۳۰- و من كلام له ( عليه السلام )\r> في معني قتل عثمان و هو حكم له علي عثمان و عليه و علي الناس بما فعلوا و براءة له من دمه <ر
لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ .
🔹درباره قتل عثمان
پاسخ به شايعات دشمن
🍃اگر به كشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم، و اگر از آن باز مي داشتم از ياوران او به شمار مي آمدم، با اين همه، كسي كه او را ياري كرد، نمي تواند بگويد، از كساني كه دست از ياريش برداشتند بهترم، و كساني كه دست از ياريش برداشتند نمي توانند بگويند. ياورانش از ما بهترند، من جريان عثمان را برايتان خلاصه مي كنم، عثمان استبداد و خودكامگي پيشه كرد، و شما بي تابي كرديد و از حد گذرانديد، و خدا در خودكامگي و ستمكاري، و در بي تابي و تندروي، حكمي دارد كه تحقق خواهد يافت
📚نهج البلاغه/خطبه۳۰
۳۱- و من كلام له ( عليه السلام )
> لما أنفذ عبد الله بن عباس إلي الزبير يستفيئه إلي طاعته قبل حرب الجمل <
لَا تَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ فَإِنَّكَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ كَالثَّوْرِ عَاقِصاً قَرْنَهُ يَرْكَبُ الصَّعْبَ وَ يَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ وَ لَكِنِ الْقَ الزُّبَيْرَ فَإِنَّهُ أَلْيَنُ عَرِيكَةً فَقُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ ابْنُ خَالِكَ عَرَفْتَنِي بِالْحِجَازِ وَ أَنْكَرْتَنِي بِالْعِرَاقِ فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا .
# قال السيد الشريف : و هو ( عليه السلام ) أول من سُمعت منه هذه الكلمة ، أعني "فما عدا مما بدا".#
📚نهج البلاغه/خطبه۳۱-دستوري به ابن عباس
🔹روانشناسي طلحه و زبير
🍃با طلحه، ديدار مكن، زيرا در برخورد با طلحه، او را چون گاو وحشي يابي كه شاخش را تابيده و آماده نبرد است، سوار بر مركب سركش مي شود و مي گويد، رام است، بلكه با زبير! ديدار كن كه نرمتر است، به او بگو، پسردايي تو مي گويد. در حجاز مرا شناختي، و در عراق مرا نمي شناسي؟! چه شد كه از پيمان خود باز گشتي؟! (جمله كوتاه (فما عدا مما بدا) براي نخستين بار از امام علي (ع) شنيده شد و پيش از امام از كسي نقل نگرديد)
🌿🌺🌿
۳۲- و من خطبة له ( عليه السلام )
> و فيها يصف زمانه بالجور، و يقسم الناس فيه خمسة أصناف، ثم يزهد في الدنيا <
>معني جور الزمان<
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِي دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ كَنُودٍ يُعَدُّ فِيهِ الْمُحْسِنُ مُسِيئاً وَ يَزْدَادُ الظَّالِمُ فِيهِ عُتُوّاً لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا وَ لَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّي تَحُلَّ بِنَا .
>أصناف المسيئين<
وَ النَّاسُ عَلَي أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ
لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَي الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَي الْمَعْصِيَةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَي حَالِهِ فَتَحَلَّي بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًي .
>الراغبون في اللّه<
وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاكِتٍ مَكْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَكْلَانَ مُوجَعٍ قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّي مَلُّوا وَ قُهِرُوا حَتَّي ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّي قَلُّوا .
>التزهيد في الدنيا<
فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ .
# قال الشريف رضي الله عنه : أقول و هذه الخطبة ربما نسبها من لا علم له إلي معاوية و هي من كلام أمير المؤمنين ( عليه السلام ) الذي لا يشك فيه ، و أين الذهب من الرغام ، و أين العذب من الأجاج ، و قد دل علي ذلك الدليل الخريت ، و نقده الناقد البصير عمرو بن بحر الجاحظ ، فإنه ذكر هذه الخطبة في كتاب البيان و التبيين ، و ذكر من نسبها إلي معاوية ، ثم تكلم من بعدها بكلام في معناها جملته أنه قال ، و هذا الكلام بكلام علي ( عليه السلام ) أشبه ، و بمذهبه في تصنيف الناس و في الإخبار عما هم عليه من القهر و الإذلال و من التقية و الخوف أليق ، قال : و متي وجدنا معاوية في حال من الأحوال يسلك في كلامه مسلك الزهاد و مذاهب العباد .#
✨
📚نهج البلاغه/خطبه۳۲-روزگار و مردمان
سير ارتجاعي امت اسلامي
🌷اي مردم، در روزگاري كينه توز، و پر از ناسپاسي و كفران نعمتها، صبح كرده ايم، كه نيكوكار، بدكار به شمار مي آيد، و ستمگر بر تجاوز و سركشي خود مي افزايد، نه از آنچه مي دانيم بهره مي گيريم، و نه از آنچه نمي دانيم، مي پرسيم، و نه از هيچ حادثه مهمي تا به ما فرود نيايد، مي ترسيم.
🌿اقسام مردم (روانشناسي اجتماعي مسلمين، پس از پيامبر(ص)
در اين روزگاران، مردم چهار گروهند،
🔹گروهي اگر دست به فساد نمي زنند، براي اين است كه، روحشان ناتوان، و شمشيرشان كند، و امكانات مالي، در اختيار ندارند،
🔹گروه ديگر، آنان كه شمشير كشيده، و شر و فسادشان را آشكار كرده اند. لشگرهاي پياده و سواره خود را گرد آورده، و خود آماده كشتار ديگرانند، دين را براي به دست آوردن مال دنيا تباه كردند كه يا رئيس و فرمانده گروهي شوند، يا به منبري فرا رفته، خطبه بخوانند، چه بد تجارتي، كه دنيا را بهاي جان خود بداني، و با آنچه كه در نزد خداست معاوضه نمايي.
🔹گروهي ديگر، با اعمال آخرت، دنيا مي طلبند، و با اعمال دنيا در پي كسب مقامهاي معنوي آخرت نيستند، خود را كوچك و متواضع جلوه مي دهند، گامها را رياكارانه كوتاه برمي دارند، دامن خود
را جمع كرده، خود را همانند مومنان واقعي مي آرايند، و پوششي الهي را وسيله نفاق و دورويي و دنياطلبي خود قرار مي دهند. و برخي ديگر، با پستي و ذلت و فقدان امكانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، كه خود را به زيور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز، در هيچ زماني از شب و روز، از زاهدان راستين نبوده اند.
🌺وصف پاكان
در جامعه مسخ شده در اين ميان گروه اندكي باقي مانده اند كه ياد قيامت، چشمهايشان را بر همه چيز فرو بسته، و ترس رستاخيز، اشكهايشان را جاري ساخته است، برخي از آنها از جامعه رانده شده، و تنها زندگي مي كنند، و برخي ديگر ترسان و سركوب شده يا لب فرو بسته و سكوت اختيار كرده اند، بعضي مخلصانه همچنان مردم را به سوي خدا دعوت مي كنند، و بعضي ديگر گريان و دردناكند كه تقيه و خويشتن داري، آنان را از چشم مردم انداخته است، و ناتواني وجودشان را فرا گرفته گويا در درياي نمك فرو رفته اند، دهنهايشان بسته، و قلبهايشان مجروح است، آنقدر نصيحت كردند كه خسته شدند، از بس سركوب شدند، ناتوانند و چندان كه كشته دادند، انگشت شمارند.
♦️ روش برخورد با دنيا
اي مردم بايد دنياي حرام در چشمانتان از پر كاه خشكيده، و تفاله هاي قيچي شده دامداران، بي ارزشتر باشد، از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، اين دنياي فاسد نكوهش شده را رها كنيد، زيرا مشتاقان شيفته تر از شما را رها كرد.
(برخي از افراد ناآگاه اين خطبه را به معاويه نسبت دادند و در صورتي كه بي ترديد از سخنان اميرالمومنين (ع) است طلا كجا، خاك كجا؟ آب گوارا و شيرين كجا، آب شور كجا؟ دليل ما سخن جاهز است كه در ادبيات عرب مهارت تمام داشت و با آگاهي سخن مي گفت او مي گويد اين خطبه به سخنان امام علي (ع) و روش مردم شناسي او نزديك است تنها علي است كه مردم در حالات گوناگون مي شناسد و معرفي مي كند تاكنون در كجا ديده ايد كه معاويه در يكي از سخنانش راه زهد و تقوا پيشه كند و راه رسم بندگان خدا را انتخاب نماید؟!)
🍃