قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۸۱)🔹 ✅سرانجام دورانديشى: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود،
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۸۲)🔹
✅كجا خاموش باش و كجا سخن بگو:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مى فرمايد: «خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه»; (لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ; كَمَا أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ).
سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحث هاى مختلفى كرده اند; گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به سكوت داده اند. عده اى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مى كنند ولى حق مطلب همان است كه امام(عليه السلام) فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت.
به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت وارد شده و هم احاديث فراوانى در فضيلت كلام; از جمله از امام سجاد على بن الحسين(عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِد مِنْهُما آفاتٌ فَإذا سَلِما مِنَ الاْفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ; هر كدام از اين دو آفاتى دارد هرگاه از آفات سالم باشند سخن گفتن از سكوت افضل است» عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است (كه سخن گفتن افضل باشد)؟ امام(عليه السلام) فرمود: «لاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ ما بَعَثَ الاْنْبِياءُ وَالاَْوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ; خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد، بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند (و پيام خدا را به آنها برسانند)». حضرت در پايان اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَلَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ; حتى هنگامى كه مى خواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مى كنى و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق از پدرانش از امیرمؤمنان على(علیهم السلام) چنین آمده است: «جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصال النَّظَرِ وَالسُّکُوتِ وَالْکَلامِ فَکُلُّ نَظَر لَیْسَ فیهِ اعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَکُلُّ سُکُوت لَیْسَ فیهِ فِکْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَکُلُّ کَلام لَیْسَ فیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ; تمام نیکى ها در سه خصلت جمع شده است: نگاه کردن و سکوت و سخن گفتن. هر نگاهى که در آن عبرت نباشد سهو و بیهوده است و هر سکوتى که در آن فکر نباشد غفلت و بى خبرى است و هر کلامى که در آن یاد خدا نباشد لغو است». و در پایان اضافه فرمود: «فَطُوبى لِمَنْ کانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَسُکُوتُهُ فِکْراً وَکَلامُهُ ذِکْراً; خوشا به حال کسانى که نگاهشان عبرت، سکوتشان فکر و کلامشان ذکر باشد».(2)
نتیجه این که سکوت و کلام نیز مانند سایر اعمال انسان هستند که اگر در حد اعتدال و شرایط لازم باشند فضیلت و اگر خارج از این حد گردند رذیلت و این با تفاوت اشخاص و مجالس و مطالب و موضوعات متفاوت است و هر کس مى تواند با دقت فضیلت را از رذیلت در اینجا دریابد; به یقین سکوت از امر به معروف و نهى از منکر و از حکم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصیحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذایل و یا از گناهان کبیره است; ولى سخن گفتن به دروغ، غیبت، تهمت، اهانت، امر به منکر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول کلام (سخنان بیجا و بى معنا) جزء رذایل اخلاقى یا از گناهان کبیره به شمار مى آید.
تعبیر به «حکم» در کلام امام(علیه السلام) تنها به معناى قضاوت کردن در محاکم قضایى یا فتواى به حلال و حرام آن گونه که بعضى از شارحان پنداشته اند، نیست بلکه هر سخن حکیمانه و خردمندانه اى را فرا مى گیرد، زیرا نقطه مقابل آن در همین کلام «جهل» ذکر شده است.
قرآن مجید نیز کراراً به مسئله تکلم به حق اشاره کرده و اهل کتاب را بر کتمان حق و سکوت سرزنش مى کند; از جمله مى فرماید: «(وَإِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ); (به خاطر بیاورید) هنگامى را که خدا، از کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، پیمانى گرفت که حتماً آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید!».(3)
بحث مشروحى در کتاب اخلاق در قرآن در زمینه سکوت و کلام داشته ایم(4).
*
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 68، ص 274.
(2). همان، ص 275.
(3). آل عمران، آیه 187.
(4). ر.ک: اخلاق در قرآن، ج 1، ص 304.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت های(۱۵۱الی۱۵۳) 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیا
شرح_صوتی_حکمت_۱۵۴_و_۱۵۵_و_۱۵۶.mp3
7.77M
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت های(۱۵۴الی۱۵۶)
🎙استاد نظافت
✔️برگرفته از سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه
@Nahjolbalaghe2
15.mp3
4.21M
تندخوانی جز پانزدهم قرآن کریم
🎙 استاد معتز آقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌙دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
🤲اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ، وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ، بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ.
📿خدایا در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن، و سینه ام را برای انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت ای امان ده هراسندگان.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن :سوره بقره
🔹 جلسه یازدهم
☺️عزیزای دلم خوب فکر کنید، تا جواب سؤالاتمون رو پیدا کنید.
🤔 آیا می دونستید خیلیها به خاطر تنبلی سراغ واقعیت نمیرن!!!؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
و ما فرعونیان را به خشکسالى و کمبود میوه ها گرفتار کردیم، شاید متذکّر گردند.
(اعراف/۱۳۰)
***
فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُ ۗ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
هنگامى که نیکى (ونعمت) به آنها مى رسید، مى گفتند: «این بخاطر خودِ ماست.» و اگر بدى (و بلا) به آنها مى رسید، مى گفتند: «از شومى موسى و کسان اوست». آگاه باشید همه اینها، از سوى خداست. ولى بیشتر آنها نمى دانند.
(اعراف/۱۳۱)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۲۷ تا ۱۲۹)🔹 ↩️آیه بعد در حقیقت، نقشه و برنامه اى است که مو
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۳۰و۱۳۱)🔹
🔺مجازات هاى بیدارکننده
همان طور که در تفسیر آیه ۹۴ از همین سوره گذشت، یک قانون کلى الهى در مورد تمام پیامبران این بوده: به هنگامى که با مخالفت ها روبرو مى شدند، خداوند براى تنبه و بیدارى اقوام سرکش، آنها را گرفتار مشکلات و ناراحتى ها مى ساخته تا در خود احساس نیاز کنند.
و فطرت توحید که به هنگام رفاه و آسایش زیر پوشش غفلت قرار مى گیرد، آشکار گردد.
به ضعف و ناتوانى خویش پى ببرند، در نتیجه متوجه مبدأ قادر و توانائى که تمام نعمت ها از ناحیه او است بشوند.
در نخستین آیه مورد بحث، اشاره به همین مطلب در مورد پیروان فرعون کرده مى فرماید: ما آل فرعون را به قحطى و خشکسالى و کمبود میوه ها گرفتار ساختیم، شاید متذکر گردند و بیدار شوند (وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنینَ وَ نَقْص مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْیَذَّکَّرُونَ).
سِنِین جمع سنة به معنى سال است، ولى معمولاً هنگامى که با کلمه أَخذ (گرفتن) به کار مى رود، به معنى گرفتار قحطى و خشکسالى شدن مى آید، بنابراین أَخَذَهُ السَّنَةُ: سال او را گرفت یعنى گرفتار خشکسالى شد، و شاید علت آن این باشد که سال هاى قحطى در برابر سال هاى عادى و معمولى کم است.
بر این اساس، اگر منظور از سال، سال هاى عادى باشد، چیز تازه اى نیست، و از آن معلوم مى شود که منظور سال هاى فوق العاده یعنى قحطى است.
کلمه آل در اصل، اهل بوده، سپس به اصطلاح قلب شده و به این صورت درآمده است، و اهل به معنى نزدیکان و خاصان انسان است، اعم از این که بستگان نزدیک او باشند و یا همفکران و همگامان و اطرافیان.
با این که: خشکسالى و قحطى، دامان همه فرعونیان را گرفت ولى در آیه فوق، تنها سخن از نزدیکان و خاصان او به میان آمده است، اشاره به این که آنچه مهم است این است که: آنها بیدار شوند ; زیرا نبض سایر مردم به دست آنها است.
آنها هستند که مى توانند دیگران را گمراه سازند و یا به راه آورند، و به همین جهت، تنها سخن از آنان به میان آمده، اگر چه دیگران هم گرفتار همین عواقب بودند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که خشکسالى براى مصر بلاى بزرگى محسوب مى شد; زیرا مصر یک کشور کاملاً کشاورزى بود و خشکسالى همه طبقات آن را تحت فشار شدید قرار مى داد.
ولى مسلماً آل فرعون که صاحبان اصلى زمین ها و منافع آن بودند، بیش از همه زیان مى دیدند.
ضمناً از آیه فوق معلوم مى شود: خشکسالى، چند سال ادامه یافت; زیرا کلمه سِنِین جمع است، به خصوص این که نَقْص مِنَ الثَّمَراتِ: کمبود میوه ها نیز به آن اضافه شده; چرا که خشکسالى هاى موقت ممکن است در درختان کمتر اثر بگذارد، اما هنگامى که طولانى گردد، درختان را نیز از بین مى برد.
این احتمال نیز وجود دارد که علاوه بر خشکسالى، آفت میوه هاى آنها را فرا گرفته باشد.
جمله لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ گویا اشاره به این نکته است که: توجه به حقیقت توحید در روح آدمى از آغاز وجود دارد، اما به خاطر تربیت هاى نادرست و یا مستى نعمت، آن را فراموش مى کند، ولى به هنگام گرفتارى در چنگال مشکلات مجدداً یادآور مى شود و ماده تذکّر که به مفهوم یادآورى است، مناسب همین معنى مى باشد.
قابل توجه این که در ذیل آیه ۹۴ جمله لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُون: شاید در پیشگاه خدا خضوع کنند و تسلیم شوند آمده، که در واقع یکى مقدمه دیگرى مى باشد; زیرا نخست، انسان متذکر مى شود و بعد در مقام خضوع و تسلیم و یا تقاضا از پروردگار برمى آید.
🔹در آیه بعد توجه مى دهد: آل فرعون به جاى این که از این درس هاى الهى پند بگیرند، و از خواب خرگوشى بیدار شوند، از این موقعیت سوء استفاده کرده، جریان حوادث را به میل خود تفسیر مى کردند، یعنى:
هنگامى که اوضاع بر وفق مراد آنها بود، و در آرامش و راحتى بودند مى گفتند، این وضع به خاطر نیکى و پاکى و لیاقت ما است ! (فَإِذا جائَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِه)، در حقیقت شایسته چنین موقعیتى بوده ایم.
اما هنگامى که گرفتار ناراحتى و مشکلى مى شدند، فوراً آن را به موسى(علیه السلام)و کسانى که با او بودند، مرتبط مى ساختند و مى گفتند: این از شرّ قدم اینها است ! (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوابِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ).
یَطَّیَّرُوا از ماده تَطَیُّر به معنى فال بد زدن است، و ریشه اصلى آن کلمه طیر به معنى پرنده مى باشد، و از آنجا که عرب، فال بد را غالباً به وسیله پرندگان مى زد: گاهى صدا کردن کلاغ را به فال بد مى گرفت و گاهى پریدن پرنده اى را از دست چپ نشانه تیره روزى مى پنداشت کلمه تطیّر به معنى فال بد زدن به طور مطلق آمده است.
ولى قرآن در پاسخ آنها مى فرماید: بدانید که سرچشمه شومى ها و ناراحتى هائى که دامان آنها را مى گرفت، از ناحیه پروردگار بوده و خدا مى خواسته است که آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمالشان بکند، ولى اکثر آنها نمى دانند«