eitaa logo
نماز سکوی پرواز
507 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️❤️❤️
امام صادق (ع) : به راستی که خوش خُلقی صاحب خود را به درجه روزه دار شب زنده دار می رساند.
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدان که دیدار محبوب، مطلوب عاشق است. لیکن، رعایت آداب دیدار نشانه هایی دارد بر جای باش بدین سو و آن سو منگر با تمام وجود مهیا باش که بوی یار بسیار دل انگیز است. 📣علاقمندان شرکت در سحرگاه طلایی ساعت ۴:۴۵ دقیقه شروع خواهد شد در همین کانال @shafayzndgi لطفاً به دوستانتون اطلاع رسانی کنید 🕊 نکات زیر را رعایت کنید: ۱.قبل ساعت ۴:۴۵ بیدار شوید، وضو بگیرید و سر سجاده رو به قبله بنشینید ۲.حتما کنار خود کاغذ و خودکار داشته باشید ۳.حتما برنامه ایتا را به روزرسانی کنید 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا اگر نمازهای دیگر به جای نماز شب بخوانیم ثواب نماز شب را دارد یا نه ؟ خیلی زیباست گوش کنید تا اهمیت نماز شب را در یابید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه سوره قدر در شب جمعه به امام زمان 🔵 آیت الله سید علی قاضی (ره): 🔴 شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و به امام زمان علیه السلام هدیه کنید.که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد. ╭─┅🍃🌸🍃┅
❤️❤️❤️❤️
-خواص قرائت سوره واقعه در شب جمعه.mp3
1.01M
🌹خواص شگفت انگیز سوره واقعه در شب جمعه 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد _____________ «
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حجت‌الاسلام مومنی؛ 🔸همین یازده رکعت که حتی سوره هم ندارد آثار و برکات عجیبی در دنیا و آخرت دارد که باعث برکت در عمر می‌شود. 📌پس اگر می‌خواهید عمرتان با برکت شود نماز شب بخوانید که همه معصومین(علیهم‌السلام)،علما و مراجع تقلید ما سفارش به خواندن نماز شب نموده‌اند. ______ «»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۶ کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید _این واسه ایرانیها جاسوسی میکنه! با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد.. و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید _کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟ و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم... یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی اش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند.. که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ای نبود.. و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این رافضی است... از پرده بیرون رفتند.. و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد _هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو فتوا بدی! سایه دستش را دیدم که به شانه اش کوبید تا از پرده دورش کند.. و من هنوز باورم نمیشد زنده مانده ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد.. و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می لرزیدم و او حیرت زده نگاهم میکرد... تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید.. و میترسید کسی قصد جانم را کند که و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد _شما هستید؟