eitaa logo
خواهران فعال سبزواری
85 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
206 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نجاری: ۱۳۹۹/۵/۱۸: ♨️ ✂️ به تعدادی خانم آشنا به خیاطی جهت تولید و در کارگاه تولیدی نیازمندیم. ☎️ ۰۹۱۵۵۷۲۹۸۰۰ | ۰۹۱۲۰۷۳۹۸۰۰
🔻لباسِ تمیز🔻 قرآن کریم می‌فرماید: 🕋 و ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. ✔️ همونطور که می‌دونیم، قرآن یه ظاهر داره و یه باطن. ظاهرِ این آیه می‌فرماید: لباست رو تمیز کن. یعنی یک دستور بهداشتی.👕👚 اینهمه توی دینِ ما، به بهداشت سفارش شده: 👈 النِّظافَةُ مِنَ الایمان. نظافت و پاکیزگی از نشانه‌‌های است. باید تمیز باشه.😉 امّا این فقط ظاهر آیه است. ❗️🤔 اگر بخوایم به باطنِ این آیه نگاه کنیم، این ، فقط لباسی از جنس پارچه نیست که ما صرفاً به اون مشغول بشیم. بلکه هر لایه‌ و هر پوششی از وجودِ ما رو شامل میشه. چون ما انسانها در لایه‌ها، پوشش‌ها، و کالبدهای مختلفی پیچیده شدیم: 👈 لایه‌هایِ جسمی، احساسی، ذهنی، روحی و... ✔️ برای رسیدنِ به حقیقت، باید همه‌ی این لایه‌ها، که هر کدوم مثلِ یک ، وجودِ ما رو پوشونده، پاکیزه کنیم. در واقع این یک است: هجرت از ناپاکی👈 به پاکی... هجرت از ظلمت👈 به نور... هجرت از جهل👈 به آگاهی... 🙄🤔 باید تمامِ احساساتِ ناپاک، ذهنیّاتِ مخرّب و بی اساس، افکار و انرژی‌های منفی، و روحِ آلوده به مادّیات، و پاک بشه. و تا وقتی که این و پاکی انجام نشه، عروجی صورت نمی‌گیره.❌ 🤗😌😊 اگه میخواد پرواز کنه، باید همه وجودش رو پاک و کنه:👇 🕋 و ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. 🕋 و الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (مدَّثِّر/۵) 💢 و از پلیدی دوری کن. اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🔻لباسِ تمیز🔻 قرآن کریم می‌فرماید: 🕋 وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. ✔️ همونطور که می‌دونیم، قرآن یه ظاهر داره و یه باطن. ظاهرِ این آیه می‌فرماید: لباست رو تمیز کن. یعنی یک دستور بهداشتی.👕👚 اینهمه توی دینِ ما، به بهداشت سفارش شده: 👈 اَلنِّظافَةُ مِنَ الایمان. نظافت و پاکیزگی از نشانه‌‌های است. باید تمیز باشه.😉 امّا این فقط ظاهر آیه است. ❗️🤔 اگر بخوایم به باطنِ این آیه نگاه کنیم، این ، فقط لباسی از جنس پارچه نیست که ما صرفاً به اون مشغول بشیم. بلکه هر لایه‌ و هر پوششی از وجودِ ما رو شامل میشه. چون ما انسانها در لایه‌ها، پوشش‌ها، و کالبدهای مختلفی پیچیده شدیم: 👈 لایه‌هایِ جسمی، احساسی، ذهنی، روحی و... ✔ برای رسیدنِ به حقیقت، باید همه‌ی این لایه‌ها، که هر کدوم مثلِ یک ، وجودِ ما رو پوشونده، پاکیزه کنیم. در واقع این یک است: هجرت از ناپاکی👈 به پاکی... هجرت از ظلمت👈 به نور... هجرت از جهل👈 به آگاهی... 🙄🤔 باید تمامِ احساساتِ ناپاک، ذهنیّاتِ مخرّب و بی اساس، افکار و انرژی‌های منفی، و روحِ آلوده به مادّیات، و پاک بشه. و تا وقتی که این و پاکی انجام نشه، عروجی صورت نمی‌گیره.❌ 🤗😌😊 اگه میخواد پرواز کنه، باید همه وجودش رو پاک و کنه:👇 🕋 وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. 🕋 وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (مدَّثِّر/۵) 💢 و از پلیدی دوری کن. اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
🌺 حدود ۱۲۰ سال قبل (سال ۱۳۲۴ قمری) علمای اصفهان در پی حمایت از دست به صدور اعلامیه‌ جالبی زدند: ⁦1️⃣⁩قَبالِجات و احکام شرعیه، باید روی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذ‌های دیگر نویسند، مهر نمی‌زنیم. البته کاغذهای غیر ایرانی حرام نیست. ⁦2️⃣⁩کفن اموات اگر غیر از و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم ما بر آن میت نماز نخوانیم لذا بروند سراغ فرد دیگری تا بخواند. ⁦3️⃣⁩حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ما ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ خود را از ایرانی قرار دهیم، لذا شخص متخلف توقع احترام از ما نداشته باشد. ⁦4️⃣⁩میهمانی‌ها بعد از این باید مختصر باشد؛ یک و یک خورش و یک افشره و اگر زائد بر این کسی تکلّف دهد، ما را دعوت نکند. خودمان نیز به همین روش میهمانی می‌دهیم. ⁦5️⃣⁩ اهل وافور( اهل ) را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم. 🔥 احداث که تولید می‌کرد و حمایت علما از آن= خشم ⁦🇬🇧⁩ یک نشریه انگلیس در واکنش به تأسیس این شرکت نوشت: معلوم می‌شود ایرانیان اندک اندک از بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت را نیکو دانسته و چیزی که در این شرکت اهمیت دارد این است که علمای این ملت در آن شرکت دارند و مشوق‌اند و اگر این شرکت معتبر شود سکته بزرگی به تجارت انگلیس در بلکه در وارد آید... .
🏴🏴🏴 👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر و است. ✨مى‏گويند: ۱- يكى از به بزرگ دوازده هديه كرد كه بگيرند. ۲- حضرت نمود و را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيّه كرد و آورد. ۳- حضرت هنگامى كه ديد پول‏ها براى خريد يك پيراهن‏ مصرف شده، به على فرمود: آيا مى‏شود اين معامله را اقاله كنى؟( رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند) "من پيراهن ‏تر مى‏خواهم". ۴- على باز مى‏گردد و مسأله را با فروشنده در ميان مى‏گذارد و ۵- او معامله را مى‏كند و على پول‏ها را به نزد پيامبر برمى‏گرداند. پيامبر بزرگ مى‏خواهد ‏هايى بدهد؛ درس‏هايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مى‏شنويم و به گوش مى‏گيريم. ۶- پيامبر در راه به كنيزى برمى‏خورند كه در گوشه‏اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مى‏كند. درس اول، و بازجويى و اوست، توجه به و و ‏شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى‏ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد. ۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى‏آورد و گرفتارى را از و بيرون مى‏كشد و ۸- به راه خود ادامه مى‏دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى‏خرد و در همان‏جا به بَر مى‏كند و به‏ راه مى‏افتد و چه درس‏هايى كه با خود مى‏گذارد! ۹- در برگشت، برهنه‏اى فرياد مى‏زند: آيا كسى مرا مى‏پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوشش‏ها فرو مى‏ريزند، بپوشاند؟ رسول بزرگ را كه خريدارى كرده بود، در ‏جا بر او مى‏پوشاند و خود باز مى‏گردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مى‏گردد و لباس خود را به او مى‏دهد تا اينكه براى هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درس‏هاى ديگرى است! ۱۰- با چهار درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مى‏شود. ۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى‏كند كه هنوز حيرت‏زده ايستاده است و مى‏گويد: مى‏ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مى‏افتد و درِ خانه مولاى او مى‏ايستد و مى‏گويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ». و چنين بود رسول بزرگ؛ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مى‏كرد و درود مى‏فرستاد و اگر جوابى نمى‏شنيد، باز مى‏گشت. در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مى‏خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم. حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و كرد. ۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر و شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و ۱۳- پيامبر شكر مى‏كند كه عجب بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد! امالى صدوق، ص 238 ۱۴- ✅ در همين و داستان درس‏هايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مى‏توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و ۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مى‏دهد كه ✨"چگونه مى‏توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيش‏آمد بيشترين نتيجه را گرفت." ۱۶- اما من براى اين درس‏ها ندارم. ۱۷- در حالى كه در وسيله تأمين يك خانواده هست و ۱۸- در جهاز يك دختر هست و ۱۹- بر پوشاك ده نفر هست و ۲۰- در ذخيره يك ماه هست و ۲۱- در ‏ام خوراك يك كاروان هست، ۲۲- باز مى‏گويم: "بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!" ۲۴-🔺اگر روح و و و يا لااقل و ‏دارى و در حوايج و به امور مسلمين در ما *زنده* مى‏شد، بسيارى از مسائل تأميناتى در همين مى‏شد و به كمك فلان كس هم احتياج نمى‏افتاد. ۲۵- درست است كه آنها و مى‏توانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها نيست و گرفتارى آنها است، نمى‏توان همين‏طور و تراشيد. ۲۶- هر كس به‏اندازه ‏ خود بايد بردارد و به ‏كامان برساند، ۲۷- گرچه آنكه و و دارد، زيادترى دارد. ۲۸- هنگامى كه مسلمين در صدر اسلام نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين و و ‏دارى و و يكديگر را داشتند ۲۹- و لااقل و ‏خوار يكديگر بودند و و براى هم! ۳۰- در نتيجه از ، به رسيدند. 📗روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: 187 مدرسه علمیه نرجس س سبزوار