قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳ ... اين جاست که معناى «يَخْضِمُونَ مالَ الله خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَة
✨
🍃ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳
... 2ـ داستان ابولؤلؤ و آغاز حکومت عثمان
«ابن اثير» در «کامل» چنين نقل مى کند: روزى «عمربن خطاب» در بازار گردش مى کرد. «ابولؤلؤ» که غلام «مغيرة بن شعبه» و نصرانى بود او را ملاقات کرد و گفت: «مغيرة بن شعبه» خراج سنگينى بر من بسته (و مرا وادار کرده همه روز کار کنم و مبلغ قابل توجّهى به او بپردازم) مرا در برابر او يارى کن. «عمر» گفت: خراج تو چه اندازه است؟ گفت: در هر روز دو درهم. گفت: کار تو چيست؟ گفت: نجّار و نقّاش و آهنگرم. عمر گفت: با اين اعمالى که انجام مى دهى خراج تو را سنگين نمى بينم. شنيده ام تو مى گويى اگر من بخواهم مى توانم آسيابى بسازم که با نيروى باد، گندم را آرد کند. «ابولؤلو» گفت: آرى مى توانم. عمر گفت: پس اين کار را انجام بده. «ابولؤلؤ» گفت: اگر سالم بمانم آسيابى براى تو درست مى کنم که مردم شرق و غرب از آن سخن بگويند. «ابولؤلؤ» اين را گفت و رفت. «عمر» گفت: اين غلام مرا تهديد کرد... چند روز گذشت. «عمر» براى نماز صبح به مسجد آمد و مردانى را گماشته بود که وقتى صفوف منظم مى شود تکبير بگويند. «ابولؤلؤ» در ميان مردم وارد مسجد شد و در دست او خنجر دو سر بود که دسته آن در وسطش قرار داشت. از موقعيت استفاده کرد و شش ضربه بر «عمر» وارد نمود که يکى از آنها را در زير نافش فرو برد و همان موجب قتل او شد و نيز با خنجرش «کليب» که در پشت سرش قرار داشت و جماعت ديگرى را کشت.(22)
در «مُرُوج الذّهب» بعد از نقل اين داستان آمده است که «ابولؤلؤ» بعد از کشتن «عمر» و مجروح ساختن دوازده نفر ديگر، که شش نفرشان از دنيا رفتند ضربه اى بر گلوى خود زد و خود را کشت(23) ولى در «تاريخ يعقوبى» آمده است که بعد از کشته شدن «عمر» فرزندش «عبيدالله» به انتقام خون پدر حمله کرد و «ابولؤلؤ» و دختر خردسال و همسرش، هر سه را به قتل رساند.(24)
اين که بعضى از مورخان «ابولؤلؤ» را نصرانى يا مجوسى نوشته اند با اين که تصريح کرده اند او در مسجد عمر را به قتل رساند و آمدن يک مسيحى يا مجوسى شناخته شده در مسجد پيامبر عادتاً امکان نداشت، ظاهراً به خاطر آن است که مى خواهند کشته شدن خليفه را به دست يک مسلمان انکار کنند و از اين جهت با مشکلى روبه رو نشوند وگرنه قراين نشان مى دهد و جمعى از دانشمندان تصريح کرده اند که «ابولؤلؤ» مسلمان بوده است و سابقه مجوسى گرى يا مذهب ديگر تنها براى «ابولؤلؤ» نبود، غالباً خلفا و ياران پيامبر داراى چنين سابقه اى بوده اند.
3ـ شوراى شش نفرى و سرانجام آن
«عمر» هنگام مرگ به مشورت پرداخت و اين پيشنهاد که «عبيدالله» فرزندش را خليفه کند، رد کرد; سپس اضافه نمود: پيامبر تا هنگام مرگ از اين شش نفر راضى بود: على(عليه السلام)، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص، و عبدالرّحمن بن عوف لذا بايد خلافت به مشورت اين شش نفر انجام شود تا يکى را از ميان خود انتخاب کنند، آن گاه دستور داد تا هر شش نفر را حاضر کنند، سپس نگاهى به آنها کرد و گفت همه شما مايل هستيد بعد از من به خلافت برسيد، آنها سکوت کردند، دوباره اين جمله را تکرار کرد. «زبير» جواب داد: ما کمتر از تو نيستيم چرا به خلافت نرسيم! (يکى از مورّخان مى گويد: اگر زبير يقين به مرگ عمر نداشت جرأت نمى کرد اين سخن را با اين صراحت بگويد).
بعد براى هريکى از شش نفر عيبى شمرد، از جمله به «طلحه» گفت: «پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از دنيا رفت در حالى که به خاطر جمله اى که بعد از نزول «آيه حجاب» گفتى از تو ناراضى بود»(25) و به على(عليه السلام) گفت: «تو مردم را به راه روشن و طريق صحيح به خوبى هدايت مى کنى تنها عيب تو اين است که بسيار مزاح مى کنى!» و به «عثمان» گفت: «گويا مى بينم که خلافت را قريش به دست تو داده اند و بنى اميّه و بنى ابن مُعيط را برگردن مردم سوار مى کنى و بيت المال را در اختيار آنان مى گذارى و گروهى از گرگان عرب تو را در بسترت سر مى برند».
سرانجام «ابوطلحه انصارى» را خواست و فرمان داد که پس از دفن او با پنجاه تن از انصار، اين شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا براى تعيين جانشين او به مشورت پردازند، هرگاه پنج نفر به کسى رأى دهند و يک نفر در مخالفت پافشارى کند، گردن او را بزنند و همچنين در صورت توافق چهارنفر، دو نفر مخالف را به قتل برسانند و اگر سه نفر يک طرف و سه نفر طرف ديگر بودند آن گروهى را که عبدالرحمان بن عوف در ميان آنهاست مقدّم دارند و بقيّه را اگر در مخالفت پافشارى کنند گردن بزنند و اگر سه روز از شورا گذشت و توافقى حاصل نشد همه را گردن بزنند تا مسلمانان خود شخصى را انتخاب کنند.
ادامه دارد...
بـانـــــو
تو با چادرت
سرباز زینبی
آنجا اسلحه
اینجا حجاب
آنجا جنگ نظامی
اینجا جنگ فرهنگی
آنجا شهادت
اینجا شهیدپروری
میبینی! زینب کبری
مدافع حریم عفاف و حیا هم میخواهد
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۶۱ ... مسأله مباهله به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین ع
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۶۱
... براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى آوریم:
قاضى نور اللّه شوشترى در جلد سوم از کتاب نفیس احقاق الحق طبع جدید، صفحه ۴۶ چنین مى گوید:
مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که أَبْناءَنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و نِساءَنا اشاره به فاطمه(علیها السلام) و أَنْفُسَنا اشاره به على(علیه السلام)است .
و (در پاورقى کتاب مزبور) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند: آیه مباهله درباره اهل بیت(علیهم السلام) نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را در همان صفحه ۴۶ تا ۷۶ مشروحاً آورده است.
از جمله شخصیت هاى سرشناسى که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
۱ ـ مسلم بن حجاج نیشابورى صاحب صحیح معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است.(۴)
۲ ـ احمد بن حنبل در کتاب مسند .(۵)
۳ ـ تفسیر طبرى در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه.(۶)
۴ ـ حاکم در کتاب مستدرک .(۷)
۵ ـ حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب دلائل النبوة .(۸)
۶ ـ واحدى نیشابورى در کتاب اسباب النزول .(۹)
۷ ـ فخر رازى در تفسیر معروفش.(۱٠)
۸ ـ ابن اثیر در کتاب جامع الاصول .(۱۱)
۹ ـ ابن جوزى در تذکرة الخواص .(۱۲)
۱٠ ـ قاضى بیضاوى در تفسیرش.(۱۳)
۱۱ ـ آلوسى در تفسیر روح المعانى .(۱۴)
۱۲ ـ طنطاوى مفسر معروف در تفسیر الجواهر .(۱۵)
۱۳ ـ زمخشرى در تفسیر کشّاف .(۱۶)
۱۴ ـ حافظ احمد بن حجر عسقلانى در کتاب الاصابة .(۱۷)
۱۵ ـ ابن صباغ در کتاب الفصول المهمة .(۱۸)
۱۶ ـ علامه قرطبى در تفسیر الجامع لاحکام القرآن .(۱۹)
در کتاب غایة المرام از صحیح مسلم در باب فَضائِلُ عَلِىِّ بْنِ أَبِیْطالِب نقل شده: روزى معاویه به سعد بن ابى وقاص گفت: چرا ابو تراب (على(علیه السلام)) را سبّ و دشنام نمى گویى؟!
گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره على(علیه السلام) فرمود افتادم، از این کار صرف نظر کردم... (یکى از آنها این بود:) هنگامى که آیه مباهله نازل گردید، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) تنها از فاطمه و حسن و حسین و على(علیهم السلام) دعوت کرد و سپس فرمود: أَللّهُمَّ هؤُلاءِ أَهْلِى: خدایا! اینها خاصان نزدیک من اند .(۲٠)
نویسنده تفسیر کشّاف که از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه مى گوید: این آیه قوى ترین دلیلى است که فضیلت اهل کساء را ثابت مى کند .
مفسران، محدثان و مورخان شیعه نیز عموماً در نزول این آیه درباره اهل بیت(علیهم السلام) اتفاق نظر دارند، در تفسیر نور الثقلین روایات فراوانى در این زمینه نقل شده است.(۲۱)
از جمله به نقل از کتاب عیون اخبار الرضا درباره مجلس بحثى که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، این چنین مى نویسد:
امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود: خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده: فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا... و به دنبال نزول این آیه، پیامبر، على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را با خود به مباهله برد... این مزیتى است که هیچ کس در آن بر اهل بیت(علیهم السلام) پیشى نگرفته، و فضیلتى است که هیچ انسانى به آن نرسیده، و شرفى است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است .(۲۲)
۳ ـ پاسخ به سؤال
🔻در اینجا سؤال معروفى است که فخر رازى و بعضى دیگر درباره نزول آیه در حق اهل بیت(علیهم السلام) ذکر کرده اند:
چگونه ممکن است منظور از أَبْناءَنا (فرزندان ما) حسن و حسین(علیهما السلام)باشد؟ در حالى که أَبْناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمى شود؟
و چگونه ممکن است نِسائَنا که معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه(علیها السلام) اطلاق گردد؟
و اگر منظور از أَنْفُسَنا تنها على(علیه السلام) است، چرا به صیغه جمع آمده است؟!
✅پاسخ:
اولاً ـ همان طور که قبلاً به طور مشروح ذکر شد، اجماع علماى اسلام و احادیث فراوانى که در بسیارى از منابع معروف و معتبر اسلامى اعم از شیعه و سنى در زمینه ورود این آیه در مورد اهل بیت(علیهم السلام)، به ما رسیده است و در آنها تصریح شده پیغمبر(صلى الله علیه وآله) غیر از على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و حسن و حسین(علیهما السلام) کسى را براى مباهله نبرد، قرینه آشکارى براى تفسیر آیه خواهد بود; زیرا مى دانیم از جمله قرائنى که آیات قرآن را تفسیر مى کند، سنت و شأن نزول قطعى است.
بنابراین، ایراد مزبور تنها متوجه شیعه نمى شود. بلکه همه دانشمندان اسلام باید به آن پاسخ گویند.
🌱ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
اگر لباست به میخی گیر کند،
به عقب بر می گردی
و آن را آزاد میکنی...
اکنون
این میخ، گناهان است
که به قلبت نشسته 🖤
چه میشود اگر
دو قدم به عقب برگردی
و خود را رها سازی ⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت آیات قرآن کریم به همراه تصاویر
📖سوره الرحمن آیات 56تا 65
#عروسقرآن
@Nahjolbalaghe2
#حرفحساب |💛|
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمـان صبح
به عشق شما چشم باز میڪنه
این عشق فهمیدنے نیست...!
بعدما صبح ڪه چشم باز میڪنیم
بجایِ عرض ارادت به محضر آقا
گوشیامونُ چڪ میڪنیم!
#زشته_نه!؟
💕💕💕
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۵۳ 🔻شناخت جایگاه سخاوت و ایثار گری (اخلاقی ،اقتصادی، اجتماعی) ✨ وَ قَالَ ( عل
✨
🍃شرح حکمت ۵۳
( مکارم شیرازی )
🔹سخاوت واقعى:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته دقیق و آموزنده اى اشاره کرده، مى فرماید: «سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد; اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى حیاست و یا براى فرار از مذمّت»; (السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَة فَحَیَاءٌ وَتَذَمُّمٌ).
سخاوت را این گونه تفسیر کرده اند: حالت و فضیلتى درونى است که انسان را به بذل مال به مستحقان و نیازمندان بدون عوض وا مى دارد.
بر این اساس اگر کسى درخواستى کند و از آبروى خود به وسیله درخواست مایه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مى بخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمى توان نام آن را سخاوت گذاشت و نیز بخشش که پس از درخواست صورت مى گیرد ممکن است بدین سبب باشد که اگر بخشش نکند، درخواست کننده و یا مردمى که از آن آگاهى مى یابند او را نکوهش و مذمت کنند، بنابراین بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نیست و به تعبیر عموم مردم براى رودربایستى است. بنابراین سخاوت خالص و حقیقى آن است که انسان پس از آگاهى بر نیازمندى افراد آبرومند، در حل مشکل آنها به صورت پنهانى بکوشد و نیازى به سؤال نباشد.
قرآن مجید در سوره «بقره» هنگامى که سخن از اهمیت انفاق و آثار و برکات آن به میان مى آورد بر انفاق به کسانى تأکید مى کند که روى سؤال ندارند و به دلیل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمره اغنیا مى دانند، مى فرماید:
(یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا).(1)
درباره اهمیت سخاوت در آیات قرآن و روایات اسلامى بحث هاى زیادى آمده است از جمله در حدیثى از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم:
«السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاْعْظَمِ; سخاوت صفت بزرگ خداست».(2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:
«السَّخَاءُ مِنْ أَخْلاَقِ الاَْنْبِیَاءِ وَهُوَ عِمَادُ الاِْیمَانِ وَلاَ یَکُونُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ سَخِیّاً;
سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است و هیچ مؤمنى نیست مگر این که صاحب سخاوت است».(3)
بى شک، سخاوت هر قدر بیشتر و در مورد مناسبت تر و بدون هیچ گونه عوض مادى و معنوى و کاملاً به صورت ابتدایى باشد پرارزش تر است.
این سخن را با حدیثى از کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم، فرمود: گروهى از یمن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند و میان آنها مردى بود در مکالمه با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درشت گو و سرسخت تا آنجا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خشمگین شد و از شدت غضب عرق در پیشانى او آشکار گشت و چهره در هم کشید و چشم از او برداشت و به زمین نگاه کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پرورگارت به تو درود مى فرستد و مى گوید: این مرد سخاوتمندى است که پیوسته اطعام مى کند. خشم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرو نشست سر را بلند کرد و فرمود: اگر جبرئیل از سوى خداوند متعال به من خبر نداده بود که تو مرد سخاوتمندى هستى و پیوسته اطعام طعام مى کنى تو را طرد مى کردم تا عبرتى براى دیگران باشى. آن مرد گفت: آیا پروردگار تو سخاوت را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد شهادتین بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و گفت: به خداوندى که تو را به حق مبعوث کرده هرگز کسى را از مالم محروم نساختم(4). (5)
📚پی نوشت:
(1). بقره، آیه 273.
(2). کنز العمال، مطابق نقل میزان الحکمه، ماده سخاء.
(3). بحارالانوار، ج 68، ص 355، ح 17.
(4). کافى، ج 4، ص 39، ح 5.
(5). سند گفتار حکیمانه: صاحب مصادر نهج البلاغه مى گوید: در تاریخ ابن عساکر این چنین آمده است: به امام عرض کردند: «ما السخاء؟; سخاوت چیست؟» در پاسخ فرمود: «ما کانَ عَنْهُ إبْتِداءً وَ أمّا ما کانَ عَنْ مَسْألَة فَحَیاءٌ وَتَکرُّمٌ» این سخن را سیوطى در تاریخ الخلفاء از ابن عساکر نقل کرده است. این تفاوت تعبیر با آنچه در نهج البلاغه آمده نشان مى دهد که ابن عساکر منبعى غیر از نهج البلاغه در اختیار داشته است. همچنین این کلام حکمت آمیز در کتاب أدب الدین و الدنیا مارودى و در کتاب روض الاخیار با تفاوتى که نشان دهنده تعدد منبع است ذکر شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 49).
♨️شــــاه کــلـــیـد‼️
💠امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
💢اگر خواهان قرار گرفتن درمقامات رفیع هستید؛
💢اگر خواهان گشایش در هر امری
هستید؛ اگر خواهان جلب رضایت خداوند میباشید؛
توجّه به دو امر الزامی است؛
1⃣ شناخت #امام_زمان(عج)
2⃣ اطاعت از#امام_زمان(عج)
💢 اگر شاه کلید معرفت امام
در دست باشد، تمام قفل ها
باز می شود.
📚مکیال المکارم، ج۲، ص۲۰
Panahian-Clip-ElhamatGhalbi128k.mp3
2.79M
🎥 الهامات الهی که به ذهنت خطور میکنه رو جدی بگیر!
یکی از این الهامات ذهنی، زیارت است.. برو شاید آن معصوم کارت دارد..
🎙حجت الاسلام پناهیان
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #موشن_گرافیک "سوغاتی رضاخان!"
♻گفتار مهم رهبرانقلاب
درباره غرب زدگی پهلوی!
رهبرانقلاب:
🔹"رضاخانِ قلدر وقتی خواست از غرب برای کشورِ ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد عبارت بود از [تغییر] لباس و رفع حجاب!"
۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۰
#حجاب