قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 🍃ادامه شرح نامه ۲۸ بخش ۱ ... در واقع بايد لبه تيز انتقاد را متوجه کسانى کرد که امثال معاويه را
.
⬆️⬇️ادامه شرح نامه ۲۸ بخش ا
... امام(عليه السلام) در اين جمله اخير در واقع مسير معاويه را از دو جهت بر خطا مى بيند; نخست اينکه خود را در يک وادى گرفتار کرده که در آن راه به جايى نمى برد و طريق مقصد نامعلوم است و ديگر اينکه به فرض که طريق مقصد معلوم باشد، او راه مستقيم را انتخاب نمى کند، بلکه از مسير صحيح منحرف مى گردد.
«روّاغ» صيغه مبالغه از ريشه روغ (بر وزن ذوق) به معناى حرکت هاى انحرافى است که گاهى به اين طرف و گاه به آن طرف مى روند. مى گويند: روباه براى اينکه به دام نيفتد، به اين صورت حرکت مى کند. امام(عليه السلام) به مخاطب خود در اينجا مى گويد: تو همواره به اين طرف و آن طرف مکارانه مايل مى شوى و هرگز در مسير اعتدال حرکت نمى کنى; گاه مدافع صحابه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى شوى و گاه در مقابل صحابه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دست به شمشير مى برى و به جنگ برمى خيزى.
📚پی نوشت:
1 . سند نامه: نويسنده مصادر نهج البلاغه (مرحوم سيّد عبد الزهراء الحسينى الخطيب) مى نويسد: اين نامه از نامه هاى مشهور حضرت است و متن آن به قدرى عالى است که ما را از بررسى سندش بى نياز مى کند (و پيداست که از غير امام(عليه السلام) صادر نشده است) اضافه بر اين قبل از سيّد رضى، ابن اعثم کوفى در کتاب الفتوح، آن را با اضافاتى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 278) و در جايى ديگر درباره اين نامه مى گويد: از کسانى که قبل از سيّد رضى آن را با تفاوت هايى نقل کرده اند که نشان مى دهد از منبع ديگرى از غير نهج البلاغه استفاده نموده اند، قلقشندى در کتاب صبح الاعشى و نويرى در نهاية الارب است (همان مدرک، ص 275).
2 . «طفقت» از ريشه «طفق» بر وزن «طبق» به معناى آغاز کردن و شروع نمودن در انجام کارى است.
3 . «بلاء» به معناى امتحان و آزمايش است و از آنجا که گاه به وسيله نعمت کسى را آزمايش مى کنند و گاه به وسيله مصيبت، اين واژه در معناى نعمت و درد و رنج و مصيبت هر دو به کار مى رود و در جمله بالا به معناى نعمت است.
4 . «مسدِد» از ريشه «سداد» بر وزن «نهاد» به معناى استوارى و استحکام است و سد را بدين جهت سد گفته اند که ديواره اى محکم و استوار دارد و مسدد به معناى کسى است که ديگرى را تعليم مى دهد و استوار مى دارد.
5 . «نضال» به معناى تيراندازى دو نفر به يکديگر است و سپس به هرگونه مبارزه و درگيرى و کشمکش اطلاق شده است.
6 . «ثَلْم» در اصل به معناى شکستن و شکاف دادن و معناى اسم مصدرى آن همان شکاف و عيب است; سپس به هرگونه خسارت زدن، و عيب نهادن اطلاق شده و در جمله بالا به معناى ضرر و زيان به کار رفته است.
7 . «حنّ» از ريشه «حنين» به معناى ناله کردن و مطلق صدا دادن آمده است.
8 . «قدح» به معناى چوبه تير است قبل از آنکه پيکان در يک طرف آن و پر در طرف ديگر قرار گيرد.
9 . اقتباس از بحارالانوار، ج 33، ص 65.
10 . «تَرْبَعُ» از ريشه «ربع» بر وزن «رفع» به معناى توقف و انتظار است و جمله «ألا تَرْبَع» يعنى چرا توقف نمى کنى و دست بر نمى دارى.
11 . «ظَلْع» به معناى لنگيدن و لنگ لنگان راه رفتن است و جمله «اِرْبَعْ عَلى ظَلْعِکَ» در ميان عرب ضرب المثلى است و درباره کسى گفته مى شود که توانايى انجام چيزى را ندارد و با تلاش بيهوده به سراغ آن مى رود و به او گفته مى شود: آرام بگير.
12 . «ذَرْع» به معناى گشودن دست و فاصله دو دست است و «قُصُورِ ذَرْع» کنايه از ضعف و ناتوانى ست.
@Nahjolbalaghe2
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥علائم ظهور در آئین یهود
🔹حجت الاسلامطاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاشق میذاره معشوق ناراحتی بکشه؟
🔹شیخ حسین انصاریان
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :
☘" شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد؛
1⃣ شستن صورت در وضو ، یعنی خدایا! هرگناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
2⃣ شستن دست ها در وضو ، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
3⃣ مسح سر در وضو ، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
4⃣ مسح پا ، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم. "
📚 من لایحضره الفقیه،ج۲،ص۳۰۲
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷✨﴾﷽﴿✨
⬆️دعای سلامتی امام زمان(عج)
دعای فرج ⬇️
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین
💕
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 🍃 ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۹۸ ... اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از جمعى از اهل کتاب (
.
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران
🌷آیه ۱۰۲
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
🍃اى کسانى که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزگارى است، از (مخالفت
فرمان) خدا بپرهیزید. و جز بر آیین اسلام از دنیا نروید
(آل عمران/102)
🔹شأن نزول:
مى دانیم: در دوران جاهلیت دو قبیله بزرگ در مدینه به نام اوس و خزرج وجود داشتند که بیش از یکصد سال! جنگ و خونریزى و اختلاف در میان آن دو جریان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان یکدیگر مى افتادند و خسارات جانى و مالى فراوانى به یکدیگر وارد مى کردند.
یکى از موفقیت هاى بزرگ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه ، این بود که به وسیله اسلام صلح و صفا در میان آن دو ایجاد کرد، و با اتحاد آنها جبهه نیرومندى در مدینه به وجود آمد.
اما از آنجا که ریشه هاى اختلاف، فوق العاده زیاد و نیرومند، و اتحاد، تازه و جوان بود، گاه بى گاه، بر اثر عواملى، اختلافات فراموش شده شعلهور مى شد، که به زودى در پرتو تعلیمات اسلام و تدبیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) خاموش مى گشت.
در آیات پیش، نمونه اى از بروز اختلافات را بر اثر تحریکات دشمنان دانا مشاهده کردیم، ولى این آیات اشاره به نوع دیگرى از این اختلافات است که بر اثر دوستان نادان و تعصب هاى جاهلانه به وجود آمد.
مى گویند: روزى دو نفر از قبیله اوس و خزرج به نام ثعلبة بن غنم و اسعد بن زراره در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتى را که بعد از اسلام نصیب قبیله او شده بود، بر مى شمرد.
ثعلبه گفت: خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) و حنظله (غسیل الملائکه) که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت ، و سعد بن معاذ از ما مى باشند.
در برابر او اسعد بن زراره که از طایفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و ابو زید، به علاوه سعد بن عباده رئیس و خطیب مردم مدینه از ما است.
کم کم کار به جاى باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه برده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند، بیم آن مى رفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعلهور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود!
خبر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، حضرت فوراً به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد، و صلح و صفا را در میان آنها بر قرار نمود. آیات فوق در اینجا نازل گردید و بصورت یک حکم عمومى همه مسلمانان را با بیان مؤثر و مؤکدى دعوت به اتحاد نمود.(۱)
🌿تفسیر:
🌺دعوت به تقوا
در آیه نخست، دعوت به تقوا شده است تا مقدمه اى براى دعوت به اتحاد باشد، در حقیقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از یک ریشه اخلاقى و عقیده اى بى اثر و یا بسیار کم اثر است، به همین دلیل در این آیه کوشش شده است عوامل ایجاد کننده اختلاف و پراکندگى در پرتو ایمان و تقوا، تضعیف گردند، لذا افراد با ایمان را مخاطب ساخته، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى آن گونه که حق تقوا و پرهیزگارى است نسبت به خدا پروا داشته باشید
✨ (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ).
در این که منظور از حق تقوا چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است اما شک نیست که حق تقوا آخرین و عالى ترین درجه پرهیزگارى است، که پرهیز از هر گونه گناه و عصیان و تعدى و انحراف از حق را شامل مى گردد.
لذا در تفسیر درّ المنثور از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در تفسیر عیاشى و معانى الاخبار از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که در تفسیر حق تقوا فرمودند:
أَنْ یُطاعَ فَلایُعْصى وَ یُذْکَرَ فَلایُنْسى وَ یُشْکَرَ فَلایُکْفَرَ:
حق تقوا و پرهیزگارى این است که پیوسته اطاعت فرمان او کنى، و هیچ گاه معصیت ننمائى، همواره به یاد او باشى، و او را فراموش نکنى، و در برابر نعمت هاى او شکرگذار باشى و کفران نعمت او ننمائى .(۲)
بدیهى است انجام این دستور، همانند همه دستورات الهى بستگى به میزان توانائى انسان دارد، بنابراین آیه فوق با آیه ۱۶ سوره تغابن که مى گوید:
فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ: تا آنجا که توانائى دارید پرهیزگارى پیشه کنید هیچگونه منافاتى ندارد و گفتگو درباره تضاد این دو آیه و نسخ یکى به وسیله دیگرى، به کلى بى اساس است.
البته آیه دوم در حقیقت بیان قید و به اصطلاح تخصیص در آیه اول است و آن را مقید به مقدار توانائى انسان مى کند.
و از آنجا که ظاهراً در میان قدما گاهى کلمه نسخ بر تخصیص اطلاق مى شده، ممکن است منظور کسانى که آیه دوم را ناسخ آیه اول دانسته اند همان تخصیص بوده باشد.
ادامه دارد...
🍃
@Nahjolbalaghe2