eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳ ... سپس به نتيجه اين شورا و کارهاى مرموزى که در آن انجام گرفت اشاره کرد
✨ 🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳ ... اين جاست که معناى «يَخْضِمُونَ مالَ الله خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبيع» به خوبى روشن مى شود. بديهى است اين وضع نمى توانست براى مدّت طولانى ادامه يابد و مسلمانان آگاه و حتّى ناآگاهان، چنين شرايطى را تحمّل نمى کردند و لذا طولى نکشيد که شورشها بر ضدّ «عثمان» شروع شد و سرانجام به قتل او منتهى گشت و او را در برابر چشم مردم کشتند، بى آن که توده هاى مردم به يارى او برخيزند و اين همان است که امام(عليه السلام) در پايان اين فراز به آن اشاره کرده مى فرمايد: «عاقبت بافته هاى او (براى استحکام خلافت) پنبه شد و کردارش، کارش را تباه کرد و ثروت اندوزى و شکم خوارگى به نابوديش منتهى شد» (اِلى اَنِ انْتَکَثَ(15) عَلَيْهِ فَتْلُهُ(16)، وَ اَجْهَزَ(17) عَلَيْهِ عَمَلُهُ، وَ کَبَتْ(18) بِهِ بِطْنَتُه(19)). در واقع امام(عليه السلام) با سه جمله، وضع خليفه سوّم و پايان عمر او را ترسيم کرده است: در جمله اوّل مى فرمايد: سوابقى را که براى خود، از نظر توده مردم فراهم آورده بود و گروهى او را به زهد و قدس مى شناختند از ميان برد و حرکات دنيا پرستانه اعوان و ياران او، همه آن رشته ها را پنبه کردند. در جمله دوّم نشان مى دهد که: اعمال او زودتر از آنچه انتظار مى رفت ضربه کارى بر او وارد کرد و کار او را ساخت. در جمله سوّم بيان مى کند که شکم خوارگى ها، بار او را سنگين کرد به گونه اى که نتوانست بر روى پا بماند و به صورت بر زمين افتاد، در واقع با اين سه جمله درس عبرت مهمّى براى همه زمامداران و مديران جامعه بيان شده است که اگر از موقعيّت خود سوء استفاده کرده و به دنيا اقبال کنند سوابق حسنه آنها از ميان مى رود و افکار عمومى به سرعت بر ضدّ آنها بسيج مى شود و دنياپرستى مايه سقوط سريع آنان مى گردد. اين نکته نيز حائز اهميّت است که همان چيزى که عامل پيدايش خلافت عثمان شد عامل نابودى او گشت. افرادى مانند «سعد و قاص» و «عبدالرحمن بن عوف» و «طلحه» (بنابراين که طلحه در شورا حضور داشته) به خاطر رسيدن به مال و منال دنيا به او رأى دادند و او را بر سر کار آوردند و همين مسأله گسترش يافت و حکومت عثمان مقبوليّت خود را در افکار عمومى از دست داد و در نتيجه شورش مردم، سقوط کرد. بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله «اِنْتَکَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ» را به معناى در هم ريختن تدابيرى دانسته اند که او براى تشکيل حکومتش به کار گرفته بود و ممکن است سپردن کارها به دست بستگانش، يکى از آن تدابير براى محکم کارى بوده باشد ولى همين امر نتيجه معکوس داد و رشته ها را پنبه کرد و مردم را بر ضدّ او شوراند. نکته ها: 1ـ چگونگى انتخاب خليفه دوّم و سوّم مى دانيم خليفه دوّم، تنها يک رأى داشت و آن رأى «ابوبکر» بود که به هنگام وداع با زندگى وصيّت کرد و با صراحت «عمر» را به جانشينى خود نصب نمود. در بعضى از تواريخ آمده است که «ابوبکر» در حال احتضار، «عثمان بن عفّان» را احضار نمود تا وصيّت او را نسبت به «عمر» بنويسد و به او گفت: بنويس بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم: اين وصيّتى است که ابوبکر به مسلمانان نموده است. امّا بعد... اين سخن را گفت و بيهوش شد، ولى «عثمان» خودش اين جمله ها را نوشت: «اَمّا بَعْدُ فَاِنّى قَدْ اسْتَخْلَفْتُ عَلَيْکُمْ عُمَرَبْنِ الْخَطّابِ وَ لَمْ آلُکُمْ خَيْراً; من عمر بن خطاب را خليفه بر شما قرار دادم و از هيچ خير و خوبى فرو گذر نکردم».(20) هنگامى که «عثمان» اين جمله را نوشت ابوبکر به هوش آمده، گفت: بخوان و او خواند. «ابوبکر» تکبير گفت و گفت: من تصوّر مى کنم (اين که عجله کردى و خلافت را به نام عمر نوشتى براى اين بود که) ترسيدى اگر من به هوش نيايم و بميرم، مردم اختلاف کنند. «عثمان» گفت: آرى چنين بود. «ابوبکر» در حقّ او دعا کرد.(21) از اين سخن به خوبى روشن مى شود که «عثمان» اين لباس را براى قامت «عمر» دوخته بود و اگر فرضاً «ابوبکر» به هوش نمى آمد اين وصيتنامه به عنوان وصيّت «ابوبکر» منتشر مى شد، بنابراين جاى تعجّب نيست که «عمر» نيز شورايى با چنان ترکيب، تنظيم کند که محصول آن به هر حال خلافت «عثمان» باشد، همان گونه که خليفه دوّم نيز در «سقيفه» اين لباس را بر تن «ابوبکر» کرد و او هم به موقع پاداش وى را داد. ضمناً از اين سخن استفاده مى شود که عجله «ابوبکر» و «عثمان» براى تعيين جانشين به خاطر جلوگيرى از اختلاف مردم بوده است. آيا پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نمى بايست چنين پيش بينى را درباره امّت بکند با آن همه کشمکش هايى که بلقوّه وجود داشت و در «سقيفه» خود را نشان داد؟! چگونه مى توان باور کرد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) انتخاب خليفه را به مردم واگذار کرده باشد ولى اين امر درباره خليفه دوّم و سوّم رعايت نشود و حتّى خوف فتنه، مانع از واگذارى آن به مردم گردد؟! اينها سؤلاتى است که هر محقّقى بايد به آن پاسخ دهد. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#احادیث معصومین امام رضا عليه السلام: هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد... ميزان الحكمه جلد 5 صفحه 280
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شما اگه از خدا حساب نمیبری پس از کی حساب میبری؟ 🔹استاد پناهیان @Nahjolbalaghe2
🔆نگین آفرینش 📌امام باقر فرمود:نخستین جمله ای که مهدی پس از ظهور خود بر زبان می آورد منم بقیه الله و حجت و خلیفه خدا در میان شما پس از آن هیچ کس بر او سلام نمی کند مگر به این عبارت (السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ) 📌منابع حدیثی مهدوی معتبر : کافی اثر کلینی . الغیبه اثر ابراهیم ابن ابی زینب کمال الدین و تمام النعمه . الارشاد اثر شیخ مفید . کتاب الغیبه اثر شیخ طوسی . کتاب معجم احادیث الامام المهدی روایات همه معصومان رادرباره امام زمان به طور جداگانه اورده . 📌درباره غیبت امام زمان امام صادق فرمودند : در صاحب این امر سنت هایی از انبیا وجود دارد ....اما سنت او از یوسف پنهان بودن است . خداوند بین او و مردم حجابی قرار می دهد مردم او را می بینند ولی نمی شناسند .
میگفتــ یہ جورے زندگے ڪـــنــ ڪـــہ امامــ زمانتــ بگہ : غصہ نخور حداقلــ از تو راضیمــ
🌷امیرالمومنین امام علی علیه السلام : 🌿اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دلها را منحرف می‌سازد.💔 📚📖بحارالانوار، جلد 74، ص 291 ‌.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5985716163168962223.mp3
3.35M
🔻آثار طمع ورزی: 🔸خفت و خواری 🔸بردگی 🔸از بین برنده عقلانیت 🔸هلاکت 🍃پای منبر استاد مهدوی ارفع 🔹حکمت2 _180_219_226_275_108 🔹خطبه 160 انتهای بند چهارم _91 بند هفتم 🔹نامه 31 بند چهارده 🌹🌹 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ نشانه های اهل بهشت 🌷امام صادق علیه السلام: اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یدٌ مُعْطیةٌ؛ 🍃بهشتیان چهار نشانه دارند: 1.روی گشاده، 2.زبان نرم 3.دل مهربان ، 4.دستِ دهنده. 📚امالی طوسی ص ۶۸۳