eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْ
💥 ✅ شرح و تفسیر/خطبه ۱/بخش۱/نهج البلاغه 🕊هماى بلند پرواز اندیشه ها به کنه ذاتش نرسد! 🔹یک نگاه کوتاه به این فراز از خطبه نشان مى دهد که امیرمؤمنان على(علیه السلام)دوازده وصف از اوصاف الهى را با انسجام زیبا و نظام جالبى بیان کرده است: 🔹در مرحله اوّل نشان مى دهد که چگونه بندگان در مقام مدح و ثنا و شکر خداوند در عمل ناتوانند (در این مرحله به سه وصف اشاره شده است). 🔹در مرحله دوّم این حقیقت را بیان مى کند که از نظر اندیشه نیز چگونه انسانها از درک عظمت و کنه ذات او عاجزند (در این مرحله به دو وصف اشاره شده است). 🔹در مرحله سوّم دلیل این مطلب را بازگو مى کند که ذات پاک او از هر نظر نامحدود و طبعاً نعمتهایش نیز بى پایان است و عجز ما از درک ذاتش یا اداى حقّش درست به همین دلیل است (در این مرحله به چهار وصف اشاره مى فرماید). 🔹سرانجام در مرحله چهارم به جهان آفرینش و مخلوقات او باز مى گردد، گویى مى خواهد این حقیقت را بیان کند که ذات پاکش را تنها از این طریق باید شناخت و این حداکثر توان و قدرت ماست (و در این قسمت به سه وصف از اوصاف فعل او اشاره شده است). 🔹اینها گواهى مى دهد که این معلّم بزرگ عالم بشریّت تعبیراتى را که در خطبه بلند خود انتخاب فرموده همه حساب شده و روى نظام خاصّى بوده است. 🔹با این نگاه اجمالى به تفسیر اوصاف دوازده گانه بالا باز مى گردیم: 🔹امام(علیه السلام) سخن را از حمد و ثناى الهى شروع مى کند و در برابر آن اظهار عجز کرده، مى گوید: «ستایش مخصوص خداوندى است که ستایشگران از مدح و ثناى او عاجز و ناتوانند» (اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلُونَ).(۱) 🔹چرا که اوصاف «کمال» و «جمال» او از حدّ بیرون است. آنچه انسانها و فرشتگان از حمد و مدح او گویند به مقدار معرفت و شناخت خودشان از آن ذات بى مثال است نه به مقدار کمالات او. 🔹هنگامى که شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) که بزرگ ترین پیامبر الهى است مطابق حدیث مشهور اظهار عجز از معرفت خالق متعال مى کند و نغمه «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»(۲)را سر مى دهد دیگران چگونه مى توانند دعوى معرفت او کنند؟ و هنگامى که انسان از معرفت او عاجز باشد چگونه مى تواند حقّ حمد و ستایش او را به جا آورد؟ بنابراین بالاترین حدّ «حمد» ما همان است که مولا فرموده، یعنى اظهار عجز و ناتوانى در برابر حمد و ثناى او کردن و اعتراف به این که هیچ گوینده اى توانایى ندارد که بر قلّه حمد و ثنایش عروج کند. 🔹در حدیثى از «امام صادق(علیه السلام)» مى خوانیم که: «خداوند به موسى(علیه السلام) وحى فرستاد: اى موسى! حقّ شکر مرا به جا آور. عرض کرد: پروردگارا! چگونه حقّ شکر تو را به جا آورم در حالى که هرگاه شکر تو را به جا آورم، این خود نعمتى است که به من ارزانى 🔹فرمودى (و توفیق شکرگزارى دادى و به این ترتیب مشمول نعمت تازه اى شده ام که شکر دیگرى بر آن لازم است)؟! 🔹فرمود: «یا مُوسى اَلآنَ شَکَرْتَنى حینَ عَلِمْتَ اَنَّ ذلِکَ مِنّى; اى موسى الآن شکر مرا به جا آورى که دانستى این هم از من است (و تو از اداى شکرش ناتوانى)».(۳) 🔹البتّه از یک نظر هنگامى که انسان به طور سربسته مى گوید: الحمدلله (هر گونه حمد و ستایش مخصوص خداست) چیزى از مراتب حمد و ستایش باقى نمى ماند، مگر این که مخصوص ذات پاک او مى شود. به همین جهت در حدیثى مى خوانیم که امام صادق(علیه السلام) از مسجد بیرون آمد در حالى که مرکب او گم شده بود، فرمود: «اگر خداوند آن را به من بازگرداند، حقّ شکر او را ادا مى کنم، چیزى نگذشت که مرکب امام(علیه السلام) را آوردند در این موقع عرض کرد: الحمدلله! کسى گفت ـ فدایت شوم ـ مگر شما نفرمودید حقّ شکر خدا را به جا مى آورم؟ امام فرمود: مگر نشنیدى گفتم الحمدلله» (مگر چیزى بالاتر از این است که هر گونه حمد و ستایش را مخصوص او بدانم).(۴) 🔹در توصیف دوّم مى فرماید: «و حسابگران (زبردست) هرگز نتوانند نعمت هایش را شماره کنند» (وَ لا یُحْصی نَعْمائَهُ الْعادُونَ). 🔹زیرا نعمت هاى مادّى و معنوى، ظاهرى و باطنى، فردى و جمعى او از آن برتر و بیشتر است که قابل احصا باشد. بدن یک انسان از سلولها و یاخته هاى بى حدّ و حصرى تشکیل شده (۱۰ میلیون میلیارد به طور متوسّط!) که هر کدام یک موجود زنده است با ساختمان پیچیده اش و هر یک نعمتى است از نعمتهاى پروردگار که شمارش آنها در ده ها هزار سال نیز ممکن نیست. وقتى انسان نتواند تنها این بخش کوچک از نعمت هاى الهى را شماره کند، چگونه مى تواند آن همه نعمتهاى بیرونى چه در جنبه هاى مادّى یا معنوى را شماره کند؟ اصولا ما از همه نعمت هاى او آگاه نیستیم که بخواهیم آنها را شماره کنیم؟ ادامه دارد ... ⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2 📚شرح و تفسیر خطبه ۱ بخش۱ /آیت...مکارم شیرازی
۹ شهریور ۱۳۹۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پرچم بر دروازه های چین 🌷❤️🌺❤️🌺🌷❤️🌷
۹ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان مردی که پسرش را به خاطر برپایی روضه امام حسین علیه السلام به غلامی فروخت ⚘ @Nahjolbalaghe2
۹ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
✨ ﷽ ✨ تحویل سال سوختگان از محـرم است حَوِل قُلُوبنا به بُکاءِ عَلَی الْحُسَیـن 🏴 آغاز سال ۱۴۴۱ هـ.ق
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
YEKNET.IR -Moghadam-Shab 01 Moharam1397-001.mp3
5.83M
🍂 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🏴 @Nahjolbalaghe2
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
ZiyaratAshoura.mp3
12.64M
✨﴾﷽﴿✨ 🎙 زیارت عاشورا (قرائت سریع) 🔺 ⏱مدت: ۱۳ دقیقه @Nahjolbalaghe2
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
🏴ده روز شبیه یکی از یاران امام حسین علیه السلام ،زندگی کنیم 🔰دوست شهیدت رو انتخاب کن 🌷🌷رفیق شهیدم 👇🏻 🔹سیرت پاک به ز صورت نیکو! ✅در ادامه بحث، درباره یاران امام حسین(ع) در صحرای کربلا، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد که به جهانیان ثابت کرد که معرفت حجّت الهی به صورت نیکو نیست بلکه طینت پاک می خواهد و بس! نامش《جَون بن حُوَی 》 است. او فردی سیاه پوست اهل نوبه (منطقه‌ای در آفریقا) بود. او ابتدا غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که حضرت امیرالمؤمنین(ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به رَبذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر در سال ۳۲ هجری به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت آن حضرت(ع) به خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسید و سپس در خدمت امام حسین(ع) حاضر شد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد. گویا او در تعمیر و آماده سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از امام سجاد(ع) آمده است : 《شب عاشورا جون در چادر امام حسین(ع) بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.》 هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند : 《در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.》 جون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ جون با خود فکر کرد : من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت : آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی به نقلی ۹۰ ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 《اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ(ص) و آلِ مُحمدٍ(ص)》 خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز. از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. پیکر او همراه دیگر شهدا پایین پای امام حسین(ع) به خاک سپرده شد. اما علامه مجلسی(ره) روایتی را نقل می‌کند که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدا پیدا شده و بوی عطر از آن به مشام میرسید  نام او در زیارت الشهداء و چنین آمده است : 《اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی(ره)》 📚 منابع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۷۱-۲۲ ۲)وسیلة الدّارین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۱۵ ۳)اعیان الشیعه عاملی، ج۱، ص۶۰ ۴)نفس المهموم محدث قمی، ص۲۴۶ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳ ۶)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۹۶ @Nahjolbalaghe2
۱۰ شهریور ۱۳۹۸