قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۲۸ 🔻با دشمنان طرح دوستى نریزید در آیات گذشته سخن از این بود
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۲۹
در آیه قبل، دوستى و همکارى با کافران و دشمنان خدا، و تکیه کردن بر آنان ـ جز در موارد تقیه ـ شدیداً مورد نهى واقع شده.
و از آنجا که ممکن است بعضى همین استثناء را بهانه اى براى برگزیدن کافران به دوستى و تن در دادن به ولایت و حمایت آنها قرار دهند، و با سوء استفاده از عنوان تقیه با دشمنان اسلام رابطه برقرار سازند در این آیه، به آنها هشدار داده، مى فرماید: بگو: آنچه را که در سینه هاى شما است، چه پنهان سازید یا آشکار کنید، خداوند آن را مى داند (قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ).
نه تنها اسرار درون شما را مى داند بلکه آنچه را که در آسمان ها و آنچه را که در زمین است (نیز) مى داند (و علاوه بر این آگاهى وسیع) خداوند بر هر چیزى توانا است (وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ).
بنابراین، او با علم بى پایانش که پهنه زمین و آسمان را فرا گرفته، از نیات همه شما با خبر است، و قدرت بر کیفر دادن گنهکاران را نیز دارد.
🔹نکته ها:
۱ ـ تقیّه یک سپر دفاعى است
درست است که گاهى انسان به خاطر هدف هاى عالى تر، به خاطر حفظ شرافت، و به خاطر تقویت حق و کوبیدن باطل حاضر است از جان عزیز خود نیز در این راه بگذرد، ولى آیا هیچ عاقلى مى تواند بگوید جایز است انسان بدون هدف مهمى جان خود را به خطر اندازد؟
اسلام صریحاً اجازه داده انسان در موردى که جان یا مال و ناموس او در خطر است و اظهار حق، هیچگونه نتیجه و فایده مهمى ندارد، موقتاً از اظهار آن خوددارى کند، و به وظیفه خود به طور پنهانى عمل نماید. چنان که قرآن در آیه فوق خاطر نشان ساخته و با تعبیر دیگر در آیه ۱٠۶ سوره نحل مى فرماید: إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإیمانِ: مگر کسى که از روى اجبار چیزى بر خلاف ایمان اظهار مى کند و قلب او با ایمان مطمئن و آرام است .
تواریخ و کتب حدیث اسلامى نیز سرگذشت عمار و پدر و مادرش را فراموش نکرده که در چنگال بت پرستان گرفتار شدند، آنها را شکنجه دادند که از اسلام بیزارى بجویند، پدر و مادر عمار از این کار خوددارى کردند و به دست مشرکان کشته شدند، ولى عمار آنچه را که آنها مى خواستند با زبان اظهار داشت و سپس گریه کنان از ترس خداوند بزرگ، به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) شتافت، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: إِنْ عادُوا لَکَ فَعُدْ لَهُمْ: اگر باز هم گرفتار شدى و از تو خواستند آنچه مى خواهند بگو .(۱)
و به این وسیله، اضطراب، وحشت و گریه او را آرام ساخت.
نکته اى که باید کاملاً به آن توجه داشت این است: تقیه در همه جا یک حکم ندارد بلکه گاهى واجب، گاهى حرام و زمانى مباح مى باشد.
وجوب تقیه در صورتى است که بدون فایده مهمى جان انسان به خطر بیفتد، اما در موردى که تقیه موجب ترویج باطل و گمراه ساختن مردم و تقویت ظلم و ستم گردد، حرام و ممنوع است.
روى این اساس، تمام ایراداتى که در این زمینه شده پاسخ داده خواهد شد در حقیقت اگر خرده گیران در این باره تحقیق مى کردند، واقف مى شدند که شیعه در این عقیده تنها نیست بلکه مسأله تقیه در جاى خود یک حکم قاطع عقلى و موافق فطرت انسانى است.(۲)
زیرا تمام مردم عاقل و خردمند جهان، هنگامى که خود را بر سر دو راهى ببینند که یا باید از اظهار عقیده باطنى خود چشم بپوشند، و یا با اظهار عقیده خود جان و مال و حیثیت خود را به خطر افکنند، تحقیق مى کنند اگر اظهار عقیده در موردى باشد که ارزش براى فدا کردن جان و مال و حیثیت داشته باشد، اقدام به این فداکارى را صحیح مى شمارند و اگر اثر قابل ملاحظه اى در آن نبینند از اظهار عقیده چشم مى پوشند
🔹ادامه مطلب در پست بعدی⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۲۹ در آیه قبل، دوستى و همکارى با کافران و دشمنان خدا، و تکیه کر
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
... ۲ ـ تقیه یا تغییر شکل مبارزه
در تاریخ مبارزات مذهبى و اجتماعى و سیاسى زمان هائى پیش مى آید که مدافعان حقیقت اگر بخواهند به مبارزه آشکار دست بزنند، هم خودشان و هم مکتبشان به دست نابودى سپرده مى شود، و یا لااقل در معرض مخاطره قرار مى گیرد مانند وضع شیعیان على(علیه السلام) در زمان حکومت غاصب بنى امیه، در چنین موقعى راه صحیح و عاقلانه این است که نیروهاى خود را به هدر ندهند، و براى پیشبرد اهداف مقدس خود به مبارزات غیر مستقیم و یا مخفیانه دست بزنند، و در حقیقت تقیه براى این گونه مکتب ها و پیروان آنها در چنین لحظاتى یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب مى شود، که مى تواند آنها را از نابودى نجات دهد، و در ادامه مجاهدات خود پیروز گرداند.
کسانى که بر تقیه به طور دربست قلم بطلان مى کشند معلوم نیست براى این گونه موارد چه طرحى دارند؟
آیا نابود شدن خوب است و یا ادامه مبارزه به شکل صحیح و منطقى؟
راه دوم همان تقیه است و راه اول چیزى است که هیچ کس نمى تواند آن را تجویز کند.
از آنچه گفتیم روشن شد، تقیه یک اصل مسلّم قرآنى است ولى در موارد معین و حساب شده که ضابطه آن در بالا آمد.
و این که مى بینیم بعضى از ناآگاهان تقیه را از ابداعات پیروان اهل بیت(علیهم السلام)مى شمرند، دلیل بر این است که با آیات قرآن آشنائى زیادى ندارند.
📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۵ و ۶، صفحه ۳۸۸ (جلد ۶، صفحه ۲٠۳، مؤسسه اعلمى مطبوعات، طبع اول، ۲ ۱۴۱۵ هـ ق) ذیل آیه ۱٠۶ سوره نحل ـ بحار الانوار ، جلد ۱۹، صفحه ۳۵ و ۹٠ و جلد ۲۹، صفحه ۴٠۵ و جلد ۶۶، صفحه ۳۷ و جلد ۷۲، صفحه ۳۹۳، ۴۱۲ و ۴۳٠ ـ عوالى اللئالى ، جلد ۲، صفحه ۱٠۴، انتشارات سیّد الشهداء، ۱۴٠۵ هـ ق ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۸۹ و ۹٠، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۱۲ هـ ق.
۲ ـ اقتباس از کتاب آئین ما (ترجمه و توضیح اصل الشیعه و اصولها )، صفحه ۳۶۴
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ ... در اين جمله به چهار پديده رفتارى و روانى مردم در عصر خليفه دوّم اش
✨
✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲
در روايتى ديگر از «نافع» نقل شده که «صبيغ عراقى» پيوسته سؤالاتى درباره قرآن مى کرد هنگامى که به «مصر» آمد «عمر و بن عاص» او را به سوى «عمر» فرستاد. «عمر» دستور داد شاخه هاى تازه از درخت بريدند و براى او آوردند و آن قدر بر پشت او زد که مجروح شد سپس او را رها کرد. بعد از مدّتى که خوب شد بار ديگر همان برنامه را درباره او اجرا نمود، سپس او را رها کرد تا بهبودى يابد; بار سوّم به سراغ او فرستاد تا همان برنامه را اجرا کند; «صبيغ» به عمر گفت: «اگر مى خواهى مرا به قتل برسانى به طرز خوبى به قتل برسان و زجرکش نکن و اگر مى خواهى زخم تنم را درمان کنى، به خدا خوب شده است».
«عمر» به او اجازه داد که به سرزمين خود برگردد و به «ابوموسى اشعرى» نوشت که هيچ يک از مسلمانان با او مجالست نکند. اين امر بر «صبيغ» گران آمد «ابوموسى» به «عمر» نوشت که او کاملا از حرفهاى خود توبه کرده و ديگر سؤالى درباره آيات قرآن نمى کند «عمر» اجازه داد که مردم با او مجالست کنند.(25)
در روايتى ديگر داستان «صبيغ» چنين آمده است (بعيد نيست او داستانهاى متعدّدى با عمر داشته است) که: او وارد «مدينه» شد و پيوسته از متشابهات قرآن سؤال مى کرد. «عمر» به سراغ او فرستاد در حالى که قبلا شاخه هايى از درخت خرما آماده ساخته بود. «عمر» از او پرسيد: تو کيستى؟ گفت: «من بنده خدا صبيغم». عمر يکى از آن شاخه ها را برداشت و بر سر او کوفت و گفت: «من بنده خدا عمرم» و آن قدر زد که سرش خون آلود شد. «صبيغ» گفت: اى اميرمؤمنان بس است آنچه در سر من بود از بين رفت (و ديگر سؤالى از متشابهات نمى کنم)!(26)
🌱ادامه دارد...
#شرحخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۶۱- و قال ( عليه السلام )
لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ
# قال الشريف : يعني معاوية و أصحابه .#
🌿🌺🌿
📕نهج البلاغه/خطبه۶۱ در باب خوارج
🍂نهي از كشتار خوارج
🌾بعد از من با خوارج نبرد نكنيد، زيرا كسي كه در جستجوي حق بوده و خطا كرد مانند كسي نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است. (منظور امام از گروه دوم معاويه و یاران او هستند.
🌿🌺🌿
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۶۲- و من كلام له ( عليه السلام )\r> لما خوف من الغيلة <
وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ .
🌺
📕نهج البلاغه/خطبه ۶۲
🔽هشدار به كشته شدن
◽️موضعگيري امام برابر تهديد به قتل و ترور
پروردگار براي من پوششي استوار قرار داد كه مرا حفظ نمايد، هنگامي كه عمرم به سرآيد، از من دورشده و مرا تسليم مرگ مي كند، كه در آن روز نه تير خطا مي رود و نه زخم بهبود مي يابد.
🌿🌺🍃
شرح_صوتی_خطبه_۶۱_و_۶۲.mp3
7.43M
✅شرح خطبه ۶۱ و ۶۲
🔹در باب خوارج
🔹هشدار به کشته شدن
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحخطبههاینهجالبلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تلاوتی شاهکار در روز اول ماه مبارک رمضان امسال
🔸محفل انس با قرآن کریم که هر سال در روز اول ماه مبارک رمضان با حضور مقام معظم رهبری تشکیل می شود امسال به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد
📻قسمتی از تلاوت بسیار زیبا و پر احساس حاج قاسم مقدمی از خوزستان
🌸به همراه تشویق های رهبر معظم انقلاب در حین تلاوت
حتما ببینید....
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۲۹ در آیه قبل، دوستى و همکارى با کافران و دشمنان خدا، و تکیه کر
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۳۰
🔻حضور اعمال انسان ها در قیامت
این آیه تکمیلى است بر آنچه در آیه قبل آمد، و از حضور اعمال نیک و بد در قیامت پرده بر مى دارد، مى فرماید: به یاد آورید روزى را که هر کس هر کار نیکى را انجام داده حاضر مى بیند و همچنین هر کار بدى را که انجام داده است
(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوء).(۱)
در حالى که دوست مى دارد میان او و آن اعمال بد فاصله زمانى زیادى باشد
(تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً).
نمى گوید آرزو مى کند اعمال بدش نابود شود; زیرا مى داند چیزى در جهان نابود نمى شود، بلکه آرزو مى کند با آن فاصله بگیرد.
أَمَد در لغت به معنى زمان محدود است، و تفاوت آن با اَبَد این است که: ابد ، زمان نامحدود را مى گویند، و غالباً أَمَد توجه به انتهاى زمانى و سررسید مدت دارد، هر چند به معنى زمان محدود (در برابر نامحدود) نیز به کار مى رود.
آرى، گناهکاران، و نیکوکاران همگى اعمال خود را در آن روز حاضر مى بینند، با این تفاوت که نیکوکاران از مشاهده اعمال خویش خوشحال و مسرور مى شوند، و بدکاران از مشاهده اعمال خود چنان در وحشت فرو مى روند که آرزو مى کنند از آن فاصله بگیرند، نه فاصله مکانى، که فاصله زمانىِ دور و دراز که براى ابراز تنفر از فاصله مکانى رساتر است; زیرا در فاصله مکانى احتمال حضور نزد او وجود دارد.
ولى در فاصله زمانى به هیچ وجه امکان پذیر نیست. مثلاً کسى که در مناطق دور دستى از صحنه جنگ جهانى زندگى مى کرد، باز کم و بیش، احساس اضطراب و نگرانى داشت; زیرا ممکن بود دامنه جنگ به آنجا کشیده شود ولى ما که امروز ده ها سال از زمان جنگ فاصله گرفته ایم، هیچگونه احساس نگرانى نداریم که آن جنگ ها ما را هم فرا بگیرد (ممکن است جنگ جهانى دیگرى روى بدهد) ولى سرایت آن جنگ هاى پیشین به امروز معنى ندارد.
بعضى از مفسران احتمال داده اند: أَمَد در اینجا فاصله مکانى باشد (همان گونه که مجمع البیان از بعضى نقل کرده است) ولى، این واژه ظاهراً در لغت، جز به معنى زمان یا سررسید زمان نیامده است.
و در پایان آیه، باز براى تأکید بیشتر مى فرماید: خداوند شما را از (نافرمانى) خویش بر حذر مى دارد و در عین حال خدا نسبت به همه بندگان مهربان است
(وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).
در واقع، این جمله معجونى است از بیم و امید.
از یک سو، اعلام خطر مى کند و هشدار مى دهد.
و از سوى دیگر، بندگان را به لطفش امیدوار مى سازد تا تعادلى میان خوف و رجا که عامل مهم تربیت انسان است برقرار شود.
این احتمال نیز وجود دارد که این دو جمله تأکید بر یکدیگر باشد، یعنى به این مى ماند که کسى به دیگرى بگوید من تو را از این کار خطرناک بر حذر مى دارم و من نسبت به تو مهربانم که اعلام خطر مى کنم.
🔹🔹🔹نکته ها:
۱ ـ حضور اعمال و تجسم آن در قیامت
قرآن مجید در آیه مورد بحث و آیات زیاد دیگرى، از این حقیقت پرده بر مى دارد که در قیامت اعمال نیک و بد انسان، هر کدام در شکلى تجسم یافته و در عرصه محشر حاضر مى شود.
واژه تَجِدَ از ماده وجدان: یافتن ضد فقدان و نابودى است و کلمه خیر و سوء که به صورت نکره آمده، در اینجا مفید عموم است، یعنى هر انسانى در آن روز، تمام اعمال خوب و بد خود را ـ هر چند کم باشد ـ در نزد خود مى یابد.
گرچه، جمعى از مفسرین اصرار دارند این آیه، و آیات مانند آن را توجیه کنند و بگویند: منظور از حاضر شدن اعمال، حضور پاداش و کیفر آنها است و یا این که منظور حضور نامه عمل است که تمام اعمال آدمى از نیک و بد در آن ثبت شده است.
ولى پیدا است این توجیهات، با ظاهر آیه سازگار نیست; زیرا این آیه به روشنى مى گوید: انسان در روز رستاخیز، خودِ عمل را مى یابد، و در ذیل آیه مى خوانیم:
گناهکار آرزو دارد بین او و عمل زشتى که انجام داده جدائى بیفتد، و در اینجا نیز خودِ عمل، مورد بحث آیه است، نه نامه عمل و نه کیفر و پاداش آنها.
گواه دیگر این که: در آیه مورد بحث مى خوانیم: گناهکار دوست مى دارد میان او و عملش فاصله زیادى بیفتد، اما هرگز آرزوى از بین رفتن عمل خود را نمى کند.
این نشان مى دهد که: نابودى اعمال امکان پذیر نیست و به همین دلیل، تمناى آن را نمى نماید.
آیات فراوان دیگرى نیز این مطلب را تأیید مى کند، مانند آیه ۴۹ سوره کهف :
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لایَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً:
گنهکاران در روز رستاخیز، تمام اعمال گذشته خود را در برابر خود حاضر مى بینند و خداوند به هیچ کس، ستم نمى کند .
و آیات ۷ و ۸ سوره زلزلة :
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ *و مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ:
هر کس اندکى کار نیک یا بد انجام دهد، خود آن را خواهد دید .
🌱ادامه دارد...
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۴۶
🔻ارزش پشیمانی و زشتی غرور زدگی
(اخلاقی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: گناهي كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكي است كه تو رابه خودپسندي وادارد.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۴۶ 🔻ارزش پشیمانی و زشتی غرور زدگی (اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : سَيِّ
✨
شرح حکمت ۴۶
( مکارم شیرازی )
🔴بلاى عُجب:
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و پرمحتوا به نکته مهمى اشاره مى فرماید که در سیر و سلوک انسان به سوى خدا بسیار تأثیرگذار است. مى فرماید: «کار بدى که تو را ناراحت (و پشیمان) مى سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکى که تو را مغرور مى کند»;
(سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَة تُعْجِبُکَ).
دلیل آن روشن است، زیرا انسان معصیت کارى که از عمل زشت خود ناراحت مى شود به سوى پشیمانى و توبه و جبران آن گام بر مى دارد حال آنکه آن کس که از کار نیک خود مغرور مى گردد گامى به سوى ریاکارى بر مى دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را مى شوید در حالى که غرور عُجب و ریا از کارهاى نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره مى کشاند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم مى خوانیم:
«مَنْ رَأى أنَّهُ مُسىءٌ فَهُوَ مُحْسِنٌ;
کسى که خود را بدکار مى داند او نیکوکار است».(1)
به گفته مرحوم مغنیه در فى ظلال نهج البلاغه عکس این مطلب نیز صادق است و آن اینکه گفته شود «مَنْ رَاى إنَّهُ مُحْسِنٌ فَهُوَ مَسىءٌ;
کسى که خود را نیکوکار بداند بدکار است» زیرا عُجب و غرور احسانش را تباه کرده و چه بسا سخنانى که ایمان را نیز از اساس متزلزل سازد.(2)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «خداوند متعال به داود وحى فرستاد:
«بَشِّرِ الْمُذْنِبینَ وَانْذُرِ الصِّدیقینَ; گنهگاران را بشارت ده و صدیقین (والا مقام) را بیم ده» (داود تعجب کرد و) عرض کرد: اى پروردگار چگونه چنین چیزى ممکن است؟
خداوند فرمود: گنهکاران (پشیمان و نادم) را بشارت ده که من توبه آنها را مى پذیرم و از گناهانشان صرف نظر مى کنم و صدیقین را بیم ده که از اعمالشان عُجب به خود راه ندهند».(3)
در حدیث دیگرى از آن حضرت چنین آمده است که مى فرماید: دو نفر وارد مسجد شدند یکى عابد بود و دیگرى فاسق اما هنگامى که از مسجد خارج مى شدند فاسق، جزء صدیقان شده بود و عابد از فاسقان.
سپس فرمود: این بدان رو است که چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود مى بالید و در این فکر بود و فاسق هنگامى که وارد شد فکرش در پشیمانى بود و پیوسته از گناهان خویش استغفار مى کرد.(4)
این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم:
خداوند به آن حضرت وحى فرستاد که بعضى از بندگان من در مسیر عبادت تلاش مى کند و شب از خواب خوش و بستر لذت بخش بر مى خیزد و مشغول عبادت مى شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى اندازد. گاه من او را یک شب یا دو شب گرفتار خواب مى کنم تا در مسیر صحیح گام بردارد، زیرا هنگامى که به خواب مى رود و صبح بیدار مى شود نسبت به خود خشمگین است و خود را سرزنش مى کند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از این راه حالتى به او دست دهد که هلاکش در آن است(5). (6)
📚پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 317، ح 641.
(2). فى ظلال، ج 4، ص 245.
(3). کافى، ج 2، ص 314، ح 8.
(4). همان، ح 6.
(5). همان، ص 60، ح 4.
(6). سند گفتار حکیمانه: این جمله نورانى را صاحب کتاب عقد الفرید و همچنین سبط بن جوزى در تذکره آورده اند. ابن ابى الحدید نیز در الحکم المنثورة آن را با تفاوتى ذکر کرده (که نشان مى دهد آن را از منبع دیگرى گرفته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4 ص، 46). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله با جمله هاى پرمعناى مشابه دیگرى به عنوان جزیى از وصیت نامه امام(علیه السلام) به فرزندش امام مجتبى آمده است. (تمام نهج البلاغه، ص 973).
⚘
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۵۱
🔻قدرت و عیب پوشی
( اخلاقی، اجتماعی)
💥وَ قَالَ ( عليه السلام ) : عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ .
✨ و درود خدا بر او فرمود: عيب تو تا آنجا كه روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
Hekmat 051.mp3
1.84M
✅شرححکمت ۵۱
قدرت و عیب پوشی(اخلاقی،اجتماعی)
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_تصویری
💢گفتاری از حضرت امام سجاد در مورد امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🎤حجت الاسلام والمسلمین حسینی #قمی
⚘ @Nahjolbalaghe2