آقا روحالله همیشه از مهمانیهایے ڪه مادرش به مناسبت عید غدیر میگرفت و اطعام میداد، با شور و حال خاصے تعریف میڪرد .
هر سال عید غدیر مقید بود به خاله و داییهایش ڪه سید بودند سر بزند و یا تلفن ڪند و عید را به آنها تبریک بگوید...
بخشی از ڪتاب دلتنگ نباش :
آقاروحالله گفت: خیلے قدر خونوادهت رو بدون؛ ما هم تا قبل از فوت مامانم، مثل شما بودیم . همه با هم دور یه سفره جمع میشدیم . با اینڪه مامانم، بزرگ فامیل نبود، همیشه همه رو جمع میڪرد دور هم .
زینب با اشتیاق به حرفهایش گوش میداد .
چون مامانم سید بود، همیشه عید غدیر غذا درست میڪرد، همه رو دعوت میڪرد .
عےد غدیر همیشه مهمون داشتیم .
همه خونۀ ما جمع میشدن .
مامانم میگفت: عید غدیر ثواب داره به دیگران غذا بدے .
🌷شهےد #روح_الله_قربانی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
هر وقت از سوریہ میومد
هیچ چیزی باخودش نمےآورد
میگفت:
من از بازار شام هیچ چیزی نمیخرم.
بازاری ڪه در اون حضرت زینب(س) رو چرخونده باشن خرید نداره...
شهید مدافع حرم
#روح_الله_قربانی
"شهــ گمنام ــیـد"