هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌 فراز ٢
✍ خطبه ١ نهج البلاغه دشتي
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و...
✔️دین و شناخت خدا
🔷 سرآغاز دین خداشناسی است،
و کمال شناخت خدا، باور داشتن او،
و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست،
و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است،
زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است،
پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده،
و با نزدیک کردن خدا به چیزی، دو خدا، مطرح شده، و با مطرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصور نموده، و با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است...🔹
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ٣
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
✔️راه های خدا شناسی
اول _آفرینش جهان:خلقت را آغاز کرد و موجودات را بیافرید،بدون نیاز به فکر و اندیشه ای ،یا استفاده از تجربه ای،بی آنکه حرکتی ایجاد کند و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد.برای پدید آمدن موجودات وقت مناسبی قرار داد،و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام غریزه خاص خودش را قرار داد و غرایز را همراه آنان گردانید خدا پیش از آنکه موجودات را بیافریند از تمام جزئیات و جوانب آنها آگاهی داشت و حدود و پایان آنها را میدانست و از اسرار درون و بیرون پدیده ها آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید و در آن آبی روان ساخت آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود که یکی بر دیگری می نشست.آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را بر باز گردانن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلط ساخت و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود فضا در زیر تند باد و آب بر بالای آن در حرکت بود سپس خدای سبحان طوفانی بر انگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبید.
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
http://eitaa.com/joinchat/1166016514Ca3f8e39137
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ۳
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و زمین و انسان
طوفان به شدت وزید و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت بر امواج آبها حمله ور گردد.از اول آن برمیداشت و به آخرش میریخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند کفهای برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا بردکه از آن هفت آسمان را پدید آورد آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد بی آنکه نیازمند به ستونی باشد یا میخهایی که آنها را استوار کند آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش (خورشید) و ماهی درخشان به حرکت در آورد که همواره در مدار فلکی گردنده و برقرار و سقفی متحرک و صفحه ای بی قرار به گردش خود ادامه دهند.
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
🌺
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ٣
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
🔹 آغاز آفرینش آسمان و زمین و انسان
دوم_ شگفتی خلقت فرشتگان
سپس آسمانهای بالا را از هم گشود و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صفهایی ایستاده اند و پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبیح می گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمیابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردند بدنهای آنان دچار سستی نشده و آنان دچار بیخبری برخواسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان امینان وحی الهی و زبان گویای وحی برای پیامبران می باشند که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند جمعی از فرشتگان حافظ بندگان و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوندند بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته و گردنهایشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته عرش الهی بر دوشهایشان استوار است
برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن بالها را به خود پیچیده اند میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایینتری قرار دارند حجاب عزت و پرده های قدرت فاصله انداخته است هرگز خدا را با وهم و خیال در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پدیده ها را بر او روا نمیدارند هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند
🌺
http://eitaa.com/joinchat/1166016514Ca3f8e39137
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ٣
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
_راههای خدا شناسی
سوم_شگفتی آفرینش آدم علیه السلام و ویژگی های انسان کامل
سپس خداوند بزرگ،خاکی از قسمتهای گوناگون زمین،از قسمتهای سخت و نرم ،شور و شیرین،گرد آورد،آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد،و با افزودن رطوبت ،چسبناک گردید،که از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آن را خشکانید تا محکم شد خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معین و سرانجامی مشخص اندام انسان کامل گردید آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد دارای نیروی اندیشه که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در دیگر موجودات تصرف نماید به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گیرد قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد و مزاجهای گوناگون گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد سپس از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند انجام دهند و عهدی را که پذیرفته اند وفا کنند اینگونه که بر آدم سجده کنند و او را بزرگ بشمارند و فرمود : (بر آدم سجده کنید پس فرشتگان همه سجده کردند جز شیطان)غرور و خود بزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود و آفرینش انسان از خاک را پست شمرد خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی و برای کامل شدن آزمایش و تحقق وعده ها به او مهلت داد و فرمود: (تا روز رستاخیز مهلت داده شده ای)
⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج⛅️
🌹🌷
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ٣
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
_راههای خدا شناسی
چهارم _ آدم علیه السلام و داستان بهشت: سپس خداوند آدم را در خانه ای مسکن دادکه زندگی در آن گوارا بود. جایگاه او را امن و امان بخشید و او را از شیطان و دشمنی او ترساند. پس شیطان او را فریب داد بدان علت که از زندگی آدم در بهشت و همنشینی او با نیکان حسادت ورزید پس آدم علیه السلام یقین را به تردید و عزم استوار رو به گفته های ناپایدار شیطان فروخت و شادی خود را به ترس تبدیل کرد که فریب خوردن برای او پشیمانی آورد.آنگاه خدای،سبحان در توبه را بر روی آدم گشود و کلمه رحمت بر زبان او جاری ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد انگاه ادم را به زمین خانه آزمایشها و مشکلات فرود آورد تا ازدواج کند و فرزندانی پدید آورد
و خدای سبحان از فرزندان او پیامبرانی برگزید.
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ۴
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
🔹فلسفه بعثت پیامبران(نبوت عامه)
خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند آنگاه که در عصر جاهلیتها بیشتر مردم پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش اوجدا کرد خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه متناسب با خواسته انسانها رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقل ها را آشکار سازند و نشانه های قدرت خدا را معرفی کنندمانند سقف بلند پایه آسمانها بر فراز انسانها ،گهواره گسترده زمین در زیر پای آنهاو وسایل عوامل حیات و زندگی و راههای مرگ و مردن و مشکلات و رنجهای پیر کننده و حوادث پی در پی که همواره بر سر راه آدمیان است.خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر یا کتابی آسمانی یا برهانی قاطع،یا راهی استوار رها نساخته است پیامبرانی که با اندک بودن یاران،و فراوانی انکار کنندگان هر گز در انجام وظیفه خود کوتاهی نکردند بعضی از پیامبران ،بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرفی کردند بدین گونه قرنها پدید آمد و روز گاران سپری شدپدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج⛅️
🌷
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ۵
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
🔹فلسفه بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و اله و سلم):
تا اینکه خدای سبحان برای وفای به عهد خود و کامل گردانیدن دوران نبوت حضرت محمد که (درود خدا بر او باد)را مبعوث کرد پیامبری که از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود نشانه های او شهرت داشت و تولدش بر همه مبارک بود در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته های گوناگون و روشهای متفاوت بودند عده ای خدا را به پدیده ها تشبیه کرده و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انکار و به بتها نسبت میدادند و برخی به غیر خدا اشاره میکردند پس خدای سبحان مردم را به وسیله محمد (ص) از گمراهی نجات داد و هدایت کرد و از جهالت رهایی بخشید سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت و از گرفتاریها و مشکلات رهایی بخشید و کریمانه قبض روح کرد.
⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج⛅️
#بازخواني
💠 با هم نهج البلاغه بخوانيم💠
🎇
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ۶،۷،۸
✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و ...
۶ ضرورت امامت پس از پيامبران الهي
رسول گرامي اسلام، در ميان شما مردم جانشيناني برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براي امّتهاي خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفي راهي روشن و نشانههاي استوار، از ميان مردم نرفتند.
۷ ويژگيهاي قرآن و احكام اسلام
كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه ميباشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن ميكند، از واجباتي كه پيمان شناسايي آن را گرفت و مستحبّاتي كه آگاهي از آنها لازم نيست. قسمتي از احكام ديني در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آمده، و بعضي از آن، در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضي از واجبات، وقت محدودي داشته كه در آينده از بين رفته است. محرّمات الهي از هم جدا ميباشند، برخي از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضي كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخي از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. 4
۸- فلسفه و راه آورد حج
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانهاي كه آن را قبلهگاه انسانها قرار داده كه چونان تشنگان به سوي آن روي ميآورند، و همانند كبوتران به آن پناه ميبرند. خداي سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد و در ميان انسانها، شنوندگاني را برگزيد كه دعوت او را براي حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند. همانند فرشتگاني كه بر گرد عرش الهي طواف ميكنند، و سودهاي فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوي وعدهگاه آمرزش الهي بشتابند. خداي سبحان، كعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداي حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است
🌷
۲- و من خطبة له ( عليه السلام )
> بعد انصرافه من صفين <
>و فيها حال الناس قبل البعثة و صفة آل النبي ثم صفة قوم آخرين <
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَي كِفَايَتِهِ إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَي خَامِلٌ وَ الْعَمَي شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَي سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ .
>و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام<
هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ .
>وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ <
زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلي الله عليه وآله ) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّي بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَي أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَي مُنْتَقَلِهِ .
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📌فراز ۱
✍خطبه ۲ نهج البلاغه دشتی
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه۲🎇🎇🎇🎇🎇
🌹خطبه ۲-پس از بازگشت از صفين
🔹ستايش پروردگار
ستايش مي كنم خداوند را، براي تكميل نعمتهاي او، و تسليم بودن برابر بزرگي او، و ايمن ماندن از نافرماني او، و در رفع نيازها از او ياري مي طلبم، زيرا آن كس را كه خدا هدايت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد، و هر آن كس را كه خداوند بي نياز گرداند، نيازمند نخواهد شد، پس ستايش خداوند از همه چيز گرانسنگ تر، و برترين گنجي است كه ارزش ذخيره شدن دارد،
و گواهي مي دهم كه جز خداي يكتاي بي شريك، معبودي نيست، شهادتي كه اخلاص آن آزموده، و پاكي و خلوص آن را باور داريم، و تا زنده ايم بر اين باور استواريم، و آن را براي صحنه هاي هولناك روز قيامت ذخيره مي كنيم، زيرا شهادت به يگانگي خدا، نشانه استواري ايمان، بازكننده درهاي احسان، مايه خشنودي خداي رحمان، و دوركننده شيطان است. ويژگيهاي پيامبر اسلام (ص) و شهادت مي دهم كه محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را با ديني آشكار، و نشانه اي پايدار، و قرآني نوشته شده و استوار، و نوري درخشان، و چراغي تابان، و فرماني آشكاركننده، فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهي مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاي الهي بترساند.
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خطبه ۲-پس از بازگشت از صفين
🌹شناخت عصر جاهليت:
خدا پيامبر اسلام را زماني فرستاد، كه مردم در فتنه ها گرفتارشده، رشته هاي دين پاره شده، و ستونهاي ايمان و يقين ناپايدار بود، در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايي دشوار، و پناهگاهي وجود نداشت، چراغ هدايت بي نور، و كوردلي همگان را فرا گرفته بود، خداي رحمان معصيت مي شد، و شيطان ياري مي گرديد، ايمان بدون ياور مانده، و ستونهاي آن ويران گرديده، و نشانه هاي آن انكارشده، راههاي آن ويران، و جاده هاي آن كهنه و فراموش گرديد، مردم جاهلي، شيطان را اطاعت مي كردند، و به راههاي او مي رفتند، و در آبشخور شيطان سيراب مي شدند، با دست مردم جاهليت، نشانه هاي شيطان، آشكار، و پرچم او برافراشته گرديد، فتنه ها، مردم را لگدمال كرده، و با سمهاي محكم خود نابودشان كرده، و پابرجا ايستاده بود، اما مردم حيران و سرگردان، بي خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه (كعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگي مي كردند، خواب آنها بيداري، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزميني كه دانشمند آن لب فرو بسته، و جاهل گرامي بود.
🔹نهج البلاغه خطبه ۲
🌺
◽نهج البلاغه/ خطبه ۲
-پس از بازگشت از صفين
🌷ويژگيهاي اهل بيت (ع) عترت پيامبر (ص)
🔹 (اهل بيت (ع)) جايگاه اسرار خداوندي، و پناهگاه فرمان الهي، و مخزن علم خدا، و مرجع احكام اسلامي و نگهبان كتابهاي آسماني، و كوههاي هميشه استوار دين خدايند،
خدا به وسيله اهل بيت (ع) پشت خميده دين را راست نمود، و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت، برابر فاسداني كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فريب آبياري كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختي نبود برداشتند، كسي را با خاندان رسالت (عترت پيامبر (ع)) نمي شود مقايسه كرد. و آنان كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پيامبر (ص) اساس دين، و ستونهاي استوار يقين مي باشند، شتاب كننده، بايد به آنان باز گردد، و عقب مانده، بايد به آنان بپيوندد، زيرا ويژگيهاي حق ولايت به آنها اختصاص دارد، و وصيت پيامبر (ص) نسبت به خلافت مسلمين، و ميراث رسالت، به آنها تعلق دارد، هم اكنون (كه خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جايگاهي كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
🌺
۳- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و هي المعروفة بالشقشقية <
>و تشتمل علي الشكوي من أمر الخلافة ثم ترجيح صبره عنها ثم مبايعة الناس له <
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَي يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَي إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَي طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّي يَلْقَي رَبَّه ُ.
>ترجيح الصبر<
فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَي هَاتَا أَحْجَي فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًي وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَي تُرَاثِي نَهْباً حَتَّي مَضَي الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَي بِهَا إِلَي فُلَانٍ بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْأَعْشَي : شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَي كُورِهَا * وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرِ
فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَي طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ حَتَّي إِذَا مَضَي لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَي مَتَي اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّي صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَي هَذِهِ النَّظَائِرِ لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ إِلَي أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَي أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ .
>مبايعة علي عليه السلام<
فَمَا رَاعَنِي إِلَّا وَ النَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّي لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ الْغَنَمِ فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَي وَ قَسَطَ آخَرُونَ كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ بَلَي وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَي كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَي غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ . قَالُوا وَ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ كِتَاباً قِيلَ إِنَّ فِيهِ مَسَائِلَ كَانَ يُرِيدُ الْإِجَابَةَ عَنْهَا فَأَقْبَلَ يَنْظُرُ فِيهِ (فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ) قَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ : يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَوِ اطَّرَدَتْ خُطْبَتُكَ مِنْ حَيْثُ أَفْضَيْتَ .فَقَالَ : هَيْهَاتَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ . قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ : فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَي كَلَامٍ قَطُّ كَأَسَفِي عَلَي هَذَا الْكَلَامِ أَلَّا يَكُونَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه السلام ) بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ أَرَادَ .
#قال الشريف ( رضي اللّه عنه ) : قوله ( عليه السلام ) كراكب الصعبة إن أشنق لها خرم و إن أسلس لها تقحم يريد أنه إذا شدد عليها في جذب الزمام و هي تنازعه رأسها خرم أنفها و إن أرخي لها شيئا مع صعوبتها تقحمت به فلم يملكها يقال أشنق الناقة إذا جذب رأسها بالزمام فرفعه و شنقها أيضا ذكر ذلك ابن السكيت في إصلاح المنطق و إنما قال ( عليه السلام ) أشنق لها و لم يقل أشنقها لأنه جعله في مقابلة قوله أسلس لها فكأنه ( عليه ا
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۳-(شقشقيه)
۱ 🔹شكوه از ابا بكر و غصب خلافت
آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالي كه ميدانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامي، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت ميكند. او ميدانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جاري است، و مرغان دور پرواز انديشهها به بلنداي ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداي خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيري كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براي گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقانزا و تاريكي كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه ميدارد پس از ارزيابي درست، صبر و بردباري را خردمندانهتر ديدم. پس صبر كردم در حالي كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود. و با ديدگان خود مينگريستم كه ميراث مرا به غارت ميبرند.
۲🔹 بازي ابا بكر با خلافت:
تا اينكه خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلي را با شعري از أعشي عنوان كرد: مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتي است (من همه روز را در گرماي سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بكر كه در حيات خود از مردم ميخواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگري در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند.
۳🔹 شكوه از عمر و ماجراي خلافت:
سرانجام اوّلي حكومت را به راهي در آورد، و به دست كسي (عمر) سپرد كه مجموعه هاي از خشونت، سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود زمامدار مانند كسي كه بر شتري سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پردههاي بيني حيوان پاره ميشود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط ميكند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومي، در ناراحتي و رنج مهمّي گرفتار آمده بودند، و دچار دو روييها و اعتراضها شدند، و من در اين مدت طولاني محنت زا، و عذاب آور، چاره اي جز شكيبايي نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپري شد.
۴ 🔹شكوه از شوراي عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهي قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان ميباشم پناه بر خدا از اين شورا در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاي شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم. يكي از آنها با كينه اي كه از من داشت روي بر تافت، و ديگري دامادش را بر حقيقت برتري داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان.
۵🔹 شكوه از خلافت عثمان:
تا آن كه سومي به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخوري باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويي سرگردان بود، و خويشاوندان پدري او از بني اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اي كه بجان گياه بهاري بيفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شكم بارگي او نابودش ساخت.
۶🔹بيعت عمومي مردم با امير المؤمنين عليه السّلام:
روز بيعت، فراواني مردم چون يالهاي پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزديك بود حسن و حسين عليه السّلام لگد مال گردند، و رداي من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاي انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعي پيمان شكستند و گروهي از اطاعت من سرباز زده و از دين خارج شدند، و برخي از اطاعات حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خداي سبحان را كه ميفرمايد: «سراي آخرت را براي كساني برگزيديم كه خواهان سركشي و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزكاران است» آري به خدا آن را خوب شنيده و حفظ كرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود، و زيور آن چشمهايشان را خيره كرد. ( ادامه دارد....)
۷🔹مسؤوليتهاي اجتماعي
سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نميكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگي ستمگران، و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش ميساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب ميكردم، آنگاه ميديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغالهاي بي ارزشتر است.
گفتند: در اينجا مردي از أهالي عراق بلند شد و نامه اي به دست امام عليه السّلام داد و امام عليه السّلام آن را مطالعه ميفرمود، گفته شد، مسايلي در آن بود كه ميبايست جواب ميداد. وقتي خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عباس گفت يا امير المؤمنين چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز ميكرديد امام عليه السّلام فرمود: هرگز اي پسر عباس، شعله اي از آتش دل بود، زبانه كشيد و فرو نشست، ابن عباس ميگويد، به خدا سوگند بر هيچ گفتاري مانند قطع شدن سخن امام عليه السّلام اين گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
ميگويم: (معناي سخن امام عليه السّلام كه فرمود،
كراكب الصّعبة،
اين است كه اگر سوار كار مهار شتر سركش را سخت بكشد، و مركب چموشي نافرماني كند، بيني او پاره ميشود، و اگر مهارش را رها كند، چموشي كرده در پرتگاه سقوط قرار ميگيرد و صاحبش قدرت كنترل او را ندارد. ميگويند «اشنق الناقه» يعني بوسيله مهار، سر شتر را بالا بكشد و «شنقها» نيز ميگويند كه ابن سكّيت در كتاب اصلاح المنطق گفته است. اينكه فرمود
«اشنق لها»
و نفرمود «اشنقها» براي آنكه اين كلمه را مقابل
«اسلس لها»
قرار داد، گويي فرموده باشد كه اگر سر او را بالا كشد. يعني آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
📖نهج البلاغه/خطبه۳ خطبه شقشقیه /فراز ۷
🌷🌷🌷🌷
خطبه ۴ ⬇️
۴- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و هي من أفصح كلامه ( عليه السلام ) و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم <
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ حَتَّي سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَي سَنَنِ الْحَقِّ فِي جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِيهُونَ الْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَيَانِ عَزَبَ رَأْيُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ لَمْ يُوجِسْ مُوسَي ( عليه السلام ) خِيفَةً عَلَي نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ الْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَي سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ .
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🌷 اندرز به مردم
🔹ويژگيهاي اهل بيت (ع)
شما مردم به وسيله ما، از تاريكيهاي جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقي رسيديد، صبح سعادت شما با نور ما درخشيد، كر است گوشي كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواي نرم حقيقت چگونه در او اثر خواهد كرد؟ قلبي كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد
من همواره منتظر سرانجام حيله گري شما مردم بصره بودم، و نشانه هاي فريب خوردگي را در شما مي نگريستم، تظاهر به دينداري شما پرده اي ميان ما كشيد ولي من با صفاي باطن درون شما را مي خواندم. من براي واداشتن شما به راههاي حق، كه در ميان جاده هاي گمراه كننده بود بپا خاستم در حالي كه سرگردان بوديد، و راهنمايي نداشتيد، به دنبال رهبر و راهنما بوديد اما او را نمي يافتيد، امروز زبان بسته را به سخن مي آورم، دور باد راي كسي كه با من مخالفت كند، از روزي كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم، كناره گيري من چونان حضرت موسي (ع) برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براي اين بود كه مبادا جاهلان پيروز گردند و دولت گمراهان حاكم گردد، امروز ما و شما بر سر دوراهي حق و باطل قرار داريم، آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمي ماند.
🌸نهج البلاغه /خطبه۴
👇👇👇
🌹