نیاز انسان به شکر و عدم نیاز خدا به شکر
از نظر قرآن، خدا نیازی به شکر زبانی انسان ندارد، بلکه حتی شکر قلبی یا شکر عملی که به عنوان یک وظیفه و تکلیف عقلی و نقلی مطرح شده است، در راستای بهره مندی خود انسان است نه خدایی که غنی کریم و غنی حمید است. به سخن دیگر، وقتی از مهمترین صفات الهی، غنی بودن اوست، هیچ نیازی به کسی ندارد تا از وی تشکر کند و شکر زبانی داشته باشد.
از نظر آموزههای قرآن، آن کسی که نیاز به شکر دارد، خود انسان است؛ زیرا هر نوع از اقسام شکر از زبانی یا قلبی یا عملی، آثاری دارد که به خود انسان باز میگردد؛ زیرا کسی که شکر زبانی دارد، در قلب خویش به این ادراک و آگاهی رسیده است که هر چیزی در هستی دارای غایت و هدفی است که باید آن را مد نظر قرار داد و در مسیر آن غایت به کار گرفت. بر همین اساس، با بیان اینکه نعمتی در اختیار او گذاشته شده که میتواند با بهرهگیری از آن به هدف غایی خویش دست یابد، خدا را به زبان شکر میکند؛ زیرا قلب او به این حقیقت رسیده و درک کرده است و شاکر قلبی است. چون این شکر قلبی به شکل شکر زبانی ابراز میشود، به طور طبیعی در شکر عملی به نمایش گذاشته میشود و شخص با توجه به فلسفه هر چیزی از جمله فلسفه وجودی خلقت خویش، تلاش میکند تا از آن چیز در راستای کمال خویش بهره برد که هدف خلقت است. بر همین اساس خدا میفرماید: و براستى لقمان را حكمت داديم كه خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد تنها براى خود سپاس مىگزارد و هر كس كفران كند در حقيقت خدا بى نياز ستوده است. (لقمان، آیه ۱۲) #ادامه دار