هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران
✅آیه (۱۳۹)
👇شأن نزول:
🔹درباره شأن نزول این آیات، روایات متعددى وارد شده است، از مجموع آنها استفاده مى شود که این آیات دنباله آیاتى است که قبلاً درباره جنگ احد داشتیم.
🔹در حقیقت این آیات، تجزیه و تحلیلى است روى نتائج جنگ احد و عوامل پیدایش آن به عنوان یک سرمشق بزرگ براى مسلمانان.
🔹در ضمن وسیله اى است براى تسلى، دلدارى و تقویت روحى آنها; زیرا همان طور که گفتیم: جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، در پایان به شکست انجامید و جمعى از شخصیت ها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله حمزه عموى پیامبر، در این میدان شربت شهادت نوشیدند.
💡پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان شب با یاران خود به میان کشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهداء بر سر جنازه یکایک آنها مى نشست، اشک مى ریخت و طلب آمرزش مى نمود، و سپس اجساد همه آنها در دامنه کوه احد در میان اندوه فراوان بخاک سپرده شد.
در این لحظات حساس که مسلمانان نیاز شدید به تقویت روحى و هم استفاده معنوى از نتائج شکست داشتند آیات فوق نازل گردید.(۱)
✅تفسیر:
✅نتائج جنگ احد
🔹در این آیه ، نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ، سستى به خود راه دهند، غمگین گردند و از پیروزى نهائى مأیوس شوند!; زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزى ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهائى آماده مى شوند، مى فرماید: سست نشوید و غمگین نگردید! شما برترید اگر ایمان داشته باشید (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).
🔹 تَهِنُوا از ماده وهن گرفته شده که در لغت به معنى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان.
جمله وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ: شما برترید اگر ایمان داشته باشید ، جمله بسیار پر معنى است، یعنى: شکست شما در حقیقت براى از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمى گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتى نمى شدید، اما باز هم غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزى نهائى از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنى شکست نهائى در جنگ نیست.
بنابراین، با دقت و هوشیارى نقاط ضعف را جبران کنید، نقاط قوت را تقویت نمائید، بر آگاهى ها و تجهیزات خود بیفزائید، آماده پذیرش بى چون و چراى فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ که فرمان خدا است ـ باشید و بدانید پیروزى و برترى از آن شما است.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح نامه های نهجالبلاغه
✅نامه۲۸ بخش سوم
🔹سپس امام(عليه السلام) به توضيح بيشترى درباره آنچه در بالا به آن اشاره کرد پرداخته مى فرمايد: «آن روز که مهاجران، در سقيفه در برابر انصار (براى اثبات حقانيّت خود نسبت به خلافت) استدلال به قرابت و خويشاوندى با پيامبر(صلى الله عليه وآله) کردند، بر آنها پيروز شدند اگر اين دليلِ پيروزى است، پس حق با ماست نه با شما (چرا که ما از همه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزديک تريم) و اگر دليل ديگرى دارد ادعاى انصار بر جاى خود باقى ست (و آنها هم در خلافت حقى دارند که آن را به عنوان «مِنّا أميرٌ وَمِنْکُمْ أميرٌ» مطالبه مى کردند)»; (وَلَمَّا احْتَجَّ الْمُهَاجِرُونَ عَلَى الاَْنْصَارِ يَوْمَ السَّقِيفَةِ بِرَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فَلَجُوا(1) عَلَيْهِمْ، فَإِنْ يَکُنِ الْفَلَجُ بِهِ فَالْحَقُّ لَنَا دُونَکُمْ، وَإِنْ يَکُنْ بِغَيْرِهِ فَالاَْنْصَارُ عَلَى دَعْوَاهُمْ).
در واقع امام(عليه السلام) پاسخ ضمنى به سخنان معاويه در مورد خليفه اوّل و دوم مى دهد که معاويه در نامه اش آنها را به رخ کشيده بود مى فرمايد: نه تنها بنى اميّه شايستگى براى خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ندارند، زيرا نه از مهاجران بودند و نه از انصار، بلکه از طلقا يعنى همان مشرکان آزاد شده روز فتح مکّه بودند. خلفاى نخستين نيز به استناد سخنان خودشان شايستگى براى اين کار نداشتند، زيرا از آنها شايسته تر وجود داشت. اگر معيار شايستگى ـ طبق استدلال آنها ـ قرابت باشد على(عليه السلام) از همه آنها به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نزديک تر بود; هم پسر عموى پيامبر بود و هم داماد او. اگر ديگران شاخ و برگ اين شجره نبوّت باشند، على(عليه السلام) ميوه آن درخت بود و همچنين امامان اهل بيت(عليهم السلام).
✅مجدداً تکرار مى کنيم که اين استدلال در واقع استدلال به مسلّمات خصم است که در منطق از آن به عنوان استدلالات جدلى تعبير مى کنند; يعنى آنچه را او مسلم داشته از او مى گيرند و به او باز مى گردانند و خلع سلاحش مى کنند.
*
✔️نکته ها:
🔹1. داستان پرغوغاى سقيفه!
امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه به داستان پرماجراى سقيفه بنى ساعده که براى انتخاب خليفه بعد از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تشکيل شد، اشاره فرموده است. ما داستان سقيفه را با ذکر قسمت هاى حساس تاريخى به استناد منابع معتبر در ذيل خطبه 67 تحت عنوان «مسأله خلافت و داستان سقيفه بنى ساعده» به طور مشروح آورديم و از اين توطئه عجيب پرده برداشتيم. در اينجا چند نکته را اضافه مى کنيم:
نخست اينکه طبرى در تاريخ خود و ابن اثير در کامل تصريح کرده اند که جمعيّت انصار که در سقيفه بنى ساعده گرد آمده بودند يا گروهى از آنها در برابر پيشنهاد عمر نسبت براى بيعت با ابوبکر گفتند: «لاَ نُبَايِعُ إِلاَّ عَلِيّا; ما تنها با على بيعت مى کنيم» (اين در حالى بود که على(عليه السلام) و بنى هاشم و از جمله زبير و همچنين گروه ديگرى از مهاجران در سقيفه حاضر نبودند). طبرى بعد از ذکر اين مطلب مى گويد: بعد از اين جريان، عمر به سراغ منزل على(عليه السلام) آمد و در آنجا که طلحه و زبير و گروهى از مهاجران حضور داشتند، گفت: «وَاللهِ لَنُحْرِقَنَّ عَلَيْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ الَى الْبَيْعَةِ; به خدا سوگند اين خانه را با شما آتش مى زنيم يا بيرون آييد و بيعت کنيد».(12)
از جمله کسانى که با عمر در اين حمله به خانه امير مؤمنان على(عليه السلام) همراه بودند، اسيد بن حضير و سلمة بن اسلم بودند.(13)
ديگر اينکه جمعى از انصار که در بيعت با ابوبکر پيشقدم شدند هر کدام بعداً به مقامى رسيدند از جمله بشير بن سعد بود که جزو مشاوران عالى خليفه شد و ديگر اسيد بن حضير که سرپرست نيروى انتظامى مدينه شد سوم سلمة بن اسلم بود که به مقام معاونت اسيد رسيد.(14)
🔹2. فضايل بنى هاشم در عصر جاهليّت و اسلام:
گفته شد که ابن ابى الحديد در ذيل اين نامه بحث بسيار مشروحى (حدود يکصد صفحه) درباره فضايل بنى هاشم و مقايسه آن با نقاط ضعف و منفى بنى عبد شمس (عبد شمس پدر اميه بود) ذکر مى کند.
از جمله اينکه بنى هاشم شهيدان بزرگوارى همچون على(عليه السلام) و حمزه و جعفر به اسلام تقديم کردند در حالى که بنى اميّه دلقک هايى همچون حکم بن ابى العاص داشتند که معروف است گاه راه رفتن پيامبر را تقليد مى کرد، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) او را ديد و او را نفرين کرد. بعد از آن هرگز نمى توانست به طور صاف و مستقيم راه برود.
🔹ديگر اينکه يکى از پيمان هاى افتخارآميز در عصر جاهليّت «حِلف الفضول» بود پيمانى که براى حمايت از ضعيفان و دفاع از مظلومان بسته شده بود. در اين پيمان، بنى هاشم و اقوامى از قبايل عرب شرکت داشتند ولى هيچ يک از بنى عبد شمس در آن شرکت نداشت.
ادامه⏬
هدایت شده از 🌺
⤴️🔹ديگر اينکه بنى اميّه در زمان جاهليّت کارهايى مرتکب شدند که احدى از عرب مرتکب آن نمى شد; ❗️از جمله اينکه اميّه يکى از همسرانش را در حيات خود به همسرى فرزندش ابو عمرو در آورد❗️. در حالى که دامان بنى هاشم از اين گونه آلودگى ها پاک بود.
🔹نيز عبدالمطلب که از بزرگان بنى هاشم بود فضايل بى نظيرى داشت; او زمزم را حفر کرد و راه اسماعيل و هاجر را ادامه داد; براى خون انسان اهمّيّت فوق العاده اى قائل شد و ديه آن را يک صد شتر قرار داد که اسلام آمد و آن را نيز امضا کرد; به هنگام هجوم لشکر فيل (لشکر ابرهه) به مکّه، قريش عموماً از مکّه فرار کردند; ولى عبدالمطلب که در آن زمان جوانى بود گفت: «وَاللهِ لاَ أَخْرُجَ مِنْ حَرَمِ اللهِ; به خدا سوگند من از حرم خداوند بيرون نمى روم» و فضايل فراوان ديگر.
🔹براى توضيح بيشتر به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد 15 صفحه 198 تا 295 مراجعه کنيد. البتّه در ضمن اين صفحات به بعضى از مفاخر که متملقان و چاپلوسان براى بنى اميّه شمرده اند اشاره مى کند و آنها را پاسخ مى گويد.
*
✅پی نوشت:
1 . «طَوْل» به معناى امکانات و توانايى مالى است، به معناى فضل و بخشش نيز آمده است و در اصل از «طول» در مقابل «عرض» گرفته شده، زيرا توانايى هاى مالى يا جسمى يک نوع طول قدرت انسان را مى رساند و «ذِى الطَول» به معناى بخشنده است، بنابراين تعبير «عادِىّ طَوْلِنا» در جمله بالا به معناى عطاياى هميشگى ماست.
2 . «الأَکْفاء» جمع «کفؤ» بر وزن «قفل» به معناى هم رديف و هم طراز در شخصيت است.
3 . «الأحْلاف» جمع «حلف» بر وزن «جلف» به معناى پيمان و «حلف» بر وزن «حرف» به معناى سوگند ياد کردن است و از آنجا که پيمان ها را با سوگند مؤکد مى سازند به آن حلف گفته مى شود.
4 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 197.
5 . صحيح مسلم، ج 7، ص 143-144.
6 . مسند احمد، ج 3 ص 80 و مستدرک حاکم، ج 3، ص 186.
7 . فى ظلال نهج البلاغه، ج 3، ص 471.
8 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 198-295.
9 . انفال، آيه 75 .
10 . آل عمران، آيه 68 .
11 . «فَلَجوا» از ريشه «فلْج» بر وزن «فتح» به معناى پيروزى شدن گرفته شده و «فَلَج» بر وزن «حرج» اسم مصدر و به معناى پيروزى است. و واژه «فلج» بر وزن «خرج» به معناى شکاف و فاصله ميان دو چيز که گاه سبب زمين گير شدن مى شود نيز اطلاق شده است.
12 . تاريخ طبرى، ج 2، ص 443 (حوادث سنه 11).
13 . سفينة البحار، ماده اسد.
14 . به کتاب الامامة والسياسة، ص 9 به بعد مراجعه شود.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پروردگارا
🍃دلم میخواهد آرام صدایت کنم:
🌷« یا رب العالمین »
🍃و بگویم :
🌷 تو خودِ آرامشی
🍃 و من، خودِ خودِ بیقرار
🌷«الهی وربی من لی غیرک»
🌷با نام یگانه او
🍃دفتر اولین روز هفته را میگشاییم.
الهی به امید تو ...💐
اوقات_شرعی_به_افق_تهران
✅ امروز دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹
✅ مصادف با ۲۳ ربیعالاول ۱۴۴۲
💠 اذان صبح ۰۵:۰۸
💠 طلوع آفتاب ۰۶:۳۴
💠 اذان ظهر ۱۱:۴۸
💠 غروب آفتاب ۱۷:۰۲
💠 اذان مغرب ۱۷:۲۱
💠 نیمه شب شرعی ۲۳:۰۶
ذکر روز دوشنبه
☘ { یا قاضِیَ الْحاجات }
☘ {ای برآورنده حاجت ها}
☘ {۱۰۰مرتبه}
{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }
هدایت شده از 🌺
⬇️حکم شعبده بازی و تردستی از نظر مراجع
✅درباره حرام بودن تردستی یا شعبده اختلاف میباشد. در مطلب زیر حکم شرعی شعبده بازی و تردستی از نظر مراجع تقلید گردآوری شده است.
❓شعبده یا تردستی چیست؟
✅تردستی یا چشمبندی یا شعبده بازی عبارت است از عمل سرگرم كنندهاى كه زیركانه و با حركات بسیار تند دست انجام مىگیرد و موجب فریب و شگفتى بیننده میشود.
✅تفاوت تردستی با جادوگری:
🔹تردستی یک هنر است و با حقههای مختلف مردم را متحیر میکنند. اما جادوگری انجام کارهای غیرعادی با نیرویی خاص است.
🔹حکم شعبده بازی و تردستی:
🔹آيات عظام امام، فاضل و نورى: شعبده بازى و تردستى حرام است.
🔹آيه اللّه صافى: شعبده بازى عبارت است از اين كه شعبده باز غير واقع را بسبب سرعت حركات بصورت واقع نشان مىدهد و اين عمل شرعاً حرام است.
🔹آيه اللّه خامنه اى: شعبده بازى حرام است؛ ولى بازى هايى كه در آن سرعت حركت و تردستى وجود دارد (و به عنوان نمايش و سرگرمى انجام مى گيرد) و شعبده محسوب نمى شود، اشكال ندارد.
🔹آيات عظام تبريزى، سيستانى و وحيد: شعبده بازى، اگر عنوان حرامى بر آن مترتب شود، مانند ضرر رساندن به مؤمن، حرام است.
🔹آيه اللّه مكارم: بازى هايى كه به عنوان نمايش و سرگرمى و تفريح انجام مى گيرد و هدفى جز تردستى و زرنگى شخص را به دنبال ندارد، جايز است؛ ولى اگر براى اغفال مردم باشد، نوعى از سحر محسوب مى شود و حرام است.
🔹آيه اللّه بهجت: تمام اقسام شعبده بازى حرام است؛ مگر آنكه نفس كار جايز و از لهو خارج و داراى غرض عقلايى و مشروع باشد.
🔹بر گرفته از بخش مذهبی سایت بیتوته🔹