eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲 دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
استاد معتز آقائیTahdir joze14.mp3
زمان: حجم: 3.84M
🎙تلاوت جزء چهاردهم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ذَٰلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ این است عیسى پسر مریم. گفتار حقّى که در آن تردید مى کنند. (مریم/۳۴) *** مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ ۖ سُبْحَانَهُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ هرگز براى خدا شایسته نبود که فرزندى اختیار کند. منزّه است او! هرگاه امرى را اراده کند، تنها به آن مى  گوید: «موجود باش!» بى درنگ موجود مى شود. (مریم/۳۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۷ الی ۳۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ بکر زائى
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۴ الی ۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی مگر ممکن است خدا فرزند داشته باشد؟! بعد از آن که قرآن مجید در آیات گذشته، ترسیم بسیار زنده و روشنى از ماجراى تولد حضرت مسیح(علیه السلام) کرد، به نفى خرافات و سخنان شرک آمیزى که درباره عیسى(علیه السلام) گفته اند پرداخته، چنین مى گوید: این است عیسى بن مریم (ذلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ). مخصوصاً در این عبارت روى فرزند مریم بودن او تأکید مى کند، تا مقدمه اى باشد براى نفى فرزندى خدا. و بعد اضافه مى نماید: این قول حقى است که آنها در آن شک و تردید مى کنند و هر یک در جاده اى انحرافى گام نهاده (قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ). این عبارت در حقیقت تأکیدى است بر صحت تمام مطالب گذشته در مورد حضرت مسیح(علیه السلام) و این که کمترین خلافى در آن وجود ندارد. اما این که: قرآن مى گوید: آنها در این زمینه در شک و تردید هستند، گویا اشاره به دوستان و دشمنان مسیح(علیه السلام)، یا به تعبیر دیگر، مسیحیان و یهودیان است، از یکسو، گروهى گمراه در پاکى مادر او شک و تردید کردند، و از سوى دیگر، گروهى در این که: او یک انسان باشد، اظهار شک نمودند. حتى همین گروه نیز به شعبه هاى مختلف تقسیم شدند: بعضى او را صریحاً فرزند خدا دانستند (فرزند روحانى و جسمانى، حقیقى، نه مجازى!!) و به دنبال آن مسأله تثلیث و خدایان سه گانه را به وجود آوردند. بعضى مسأله تثلیث را از نظر عقل نامفهوم خواندند، و معتقد شدند: باید تعبداً آن را پذیرفت. و بعضى براى توجیه منطقى آن به سخنان بى اساسى دست زدند، خلاصه، همه آنها چون ندیدند حقیقت ـ یا چون نخواستند حقیقت ـ ره افسانه زدند!(۲) * * * آیه بعد، با صراحت مى گوید: هرگز براى خدا شایسته نبود، فرزندى انتخاب کند، او منزه و پاک از چنین چیزى است (ما کانَ لِلّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَد سُبْحانَهُ). بلکه او هر گاه چیزى را اراده کند، و فرمان دهد به آن مى گوید: موجود باش آن نیز موجود مى شود (إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). اشاره به این که: دارا بودن فرزند ـ آن چنان که مسیحیان در مورد خدا مى پندارند ـ با قداست مقام پروردگار سازگار نیست; زیرا از یکسو، لازمه آن جسم بودن، از سوى دیگر، محدودیت، و از سوى سوم، نیاز، و خلاصه خدا را از مقام قدسش زیر چتر قوانین عالم ماده کشیدن و او را در سر حدّ یک موجود ضعیف و محدود مادى قرار دادن است. خداوندى که آن قدر قدرت و توانائى دارد که اگر اراده کند، هزاران عالم، همانند این عالم پهناورى که در آن وجود داریم با یک فرمان و اشاره اش تحقق خواهد یافت. آیا این شرک و انحراف از اصول توحید و خداشناسى نیست که ما او را همانند یک انسان، داراى فرزند بدانیم، آن هم فرزندى که در رتبه پدر است و هم طراز او! تعبیر کُنْ فَیَکُونُ که در هشت مورد از آیات قرآن آمده است، ترسیم بسیار زنده اى از وسعت قدرت خدا و تسلط و حاکمیت او در امر خلقت است، تعبیرى از فرمان کُنْ کوتاه تر تصور نمى شود، و نتیجه اى از فَیَکُونُ وسیع تر و جامع تر به نظر نمى رسد، مخصوصاً با توجه به فاء تفریع که فوریت را مى رساند، حتى فاء تفریع در اینجا به تعبیر فلاسفه، دلیل بر تأخر زمانى نیست، بلکه همان تأخر رتبى، یعنى ترتب معلول بر علت را بیان مى کند (دقت کنید). * * * نکته ها: ۱ ـ نفى فرزند، یعنى نفى هر گونه نیاز از خدا اصولاً، چرا موجودات زنده نیاز به فرزند دارند؟ جز این است که: عمرشان محدود است و براى آن که نسل آنها منقرض نشود، و حیات نوعى آنها ادامه یابد باید فرزندانى از آنها متولد گردد؟ و از نظر اجتماعى، نیاز کارهاى دسته جمعى به نیروى انسانى بیشتر، سبب مى شود که انسان علاقه به فرزند داشته باشد. به علاوه، نیازهاى عاطفى و روانى و از بین بردن وحشت تنهائى، او را به این کار دعوت مى نماید. ولى آیا در مورد خداوندى که ازلى و ابدى است و قدرتش بى نهایت است و مسأله نیاز عاطفى و غیر آن در ذات پاکش اصلاً راه ندارد، این امور تصور مى شوند؟ آیا جز این است کسانى که براى خدا فرزندى قائل شدند، او را با مقیاس وجود خود سنجیده اند و در او همان دیده اند که در خود دیده اند در حالى که هیچ چیز ما همانند خدا نیست (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ).(۳) ✍ پی نوشت: ۲ ـ براى توضیح بیشتر در زمینه تثلیث نصارى و خرافاتى که در این زمینه به هم بافته اند به جلد چهارم تفسیر نمونه ، صفحه ۲۲۴، ذیل آیه ۱۷۱ سوره نساء مراجعه فرمائید. ۳ ـ درباره معنى کُنْ فَیَکُونُ و دلائل نفى فرزند از خدا در جلد اول تفسیر نمونه ، ذیل آیات ۱۱۶ و ۱۱۷ سوره بقره نیز بحث کرده ایم. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش ۱۲ 🌧 ابر و باران ↩️ آرى! انسان نه تنها از گياهان و ميوه ها تغذيه مى کند و
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش ۱۳ ✅ آفرينش آدم و بعثت پيامبران: در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به مسأله آفرينش آدم بعد از مهيّا شدن زمين در تمام جهات مى پردازد و مى فرمايد: «هنگامى که خداوند زمين خود را آماده ساخت و فرمان خويش را (در تمام جهات) نافذ کرد، آدم را از ميان تمام آفريده ها برگزيد و او را نخستين و برترين خلق خويش قرار داد!» (فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ، اخْتَارَ آدَمَ، عَلَيْهِ السَّلامُ، خِيرَةً مِنْ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ).(1) تعبير به «أَوَّلِ جِبِلَّتِهِ» (نخستين مخلوق خود) ممکن است اشاره به نخستين انسان از نظر ترتيب زمانى باشد، و يا نخستين مخلوق از نظر موقعيّت و مقام، و يا هر دو. سپس مى افزايد: «خداوند او را در بهشت خود جاى داد و غذاهاى فراوان و گوارا در اختيارش نهاد و (در عين حال) پيشاپيش از آنچه ممنوعش کرده بود وى را بر حذر داشت، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن (تناول از درخت ممنوع) سبب نافرمانى او خواهد بود و مقام و منزلتش را به خطر مى افکند!». (وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ، وَ أَرْغَدَ فِيهَا أُکُلَهُ، وَ أَوْعَزَ(2) إِلَيْهِ فِيمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِي الإِقْدَامِ عَلَيْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ، وَ الْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزَلَتِهِ). آرى، خداوند آدم(عليه السلام) را در بهشت زمين (باغى بسيار خرّم و سرسبز و پر از ميوه ها از باغ هاى روى زمين) جاى داد و جمله «فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ» گواه روشن اين معناست. سپس گفتنى ها را به آدم گفت و امر و نهى خويش را به عنوان نخستين تکليف براى آدم بيان کرد و از عاقبت شوم نافرمانى او را باخبر ساخت. گرچه در اين عبارت تصريح به شجره منهيّه (درخت ممنوع) نشده، ولى به طور اشاره بيان گرديده است و اين همان چيزى است که در آيات متعدّدى از قرآن مجيد ديده مى شود. از جمله مى فرمايد: «وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً; پيش از اين از آدم پيمان گرفته بوديم، امّا او فراموش کرد و عزم استوارى براى او نيافتيم».(3) "در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَمِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هذِهِ شَجَرَةِ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ; و گفتيم: اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از نعمت هاى آن از هر جا مى خواهيد گوارا بخوريد; ولى نزديک اين درخت نشويد که از ستمگران خواهيد شد!»(4) سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى افزايد: «امّا آدم اقدام بر آن چيزى که از آن نهى شده بود کرد، و علم خداوند درباره او به وقوع پيوست». (فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ- مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ-). ممکن است در ابتدا چنين به نظر رسد، که تعبير «مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ» نشان مى دهد که آدم مجبور بود راه نافرمانى را بپيمايد، چرا که در علم خداوند اين معنا گذشته بود (و اين همان شُبهه معروف طرفداران جبر در مسأله علم ازلى خداوند است). ولى همانگونه که در بحث جبر و تفويض به طور مشروح گفته ايم; هرگز علم ازلى سبب اجبار بر عمل نمى شود! چرا که خداوند مى دانسته، آدم از روى اختيار اقدام به چنين کارى مى کند; درست مثل اينکه استادى بداند فلان شاگرد او، به خاطر کوتاهى در درس و بحث، آخر سال رفوزه مى شود. به يقين اين علم و آگاهى، شاگرد او را مجبور بر اين کار نمى کند. چرا که او مى داند، شاگردش با علم و اختيار خود راه خطا مى رود; به خاطر تنبلى و تن پرورى و يا به هر دليل ديگر.(5) و به همين دليل، بعد از اين کار مورد مؤاخذه قرار گرفت و به او گفته شد: «أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُما الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ; آيا شما را (تو و همسرت را) از آن درخت نهى نکردم و نگفتم شيطان دشمن آشکار شماست».(6) اگر آدم واقعاً مجبور بود، چگونه خداوند حکيم او را بر چيزى که اختيار نداشته مؤاخذه مى کند و نيز چرا آدم از کرده خود پشيمان مى شود و توبه مى نمايد و چرا خداوند حکيم او را به خاطر اين کار از بهشت خارج مى کند؟ تمام اينها دليل بر آن است که علم ازلى خداوند، هيچ گونه تضادّى با اختيار آدم و ديگران نداشته و ندارد. ✍ پی نوشت: 1. «جِبلّه»، به معناى طبيعت و فطرت انسان است (اين واژه از مادّه «جبل» به معناى کوه گرفته شده است و از آنجا که فطرت انسان غير قابل تغيير است، مانند کوه که نمى شود آن را جابجا کرد، به آن «جبّله» گفته شد). 2. «أَوعز» از مادّه «وعز» (بر وزن وعظ) به معناى پيشنهاد کردن کارى به ديگرى است. 3. سوره طه، آيه 115. 4. سوره بقره، آيه 35. 5. شرح بيشتر درباره اين موضوع را در کتاب «خدا را چگونه بشناسيم» مطالعه کنيد. 6. سوره اعراف، آيه 22. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
19.Maryam.34-35.mp3
زمان: حجم: 2.63M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۳۴ تا ۳۵ سوره مبارکه مریم مفسّر : حجت‌ الاسلام‌ والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
☀️ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : لا تَسُبُّوا الدنيا فَنِعمَتْ مَطِيَّةُ المؤمنِ فعلَيها يَبلُغُ الخيرَ و بها يَنجو مِن الشرِّ . إنّهُ إذا قالَ العبدُ : لَعَنَ اللّه ُ الدنيا ، قالَتِ الدُّنيا : لَعَنَ اللّه ُ أعصانا لِرَبِّهِ ! . 💠 به دنيا ناسزا مگوييد كه آن نيكو مَركبى است براى مؤمن ؛ زيرا به وسيله آن به خير و خوبى مى رسد و از شرّ و بدى مى رهد . هر گاه بنده بگويد : لعنت خدا بر دنيا ، دنيا گويد : لعنت خدا بر نا فرمانترين ما نسبت به پروردگارش . 📚بحار الأنوار: ۷۷/۱۷۸/۱۰ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_10310260913_320kbps.mp3
زمان: حجم: 2.4M
💚 عجله نکن برای افطار،برای ظهور عج دعا کن 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🎙آیت الله ناصری @Nahjolbalaghe2