15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ١۵| گل بهشت کجاست؟
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
رکعت اخر نماز بودیم. من نماز تموم شده بود و داشتم تسبیحات میگفتم.📿 اما اون هنوز تو سجده بود و انگار خیال بلند شدن نداشت. بلاخره بعد از چند دقیقه سر از سجده بلند کرد. نمازش که تموم شد، گفتم: قضیهی این سجده طولانی چیه⁉️😳 گفت: کمک به پیامبر😅. هاج و واج نگاهش کردم. 🤯 گفت: این قصه رو گوش کن.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
https://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
23.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی مسافر تشنه
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
سرشو انداخت پایین و با بغض گفت:
ای بابا منو که خدا به درگاهش راه نمیده. 😞 تو که نمیدونی من خییییلی گناه کردم. 😓 اصلا قلبم سیاه شده 🖤 دیگه لیاقت صحبت کردن با خدا رو ندارم. 😢
بهش گفتم: این کلیپو ببین مطمئنم که نظرت عوض میشه.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نمازhttps://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۵ | مهمتر از جنگ
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
میجنگید،⚡️ ⚔⚡️ اما لحظاتی میایستاد و به آسمان 🌤 نگاه میکرد. دوباره با شجاعت تمام میجنگید و باز لحظاتی میایستاد و به سایه اش نگاه میکرد. کارش عجیب بود. 😟 باید میفهمیدند چه خبر است؟ 🧐 حتما چیز مهمی بود که این جنگاور شجاع رو مدتی از جنگ باز میداشت.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
https://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ١٩| رفوزهها چی میگن؟
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
کارنامهاشو 🔖دستش گرفته بود و با خوشحالی بالا و پایین میپرید و میگفت: آخ جون من رتبه اول کلاس شدم. 😍 با لبخند بهش گفتم: امیدوارم هیچوقت رفوزه نشی. متعجب گفت: چی میگی بابا! من میگم اول شدم اونوقت تو میگی الهی رفوزه نشم. 😒 گفتم: تو به خیلی چیزا اهمیت نمیدی و حتی وقتی بهت میگم منو مسخره میکنی، 😏 مطمئنی تو کارنامه اعمالت هم بیست میگیری و اول میشی؟ به فکر فرو رفت. 🤔 گفتم: میدونی وقتی از رفوزههای اون دنیا میپرسن چرا رفوزه شدین، چی میگن⁉️ اونا میگن: ما به چهار علت رفوزه شدیم. اول...
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١٨|
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
در حال بستهبندی کمکهای معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار میکرد. ناگهان گلدستههای مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار میکنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢١| شب عروسی
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
هردم که سرت به درد آید🤕
نالان شوی و سوی من آیی😢
تا درد سرت شفا بدادم😇
یاغی شوی و دگر نیایی😒
وصف حال جالب این شعر رو در قالب یک تمثیل و قصه بشنوید.👆
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
17.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١۳| قبر نورانی
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
یه سوال⁉️
من به نماز علاقه دارم و دوست دارم نماز بخونم. ولی صبحها خوابم میاد. 😴ظهرام مشغول کارم و فرصت ندارم. 🤓 فقط شبا وقتم آزاده.
کاش میشد، هر پنج تا نمازمو توی یه زمان با هم بخونم. 😌
علت این که نمیشه اینکار رو کرد و وقت نماز در طول روز پراکنده است، چیه⁉️
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢۴| جوان خوشسیما
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
اسم عزرائیل که میاد، لرزشی بر وجود انسان میافته. چون به یاد لحظات مرگ میافته. 😰 بنظرتون عزرائیل چه شکلیه⁉️ برخی میگن زشت و ترسناک ☠ و برخی میگن زیبا و جذابه. 😍
اما عزرائیل...
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢۵| رنج و گنج
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
🔻نگاه نگاه 👀 وضعش از ما بهتره☹️
🔺خب این بندهی خدا سالها درس خونده، حقشه.
🔻هِه... بندهیخدا😒 این شیطانم بنده نیست❗️
🔺الله اکبر😨 این چه حرفیه؟ بعدش هم هرکسی تلاش کنه، خدا نتیجهی تلاشهاش رو میده.
🔻پس من چی که صبح تا شب دعا میخونم و ذکر میگم؟ خدا نباید به منم از این نعمتها بده؟ 🙁
🔺این عالم قواعدی داره. در برابر تلاشت، پاداش میگیری. مثلا یه ورزشکار، با ذکر خوندن که بازو نمیاره تا بتونه یه وزنه سنگین رو بلند کنه. بله، ذکر یه نیروی موثر و برکته اما در کنار تلاشت! نشنیدی میگن از تو حرکت، از خدا برکت⁉️
🔻به نظر من که اصلا خدا نباید به این بینمازا چیزی بده. 😣
🔺حضرت ابراهیم علیه السلام هم فکر میکرد کسی که خدا رو قبول نداره، نباید از نعمت خدا بهرهمند بشه.
🔻جدی؟ 😳 بهم بگو... میخوام هم جواب سوالمو بدونم،هم این ماجرا رو.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۴| هم ثروت هم عبادت
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
آستینهام رو بالا زدم و گفتم: داداش بریم نماز؟ تند تند وسایل رو جمع کرد و گفت: آره آره بریم. همین که از در مغازه اومدیم بیرون. یه آقایی که از ظاهرش مشخص بود وضع مالی خوبی داره😎 رو به ما گفت: ببخشید اقایون میشه جنساتونو ببینم. من گفتم: شرمنده بعد نماز در خدمتیم.😅 اما داداشم که حس کرده بود مشتری خوبی گیرش اومده رو به من کرد و گفت: داداش تو برو منم کار آقا رو راه میندازم و میام. من
رفتم نماز و برگشتم. 🚶🏻♂داداشم داشت میومد سمت مسجد که بهش گفتم: نماز جماعت تموم شد.😐 مشتری چی شد؟ با اوقات تلخی گفت: هیچی نپسندید.😣 بهش گفتم: منو یاد یه ماجرایی انداختی...
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۵ | مهمتر از جنگ
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
میجنگید،⚡️ ⚔⚡️ اما لحظاتی میایستاد و به آسمان 🌤 نگاه میکرد. دوباره با شجاعت تمام میجنگید و باز لحظاتی میایستاد و به سایه اش نگاه میکرد. کارش عجیب بود. 😟 باید میفهمیدند چه خبر است؟ 🧐 حتما چیز مهمی بود که این جنگاور شجاع رو مدتی از جنگ باز میداشت.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۶| ننگ یا قشنگ
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
بهش گفتم: تو خیلی آدم مهربون☺️ و خوش قلبی هستی. هیچکس رو نمیرنجونی و همیشه هم حواست به آدمای نیازمند هست. اما این کارا مثل گرفتن مدرک تحصیلی📜 بدون مُهره🕹. تو اون مُهر اصل کاری رو پای مدرکت نداری. گفت: یعنی چی؟ گفتم: این قصه رو گوش کن تا متوجه بشی.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز