eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲✨کلیپ زیبا درباره نماز اول وقت امیرالمومنین (ع) خطاب به محمد بن ابی بکر: اِرتَقِبْ وقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها ، ولا تَعَجَّلْ بها قَبلَهُ لِفَرَاغٍ ، ولا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ. مراقب وقت نماز باش و آن را در وقتش (اول وقت) بخوان و همچنین نه به سبب فراغت آن را پيش از موقعش بخوان و نه به دلیل كارى آن را از وقتش به تأخير بینداز جلد ۸۳ بحار الانوار 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و ششم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 خوارج
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و هفتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 ویژگیهای خوارج 🔻۱.امام علی علیه السلم خوارج را برادران مسلمانی می داند که در اثر تحریکات یا کج‌فهمی‌ها، دچار خطا شدند و شمشیر به روی ولی خدا کشیدند. حضرت درباره آن ها فرمود: «اصحابنا نقاتل اخواننا فی الاسلام...» امروز پیکار ما با برادران مسلمان است. 🔻2. به‌علاوه در جای دیگر امام از نبرد با خوارج بعد از خودش نهی کرد و فرمود: «بعد از من خوارج را نکشید؛ زیرا کسی که طالب حق است و به خطا می‌رود مانند کسی نیست که باطل را می‌خواهد و به آن هم می‌رسد.» در برخی منابع آمده است بعد از احتجاجات امام و ابن عباس، تعدادی از خوارج توبه کردند. این نکته بیانگر این است که خوارج، در تشخیص حق دچار اشتباه شده بودند والا ضمیر آن ها آماده دریافت حق بود، اما متأسفانه حق طلبانی بودند که در مطالبه خود به خطا رفتند؛ به عبارت دیگر آرمان خواهانی بودند که در حق طلبی خود به اشتباه رفته اند. 🔻3. امام علی علیه السلام فرمود خوارج تا زمانی که با ما هستند سه حق دارند: « شما را از نماز در مسجد منع نمی کنیم، حقوق شما را از بیت المال پرداخت می کنیم و تا زمانی که با ما نجنگیده اید، با شما نمی جنگیم.» 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
به نام خداوند بخشنده مهربان 🇮🇷پویش مردمی حضور میلیونی در ۲۲بهمن این یک بزنگاه تاریخی است برای: اعلام وجود عاشقان ایران🇮🇷 اگر عاشق ایران یا دوستدار نظامیم اگر زوزه شغالان برای تجزیه ایران را شنیده ایم اگر در فتنه اخیر، غرور ملی یا مذهبی ما آسیب دیده اگر می خواهیم یکجا، تمام بدخواهان را کیش و مات کنیم در راهپیمایی بیست و دوم بهمن🇮🇷 سرنوشت ساز ۱۴۰۱: ✊حماسه ای متفاوت از سالهای قبل بسازیم اگر خودتان را همدل با این پویش می دانید: ۱-برای حضور انقلابی در خروش میلیونی ۲۲بهمن آماده شوید ۲-این کمپین را به اطلاع تمام اقوام،دوستان و آشنایانتان برسانید ۳-این کمپین را در تمام کانال ها،گروهها و صفحات مجازی منتشر کنید ۴-به سلیقه خودتان برآب این کمپین تولید محتوا 🎥(متن،عکس،فیلم و...)کنید ملی/مذهبی؛همه بیائید، دیگران را هم با خود بیاورید همزمان در تمام شهرها و روستاهای کشور همه می آییم ✊✊✊ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (سرزمین کنعان را قحطى فراگرفت.) برادران یوسف (به مصر) آمدند. و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت. ولى آنها او را نشناختند. (یوسف/۵۸) * وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ ۚ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنزِلِينَ و هنگامى که (یوسف) بارهاى آنان را آماده ساخت، گفت: «(نوبت آینده) آن برادرى را که از پدر دارید، نزد من آورید. آیا نمى بینید من حق پیمانه را ادا مى کنم، و من بهترین میزبانان هستم؟! (یوسف/۵۹) * فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ و اگر او را نزد من نیاورید، نه پیمانه اى (از غلّه) نزد من خواهید داشت. و نه (هیچ گاه) به من نزدیک شوید.» (یوسف/۶۰) * قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ گفتند: «ما درباره او با پدرش گفتگو خواهیم کرد. و ما (این کار را) انجام خواهیم داد.» (یوسف/۶۱) * وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (سپس) به کارگزاران خود گفت: «بهایى را که پرداخته اند، در بارهایشان بگذارید! شاید هنگامى که به سوى خانواده خویش بازگشتند، آن را بشناسند. شاید بازگردند.» (یوسف/۶۲) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه یوسف ادامه آیات(۵۴الی۵۷)🔹 ↩️۲. اهمّیّت مسائل اقتصادى و مدیریّت گرچه ما
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۵۹ الی۶۲🔹) 🔄پیشنهاد تازه یوسف به برادران سرانجام همان گونه که پیش بینى مى شد، هفت سال پى درپى وضع کشاورزى مصر بر اثر باران هاى پربرکت و فراوانىِ آب نیل کاملاً رضایت بخش بود. یوسف که همه خزائن مصر و امور اقتصادى آن را زیر نظر داشت دستور داد انبارها و مخازن کوچک و بزرگى بسازند به گونه اى که موادّ غذایى را از فاسد شدن حفظ کند. و نیز دستور داد مردم مقدار مورد نیاز خود را از محصول بردارند و بقیّه را به حکومت بفروشند. به این ترتیب انبارها و مخازن از آذوقه پر شد. پس از گذشت هفت سال، قحطى و خشکسالى چهره عبوس خود را نشان داد و آسمان چنان بر زمین بخیل شد که زرع و نخیل لب تر نکردند و مردم از نظر آذوقه در مضیقه افتادند و چون مى دانستند ذخایر فراوانى نزد حکومت است، مشکل خود را از این طریق حل مى کردند. یوسف(علیه السلام) طبق برنامه و نظم خاصّى که توأم با آینده نگرى بود به آنها غلّه مى فروخت و نیازشان را به صورت عادلانه اى تأمین مى کرد. البتّه خشکسالى منحصر به سرزمین مصر نبود، به سرزمین هاى اطراف نیز سرایت کرد و فلسطین و کنعان را هم که در شمال شرقى مصر قرار داشتند فراگرفت. خاندان یعقوب(علیه السلام) نیز که در کنعان زندگى مى کردند به مشکل کمبود آذوقه گرفتار شدند و به همین دلیل یعقوب تصمیم گرفت فرزندان خود را به استثناى بنیامین که به جاى یوسف(علیه السلام) نزد پدر ماند، راهىِ مصر کند. آنها با کاروانى که به مصر مى رفت به سوى آن سرزمین حرکت کردند و به گفته بعضى، پس از هجده روز راه پیمایى وارد مصر شدند. طبق تواریخ، افراد خارجى هنگام ورود به مصر باید خود را معرّفى مى کردند تا مأموران آمدنشان را به اطّلاع یوسف برسانند. هنگامى که مأموران خبر آمدن کاروان فلسطین را به یوسف۷ دادند او در میان درخواست کنندگان غلاّت، نام برادران خود را دید و آنها را شناخت سپس بى آنکه کسى بفهمد آنان برادر وى هستند، دستور داد احضار شوند. قرآن مى فرماید: برادران یوسف (در پى موادّ غذایى به مصر) آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت ولى آنها او را نشناختند (وَ جَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنکِرُونَ). آنها حق داشتند یوسف را نشناسند زیرا از روزى که او را در چاه انداخته بودند تا روزى که براى خرید آذوقه به مصر آمدند سى تا چهل سال گذشته بود، ضمن اینکه آنها هرگز احتمال نمى دادند برادرشان زنده باشد، چه رسد به اینکه عزیز مصر شده باشد.حتّى اگر شباهت او را با برادرشان مى دیدند حتماً حمل بر تصادف مى کردند. از همه اینها گذشته، طرز لباس و پوشش یوسف آن چنان با سابق تفاوت یافته بود که شناختن او در لباس جدید مصریان چندان کار آسانى نبود. اصلاً احتمال حیات یوسف پس از ماجراى به چاه افکندن در نظر آنها بسیار بعید مى نمود. به هر حال آنها غلّه مورد نیازشان را خریدارى کردند و قیمت آن را که کُندر یا کفش یا سایر اجناسى بود که از کنعان با خود به مصر آورده بودند پرداختند. یوسف(علیه السلام) براداران را مورد لطف و محبّت فراوان قرار داد و با آنها به گفتوگو نشست. برادران گفتند: ما ده برادر از فرزندان یعقوب هستیم. او نیز فرزندزاده ابراهیم خلیل، پیامبر بزرگ خداست. اگر پدر ما را مى شناختى احترام بیشترى مى کردى. ما پدر پیرى داریم که از پیامبران الهى است ولى اندوه عمیقى سراسر وجود او را فراگرفته است. یوسف(علیه السلام) فوراً پرسید: این همه اندوه چرا؟ گفتند: او پسرى داشت که بسیار مورد علاقه اش بود و از نظر سن از ما کوچک تر بود، روزى براى شکار و تفریح همراه ما به صحرا آمد و ما از او غافل ماندیم و گرگ وى را درید. از آن روز تاکنون، پدر براى او گریان و غمگین است. بعضى از مفسّران نقل کرده اند که عادت یوسف(علیه السلام) این بود که به هر کس یک بارِ شتر غلّه بیشتر نمى فروخت و چون برادران یوسف ده تن بودند، ده بار غلّه به آنها داد. آنان گفتند: ما پدر پیرى داریم که به خاطر شدّت اندوه نمى تواند مسافرت کند و برادر کوچکى که براى خدمت و انس، نزد او مانده است; سهمیه اى براى آن دو نیز به ما مرحمت کن. یوسف(علیه السلام) دستور داد دو بار دیگر بر آن افزودند. سپس به آنها گفت: من شما را افراد هوشمند و مؤدّبى مى بینم و اینکه مى گویید پدرتان به برادر کوچک تر بسیار علاقه مند است معلوم مى شود او فرزند فوق العاده اى است. من مایل هستم در سفر آینده حتماً او را ببینم. به علاوه مردم در اینجا سوءِ ظن هایى نسبت به شما دارند، زیرا از یک کشور بیگانه اید، براى رفع سوءِ ظن هم که باشد، در سفر آینده برادر کوچکتان را به عنوان نشانه همراه خود بیاورید.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۵۹ الی۶۲🔹) 🔄پیشنهاد تازه یوسف به برادران سرانجام همان گونه که
↩️قرآن مى فرماید: و هنگامى که (یوسف) بارهاى آنان را آماده ساخت، گفت: آن برادرى را که از پدر دارید نزد من آورید (وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِى بِأَخ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ). سپس اضافه کرد: آیا نمى بینید من حقّ پیمانه را ادا مى کنم، و من بهترین میزبانان هستم؟ (أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّى أُوفِى الْکَیْلَ وَ أَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ). * آن گاه به دنبال این تشویق و اظهار محبّت، آنها را با این سخن تهدید کرد: و اگر او را نزد من نیاورید، نه کیل (و پیمانه اى از غلّه) نزد من خواهید داشت و نه (اصلاً) به من نزدیک شوید (فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِى بِهِ فَلاَ کَیْلَ لَکُمْ عِندِى وَ لاَ تَقْرَبُونِ). یوسف(علیه السلام) که مى خواست به هر ترتیبى شده بنیامین را نزد خود آورَد، گاه به اظهار محبّت و گاه تهدید متوسّل مى شد. در ضمن از این تعبیرات روشن مى شود که خرید و فروش غلاّت در مصر از طریق وزن نبود بلکه با پیمانه بود و دیگر اینکه یوسف(علیه السلام) از برادران خود و سایر میهمانان به عالى ترین صورت پذیرایى مى کرد و به تمام معنى مهمان نواز بود. * برادران در پاسخ او گفتند: ما با پدرش گفتوگو مى کنیم (و سعى مى کنیم موافقتش را جلب نماییم)، و ما این کار را خواهیم کرد (قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفَاعِلُونَ). جمله إِنَّا لَفَاعِلُونَ نشان مى دهد که برادران یقین داشتند مى توانند از این نظر در پدر نفوذ کنند و موافقتش را جلب نمایند که این چنین قاطعانه به عزیز مصر قول مى دادند، و باید هم چنین باشد، زیرا آنها که توانستند یوسف(علیه السلام) را با اصرار و الحاح از دست پدر درآورند چگونه نمى توانند بنیامین را از او جدا سازند؟ * سپس براى اینکه عواطف آنها را بیشتر به سوى خود جلب کند و اطمینان کافى به آنان بدهد، به کارگزارانش گفت: آنچه را به عنوان قیمت پرداخته اند، (دور از چشم آنان) در بارهایشان بگذارید; شاید پس از بازگشت به سوى خانواده خویش آن را بشناسند (و) شاید برگردند (وَ قَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِى رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ). نکته ها: ۱. چرا یوسف خود را به برادران معرّفى نکرد؟ نخستین پرسشى که در ارتباط با آیات فوق پیش مى آید این است که چرا یوسف(علیه السلام) خود را به برادران معرّفى نکرد تا زودتر او را بشناسند و به سوى پدر بازگردند، و او را از اندوه جانکاه فراق برهانند؟ این سؤال را مى توان به صورت وسیع ترى نیز عنوان کرد و آن، اینکه هنگامى که برادران نزد یوسف(علیه السلام) آمدند حدّاقل هشت سال از آزادى او از زندان گذشته بود، چون هفت سال دوران وفور نعمت را پشت سر گذاشته بود که به ذخیره موادّ غذایى براى سال هاى قحطى مشغول بود و در سال هشتم که قحطى شروع شد، یا بعد از آن، برادران براى تهیّه غلّه آمدند. آیا لازم نبود در این هشت سال پیکى به کنعان بفرستد و پدر را از حال خود آگاه سازد و او را از آن غم برهاند؟ بسیارى از مفسّران مانند طبرسى در مجمع البیان و علاّمه طباطبائى در المیزان و قرطبى در تفسیر الجامع لأحکام القرآن، به پاسخ هایى براى این پرسش ذکر کرده اند که به نظر مى رسد بهترین آنها این است که یوسف(علیه السلام) چنین اجازه اى را از طرف پروردگار نداشت، زیرا ماجراى فراق یوسف، گذشته از جهات دیگر، صحنه آزمایشى براى یعقوب(علیه السلام) بود و مى بایست دوران آن به فرمان پروردگار، به سر رسد و قبل از آن، یوسف مجاز نبود خود را معرّفى کند. به علاوه اگر یوسف(علیه السلام) فوراً خود را به برادران معرّفى مى کرد ممکن بود پى آمدهاى نامطلوبى داشته باشد، از جمله اینکه آنها چنان گرفتار وحشت شوند که دیگر به سوى او بازنگردند، به خاطر اینکه احتمال مى دادند یوسف(علیه السلام) انتقام گذشته را از آنها بگیرد. ۲. چرا یوسف پول را به برادران بازگرداند؟ چرا یوسف(علیه السلام) دستور داد پولى را که برادران در مقابل غلّه پرداخته بودند در بارهاى آنها بگذارند؟ براى این پرسش نیز پاسخ هاى متعدّدى گفته شده، از جمله فخر رازى در تفسیر خود ده پاسخ براى آن ذکر کرده که بعضى نامناسب است، ولى خود آیات فوق پاسخ این پرسش را بیان کرده است، زیرا مى گوید: لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. هدف یوسف(علیه السلام) این بود که آنان پس از بازگشت به وطن آن را در لابه لاى بارها ببینند و به کرامت و بزرگوارى عزیز مصر (یوسف) بیش از پیش پى ببرند و همان سبب شود که بار دیگر به سوى او بازگردند و حتّى برادر کوچکشان را با اطمینان خاطر همراه ببرند و نیز پدرشان یعقوب با توجّه به این وضع، اعتماد بیشترى به آنها در زمینه فرستادن بنیامین به مصر پیدا کند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️قرآن مى فرماید: و هنگامى که (یوسف) بارهاى آنان را آماده ساخت، گفت: آن برادرى را که از پدر دارید ن
↩️۳. چگونه یوسف از اموال بیت المال به برادران داد؟ پرسش دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که یوسف(علیه السلام) چگونه اموال بیت المال را بدون عوض به برادران داد؟ این پرسش را از دو راه مى توان پاسخ داد. نخست اینکه در بیت المال مصر حقّى براى مستضعفان وجود داشته (و همیشه وجود دارد) و مرزهاى کشورها نیز دخالتى در این حق نمى تواند داشته باشد، به همین دلیل یوسف(علیه السلام)از این حق در مورد برادران خود که در آن هنگام مستضعف بودند استفاده کرد، همان گونه که در مورد سایر مستضعفان نیز استفاده مى کرد. دیگر اینکه یوسف(علیه السلام) در آن پست حسّاسى که داشت شخصاً داراى حقوقى بود و حدّاقل حقّش این بود که خود و عائله نیازمند خود و کسانى همچون پدر و مادرش را از نظر حدّاقل زندگى تأمین کند. بنابراین او از حقّ خود در این بخشش و عطا استفاده کرد. @Nahjolbalaghe2