#حدیث_شبانه
امام صادق (ع) : به راستی که خوش خُلقی صاحب خود را به درجه روزه دار شب زنده دار می رساند.
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مراقبه_سحرگاه_طلایی
بدان که دیدار محبوب،
مطلوب عاشق است.
لیکن، رعایت آداب دیدار نشانه هایی دارد
بر جای باش
بدین سو و آن سو منگر
با تمام وجود مهیا باش
که بوی یار
بسیار دل انگیز است.
📣علاقمندان شرکت در #مراقبه_سحرگاه_طلایی
سحرگاه طلایی ساعت ۴:۴۵ دقیقه شروع خواهد شد در همین کانال @shafayzndgi
لطفاً به دوستانتون اطلاع رسانی کنید 🕊
نکات زیر را رعایت کنید:
۱.قبل ساعت ۴:۴۵ بیدار شوید، وضو بگیرید و سر سجاده رو به قبله بنشینید
۲.حتما کنار خود کاغذ و خودکار داشته باشید
۳.حتما برنامه ایتا را به روزرسانی کنید
#مراقبه
#سحرگاه_طلایی
#گلدن_تایم
#امام_زمان
#شفای_زندگی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا اگر نمازهای دیگر به جای نماز شب بخوانیم ثواب نماز شب را دارد یا نه ؟
خیلی زیباست گوش کنید
تا اهمیت نماز شب را در یابید
هدیه سوره قدر در شب جمعه به امام زمان
🔵 آیت الله سید علی قاضی (ره):
🔴 شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و به امام زمان علیه السلام هدیه کنید.که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد.
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃┅
-خواص قرائت سوره واقعه در شب جمعه.mp3
1.01M
🌹خواص شگفت انگیز سوره واقعه در شب جمعه
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد #عالی
_____________
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#نماز_شب
💠حجتالاسلام مومنی؛
🔸همین یازده رکعت که حتی سوره هم ندارد آثار و برکات عجیبی در دنیا و آخرت دارد که باعث برکت در عمر میشود.
📌پس اگر میخواهید عمرتان با برکت شود نماز شب بخوانید که همه معصومین(علیهمالسلام)،علما و مراجع تقلید ما سفارش به خواندن نماز شب نمودهاند.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
______
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۶
کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید
_این #رافضی واسه ایرانیها جاسوسی
میکنه!
با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد..
و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید
_کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟
و هنوز جملهاش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم...
یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی اش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند..
که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ای نبود..
و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این رافضی #حلال است...
از پرده بیرون رفتند..
و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد
_هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو فتوا بدی!
سایه دستش را دیدم که به شانه اش کوبید تا از پرده دورش کند..
و من هنوز باورم نمیشد زنده مانده ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد.
چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد..
و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می لرزیدم و او حیرت زده نگاهم میکرد...
تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید..
و میترسید کسی قصد جانم را کند که #همانجاایستاد و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد
_شما #ایرانی هستید؟