eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت نود و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻دشمنی او
🌳شجره آشوب« قسمت نود و دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻مغیره در لحظات دفن پیامبر، هنگامی که رفقایش در سقیفه مشغول تقسیم خلافت میان خود بودند، در کنار جنازه رسول خدا بود. او انگشتر خود را عمدا داخل قبر پیامبر انداخت و خواست داخل قبر شود و آن را بیرون آورد. در این هنگام، امام علی علیه السلام اجازه این کار را نداد و به قثم بن عباس دستور داد تا انگشتر او را بیرون آورد. امام هدف این کار مغیره را چنین فرمود که او می خواهد با این اقدام، بعدا مدعی شود که نزدیک ترین تعهد را به پیامبر داشت. 🔻قطعا مغیره از این کار هدف سیاسی خود را دنبال می کرد و احتمالا می خواست با چنین اقدامی، با بنی هاشم که مشغول تدفین پیامبر بودند، مقابله کند و چنین مدعی شود که او نیز مانند امام علی و بقیه، مشغول تجهیز و دفن پیامبر بود و از این طریق، یه یک امتیاز و وجهه سیاسی دست پیدا کند. 🔻عمرو عاص و مغیره، از افرادی بودند که عمر آن ها را برای شورای شش نفره دعوت نکرد. آن ها برای اینکه بعدا خود را عضو این شورا معرفی کنند و از این منظر مدعی شوند که هرکدام صلاحیت عهده دار شدن منصب خلافت را دارا هستند، پشت درب شورا نشستند. سعد بن ابی وقاص هنگامی که متوجه این امر شد، آن دو را با سنگ راند و گفت شما می خواهید بگویید ما در شورا حاضر بودیم. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۳۷ الی ۴۰)🔹 🔹حوادث قطعى و قابل تغییر این آیات همچنان مسائل مربوط به نب
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۳۷ الی۴۰)🔹 ↩️آنچه شیعه از معنى بداء اعتقاد دارد و روى آن اصرار مى کند و طبق آنچه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است: ما عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ مَن لَم یَعرِفهُ بِالبداءِ: آن کس که خدا را با بداء نشناسد او را درست نشناخته است . ازاین رو بسیار مى شود که ما طبق ظواهر علل و اسباب، احساس مى کنیم حادثه اى به وقوع خواهد پیوست، یا وقوع چنین حادثه اى به یکى از پیامبران خبر داده شده، در حالى که بعداً مى بینیم آن حادثه واقع نشد. در این هنگام مى گوییم بداء حاصل شد. یعنى آنچه را ما به حسب ظاهر واقع شدنى مى دیدیم و تحقّق آن را قطعى مى پنداشتیم، خلاف آن ظاهر شد. ریشه و علّت اصلى این معنى همان است که در بحث قبل گفته شد و آن اینکه گاهى آگاهى ما فقط از علل ناقصه است و شرایط و موانع را نمى بینیم و بر طبق آن قضاوت مى کنیم و بعد که به فقدان شرط یا وجود آن برخورد کردیم و خلاف آنچه پیش بینى مى کردیم تحقّق یافت، متوجّه این مسائل مى شویم. همچنین گاه پیامبر یا امام از لوح محو و اثبات آگاهى مى یابد که طبعاً قابل تغییر است و گاهى با برخورد به موانع و فقدان شرایط، تحقّق نمى پذیرد. براى روشن شدن این حقیقت باید مقایسه اى بین نَسخ و بداء به عمل آید. مى دانیم که نسخ احکام از نظر همه مسلمانان جایز است. یعنى ممکن است حکمى در شریعت نازل شود و مردم نیز چنان تصوّر کنند که این حکم همیشگى است، امّا پس از مدّتى نسخ آن حکم بهوسیله شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام شود و حکم دیگرى جاى آن را بگیرد (همان گونه که در داستان تغییر قبله در تفسیر و فقه و تاریخ خوانده ایم). این در حقیقت یک نوع بداء است ولى معمولاً در امور تشریعى و قوانین و احکام نام نسخ بر آن مى گذارند و نظیر آن را در امور تکوینى بداء مى نامند. به همین دلیل گاهى گفته مى شود: نسخ در احکام نوعى بداء است و بداء در امور تکوینى یک نوع نسخ است. آیا هیچ کس مى تواند چنین امر منطقى را انکار کند جز کسى که فرق میان علّت تامّه و علل ناقصه نمى گذارد، یا اینکه تحت تأثیر تبلیغات شوم ضدّ شیعه اهل بیت(علیهم السلام) قرار گرفته و تعصّباتش به او اجازه بررسى عقاید شیعه را در کتاب هاى خود شیعه نمى دهد. عجب اینکه فخر رازى با اینکه مسأله بداء را در مورد شیعه در ذیل آیه یَمْحُوا اللهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ آورده است، هیچ توجّه نکرده که بداء چیزى جز همین محو و اثبات نیست و با تعصّب مخصوص خود سخت به شیعه تاخته است که چرا قائل به بداء هستند. ۳. نمونه هایى از بداء اجازه بدهید از نمونه هایى که همه آن را پذیرفته اند یاد کنیم. ۱. در داستان یونس(علیه السلام) مى خوانیم که نافرمانى قومش سبب شد عذاب الهى به سراغشان بیاید و این پیامبر بزرگ هم که آنها را قابل هدایت نمى دید و مستحقّ عذاب مى دانست آنان را ترک گفت امّا ناگهان (بداء واقع شد) یکى از دانشمندان قوم که آثار عذاب را دید آنان را جمع و به توبه دعوت کرد. همگى پذیرفتند و مجازاتى که نشانه هایش ظاهر شده بود برطرف گردید (فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْىِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِین). ۲. در تواریخ اسلامى نیز آمده است حضرت عیسى درباره عروسى خبر داد که او در همان شب زفاف مى میرد، ولى عروس برخلاف پیش بینى مسیح، سالم ماند. وقتى از وى جریان را پرسیدند فرمود: آیا صدقه اى در این راه داده اید؟گفت: آرى. فرمود: صدقه بلاهاى مبرم را دفع مى کند. در حقیقت، روح پاک مسیح بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات، از حدوث چنین واقعه اى خبر داد در حالى که این حادثه مشروط بود (مشروط به اینکه مانعى همچون صدقه بر سر راه آن پیش نیاید) و چون به مانع برخورد کرد نتیجه چیز دیگر شد. ۳. در داستان ابراهیم قهرمان بت شکن در قرآن مى خوانیم که او مأمور به ذبح اسماعیل شد و به دنبال این مأموریّت، فرزندش را به قربانگاه برد امّا هنگامى که آمادگى خود را نشان داد، بداء روى داد و آشکار شد که این امر یک آزمون بوده است، تا میزان اطاعت و تسلیم این پیامبر بزرگ و فرزندش سنجیده شود. ۴. در سرگذشت موسى نیز مى خوانیم که او نخست مأمور شده بود که سى روز قوم خود را ترک گوید و براى دریافت احکام تورات به وعده گاه الهى برود ولى بعداً این مدّت (براى آزمایش بنى اسرائیل) ده روز دیگر تمدید شد.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۳۷ الی۴۰)🔹 ↩️آنچه شیعه از معنى بداء اعتقاد دارد و روى آن اصرار مى کند
↩️در اینجا این پرسش پیش مى آید که فایده این بداءها چیست؟ پاسخ این پرسش با توجّه به آنچه در بالا ذکر شد ظاهراً پیچیده نیست، زیرا گاهى مسائل مهمّى مانند آزمایش یک شخص یا یک قوم و ملّت و یا تأثیر توبه وبازگشت به سوى خدا ـ همان گونه که در داستان یونس آمده ـ و یا تأثیر صدقه و کمک به نیازمندان و انجام دادن کارهاى نیک در برطرف ساختن حوادث دردناک و جز اینها ایجاب مى کند که صحنه حوادث آینده قبلاً طورى تنظیم شود، سپس با دگرگونى شرایط طور دیگر، تا مردم بدانند سرنوشتشان در دست خودشان است و با تغییر روش قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند و این بزرگ ترین فایده بداء است ـ دقّت کنید.و اگر مى خوانیم کسى که خدا را به بداء نشناخته است معرفت کامل او را ندارد، اشاره به همین حقایق است. لذا در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: ما بَعَثَ اللهُ نَبِیّاً حَتّى یَأخُذَ عَلَیهِ ثَلاثَ خِصال: الإقرارَ لَهُ بِالعُبودِیَّةِ وَ خَلعَ الأندادِ وَ أنَّ اللَّهَ یُقَدّمُ ما یَشاءُ وَ یُؤخِّرُ ما یَشاءُ: خداوند هیچ پیامبرى را نفرستاد مگر اینکه این سه پیمان را از او گرفت: اقرار به بندگى پروردگار، و نفى هرگونه شرک، و اینکه خداوند هر چه را بخواهد مقدّم مى دارد و هر چه را بخواهد به تأخیر مى اندازد . در حقیقت، اوّلین پیمان مربوط به اطاعت و تسلیم در برابر خداست و دومین پیمان مربوط به مبارزه با شرک و سومین پیمان مربوط به مسأله بداء است که نتیجه اش آن است که سرنوشت انسان به دست خود اوست که با تغییر دادن شرایط مى تواند خود را مشمول لطف یا عذاب خداوند قرار دهد. آخرین سخن اینکه روى جهات فوق، دانشمندان شیعه گفته اند: هنگامى که بداء به خداوند نسبت داده مى شود به معنى ابداء است. یعنى آشکار ساختن چیزى که قبلاً ظاهر نبود و پیش بینى نمى شد. امّا نسبت دادن این مطلب به شیعه که آنها معتقدند خدا گاهى از کار خود پشیمان مى گردد، یا از چیزى باخبر مى شود که قبلاً نمى دانست، این از بزرگ ترین جنایات و نابخشودنى ترین تهمت هاست. ازاین رو از امامان(علیهم السلام) نقل شده است که: مَن زَعَمَ أنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَبدو لَهُ فی شَىء لَم یَعلَمهُ أمسِ فَابرَءُوا مِنهُ: کسى که گمان کند براى خدا چیزى امروز آشکار مى شود که دیروز نمى دانست، از او تنفّر و بیزارى بجویید . ✔️پایان آیات @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۷۲)🔹 1⃣ بخش اول ✅وصف پیامبر اعظم 🔭خطبه در يك نگاه: اين خطبه در واقع از سه بخش
🔷ترجمه و شرح خطبه (۷۲ ادامه بخش اول) ✅ وصف پیامبر اعظم ↩️در حقيقت براى اينکه رهروان راه حق گرفتار خطا و اشتباه نشوند و به بيراهه نروند، بايد پرچمها و علايم راهنمايى، در جاى جاى اين طريق نصب شود و چراغ هاى نورانى تمام جادّه را به هنگام تاريکى روشن کند و اين همان کارى بود که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) انجام داد و براى هر حقّى نشانه اى قرارداد و پاسدارانى تعيين فرمود. بسيارى از احکام مانند نمازهاى پنج گانه يوميّه و نماز جمعه - با آن مراسم ويژه- و زيارت خانه خدا، نمونه هاى زنده اى از آن پرچمها و چراغهاست که رهروان اين راه را از گمراهى رهايى مى بخشد و همچنين احکامى که درباره مسايل اجتماعى و تربيتى و سياسى و اقتصادى بيان فرموده است. در پايان اين بخش، به پنج صفت ديگر (که با توجّه به صفات گذشته مجموعاً بيست و چهار وصف مى شود) به صورت نتيجه گيرى از تمام بحث هاى گذشته اشاره کرده، مى فرمايد: «آرى، او امينِ معتمد و گنجينه دارِ مخزن علوم تو و شاهد و گواه روز رستاخيز، و برانگيخته ات براى بيان حقايق و فرستاده ات به سوى خلايق است.» (فَهُوَ أَمِينُکَ الْمَأْمُونُ، وَ خَازِنُ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَ شَهِيدُکَ يَوْمَ الدِّينِ، و بَعِيثُکَ بِالْحَقِّ، وَ رَسُولُکَ إِلَى الْخَلْقِ). اين اوصاف پنج گانه، بعضى مقدّمه، و بعضى نتيجه ديگرى است. امين خداوند و خزانه دار علم او بودن، مقدّمه اى است براى رسالت به سوى خلق; و مبعوث بودن به حقّ، و گواه روز قيامت بودن، نتيجه اين رسالت است. تعبير به «امين مأمون» در واقع تاکيدى است بر کمال امانت آن حضرت، و اشاره اى است به مقام عصمت، که از شرايط حتمى نبوّت است، و منظور از «خزانه داربودنِ علم مخزون»، آگاه بودن پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) از اسرار غيب است. همان گونه که در جاى خود گفته ايم پيامبران و امامان بدون آگاهى از اين اسرار نمى توانند رسالت خود را به طور کامل انجام دهند، قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً * إلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِمْ; خداوند داناى غيب است و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى را که برگزيده; و مراقبينى از پيش رو و پشت سر آنها قرار مى دهد، تا بداند پيامبرانش رسالت هاى پروردگار را ابلاغ کرده اند».(26) جمله «شَهِيدُکَ يَوْمَ الدِّينِ» اشاره به همان است که در قرآن مجيد آمده که پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله) گواه بر اعمال امّت و گواه بر گواهان ساير امّت ها است. در آيه 143 سوره «بقره» مى فرمايد: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَاکُم أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شَهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً; و اينگونه شما را امّت ميانه اى قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه باشد». و در آيه 89 سوره «نحل» مى خوانيم «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في کُلِّ أُمَّة شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جَعَلْنَا بِکَ شَهِيداً عَلَى هؤُلاَءِ; بيادآور! روزى را که از هر امّتى گواهى را از خودشان بر آنها برمى انگيزيم و تو را گواه بر آنان قرار مى دهيم». و از آنجا که گواهى دادن، فرع بر علم و آگاهى است، اين تعبيرات، دليل ديگرى بر آگاهى پيغمبر از اسرار غيب است. * * * نکته: اهميّت فوق العاده صلوات بر پيامبر(صلى الله عليه وآله): در خطبه بالا صلوات و درود بسيار پر معنا و پرمحتوا و مستدلّى بر پيغمبراکرم(صلى الله عليه وآله) آمده بود و اين مطلب ما را به اهميّت اين مسأله در دستورات اسلامى واقف مى سازد. حقيقت اين است که روايات اسلامى اهميّت فوق العاده اى براى صلوات بر پيامبر ذکر کرده و در منابع شيعه و اهل سنّت ثواب و پاداش فوق العاده اى براى اين عمل ذکر شده، به اندازه اى که مايه اعجاب و شگفتى است; که به عنوان نمونه بخشى از اين روايات را گلچين کرده، در ذيل از نظر خوانندگان عزيز مى گذرانيم، سپس به تحليلى در اين زمينه مى نشينيم: 1- در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «أَلصَّلاَةُ عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَايَا مِنَ الْمَاءِ إِلَى النَّارِ و السَّلاَمُ عَلَى النَّبِىِّ أَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رِقَاب; صلوات بر پيامبر و آل او گناهان را محو مى کند، شديدتر از آنچه آب، آتش را خاموش مى کند و سلام بر پيامبر و آل او افضل است از آزاد کردن بردگان».(27)⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔷ترجمه و شرح خطبه (۷۲ ادامه بخش اول) ✅ وصف پیامبر اعظم ↩️در حقيقت براى اينکه رهروان راه حق گرفتار
↩️2- در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا ذُکِرَ النَّبِىُّ فَأَکْثِرُوا الصَّلاَةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِىِّ صَلاَةً وَاحِدَةً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاَة فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلاَّ صَلَّى عَلَى [ذلِکَ] الْعَبْدِ لِصَلاَةِ اللّهِ عَلَيْهِ وَ صَلاَةِ مَلائِکَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ; هنگامى که نام پيامبر برده شود بسيار صلوات بر او بفرستيد، چرا که هرکس يک صلوات بر پيامبر اکرم بفرستد خداوند هزار صلوات و درود در هزار صفّ از ملائکه، بر او مى فرستد، و چيزى از مخلوقات خدا باقى نمى ماند، مگر اين که به خاطر صلوات خدا و فرشتگانش بر او صلوات مى فرستند و هر کس به چنين پاداش عظيمى علاقه نداشته باشد، جاهل مغرورى است که خدا و رسول خدا و اهل بيتش از او بيزارند»(28). 3- در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «کُلُّ دُعَاء مَحْجُوبٌ حَتَّى يُصَلَّى عَلَى النَّبِىِّ; هيچ دعايى به اجابت نمى رسد مگر اينکه صلوات بر پيامبر فرستاده شود(29)». 4- باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «أَلصَّلاَةُ عَلَىَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ; صلوات بر من نور صراط (در قيامت) است(30)». 5- در حديث ديگرى از امام باقر يا امام صادق(عليهما السلام) نقل شده که فرمود: (مَا فِي الْمِيزَانِ شَىْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِي الْمِيزَانِ فَتَمِيلُ بِهِ فَيَخْرُجُ الصَّلاَةُ عَلَيْهِ فَيَضَعُهَا فِي ميزَانِهِ فَتَرَجَّحُ; در ترازوى سنجش اعمال (در قيامت) چيزى سنگين تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نيست، کسانى هستند که اعمالشان را در ترازوى سنجش عمل مى گذارند، سبک و ناچيز است سپس صلوات بر آن حضرت را بيرون آورده و بر آن مى نهند سنگينى مى کند و برترى مى يابد».(31) 6- در حديث ديگرى از خود آن حضرت آمده است: «صَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلاَةَ عَلَىَّ زَکَاةٌ لَکُمْ; صلوات بر من بفرستيد، چرا که صلوات بر من، باعث نموّ (روح و جان) شما مى شود»(32). 7- در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «إِذَا کَانَ يَوْمُ الْخَمِيسِ بَعَثَ اللّهُ مَلاَئِکَةً مَعَهُمْ صُحُفٌ مِنْ فِضَّة وَ أَقْلاَمٌ مِنْ ذَهَب يَکْتُبُونَ يَوْمَ الْخَمِيسِ وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ أَکْثَرَ النَّاسِ عَلَىَّ صَلاَةً; روز پنج شنبه که مى شود خداوند فرشتگانى را با لوح هايى از نقره و قلمهايى از طلا مى فرستد تا نام کسانى را که روز پنج شنبه و شب جمعه بيشتر از همه بر من صلوات مى فرستند، بنويسند(33)». 8- در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) چنين نقل شده است که روزى به على(عليه السلام) فرمود: «أَلاَ أُبَشِّرُکَ؟ قَالَ: بَلَى بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَإِنَّکَ لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکُلِّ خَيْر. فَقَالَ: أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ. فَقَالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ: وَ مَا الَّذِي أَخْبَرکَ يَا رَسُولَ اللّهِ؟ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَّى عَلَىَّ فَأَتْبَعَ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي فُتِحَتْ لَهُ أبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلاَئِکَةُ سَبْعِينَ صَلاَةً وَ أَنَّهُ إِنْ کَانَ مِنَ الْمُذْنِبِينَ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ; آيا به تو بشارت بدهم؟ على(عليه السلام) عرض کرد: آرى پدر و مادرم فدايت، تو هميشه بشارت دهنده به همه نيکى ها بوده اى. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: جبرئيل الآن از چيز عجيبى به من خبر داد، اميرمؤمنان(عليه السلام)پرسيد: چه خبرى داده، اى رسول خدا؟ فرمود: به من خبر داد که يکى از امّت من هنگامى که صلوات بر من مى فرستد و به دنبال آن صلوات بر اهل بيتم; درهاى آسمان به روى او گشوده مى شود و فرشتگان هفتاد صلوات بر او مى فرستند و اگر از گنه کاران باشد، گناهانش فرو مى ريزد آن گونه که برگها از درختان مى ريزند(34)». 9- در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «أَکْثِرُوا الصَّلاَةَ عَلَىَّ فَإِنَّ اللّهَ وَکَّلَ بِي مَلَکاً عِنْدَ قَبْرِي فَإِذَا صَلَّى عَلَىَّ رَجُلٌ مِنْ أُمَّتِي قَالَ ذَلِکَ الْمَلَکُ يَا مُحَمَّدُ: إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَن صَلَّى عَلَيْکَ السَّاعَةَ; زياد صلوات بر من بفرستيد; چرا که خداوند فرشته اى را نزد قبر من مأمور ساخته که هر فردى از امّت من، صلوات بر من بفرستد آن فرشته مى گويد: فلان کس، فرزند فلان، هم اکنون بر تو صلوات فرستاد».⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️2- در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا ذُکِرَ النَّبِىُّ فَأَکْثِرُوا الصَّلاَةَ
↩️10- در حديثى از امام باقر(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين نقل شده است: «مَنْ صَلَّى عَلَىَّ إِيمَاناً وَاحْتِسَاباً إِسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ; هر کس از روى ايمان و به خاطر خداوند، بر من صلوات بفرستد (تمام گناهانش بخشوده خواهد شد و) اعمال خود را از نو آغاز مى کند(36)».11- نه تنها به هنگام ذکر نام پيامبر(صلى الله عليه وآله) بايد صلوات بر او فرستاد، بلکه به هنگام نوشتن نيز تأکيد شده است که صلوات را بنويسند; آن گونه که در حديثى از پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ صَلَّى عَلَىَّ فِي کِتَاب لَمْ تَزَلِ الْمَلاَئِکَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَادَامَ اسْمِي فِي ذلِکَ الْکِتَابِ; کسى که در نوشته اى صلوات بر من بنويسد، فرشتگان - مادامى که اسم من در آن نوشته است- براى او استغفار مى کنند(37)». 12- عايشه از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند که فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللّهَ غَداً رَاضِياً فَلْيُکْثِرِ الصَّلاَةَ، عَلَىَّ; کسى که دوست دارد خدا را فرداى قيامت ملاقات کند در حالى که از او خشنود باشد، پس زياد بر من صلوات بفرستد(38)». کوتاه سخن اين که روايات بسيار فراوانى در اين زمينه نقل شده، که از اهميّت فوق العاده صلوات و درود بر پيامبر و آل حکايت مى کند، به گونه اى که در کمتر عملى از اعمال، اين همه ثواب و فضيلت ديده مى شود و آنچه ما در احاديث دوازده گانه بالا آورديم، در واقع بخش کوچکى از آن است. * * * پاسخ به چند سؤال: 1- اين همه اهميّت براى چيست؟ در اينجا قبل از هر چيز، اين سؤال پيش مى آيد که اين همه اهميّت براى چيست؟ و چه فلسفه اى در صلوات بر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نهفته شده است؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت که نخستين فلسفه آن اين است که پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) و مقام شامخ او فراموش نشود، و لازمه آن اين است که اسلام و برنامه هاى اسلامى متروک نمى شود و به اين ترتيب ادامه صلوات بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) رمز بقاى اسلام و نام مبارک او است. ديگر اين که اين صلوات و درود سبب مى شود که ما به مقام والاى آن حضرت بيشتر آشنا شويم و از اخلاق و اعمال و صفاتش الگو بگيريم و لذا از بعضى از تعبيرات استفاده مى شود که صلوات بر آن حضرت، باعث پاکيزگى اخلاق و طهارت اعمال و ريزش گناهان ما مى شود; چنان که در زيارت جامعه مى خوانيم: «وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَيْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِکُمْ طِيباً لِخُلْقِنَا وَ طَهَارَةً لاَِنْفُسِنَا وَ تَزْکِيَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا; خداوند صلوات ما را بر شما (پيامبر و آل پيامبر) و ولايت ما را نسبت به شما، سبب پاکيزگى اخلاق، طهارت نفوس و نموّ و رشد معنوى و کفّاره گناهان ما قرار داده است»(39). در روايات متعدّد ديگرى نيز اشاره به بخشودگى گناهان، به هنگام درود بر پيامبر و آل او شده است. از طرفى صلوات و درود بر پيامبر و آل او، رحمت تازه الهى را بر روح پاک آنها فرو مى فرستد و از آنجا که آنها منبع فيض اند، از سوى آنها به امّت نيز سرازير مى شود بنابراين، درود و رحمت بر آنها، در واقع درود و رحمت بر خود ما است. اضافه بر اين، فرستادن صلوات و درود بر آن بزرگواران، نوعى حق شناسى و قدردانى و تشکّر از زحماتى است که براى هدايت امّت کشيده اند و بى شکّ اين حقّ شناسى و قدردانى اجر و پاداش الهى دارد. 2- آيا صلوات بر پيامبر براى او اثرى دارد؟ سؤال ديگرى که در اينجا مطرح است اين است که آيا صلوات و درود بر پيامبر و آل او، در مقام و منزلت آنها اثر دارد؟ گاه بعضى از ناآگاهان مى گويند: هيچ اثرى ندارد چون آنها به مقاماتى که بايد برسند، رسيده اند; ولى سستى اين سخن با توجّه به اين که سير تکاملى انسان هيچ حدّ و مرزى را نمى شناسد و به سوى نامتناهى پيش مى رود، آشکار مى شود و لذا با صراحت در بعضى از دعاها که در تشهّد و غير آن خوانده مى شود، عرضه مى داريم: «وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ; درجه پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را بالاتر از آنچه هست، بالا ببر». ✔️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2