eitaa logo
نماز سکوی پرواز
467 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ١۵| گل بهشت کجاست؟ 💠مناسب: رکعت اخر نماز بودیم. من نماز تموم شده بود و داشتم تسبیحات می‌گفتم.📿 اما اون هنوز تو سجده بود و انگار خیال بلند شدن نداشت. بلاخره بعد از چند دقیقه سر از سجده بلند کرد. نمازش که تموم شد، گفتم: قضیه‌ی این سجده طولانی چیه⁉️😳 گفت: کمک به پیامبر😅. هاج و واج نگاهش کردم. 🤯 گفت: این قصه رو گوش کن. 👤حجت الاسلام رحیمیان https://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
23.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی مسافر تشنه 💠مناسب: سرشو انداخت پایین و با بغض گفت: ای بابا منو که خدا به درگاهش راه نمیده. 😞 تو که نمیدونی من خییییلی گناه کردم. 😓 اصلا قلبم سیاه شده 🖤 دیگه لیاقت صحبت کردن با خدا رو ندارم. 😢 بهش گفتم: این کلیپو ببین مطمئنم که نظرت عوض میشه. 👤حجت الاسلام رحیمیان #نمازhttps://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۵ | مهمتر از جنگ 💠مناسب: می‌جنگید،⚡️ ⚔⚡️ اما لحظاتی می‌ایستاد و به آسمان 🌤 نگاه می‌کرد. دوباره با شجاعت تمام می‌جنگید و باز لحظاتی می‌ایستاد و به سایه اش نگاه می‌کرد. کارش عجیب بود. 😟 باید می‌فهمیدند چه خبر است؟ 🧐 حتما چیز مهمی بود که این جنگاور شجاع رو مدتی از جنگ باز می‌داشت. 👤حجت الاسلام رحیمیان https://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ١٩| رفوزه‌ها چی میگن؟ 💠مناسب: کارنامه‌اشو 🔖دستش گرفته بود و با خوشحالی بالا و پایین می‌پرید و می‌گفت: آخ جون من رتبه اول کلاس شدم. 😍 با لبخند بهش گفتم: امیدوارم هیچ‌وقت رفوزه نشی. متعجب گفت: چی می‌گی بابا! من می‌گم اول شدم اونوقت تو می‌گی الهی رفوزه نشم. 😒 گفتم: تو به خیلی چیزا اهمیت نمیدی و حتی وقتی بهت می‌گم منو مسخره می‌کنی، 😏 مطمئنی تو کارنامه اعمالت هم بیست می‌گیری و اول می‌شی؟ به فکر فرو رفت. 🤔 گفتم: می‌دونی وقتی از رفوزه‌های اون دنیا می‌پرسن چرا رفوزه شدین، چی می‌گن⁉️ اونا می‌گن: ما به چهار علت رفوزه شدیم. اول... 👤حجت الاسلام رحیمیان
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١٨| 💠مناسب: در حال بسته‌بندی کمک‌های معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار می‌کرد. ناگهان گلدسته‌های مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار می‌کنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم. 👤حجت الاسلام رحیمیان
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢١| شب عروسی 💠مناسب: هردم که سرت به درد آید🤕 نالان شوی و سوی من آیی😢 تا درد سرت شفا بدادم😇 یاغی شوی و دگر نیایی😒 وصف حال جالب این شعر رو در قالب یک تمثیل و قصه بشنوید.👆 👤حجت الاسلام رحیمیان
17.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١۳| قبر نورانی 💠مناسب: یه سوال⁉️ من به نماز علاقه دارم و دوست دارم نماز بخونم. ولی صبح‌ها خوابم میاد. 😴ظهرام مشغول کارم و فرصت ندارم. 🤓 فقط شبا وقتم آزاده. کاش میشد، هر پنج تا نمازمو توی یه زمان با هم بخونم. 😌 علت این که نمیشه اینکار رو کرد و وقت نماز در طول روز پراکنده است، چیه⁉️ 👤حجت الاسلام رحیمیان
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢۴| جوان خوش‌سیما 💠مناسب: اسم عزرائیل که میاد، لرزشی بر وجود انسان میافته. چون به یاد لحظات مرگ میافته. 😰 بنظرتون عزرائیل چه شکلیه⁉️ برخی میگن زشت و ترسناک ☠ و برخی میگن زیبا و جذابه. 😍 اما عزرائیل... 👤حجت الاسلام رحیمیان
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢۵| رنج و گنج 💠مناسب: 🔻نگاه نگاه 👀 وضعش از ما بهتره☹️ 🔺خب این بنده‌ی خدا سال‌ها درس خونده، حقشه. 🔻هِه... بنده‌ی‌خدا😒 این شیطانم بنده نیست❗️ 🔺الله اکبر😨 این چه حرفیه؟ بعدش هم هرکسی تلاش کنه، خدا نتیجه‌ی تلاش‌هاش رو می‌ده. 🔻پس من چی که صبح تا شب دعا می‌خونم و ذکر می‌گم؟ خدا نباید به منم از این نعمت‌ها بده؟ 🙁 🔺این عالم قواعدی داره. در برابر تلاشت، پاداش می‌گیری. مثلا یه ورزشکار، با ذکر خوندن که بازو نمیاره تا بتونه یه وزنه سنگین رو بلند کنه. بله، ذکر یه نیروی موثر و برکته اما در کنار تلاشت! نشنیدی میگن از تو حرکت، از خدا برکت⁉️ 🔻به نظر من که اصلا خدا نباید به این بی‌نمازا چیزی بده. 😣 🔺حضرت ابراهیم علیه السلام هم فکر می‌کرد کسی که خدا رو قبول نداره، نباید از نعمت خدا بهره‌مند بشه. 🔻جدی؟ 😳 بهم بگو... می‌خوام هم جواب سوالمو بدونم،هم این ماجرا رو. 👤حجت الاسلام رحیمیان
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۴| هم ثروت هم عبادت 💠مناسب: آستین‌هام رو بالا زدم و گفتم: داداش بریم نماز؟ تند تند وسایل رو جمع کرد و گفت: آره آره بریم. همین که از در مغازه اومدیم بیرون. یه آقایی که از ظاهرش مشخص بود وضع مالی خوبی داره😎 رو به ما گفت: ببخشید اقایون میشه جنساتونو ببینم. من گفتم: شرمنده بعد نماز در خدمتیم.😅 اما داداشم که حس کرده بود مشتری خوبی گیرش اومده رو به من کرد و گفت: داداش تو برو منم کار آقا رو راه میندازم و میام. من رفتم نماز و برگشتم. 🚶🏻‍♂داداشم داشت میومد سمت مسجد که بهش گفتم: نماز جماعت تموم شد.😐 مشتری چی شد؟ با اوقات تلخی گفت: هیچی نپسندید.😣 بهش گفتم: منو یاد یه ماجرایی انداختی... 👤حجت الاسلام رحیمیان
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۵ | مهمتر از جنگ 💠مناسب: می‌جنگید،⚡️ ⚔⚡️ اما لحظاتی می‌ایستاد و به آسمان 🌤 نگاه می‌کرد. دوباره با شجاعت تمام می‌جنگید و باز لحظاتی می‌ایستاد و به سایه اش نگاه می‌کرد. کارش عجیب بود. 😟 باید می‌فهمیدند چه خبر است؟ 🧐 حتما چیز مهمی بود که این جنگاور شجاع رو مدتی از جنگ باز می‌داشت. 👤حجت الاسلام رحیمیان
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی۶| ننگ یا قشنگ 💠مناسب: بهش گفتم: تو خیلی آدم مهربون☺️ و خوش قلبی هستی. هیچکس رو نمی‌رنجونی و همیشه هم حواست به آدمای نیازمند هست. اما این کارا مثل گرفتن مدرک تحصیلی📜 بدون مُهره🕹. تو اون مُهر اصل کاری رو پای مدرکت نداری. گفت: یعنی چی؟ گفتم: این قصه رو گوش کن تا متوجه بشی. 👤حجت الاسلام رحیمیان