eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها) فرستادیم. و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم. در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید. (حجر/۲۲) * وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ماییم که زنده مى کنیم و مى میرانیم. و ماییم وارث (همه جهانیان). (حجر/۲۳) * وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ما، هم از پیشینیان شما آگاه بودیم. و هم از آیندگان. (حجر/۲۴) *** وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ به یقین پروردگار تو، آنها را (در قیامت) جمع و محشور مى کند. چرا که او حکیم و داناست. (حجر/۲۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۱۹ الی۲۱)🔹 🎁گنجینه همه چیز نزد ما است 🔹در این آیات به بخشى از آیات آف
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۲۲تا۲۵)🔹 🌨نقش باد و باران در تعقیب بیان قسمتى از اسرار آفرینش و نعمتهاى خدا در آیات گذشته، مانند آفرینش زمین، کوهها، گیاهان، وسائل زندگى، در نخستین آیه مورد بحث، به وزش بادها و نقش مؤثر آنها در نزول بارانها اشاره کرده مى گوید: ما بادها را فرستادیم در حالى که بارور کننده اند (قطعات ابر را به هم مى پیوندند و بارور مى سازند (وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ). و به دنبال آن از آسمان آبى فرو فرستادیم (فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً). و به وسیله آن همه شما را سیراب کردیم (فَأَسْقَیْناکُمُوهُ). در حالى که شما توانائى بر حفظ و نگهدارى آن نداشتید (وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ). لَواقِح جمع لاقح به معنى بارور کننده است، و در اینجا اشاره به بادهائى است که قطعات ابر را به هم پیوند مى دهد، و آنها را آماده باران مى سازد. گرچه بعضى از دانشمندان معاصر، خواسته اند این آیه را اشاره به تلقیح گیاهان به وسیله بادها و گردافشانى بگیرند: و از این راه به یکى از مسائلى علمى که در عصر نزول قرآن مورد توجه جوامع بشرى نبود، تفسیر کنند، و از دلائل اعجاز علمى قرآن بشمارند، ولى، در عین قبول این واقعیت که وزش بادها اثر عمیقى در جابه جا کردن گرده هاى نطفه نر و بارور ساختن گیاهان دارند نمى توان آیه فوق را اشاره به آن دانست. چرا که بعد از این کلمه بلافاصله، نازل شدن باران از آسمان (آن هم با فاء تفریع) آمده است، که، نشان مى دهد تلقیح کردن بادها مقدمه اى براى نزول باران است. به هر حال، تعبیر فوق از زیباترین تعبیراتى است در مورد ابرها و تولد باران از آنها، ممکن است گفته شود. ابرها را به مادران و پدرانى تشبیه کرده که به کمک بادها آمیزش مى کنند و باردار مى شوند و فرزندان خود، دانه هاى باران، را به زمین مى نهند. جمله: ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ (شما توانائى حفظ و ذخیره کردن این آبها را ندارید) ممکن است اشاره به ذخیره کردن آب باران قبل از نزولش باشد، یعنى شما نمى توانید این ابرها که منابع اصلى بارانند در اختیار بگیرید. و نیز ممکن است اشاره به ذخیره کردن باران بعد از نزولش باشد، یعنى: شما نمى توانید حتى بعد از نزول باران آن را به مقدار زیاد گردآورى و حفظ کنید، این خدا است که از طریق منجمد ساختن آنها در قله کوهها به صورت برف و یخ، و یا فرستادن آنها به اعماق زمین که بعداً به صورت چشمه ها و کاریزها و چاهها ظاهر مى شوند، آنها را گردآورى و ذخیره مى کند. * * * آن گاه به دنبال بحثهاى توحیدى به معاد و مقدمات آن اشاره کرده، مى گوید: مائیم که زنده مى کنیم و مائیم که مى میرانیم (وَ إِنّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ). و وارث همه روى زمین و تمام این جهان مائیم (وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ). اشاره به مسأله حیات و مرگ، که در واقع مهمترین و قطعى ترین مسائل است هم مى تواند مقدمه براى بحث معاد باشد، و هم تکمیلى براى بحث توحید، چرا که پدیده حیات شگرف ترین پدیده عالم هستى است، و بررسى این پدیده به خوبى مى تواند، ما را به آفریننده حیات آشنا سازد. اصولاً نظام مرگ و زندگى نظامى است که بدون اتکاء بر یک قدرت و علم بى پایان امکان پذیر نیست. از سوى دیگر، وجود مرگ و زندگى، خود دلیل بر این است که: موجودات این عالم از خود چیزى ندارند و هر چه دارند از ناحیه دیگرى است، و سرانجام وارث همه آنها خدا است!. * * * بعد اضافه مى کند: ما هم پیشینیان شما را مى دانیم و هم متأخران را (وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ). بنابراین، هم خود آنها و هم اعمالشان در برابر علم ما روشن و آشکارند، و از این نظر، معاد و رستاخیز و محاسبه اعمال همه آنها کاملاً در برابر ما سهل است. * * * و لذا بلافاصله به دنبال این سخن مى فرماید: پروردگار تو به طور قطع همه آنها را به زندگى جدید در رستاخیز باز مى گرداند و جمع و محشور مى کند (وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ). چرا که او هم حکیم است و هم عالم (إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). حکمت او ایجاب مى کند که مرگ پایان همه چیز نباشد; زیرا اگر زندگى منحصر به همین چند روز حیات این جهان بود، آفرینش جهان بیهوده و بى محتوا مى شد، و از خداوند حکیم دور است که یک چنین آفرینش بى نتیجه اى داشته باشد. ولى هنگامى که این آفرینش، مقدمه اى براى آمادگى جهت یک سیر دائمى به سوى بى نهایت، و یا به تعبیر دیگر، مقدمه اى براى زندگانى ابدى و جاویدان باشد کاملاً مفهوم و معنى پیدا مى کند، و هماهنگ با حکمت او است.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۲۲تا۲۵)🔹 🌨نقش باد و باران در تعقیب بیان قسمتى از اسرار آفرینش و نعمت
↩️زیرا حکیم کارى بى حساب نمى کند. و علیم بودنش سبب مى شود که، در امر معاد و حشر، مشکلى ایجاد نشود، هر ذره خاکى که از انسانى به گوشه اى پرتاب شده، جمع آورى مى کند، و حیات جدید به آن مى بخشد، و از سوى دیگر، پرونده اعمال همگى هم در دل این جهان طبیعت و هم در درون جان انسانها ثبت است. و او از همه اینها آگاه است. بنابراین حکیم و علیم بودن خدا دلیل فشرده و پر مغزى بر مسأله حشر و معاد محسوب مى شود. * * * نکته: پیشینیان و متأخران کیانند؟ در تفسیر آیه وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ مفسران احتمالات زیادى داده اند مرحوم طبرسى در مجمع البیان شش تفسیر و قرطبى هشت احتمال، و ابوالفتوح رازى حدود ده احتمال ذکر کرده است، ولى، بررسى دقیق آنها نشان مى دهد: همه را مى توان در یک تفسیر واحد جمع کرد زیرا: کلمه مستقدمین و مستأخرین معنى وسیعى دارد که هم شامل پیشگامان و متأخران در زمان مى شود، و هم شامل پیشگامان در اعمال خیر، و یا جهاد و مبارزه با دشمنان حق، و یا حتى صفوف نماز جماعت، و مانند اینها. و با توجه به این معنى جامع، تمام احتمالاتى را که در تقدم و تأخر در آیه بالا داده اند، مى توان جمع کرد و پذیرفت. در حدیثى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأکید فراوانى در زمینه شرکت در صف اول نماز جماعت فرمود، و گفت: خداوند و فرشتگان درود مى فرستند بر آنهائى که پیشگامند در این صفوف و به دنبال این تأکید مردم براى شرکت در صف اول فشار آوردند، قبیله اى به نام بنى عذره بودند که خانه هایشان از مسجد دور بود گفتند ما خانه هایمان را مى فروشیم و خانه هائى نزدیک مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله)خریدارى مى کنیم تا به صف اول برسیم، آیه فوق نازل شد (و به آنها گوشزد کرد که خدا نیات شما را مى داند حتى اگر در صف آخر قرار گیرید چون تصمیم بر این دارید که در صف اول باشید پاداش نیت خود را خواهید داشت). مسلّم است که محدودیت این شأن نزول، هرگز سبب محدودیت مفهوم وسیع آیه نخواهد شد. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۷۹)بخش دوم🔹 ↩️گروه سوم، که معتقدند کواکب آسمان از طريق آثار طبيعى در اوضاع زمين
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۰)🔹 🔷 ویژگی های زنان 🔭خطبه در يك نگاه: همان گونه كه در شرح سند خطبه آمده است، على عليه السلام اين خطبه را بعد از جنگ «جمل» و شكست سپاه «عايشه» در «بصره» ايراد فرمود و در آن به مذمّت زنان پرداخته كه به يقين، منظور زنانى است همانند آتش افروز جنگ جمل و كسانى كه از گفته هاى آنها پيروى مى كنند. امام عليه السلام اين گونه افراد را به سبب كمبودهايى كه دارند و به خاطر همان كمبودها دست به كارهاى خلافى مى زنند، نكوهش مى كند و مؤمنان را از القائات سوء آنان برحذر مى دارد. موقعيّت زنان در جوامع بشرى: در تفسير اين خطبه، ميان شارحان نهج البلاغه به ويژه شارحان معاصر گفتگو بسيار است; به همين، دليل لازم مى دانيم مقدّمه اى براى روشن شدن بحث هاى اين خطبه ذکر کنيم. در طول تاريخ در مورد شخصيّت زن بسيار گفتگو شده و افراط و تفريط هايى در نحوه قضاوت پيرامون آنها صورت گرفته، گاه او را از مقام انسان پايين کشيده و يا در شخصيّت انسانى او ترديد کردند! و گاه او را به اوج برده و به عنوان جنس برتر معرّفى نمودند و زن سالارى را در جامعه بشريت پيشنهاد کرده اند! مى توان گفت اين افراط و تفريط ها عکس العمل يکديگر است. در جوامع امروز، به ويژه جوامع غربى يا آنها که راه غرب را در دموکراسى مى پيمايند نيز، سخن در اين زمينه بسيار است; سياستمداران خود را نيازمند آراى زنان مى دانند، چرا که زن و مرد درانتخابات يکسان عمل مى کنند و سرمايه داران خود را نيازمند به کار زنان مى بينند به خصوص اينکه غالباً توقّع آنها از نظر دستمزد و امتيازات ديگر از مردان کمتر است. دستگاههاى عظيم تبليغاتى نيز که بخش مهمى ازسياستهاى تبليغاتى و اقتصادى را تشکيل مى دهد، خود را به زنان نيازمند مى بينند. اين جهات سبب شده که در سخن، دفاع زيادى از حقوق آنها شود و شخصيّت آنها را تا آنجا که مى توانند بالا ببرند; ولى در عمل خبرى نيست و زنان امروز گرفتار انواع محروميت ها هستند که در گذشته نيز با آن دست به گريبان بودند. همين امر در تفسير متون مذهبى نيز مؤثّر واقع شده است و گروهى که از حقوق زن به صورت شعار گونه و رياکارانه دفاع مى کنند، اين متون را طورى تفسير مى کنند که باب طبع اکثريت زنان باشد و تمايلات آنها را -هر چند به صورت کاذب- اشباع کند. خطبه بالا و جملات معدود ديگرى که در «نهج البلاغه» شبيه آن است، از اين گفتگوها و تفسيرهاى مختلف بر کنار نمانده، گاه در سند آن ترديد شده و گاه در تفسير متن آن بحث کرده اند که مبادا کمترين گرد و غبار نقص، بر دامان زنان بنشيند و بعضى نيز راه تفريط را پيموده و زنان را مجموعه اى از نقص و کاستى نشان داده اند. ولى در اين ميان، دو چيز را نمى توان انکار کرد، نخست اينکه: اين خطبه بعد از جنگ «جمل» وارد شده و مى دانيم ميدان دارِ اصلى آن جنگ، همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به نام «عايشه» بود که به تحريک «طلحه» و «زبير» به شکل بى سابقه اى در ميدان جنگ وارد شد و خون هاى زيادى از بى گناهان و يا ناآگاهان به زمين ريخت که بعضى عدد کشته شدگان را بالغ بر هفده هزار نفر مى دانند. درست است که بعد از شکست لشکريانِ «عايشه» و «طلحه» و «زبير»، آن زن، اظهار ندامت کرد و اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز به خاطر احترام پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را به مدينه باز گرداند، ولى آثار نامطلوب اين جنگ براى هميشه در تاريخ اسلام باقى ماند. ديگر اينکه: ما در بسيارى از آيات قرآن حتى مذمّتى از نوع بشر مى بينيم: «إِنَّ الاِْنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً; به يقين انسان حريص و کم طاقت آفريده شده! هنگامى که بدى به او رسد، بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود.» و در جاى ديگر مى خوانيم: «إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً; انسان به يقين بسيار ظالم و جاهل بود). و در جاى ديگر او را، «کفور مبين» (کفران کننده آشکار) ناميده است: (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَکَفُورٌ مُبِينٌ). و در جاى ديگر از انسان به عنوان موجودى که هرگاه به نعمت مى رسد طغيان مى کند، ياد شده: (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى) و مانند آن.... بى شک، انسان در طبيعتش نه «کفور مبين» است نه «ظلوم و جهول» و نه طغيانگر، بلکه ظاهر اين است که اين بحثها درباره انسانهايى است که تحت تربيت رهبران الهى قرار نگرفته اند و به صورت گياهان خودرو، در آمده اند. نه راهنمايى و نه بيدارگرى دارند و در ميان هوس ها غوطه ورند. به همين دليل در قرآن از مقام انسانِ با تقوا و مطيع فرمان الهى، مدح و تمجيد فراوان شده و اصولاً بنى آدم به عنوان گل سرسبد جهان آفرينش معرّفى گرديده است (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۰)🔹 🔷 ویژگی های زنان 🔭خطبه در يك نگاه: همان گونه كه در شرح سند خطبه آمده است،
↩️وَ فَضَّلْنَاهُم عَلَى کَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً). در مورد جنس زن نيز مطلب همين گونه است، در ميان زنان افراد شايسته اى داريم که حتّى در ميان مردان مانند آنها کم است و به عکس، زنان بسيار منحرفى داريم که سرچشمه بسيارى از نابسامانى هاى جامعه بشرى هستند. با توجّه به اين مقدّمه، به شرح و تفسير خطبه مى پردازيم و در پايان به نکاتى نيز در همين ارتباط خواهيم پرداخت. همانگونه که در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) اين خطبه را در جنگ «جمل» به عنوان هشدار به همه مسلمانان بيان مى کند تا در آينده گرفتار چنين حوادث دردناکى نشوند. نخست مى فرمايد: «اى مردم! زنان از نظر ايمان و بهره (اقتصادى) و موهبت عقل کاستى هايى دارند» (مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِْيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ) سپس به ذکر دليل براى اين سه کاستى پرداخته، چنين ادامه مى دهد: «امّا کاستى ايمان آنها، به دليل آن است که از نماز و روزه در ايّام عادت باز مى مانند، و گواه کاستى عقول آنها اين است که شهادت دو نفر از آنان، همچون شهادت يک مرد است، و امّا کاستى بهره (اقتصادى) آنها دليلش اين است که سهم ارث آنان، نصف سهم مردان است» (وَ أَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ فِي أيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الاَْنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ). شک نيست که اين کاستى هاى سه گانه هر کدام دليلى دارد اگر خداوند نماز و روزه را در حالت عادت ماهانه از زنان برداشته به دليل اين است که اوّلاً: زمان عادت، حالت بيمارگونه اى براى زنان پيدا مى شود، که نياز به استراحت بيشتر دارد. ثانياً: وضع آنها متناسب عبادت و نيايش نيست. و اگر شهادت دو زن برابر شهادت يک مرد است به خاطر آن است که عواطف بر آنان غلبه دارد، و اى بسا تحت تأثير عواطف واقع شوند و به نفع کسى و به زيان ديگرى شهادت دهند و اگر سهم ارث آنها نيمى از سهم مردان است، اوّلاً: اين تنها در مورد فرزندان و همسرها است، در حالى که در مورد پدر و مادر در بسيارى از موارد ارث آنها يکى است و همچنين در مورد خواهران و برادران و فرزندان آنها در بعضى از موارد ارث. به تعبير ديگر: زن به عنوان مادر يا خواهر در بسيارى از موارد سهم مساوى با مردان دارد. ثانياً: نفقات زندگى همه بر دوش مردان است و زن نه تنها نفقه فرزندان را نمى پردازد، بلکه شوهر بايد نفقه او را بپردازد، هر چند از طريق ارث يا طرق ديگرى، مال فراوانى به دست آورد. بنابراين، تمام اين تفاوت ها که در اسلام وارد شده حساب شده مى باشد; امّا يک نکته را نمى توان انکار کرد که به هر حال زن و مرد از تمام جهات يکسان نيستند و آنهايى که شعار مساوات يا احياناً شعار برترى زن را بر مرد سر مى دهند، خودشان در عمل طور ديگرى رفتار مى کنند. هيچ رئيس جمهورى را - که شعار مساوات مى دهد- پيدا نمى کنيم که وزيران خود را به طور مساوى از ميان زنان و مردان انتخاب کند و همچنين مديران کلّ در تقسيم پست هاى معاونت، معمولاً چنين برنامه اى را ندارند، حتّى در کشورهاى غربى و کشورهاى لائيک و غير مذهبى! آنچه به حق وبه صداقت و و اقع بينى نزديکتر است و از رياکارى و تظاهر دور، اين است که: ما اين دو جنس را با تمام شايستگى هاى خدادادشان، به خوبى بشناسيم و عدالت را در ميان آنها برقرار سازيم تا هر يک از آن دو، بتوانند استعداد خدادادشان را شکوفا کنند و از نيروهاى خلاّقى که بالقوّه در وجود آنها است هم خودشان و هم جامعه بهره بگيرند. ابن بهترين تعبيرى است که مى توان در اين زمينه داشت و در بحث نکات به خواست خدا شرح بيشترى خواهيم داد. در پايان اين خطبه امام(عليه السلام) در يک نتيجه گيرى کوتاه مى فرمايد: «حال که چنين است از زنان بد بپرهيزيد، و مراقب نيکان آنها نيز باشيد!» (فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَ کُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَر). سپس مى افزايد: «در اعمال نيک (به صورت اطاعت و تسليم بى قيد و شرط) از آنان اطاعت نکنيد تا در اعمال بد انتظار پيروى از شما نداشته باشند!» (وَلاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْکَرِ). بديهى است عدم اطاعت از آنها در معروف (کار نيک) به اين معنا نيست که اگر آنها دعوت به امور معروفى، همچون نماز و روزه و عدالت و احسان کردند شما با آنها مخالفت کنيد; بلکه منظور اين است که قبول پيشنهاد آنها نبايد به صورت تسليم بى قيد و شرط در برابر آنان باشد و به تعبير ديگر: «معروف» را به خاطر معروف بودنش انجام دهيد، نه به خاطر تسليم بى قيد و شرط در برابر همسرتان. مبادا آنها جسور شوند و احياناً انتظار داشته باشند، تسليم خواسته هاى ناپسند آنها شويد. ✔️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 موجبات نجات ✅ امام سجاد علیه السلام: سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود؛ ۱- نگهداری زبانش از حرف زدن مردم و غیبت آنان ۲- مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد ۳- بسیار گریستن بر اشتباهاتش @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا