قدماى مفسرین احتمال داده اند: منظور، محافظت شخص پیامبر (صلى الله علیه وآله) است و ضمیر لَهُ به پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز مى گردد، زیرا کلمه ذِکْر به شخص پیغمبر، در بعضى از آیات قرآن (سوره طلاق ، آیه ۱٠) اطلاق شده بسیار بعید به نظر مى رسد. زیرا در آیات قبلِ آیه مورد بحث، کلمه ذِکْر صریحاً به معنى قرآن آمده، و این آیه که به دنبال آن آمده، مسلماً به همان معنى اشاره مى کند.(۱) * * * بحث در عدم تحریف قرآن معروف و مشهور در میان همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن اینست که: هیچگونه تحریفى در قرآن روى نداده است، و قرآنى که امروز در دست ماست، درست همان قرآنى است که بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده، و حتى کلمه و حرفى از آن کم و زیاد نگردیده است. در میان علماى بزرگ شیعه از قدماء و متأخرین، از جمله کسانى را که به این حقیقت تصریح کرده اند دانشمندان زیر را مى توان نام برد: ۱ ـ مرحوم شیخ طوسى که به شیخ الطائفه معروف است، او در اول تفسیر معروفش (تبیان) بحث روشن و صریح و قاطعى در این زمینه دارد. ۲ ـ سیّد مرتضى که از اعاظم علماى امامیه در قرن چهارم هجرى است. ۳ ـ رئیس المحدثین مرحوم صدوق محمّد بن على بن بابویه، او در بیان عقائد امامیه مى گوید: اعتقاد ما اینست که هیچگونه تحریفى در قرآن رخ نداده است . ۴ ـ مفسر بزرگ مرحوم طبرسى نیز در مقدمه تفسیرش بحث گویائى در این زمینه دارد. ۵ ـ مرحوم کاشف الغطاء که از بزرگان علماى متأخرین است. ۶ ـ مرحوم محقق یزدى در کتاب عروة الوثقى عدم تحریف قرآن را از جمهور مجتهدین شیعه نقل مى کند. ۷ ـ و نیز این عقیده از بسیارى از بزرگانى دیگر مانند شیخ مفید ، شیخ بهائى ، قاضى نور اللّه و سایر محققین شیعه نقل شده است. بزرگان و محققین اهل سنت نیز، غالباً بر همین عقیده اند. هر چند وقوع تحریف در قرآن از بعضى از محدثین شیعه و اهل سنت، که اطلاعات ناقصى درباره قرآن داشته اند، نقل شده، که با روشنگرى بزرگان دانشمندان دو مذهب، این عقیده ابطال، و به دست فراموشى سپرده شده است. تا آنجا که مرحوم سیّد مرتضى در جواب المَسائِلُ الطُّرابْلِسِیّات مى گوید: صحت نقل قرآن آن قدر واضح و روشن است که مانند اطلاع ما از شهرهاى معروف دنیا و حوادث بزرگ تاریخى و کتب مشهور و معروف است . فى المثل آیا هیچ کس مى تواند در وجود شهرهائى همچون مکّه و مدینه و یا همچون لندن و پاریس شک کند، هر چند هرگز به هیچ یک از این شهرها مسافرت نکرده باشد؟! و آیا کسى مى تواند مسأله حمله مغول را به ایران و یا انقلاب کبیر فرانسه و یا جنگ جهانى اول و دوم را منکر شود؟! چرا نمى تواند به خاطر این که: همه اینها به تواتر به ما رسیده است، آیات قرآن نیز همین گونه است به شرحى که بعداً بیان خواهیم کرد.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیه(۹ )🔹 ✅حفظ قرآن از دستبردها! به دنبال بهانه جوئیهاى کفار، و حتى استهزا
↩️و اگر افراد مغرضى خواسته اند: براى تفرقه میان شیعه و اهل تسنن اعتقاد به تحریف را به شیعه نسبت دهند، دلیل بر باطل بودن ادعایشان کتب بزرگ علماى تشیع است. این عجیب نیست که، فردى همچون فخر رازى ـ که مى دانیم در مسائل مربوط به شیعه حساسیت و تعصب خاصى دارد در ذیل آیه مورد بحث ـ بگوید: این آیه (إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ) دلیل بر ابطال قول شیعه است که قائل به تغییر و زیاده و نقصان در قرآن شده اند! صریحاً باید گفت: اگر منظور او، بزرگان و محققان شیعه است که هیچ یک چنین اعتقادى را نداشته و ندارند، و اگر منظور، وجود قول ضعیفى در این زمینه در میان شیعه است، که نظیر آن در میان اهل سنت نیز وجود دارد که نه آنها به آن اعتنا کرده اند و نه ما. محقق معروف کاشف الغطاء در کتابش کشف الغطاء چنین مى گوید: لا رَیْبَ أَنَّهُ (أَىِ الْقُرْآنَ) مَحْفُوظٌ مِنَ النُّقْصانِ بِحِفْظِ الْمَلِکِ الدَّیّانِ کَما دَلَّ عَلَیْهِ صَرِیْحُ الْقُرْآنِ وَ اِجْماعُ الْعُلَماءِ فِى کُلِّ زَمان وَ لا عِبْرَةَ بِنادِر: شک نیست که قرآن از هر گونه کمبود (و تحریف) در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است، همان گونه است که صریح قرآن، و اجماع علما در هر عصر و زمان به این امر گواهى مى دهد و مخالفت افراد نادرى اصلا قابل ملاحظه نیست . تاریخ اسلام، از این گونه نسبتهاى ناروا که سرچشمه اى جز تعصب ندارد فراوان دیده است، و ما مى دانیم عامل پیدایش قسمتى از این سوء تفاهمها دشمنانى بوده اند که به این گونه مسائل دامن مى زدند، و سعى داشتند: هرگز وحدتى میان صفوف مسلمین برقرار نشود. کار به آنجا رسیده که: نویسنده معروف حجازى عبداللّه على القصیمى در کتاب خود الصراع ضمن مذمت از شیعه مى گوید: شیعه ها همواره از دشمنان مساجد بوده اند! و به همین دلیل، کسى که در شهرهاى شیعه نشینى حرکت کند، از شمال تا به جنوب، و از شرق تا به غرب! کمتر مسجد مى بیند !. خوب فکر کنید ما از شمارش این همه مساجد در خیابانها و کوچه ها و بازارها و حتى پس کوچه ها، در شهرهاى شیعه نشین خسته مى شویم، گاهى آن قدر مسجد در یک نقطه زیاد است که صداى عده اى بلند مى شود و مى گویند: بس است، بیائید به کارهاى دیگر بپردازیم، ولى با این حال، مى بینیم: نویسنده معروفى با این صراحت سخنى مى گوید، که براى ما که در این مناطق زندگى مى کنیم، تنها اسباب خنده است، بنابراین، از نسبت دادن فخر رازى نیز نباید زیاد تعجب کرد. * * * دلائل عدم تحریف قرآن: ۱ ـ در مورد عدم تحریف قرآن، دلائل فراوانى در دست داریم که از همه روشنتر، بعد از آیه فوق، و بعضى دیگر از آیات قرآن، سیر تاریخى این کتاب بزرگ آسمانى است. مقدمةً این نکته لازم به یادآورى است: آن اقلیت ضعیفى که احتمال تحریف قرآن را داده اند تنها در مورد کم شدن آنست و گرنه احدى این احتمال را نداده که بر قرآن موجود، چیزى افزوده شده باشد (دقت کنید). از این که بگذریم، اگر به این موضوع دقت کنیم که: قرآن براى مسلمانان همه چیز بوده: قانون اساسى، دستور العمل زندگى، برنامه حکومت، کتاب مقدس آسمانى، و رمز عبادت، روشن مى شود، اصولاً کم و زیاد در آن امکان نداشته است. قرآن کتابى بود که، مسلمانانِ نخستین، همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در میدان جنگ، بهنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب، از آن استفاده مى کردند حتى از تواریخ اسلامى استفاده مى شود: تعلیم قرآن را مَهر زنان قرار مى دادند!، و اصولاً، تنها کتابى که در همه محافل مطرح بوده و هر کودکى را از آغاز عمر، با آن آشنا مى کردند، و هر کس مى خواست درسى از اسلام بخواند، آن را به او تعلیم مى دادند، همین قرآن مجید بود. آیا با چنین وضعى، کسى احتمال مى دهد: دگرگونى در این کتاب آسمانى رخ دهد، به خصوص این که: ما در آغاز جلد اول همین تفسیر، ثابت کردیم: قرآن به صورت یک مجموعه، با همین شکل فعلى، در عصر خود پیامبر(صلى الله علیه وآله)جمع آورى شده بود، و مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت مى دادند. و اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادى به این شناخته مى شد که، چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند. عدد حافظان قرآن، به اندازه اى زیاد بود که در تواریخ مى خوانیم در یکى از جنگها که در زمان ابوبکر ، واقع شد چهارصد نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند. و در داستان بِئر مَعُونه (یکى از آبادیهاى نزدیک مدینه) و جنگى که در آن منطقه در حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله) اتفاق افتاد، مى خوانیم: جمع کثیرى از قاریان قرآن، از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حدود ۷٠ نفر، شربت شهادت نوشیدند. از اینها و نظائر اینها روشن مى شود: حافظان، قاریان و معلمان قرآن آن قدر زیاد بودند که تنها در یک میدان جنگ این تعداد از آنها شربت شهادت نوشیدند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️و اگر افراد مغرضى خواسته اند: براى تفرقه میان شیعه و اهل تسنن اعتقاد به تحریف را به شیعه نسبت دهند
↩️و باید چنین باشد; چرا که قرآن فقط قانون اساسى براى مسلمانان نبود، بلکه همه چیز آنها را تشکیل مى داد، مخصوصاً در آغاز اسلام هیچ کتابى جز آن نداشتند و تلاوت و قرائت و حفظ و تعلیم و تعلم مخصوص به قرآن بود. قرآن یک کتاب متروک در گوشه خانه و یا مسجد که گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد، نبود تا کسى از آن کم یا بر آن بیافزاید. مسأله حفظ قرآن به عنوان یک سنت و یک عبادت بزرگ، همیشه در میان مسلمانان بوده و هست، حتى پس از آن که قرآن به صورت یک کتاب تکثیر شده و در همه جا پخش گردید و حتى بعد از پیدایش صنعت چاپ، که سبب شد این کتاب به عنوان پرنسخه ترین کتاب در کشورهاى اسلامى چاپ و نشر گردد، باز مسأله حفظ قرآن به عنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد، به طورى که در هر شهر و دیار، همیشه جمعى حافظ قرآن بوده و هست. هم اکنون در حجاز ، و بعضى دیگر از کشورهاى اسلامى مدارسى به عنوان مَدرسة تحفیظ القرآن الکریم یا نامهاى دیگر وجود دارد که برنامه شاگردان آن، در درجه اول، حفظ قرآن است. در ملاقاتى که در سفر مکّه با رؤساى این مدارس در آن شهر مقدس روى داد، معلوم شد، گروه بسیار زیادى از پسران و دختران جوان در مکّه در این مدارس نام نویسى کرده و مشغول تحصیل هستند. یکى از مطلعین مى گفت: هم اکنون در کشور پاکستان حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر حافظ قرآن وجود دارد! یکى از شرائط امتحان ورودى دانشگاه اسلامى الازهر مصر (طبق نقل دائرة المعارف فرید وجدى ) حفظ تمام قرآن است که از چهل نمره حداقل باید بیست نمرده بگیرند!. کوتاه سخن این که: سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به دستور و تأکید خود آن حضرت، که در روایات زیادى وارد شده، در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است. آیا با چنین وضعى هیچگونه احتمالى در مورد تحریف قرآن امکان پذیر است؟!. ۲ ـ علاوه بر همه اینها مسأله نویسندگان وحى است، یعنى کسانى که بعد از نزول آیات قرآن، بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را یادداشت مى کردند که، عدد آنها را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشته اند. ابو عبداللّه زنجانى در کتاب ذى قیمت خود تاریخ قرآن این چنین مى گوید: کانَ لِلْنَّبِىِّ کُتّاباً یَکْتُبُونَ الْوَحْىَ وَ هُمْ ثَلاثَةُ وَ أَرْبَعُونَ أَشْهَرُهُمْ الْخُلَفاءُ الأَرْبَعَةُ وَ کانَ أَلْزَمُهُمْ لِلْنَّبِىِّ زَیْدٌ بْنِ ثابُت وَ عَلِىُّ بْنُ أَبِیْطالِبِ عَلَیْهِ السّلامُ: پیامبر(صلى الله علیه وآله) نویسندگان متعددى داشت که وحى را یادداشت مى کردند و آنها چهل و سه نفر بودند که از همه مشهورتر خلفاى چهار گانه نخستین بودند، ولى بیش از همه زید بن ثابت و امیرمؤمنان على بن ابیطالب(علیه السلام) ملازم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این رابطه بودند . کتابى که این همه نویسنده داشته، چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود؟! ۳ ـ دعوت همه پیشوایان اسلام به قرآن موجود قابل توجه این که: بررسى کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان مى دهد: از همان آغاز اسلام، همه، یک زبان مردم را به تلاوت، بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت مى کردند، و این خود نشان مى دهد: این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعه دست نخورده در همه قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است. سخنان على(علیه السلام) در نهج البلاغة گواه زنده این مدعا است:... ادامه‌ دارد @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۷۸)🔹 ✅ارزش اعمال كم توأم با نشاط: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكت
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۷۹)🔹 ✅تقدم واجبات بر مستحبات 🔹مستحباتِ مزاحمِ واجبات را ترك گوييد: امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه خود اشاره به نكته اى مى كند كه بسيارى از آن غافلند، مى فرمايد: «هنگامى كه مستحبات به واجبات زيان رساند آنها را ترك گوييد»؛ (إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا). بسيارند كسانى كه به پاره اى از مستحبات آنچنان اهميت مى دهند كه واجبات را فداى آن مى كنند و اين برخلاف دستور شرع اسلام است. نكته اصلى اين است كه توان و استعداد و وقت انسان هرچه باشد محدود است؛ اگر بخواهد آنها را براى انجام مستحبات به شكل گسترده به كار گيرد چه بسا از واجبات باز مى ماند. در اينگونه موارد بايد هشيار بود و كارى نكرد كه لطمه به واجبات بخورد. گاه در سفرهاى زيارتى يا عزادارى ها، بعضى چنان افراط مى كنند كه نمازهاى واجب آنها لطمه مى خورد. بعضى افراد را مى بينيم كه سخاوتمندند و در راه كمك به ايتام و مؤسسات خيريه پيشگام مى شوند؛ ولى در پرداختن وجوهات واجب شرعى خود تعلل مى ورزند و چه بسا آن بذل و بخشش مستحب، آنها را از انجام اين فريضه الهى باز دارد. انسان آگاه و بيدار كسى است كه اجازه ندهد واجباتش قربانى مستحباتش شود. اين درواقع همان چيزى است كه در علم اصول و فقه به عنوان تعارض اهمّ و مهم عنوان مى شود كه اگر دو عمل، يكى مستحب و ديگرى واجب و يا دو عمل واجب كه يكى از ديگرى مهمتر است با هم تعارض كنند، حكم عقل وشرع هر دو بر اين است كه اهم را مقدم دارند و مهم را رها كنند. اين نكته قابل توجه است كه دليل رها كردن واجبات و پرداختن به مستحبات مى تواند علاقه خاص انسان به آن مستحب باشد؛ خواه به سبب آنكه عامه مردم آن را بيشتر مى پسندند؛ مانند شركت در ساختن مؤسسات خيريه نسبت به پرداختن وجوهات شرعيه، يا به سبب اينكه انجام آن مستحب نشاط آور است ولى انجام آن واجب چندان نشاطى ندارد؛ مانند سفرهاى زيارتى مخصوصاً با كاروان هاى مرفه كه انسان را به نشاط مى آورد؛ ولى هرگاه بخواهد نمازهاى قضاى واجب را به جا بياورد ملالت پيدا مى كند و شايد بعضى از عوام نيز چنين پندارند كه واجبات ثوابى ندارد، چون وظيفه انسان است؛ ولى مستحبات ثواب فراوانى دارد غافل از اينكه ثواب واجبات بسيار بيشتر است؛ و امثال اين موارد. در كتب فقه راجع به اينكه آيا مى شود در وقت فريضه، نماز مستحب به جا آورد يا نه (منظور مستحبات ابتدايى است نه نوافل يوميه) فقها بحث مشروحى دارند و در بعضى از احاديث نيز اشاره به اين مطلب شده است. امام صادق عليه السلام در حديثى مى فرمايد: «إِذَا حَضَرَتِ الْمَكْتُوبَةُ فَابْدَأْ بِهَا فَلا يَضُرُّکَ أَنْ تَتْرُکُ مَا قَبْلَهَا مِنَ النَّافِلَةِ؛ هنگامى كه وقت نماز واجب فرا رسد به آن بپرداز و اگر نافله هاى پيش از آن را ترك كنى به تو زيانى نمى رساند». شرح بيشتر اين مطلب را مى توانيد در كتاب جواهر الكلام، ج 7، ص 250 مطالعه كنيد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨﴾﷽﴿✨ 🌼🍃 تعجیل در امر فرج و ظهور 💕💕امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: ... فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ يُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذَا لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ. خداوند تقدیر کرده بود که بنی  اسرائیل چهارصد سال در عذاب دنیوی و تحت فشار فرعون قرار گیرند... وقتی که عذاب بنی اسرائیل و ظلم فرعونیان بر آنها طولانی شد، آنها به مدت چهل روز نالان و گریان و ضجه کنان به درگاه الهی روی آوردند تا موعودشان یعنی حضرت موسی ظهور کند، تا اینکه خداوند به حضرت موسی وحی نمود که بنی  اسرائیل را از چنگال فرعون نجات بده و بدین ترتیب خداوند به سبب گریه و ضجه آنها، صد و هفتاد سال ظهور موعود را جلو انداخت، امام صادق علیه السلام در ادامه فرمود: اگر شما شیعیان نیز عمل بنی اسرائیل را انجام می دادید، ظهور موعود و فرج ما واقع می شد،اما اگر چنین نکنید امر ظهور در همان زمان مقرر واقع می‌شود. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 118 🔷توضیح: این مسئله مربوط به بحثی است به نام «بَداء». ظاهر ماجرا این است که تصمیم یا اراده خدا بر فعلی تغییر می‌کند، اما حقیقت این است که←ریشه تغییر حکم خداوند به تغییر رفتار انسان برمی‌گردد. در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده که خداوند بر بشر حکمی کرده ولی انسان‌ها تغییر رویه دادند، خدا هم حکمش را عوض کرده، در واقع انسان از ذیل یک حکم خود را به حکم دیگر منتقل می‌کند. مثلاً قرار بود بنی اسرائیل ۴۰۰ سال در مصر به وسیله فرعونیان عذاب ببینند، بعد از گذشت ۲۳۰ سال بنی اسرائیل شروع به توبه و تضرع و گریه به درگاه خدا می‌کنند یعنی رویه خود را عوض کردند، به همین خاطر خداوند ۱۷۰ سال عذاب را برداشت و موسی ع را برای نجات آنها مبعوث فرمود. ←«زمان» امر ظهور هم از امور بدائی است و به کرات در آن بداء حاصل شده و به تاخیر افتاده است ؛ ←تاخیر در امر فرج را نباید به معنی خلف وعده خداوند دانست؛ بلکه این ما بودیم که آن آمادگی لازم را نداشتیم به هر مقداری که آمادگی پیدا کنیم خداوند بر امر ظهور تصمیم می گیرد و امامش را می فرستد بنابراین ما به مقدار آمادگی خود در ظهور حضرت دخیل هستیم و گرنه خداوند در اجازه دادن به حجتش در امر ظهور بخیل نیست؛ ←اگر به طور جدی دعا کنم یعنی جدا آمادگی دارم که حضرت بیاید ؛ دعای جدی آن نیست که هدفم از تعجیل در فرج رفع مشکلات شخصی خودم باشد در حالی که اغلب مردم در دعای بر تعجیل در فرج تنها گرفتاری های شخصی خودشان را در نظر می‌گیرند؛ اساس اجابت اینگونه دعا ها قضا و قدر الهی است و ربطی به غیبت امام ندارد همه تقدیرات الهی همین‌گونه است لذا هر چند حجت خدا ظرف تقدیر خداست اما خداوند که زمان ظهور و زمان قیامت را میداند، به کسی نگفته است. ✅اگر شیعه واقعا خواستار ظهور حضرت است باید به آنچه امامان معصوم علیهم السلام گفته اند عمل کند و آن دعا برای تعجیل با لسان و عمل و قلب است ؛ خصوصا به صورت دسته‌جمعی و در زمان مقرر؛ به تصریح روایات ، وضع شیعه در ، مانند وضع بنی‌اسرائیل است در زمان فرعون! منتظر هستیم در حال ضعف و اضطراب و بلیّات و انواع گرفتاری و ... و به وعده صادق مصدق علیه‌السلام امری که در این میان نقش کلیدی دارد <دعا> است. ✍ای کاش جایگاه دعا و التجاء به درگاه الهی را انقدر کم و کوتاه نمی‌دیدیم! 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - الحمدالله - استاد عالی.mp3
702.7K
🏴 (ع) ♨️سه دوره بسیار سخت امیرالمومنین(ع) 🎙حجت‌الاسلام @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی 🔷ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﺮ ﻃﻠﺤﻪ ﺩﺭ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و چهارم 🔷واقعه غدیرخم 🔹ﻣﻮﻟﺎﻱ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻫﺴﺘﻢ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﺩﻫﻴﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ، ﮔﻔﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﻛﺴﺎﺋﻲ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺍﺑﻦ ﺩﻳﺰﻳﻞ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 162 ﺝ 1 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻴﻦ ﻛﻔﺘﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ، ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ (ﺟﻌﻔﻲ) ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻓﻀﻴﻞ (ﻣﺤﻤﺪ ﻛﻮﻓﻲ)، ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺍﺑﻦ ﺣﻜﻢ ﻧﺨﻌﻲ، ﺍﺯ ﺭﻳﺎﺡ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺙ ﻧﺨﻌﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻧﺰﺩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻟﺜﺎﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ (ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺭﺳﻢ ﻋﺮﺏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭﺯﻳﺮ ﻋﮕﺎﻝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺟﻠﻮ ﺑﻴﻨﻲ ﻭ ﺩﻫﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻔﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻋﺮﺏ ﻟﺜﺎﻡ ﮔﻮﻳﺪ) ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﻣﻮﻟﻴﻨﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻋﺮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ، ﻭﻟﻲ ﻣﺎ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﺩﻳﺪﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺷﺪ ﺑﺤﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻱ ﻛﻨﺎﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﻧﻤﻮﺩﺍﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺑﻌﺪﺍ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﺮﻛﺒﻬﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻴﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﭼﻪ ﻃﺎﻳﻔﻪ ﻭ ﻗﻮﻣﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ؟ ﻣﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ (ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻤﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ) ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﻳﺎﺡ ﮔﻮﻳﺪ، ﻣﻦ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺼﺎﻓﺤﻪ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ (ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ " ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 93 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ) ﺍﺯ ﺭﻳﺎﺡ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺙ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺍﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﺣﺒﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪﻧﺪ ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻨﺰﺩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ [ ﺻﻔﺤﻪ 48] ﻭ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﻮﺍﻟﻲ ﺗﻮ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﮕﻮﻧﻪ (ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻲ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ) ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻋﺮﺏ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻤﺮﺩﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ؟ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺑﻠﻲ، ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﻫﺴﺘﻢ، ﻭ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ، ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻴﮕﻮﺋﻴﺪ (ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻫﺴﺘﻴﺪ)؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻣﻴﺪﻫﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﭘﺲ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻤﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﺍﻱ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﻭ ﺗﺤﻴﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺼﺎﻓﺤﻪ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﻭ ﺍﺯ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﻳﺴﺎﺭ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺭﻣﻴﻠﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﻨﺰﺩ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﻭ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﻗﺎﻓﻠﻪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﻮﺍﻟﻲ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻓﻠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﺍﻟﻲ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺹ 368 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻣﺮﻳﻢ ﺯﺭﻳﻦ ﺣﺒﻴﺶ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻧﺪ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺣﻤﺎﻳﻞ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﻣﻮﻟﺎﻧﺎ ﻭ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻪ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ [ ﺻﻔﺤﻪ 49] ﻓﺮﻣﻮﺩ: ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و هفدهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻نیزه ک
🌳شجره آشوب« قسمت صد و هجدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻رسالت بعدی اشعث در صفین، قرار دادن مخالفان حکمیت در برابر یک عمل انجام شده بود؛ به نحوی که آن ها نتوانند نسبت به این مسئله اعتراض کنند. 🔻 اشعث بعد از قبول حکمیت از سوی امام، نزد هر قومی رفت و پیام حکمیت را برای آن ها قرائت می کرد. او با این کار قصد داشت اعلام کند زمانی که امام به حکمیت راضی شده است، دیگران حق مخالفت را ندارند و مخالفان نیز نباید نسبت به این مسئله سخنی بگویند. 🔻 در حقیقت، اشعث به آنچه مد نظر جبهه استکبار یا همان بنی امیه بود رسید و موفق شد تلاش های چند ماهه امام را با حکمیت، ناتمام بگذارد. او با این کار، خدمت بزرگی به بنی امیه کرد؛ به نحوی که آن ها توانستند از شکست و کشته شدن حتمی نجات بیابند و بعدها نیز امام علی موفق نشد دیگر به مصاف آن ها برود. 🔻نکته جالب دیگر درباره گزارش فوق، این است که زمان قرائت پیام حکمیت توسط اشعث نزد قبائل، عده ای با شمشیر به اشعث اعتراض کردند. موضوع یادشده نشان می دهد اشعث موفق شد بالاخره تفرقه ای را میان موافقان جنگ و مخالفان جنگ با جبهه کفر به وجود آورد؛ یعنی همان چیزی که در گزارش های قبلی عمروعاص و معاویه بر آن اتفاق نظر کرده بودند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان @Nahjolbalaghe2
aqayi_tahdir_joz-21_119573.mp3
4.04M
تلاوت جزء بیست‌و‌یکم قرآن کریم @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا