قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۴۹)🔹 ✅اجبار نفس بر انجام کار خیر امام عليه السلام در اين كلام حكيمان
🔹ترجمه و شرح حکمت(۲۵۰)🔹
امام عليه السلام در اين كلام نورانىاش به يكى از دلايل توحيد اشاره كرده مىفرمايد: «خداوند را بهوسيله بَرهم خوردن تصميمها، فسخ پيمانها و نقض ارادهها شناختم»؛ (عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ).اشاره به اينكه، بسيار مىشود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مىگيرد، اما ناگهان اراده او تغيير پيدا مىكند بىآنكه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مىدهد كه ارادهاى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه اراده اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. اين تفسير مطابق همان روايت صدوق است كه در شرح سند اين حكمت آمده است.
تفسير ديگرى نيز براى اين كلام نورانى شده است كه بسيار مىشود انسان تصميم محكمى بر كارى مىگيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مىگردد وانسان ناچار عقبنشينى مىكند و از آن چنين مىفهمد كه مافوق اراده او اراده ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مىريزد و از بين مىرود. كوتاه سخن اينكه اگر انسان، فعّالٌ ما يَشاء بود و هرچه مىخواست مىتوانست انجام دهد ممكن بود در وجود خدا شك كنيم؛ اما اينكه مىبيند مافوق اراده او، ارادهاى است كه در بسيارى از مواقع اراده او را بَرهم مىزند يا مانع تحقق مراد او مىشود مىفهمد عالَم، مدبّر قادر و توانايى دارد كه آن را بر طبق اراده حكيمانهاش تدبير و اداره مىكند.
در اينكه آيا واژههاى «عزائم» و «عقود» و «همم» مترادف است و همه به معناى اراده انسان است يا با هم تفاوت دارد، در ميان شارحان نهجالبلاغه اختلاف نظر است؛ بعضى هر سه را به يك معنا مىدانند و بعضى معتقدند «عزائم» ارادههاى بسيار قوى است و «عقود» مرحلهاى پايينتر و «همم» مرتبه نازله است. در بعضى از منابع لغت، «عزم» را به معناى تصميم محكم گرفتهاند در حالى كه «همم» جمع «همت» را به معناى تصميمى كه انسان گرفته و آن را عمل نكرده ذكر نمودهاند و «عقود» معناى وسيعى دارد كه مىتواند تصميم و غير تصميم را شامل شود، بنابراين بعيد نيست كه تفاوت اين سه واژه با يكديگر بر حسب درجات قوت و ضعف باشد و امام عليه السلام مىخواهد بفرمايد گاهى مىشود ارادههاى عادى و يا ارادههاى قوى بر انجام كارها، بدون عامل شناخته شدهاى فسخ مىشود و اين نشانه وجود اراده قوىترى بالاتر از اراده ماست.بعضى چنين پنداشتهاند كه اين كلام حكيمانه با آنچه در آيات قرآن درباره عزم و اراده آمده سازگار نيست؛ قرآن خطاب به پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله مىگويد: (فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ) و در نكوهش ترك اولاى آدم مىفرمايد: (وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما).ولى روشن است كه هيچكس نمىتواند نقش تصميم و اراده انسان را در پيشرفت كارها انكار كند، سخن در اينجاست كه گاه موارد استثنايى پيش مىآيد كه انسان تصميمى مىگيرد و عزم خود را بر انجام كارى راسخ مىكند و ناگهان به علل ناشناختهاى بَرهم مىخورد، در اين موارد استثنايى انسان احساس مىكند كه ارادهاى مافوق اراده او وجود دارد. البته دلايل خداشناسى بسيار است. آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه بيان كرده اشاره به نكته تازهاى است كه بسيارى از آن غافلند.علامه شوشترى در شرح نهجالبلاغه خود مىگويد: كلام امام(ع) در اينجا شبيه حديث معروفى است كه از پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: «ما مِنْ آدَمِىٍّ إلّا وَقَلْبُهُ بَيْنَ إصْبَعَيْنِ مِنْ أصابِعِ اللهِ؛ هيچ انسانى نيست مگر اينكه قلب او در ميان دو انگشت از انگشتهاى قدرت پروردگار قرار دارد» و سپس به اين آيه شريفه استشهاد مىكند: «(وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)؛ بدانيد كه خداوند ميان انسان و قلب او حائل مىشود و بدانيد كه بهسوى او باز مىگرديد و محشور مىشويد».اين سخن در جاى خود صحيح است؛ ولى آنچه را علّامه شوشترى آورده ازقبيل پى بردن به معلول از ناحيه علت است در حالى كه آنچه امام عليه السلام فرموده ازقبيل پى بردن به علّت از ناحيه معلول است.اين سخن را با كلماتى از امام باقر عليه السلام پايان مىدهيم كه مىفرمايد: «كسى از جدم اميرمؤمنان عليه السلام سؤال كرد با چه وسيلهاى پروردگارت را شناختهاى؟ امام فرمود: بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَنَقْضِ الْهَمِّ لَمّا هَمَمْتُ فَحيلَ بَيْني وَبَيْنَ هَمّي وَعَزَمْتُ فَخالَفَ الْقَضاءُ عَزْمي عَلِمتُ أنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْري؛ خدا را بهوسيله فسخ اراده و نقض تصميمها شناختم اى بسا تصميم بر كارى گرفتم و او ميان من و خواستهام جدايى افكند و عزم انجام برنامهاى را داشتم و قضاى او عزم من را بَرهم زد، از اينجا دانستم كه مدبّر، غير من است»
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت: (۲۴۷) @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۲۴۸_و۲۴۹_و_۲۵۰.mp3
6.71M
🔹شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت: (۲۴۸ الی ۲۵۰)
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 خدا باهات قهره⁉️ صداتو نمیشنوه⁉️
🎤حجت الاسلام والمسلمین عالی
#استاد_عالی
@Nahjolbalaghe2
🌱🌺امام على عليه السلام:
قطع اميد كردن، آزادى دوباره است
اليَأسُ عِتقٌ مُجَدَّدٌ
غررالحكم حدیث756
🌷🌿امام زين العابدين عليه السلام:
تمامِ خوبى را ديدم كه در قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند، گرد آمده است. هر كس در هيچ چيزى به مردم اميد نبندد ( هيچ چشمداشتى نداشته باشد) و كار خود را در همه امورش به خداوند عزّوجلّ وا گذارد، خداوند عزّوجلّ در هر چيزى او را اجابت مى كند
رَأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاسِ ، ومَن لَم يَرجُ النّاسَ في شَيءٍ ، ورَدَّ أمرَهُ إلَى اللّهِ عزّو جلّ في جَميعِ اُمورِهِ ، استَجابَ اللّهُ عزّ و جللَهُ في كُلِّ شَيءٍ
الكافی ج2 ص148
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت شانزدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در اینجا ذک
🌳شجره آشوب« قسمت هفدهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻اثر پیش رو درصدد تبیین و تشریح ماهیت دشمنان امام علی علیهالسلام و اولویتبندی آنها در نظر حضرت است.
🔻 هدف از این کار، ارائه الگوهای صحیح از سیره آن بزرگوار برای شناسایی و تشخیص ماهیت دشمنان و نحوه برخورد با آنها در فتنههای عصر حاضر است؛ زیرا همانطور که گفتیم تکرار تاریخ، امری حتمی است و راه نجات در فتنهها، آگاهی از دشمنان و زمانشناسی است. همانگونه که در روایت نبوی آمده است: «بر عاقل لازم است که نسبت به زمان خود، بصیرت داشته باشد.»
🔻سیمای کلی مخالفان امام
قبل از ورود به مباحث اصلی این کتاب، باید نیم نگاهی به مخالفان و دشمنان امام در طول خلافت ایشان در کوفه بیندازیم. همانطور که در پیشگفتار گفتیم، حضرت علی علیه السلام در مدت خلافت خود، با دشمنانی رو به رو شد که در زمان حکومت پیامبر اسلام در مدینه، دیده نشده بودند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | هدیه آسمانی ۶
🌺 سوره مبارکه نصر
🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوا إِلَيْكَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ ۖ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
(فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم. آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند کرد. در تاریکى شب،
خانواده ات را (از این شهر) حرکت ده ـ و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند ـ مگر همسرت، که او هم به همان بلایى که آنها گرفتار مى شوند، گرفتار خواهد
شد. موعد آنها صبح است. آیا صبح نزدیک نیست؟!»
(هود/۸۱)
*
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ
و هنگامى که فرمان ما فرارسید، آن (شهرها) را زیر و رو کردیم. و بارانى از سنگ به صورت گِلهاى متحجّر متراکم، بر آنها فرو ریختیم.
(هود/۸۲)
*
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ ۖ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ
(سنگهایى) که نزد
پروردگارت (براى مجازات گناهکاران) نشانه گذارى شده بود. و آن (مجازات)، از (سایر) ستمکاران دور نیست.
(هود/۸۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۷۷ الی۸۰)🔹 🔴زندگى ننگین قوم لوط در آیات سوره اعراف ، اشاره به
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۸۱ الی۸۳)🔹
⌛️پایان زندگى این گروه ستمکار
سرانجام، هنگامى که رسولان پروردگار، نگرانى شدید لوط را مشاهده کردند که در چه عذاب و شکنجه روحى گرفتار است، پرده از روى اسرار کار خود برداشته به او گفتند: اى لوط ما فرستادگان پروردگار توایم، نگران مباش! و بدان که آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند کرد ! (قالُوا یا لُوطُ إِنّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ).
جالب این که، فرشتگان خدا نمى گویند به ما آسیبى نمى رسد، بلکه مى گویند: به تو اى لوط دست نمى یابند که آسیب برسانند.
این تعبیر، یا به خاطر آن است که آنها خود را از لوط جدا نمى دانستند، چون به هر حال میهمان او بودند و هتک حرمت آنها هتک حرمت لوط بود.
و یا به خاطر این است که: مى خواستند به او بفهمانند، ما رسولان خدا هستیم و عدم دسترسى به ما مسلّم است، حتى به تو هم، که انسانى هم نوع آنان هستى، به لطف پروردگار دست نخواهند یافت.
در آیه ۳۷ سوره قمر مى خوانیم: وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُم: آنها قصد تجاوز به میهمان لوط را داشتند، ولى ما چشم هاى آنها را نابینا ساختیم .
این آیه نشان مى دهد: در این هنگام قوم مهاجم به اراده پروردگار بینائى خود را از دست دادند و قادر بر حمله نبودند.
در بعضى از روایات نیز، مى خوانیم: یکى از فرشتگان مشتى خاک به صورت آنها پاشید و آنها نابینا شدند.
به هر حال، این آگاهى لوط از وضع میهمانان و مأموریتشان همچون آب سردى بود که بر قلب سوخته این پیامبر بزرگ ریخته شد، و در یک لحظه احساس کرد بار سنگین غم و اندوه از روى قلبش برداشته شد، برق شادى در چشمش درخشیدن گرفت، و همچون بیمار شدیدى که چشمش به طبیب مسیحا دمى بیفتد احساس آرامش نمود ، و فهمید دوران اندوه و غم در شرف پایان است، و زمان شادى و نجات از چنگال این قوم ننگین حیوان صفت، فرا رسیده است!.
میهمانان، بلافاصله این دستور را به لوط دادند که تو همین امشب در دل تاریکى خانواده ات را با خود بردار، و از این سرزمین بیرون شو (فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْع مِنَ اللَّیْلِ).
ولى، مواظب باشید هیچ یک از شما به پشت سرش نگاه نکند (وَ لایَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ).
تنها کسى که از این دستور تخلف خواهد کرد، و به همان بلائى که به قوم گناهکار مى رسد گرفتار خواهد شد همسر معصیت کار تو است (إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصیبُها ما أَصابَهُمْ).
در تفسیر جمله لایَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ مفسران چند احتمال داده اند:
نخست این که: هیچ کس به پشت سر نگاه نکند.
دیگر این که: به فکر مال و وسائل زندگى خود در شهر نباشید، تنها خود را از این مهلکه بیرون ببرید.
سوم این که: هیچ یک از شما خانواده از این قافله کوچک عقب نماند.
چهارم این که: به هنگام خروج شما زمین لرزه و مقدمات عذاب شروع خواهد شد، به پشت سر خود نگاه نکنید و به سرعت دور شوید.
ولى، هیچ مانعى ندارد که همه این احتمالات در مفهوم آیه جمع باشد.
سرانجام، آخرین سخن را به لوط گفتند که: لحظه نزول عذاب و میعاد آنها صبح است، و با نخستین شعاع صبحگاهى زندگى این قوم غروب خواهد کرد (إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ).
اکنون، برخیزید و هر چه زودتر شهر را ترک گوئید مگر صبح نزدیک نیست (أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریب).
در بعضى از روایات مى خوانیم: هنگامى که فرشتگان موعد عذاب را صبح ذکر کردند، لوط از شدت ناراحتى که از این قوم آلوده داشت، همان قومى که با اعمال ننگینشان قلب او را مجروح و روح او را پر از غم و اندوه ساخته بودند، از فرشتگان خواست: حالا که بنا است نابود شوند چه بهتر که زودتر!.
ولى، آنها لوط را دلدارى دادند و گفتند: مگر صبح نزدیک نیست؟!
* * *
لحظه عذاب فرا رسید و به انتظار لوط پیامبر پایان داد، قرآن مى گوید: هنگامى که فرمان ما فرا رسید آن سرزمین را زیر و رو کردیم، و بارانى از سنگ، از گِل هاى متحجر متراکم بر روى هم، بر سر آنها فرو ریختیم (فَلَمّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیل مَنْضُود).
سِجِّیل در اصل، یک کلمه فارسى است، که از سنگ و گل گرفته شده است، بنابراین چیزى است نه کاملاً مانند سنگ سخت، و نه همچون گل سست است، بلکه برزخى میان آن دو مى باشد.
مَنْضُود از ماده نضد به معنى روى هم قرار گفتن و پى درپى آمدن است، یعنى این باران سنگ، آن چنان سریع و پى در پى بود، که گوئى سنگ ها بر هم سوار مى شدند.
* * *
ولى، این سنگ ها، سنگ هاى معمولى نبودند بلکه سنگ هائى بودند نشان دار، نزد پروردگار تو (مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ).
اما، تصور نکنید این سنگ ها مخصوص قوم لوط بودند، آنها از هیچ قوم و جمعیت و گروه ستمکار و ظالمى دور نیستند (وَ ما هِیَ مِنَ الظّالِمینَ بِبَعید).⬇️