🍃(در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام علیه السلام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی، تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی، تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم، و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری، و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است، و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند، و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
📜 🌱نهج_البلاغه، 🍂خطبه164
🏴حضرت رقیه"سلام الله علیها" مصائب شام
▪️بابا بیا که غصه ی ما بی عدد شده
سهم یگانه دختر تو حرف بد شده
این ناتوان سه ساله ی تو بی مدد شده
با چشم هیز دشمن تو هی رصد شده
دیگر نصیب دختر نازت لگد شده
رفتی پدر برای رقیه چه بد شده
▪️جانم به لب رسیده پدر جان مرا ببین
هر لحظه بی امان ز لگد میخورم زمین
▪️هر دم گرفته ام ز برایت بهانه ها
آتش به دامنم زده بابا زبانه ها
خواندم ز غصه های تو بابا ترانه ها
با عمه رد شدیم ز ما بین خانه ها
بر پیکرم ز فاطمه دارم نشانه ها
آتش گرفت معجر زن ها، جوانه ها
▪️خولی مرا زد و لگدش پهلویم شکست
از ضرب مشت های عدو بازویم شکست
▪️آه از اسیری و کتک و بست و سلسله
آه از سنان و زجر و انس ، شمر و حرمله
جامانده ام ز ناقه پدر رفت قافله
افتاد بین عمه و دخت تو فاصله
دادند از برای سر تو پدر صله
دارم ز دشمن تو پدر جان دوصد گله
▪️تب کرده ان ز خستگی و قلب پر محن
ای جان من فدای تو ای شاه بی کفن
▪️پنجه فکنده اند به مویم حرامیان
من را کشاند پای پیاده دوان دوان
من بودم و غلاف و لگد،دشنه و سنان
سر نیزه ها و حرف بد و ضرب تازیان
دخت حسین و طعنه و دشنام شامیان
عمو که رفت قد رقیه شده کمان
▪️خون گشته از غمت به دلم همسفر بیا
یکدم سراغ دخترک خون جگر بیا
▪️ما نوکران بی سر و پای رقیه ایم
ما سائلان دست عطای رقیه ایم
جان ها دهیم چون که فدای رقیه ایم
زنده به لطف و جود و سخای رقیه ایم
گریه کنان داغ و بلای رقیه ایم
در آرزوی صحن و سرای رقیه ایم
▪️ما ریزه خوار خوان حسینیم شکر حق
ما جمله نوکران حسینیم شکر حق
مهدی فرهادی
🌹۵ صفر شهادت حضرت رقيه (س)
🏴 در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه حضرت رقيه مظلومانه به شهادت رسيد. نام شريفش "رقيه"، "فاطمه" و "زينب" است. پدرشان مولانا الشهيد اباعبدالله الحسين (ع) و مادرشان امّ اسحاق است.
♦️ ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگى يا بيشتر در محرم 61 هجرى با پدر بزرگوارش به كربلا آمد. در روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجويى اباعبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا كه به خواهرش حضرت زينب (س) در مورد او سفارش فرمود. بعد از شهادت امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب، همراه با اسرا به كوفه و شام برده شد و در مسير چهل منزل راه شام رنج هاى فراوانى ديد.
♦️ در شام بعد از ديدن سر نورانى پدر با پيشانى شكسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گريست تا به ملكوت اعلا پيوست، و بدن شريف آن حضرت را شبانه دفن كردند.
♦️ از كهن ترين منابعى كه نام آن حضرت بالفظ رقيه ياد شده قصيده سيف بن عميره نخعى كوفى از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسى كاظم (ع) است:
🔸 و عبدكم سيف فتى ابن عميره عبد لعبد عبيد حيدر قنبر
🔹 و سكينه عنها السكينه فارقت لما ابتديت بفرقه و تغير
🔸 و رقيه رق الحسود لضعفها و غدا ليعذرها الذى لم يعذر
🔹 و لام كلثوم يجد جديدها لثم عقيب دموعها لم يكرر
🔸 لم اءنسها و سكينه و رقيه يبكينه بتحسر و تزفر
📚 منتخب التواریخ، ص ۳۸۸
♦️اسنادو مدارك درباره وجود شريف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مكان فعلى حرم مطهر، همراه با معجزات و كراماتى از آن مخدره مظلومه بسيار است كه در پاورقى به قسمتى از آنها اشاره مى شود.
📚 نفس المهموم، ص ۴۱۴
معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۷۰
احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۶۳۳
📚 الوقایع و الحوادث، ج ۵، ص ۷۰، ۷۴، ۷۵، ۸۱
آغازمسابقه کتابخوانی📗
به مناسبت هفته دفاع مقدس🍁
کتاب #یادت_باشد📗
فایلPdfکتاب👇
توجه توجه کلیه طلاب ملزم به مطالعه کتاب یادت باشد به مناسبت هغته دفاع مقدس می باشند روز شنبه سوالات مسابقه در کانال بار گذاری می شود جزء جلسات ثبت می شود . ممنون