eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 353 (1400.9.13 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۳ (۸) (۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۲۸ربیع‌الثانی / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده آملی ✅ حضرت علامه حسن‌زاده آملی رحمت‌اله‌علیه می‌فرمودند: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» درباره طلبه‌های منتهی که عرفان نظری را به پایان رسانده‌اند، یکی از دستورات را بیان کردیم و بقیه را باید در جای خود به آن پرداخت. این موضوع فقط برای منتهی‌ها نیست، بلکه حضرت استاد برای کسانی که در ابتدا یا اواسط طلبگی هستند، هم دستوراتی داشتند. وقتی ایشان اشارات درس می‌دادند، برای طلبه‌هایی که در وسط راه بودند، این توصیه‌ها را داشتند و در لابه‌لای آثارشان هم آمده است. ✅ قاعدۀ کلی ایشان تحصیل و طهارت است. یعنی طلبه هم کار درسی داشته باشد و هم سلوک را ادامه دهد. بعد به این موضوع پرداختیم که ما شب و روز در حال ساختنِ خود هستیم. علم و عمل انسان‌ساز است. این بحث در آثار ایشان زیاد آمده است. در اکثر درس‌ها و توضیحاتشان این مطلب را می‌فرمودند که ما هر لحظه خود را می‌سازیم. ✅ اولین دستور ایشان انجام واجبات و ترک محرمات است. از سبک توضیح ایشان یک قاعده کلی به‌دست می‌آید. ما در هر نیت و خطور قلبی و در هر گفته و نگاه و اشارۀ خود، با خود چه کار می‌کنیم. همۀ اینها را توضیح می‌دادند. دومین دستور قرآن خواندن و سومین دستور تحصیل علم مناسب به ویژه علم روحی و معرفتی است. انسان باید مباحث معرفتی بشنود. در آغاز طلبگی درس بخواند و از درس کم نگذارد و صرف و نحو را خوب بخواند؛ ولی باید حرف روحی‌معنوی هم بشنود تا چشم و گوشش باز شود و عزم برایش ایجاد شود. این امر خیلی مؤثر است. 4⃣ آبادکردن سحر و خلوت داشتن 🔵 آهسته و پیوسته ✅ در مورد سحر تأکید می‌کنیم افراد نباید به خودشان فشار بیاورند. قاعدۀ حضرت استاد این بود که باید (انجام امور معنوی) به‌تدریج و آهسته‌آهسته باشد. همان طور که در کار علمی نباید فشار آورد، در کار روحی هم نباید بی‌گُدار به آب زد. 🔵 بی‌ملال ✅ در تعابیر دینی آمده است: آن‌قدر عبادت نکنید تا ملال‌آور شود. این قاعده را اجرا کنیم. کار روحی را ملال‌آور نکنید؛ بگذارید شیرینیِ آن باقی بماند. در مورد غذاخوردن هم می‌گویند به مقداری بخورید که گرسنگی برطرف شود و آن‌قدر سیر نشوید که بی‌میل شوید. در مسائل روحی هم همین‌گونه است. بگذارید لطفش باقی بماند. بدن را نباید از بین بُرد. این بدن مرکَبِ کار ما است و نباید آن را از بین برد. لذا بی‌گدار به آب نزنید. ✅ سحر از حدود دو ساعت قبل از اذان صبح است تا طلوع آفتاب. از ابتدا برنامۀ سحر به این شکل اجرا نشود. ابتدا نماز صبح درست شود و بعد به‌تدریج نماز شب اضافه شود و بعد به‌تدریج تعقیبات نماز صبح. در نهایت، به‌تدریج کل سحر آباد شود. تا اینکه نفس عادت کند. درست مانند درس‌خواندن. از اول ما با روزی پانزده ساعت کار علمی شروع نکردیم. کار علمی را به‌تدریج زیاد کردیم. در درس‌خواندن هم سفارش شده هر چهل و پنج دقیقه یک استراحت کوتاه داشته باشیم. کاری نکنید که به بدن فشار بیاید و بیفتیم. 🔵 ترس استاد ✅ من از این می‌ترسم که کسی این بحث‌ها را بشنود و از ابتدا برای خودش برنامۀ سنگین و فشرده بچیند (و نتواند آن را جمع‌وجور کند). این‌طور نباشد. ببینید چقدر تاب و تحمل دارید. مزاج‌ها متفاوت است و باید تدبیر مزاج کرد. 🔵 وقتِ جایگزین ✅ اگر کسی به هر دلیلی نتوانست سحر را آباد کند، یک وقت دیگری در نظر بگیرد. خود استاد می‌فرمود: علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه دستوری دادند که باید سحر آن را اجرا می‌کردم. به ایشان گفتم وقتی در ماه مبارک رمضان سحری می‌خورم، خوب نمی‌توانم آن دستور را اجرا کنم و جان آماده نیست. (وقتی انسان غذا می‌خورد، جان نمی‌تواند پرواز کند). به ایشان گفتم آیا می‌توانم آن را نزدیک غروب بیاورم که در این زمان غذا تحلیل رفته و روح آزاد شده است؟ علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه فرمود: بله. من از استادم مرحوم قاضی همین سؤال را پرسیدم؛ ایشان این آیه را خواند: «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً»؛ و اوست كسى كه براى هر كس كه بخواهد عبرت گيرد يا بخواهد سپاسگزارى نمايد، شب و روز را جانشين يكديگر گردانيد. (فرقان، آیۀ ۶۲). آیات قرآن فضای سلوکی دارند و این را اهلش می‌دانند. ✅ اگر نتوانستید سحر برنامه داشته باشید، یک وقت دیگر قرار دهید. مثلاً ظهر هم زمان خوبی است، چون نفس درگیر هضم غذا نیست. بعد از نماز مغرب و عشاء هم خوب است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۳ (۸) (۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۲۸ربیع‌الثانی / شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بهترین زمان ✅ به طور کلی، هر وقت انسان حال معنوی بهتری دارد و می‌تواند خلوتی داشته باشد، عبادت خاص خودش را همان موقع قرار دهد. بهترین زمان، سحر است. اما اگر به هر دلیلی مزاج فردی همراهی نمی‌کند، مثلاً رطوبت رأسش زیاد است و زیاد می‌خوابد و خیلی سختش است و اگر هم بنشیند، احساس حضور ندارد، اشکال ندارد و آن وقت را تغییر دهد. 🔵 فشار ممنوع ✅ نفسِ بیداربودن در بین‌الطلوعین مفید و مؤثر است، حتی اگر انسان کار دیگری کند؛ مثلاً ورزش کند. اما اگر نمی‌توانید به خودتان فشار نیاورید. قاعده در کار روحی این باشد: «آهسته و پیوسته و به‌تدریج». به گونه‌ای که بعد از مدتی احساس کنید جلوتر رفته‌اید و احساس سختی و ملامت ندارید. بعضی تا این دست مطالب را می‌شنوند به‌سرعت ادامه می‌دهند؛ درحالی‌که اینجا احتیاج به سرعت نیست. هر کس طبع خودش را ببیند؛ قوتش را ببیند و طبق آن عمل کند. 🔵 آبادکردن همۀ عمر ✅ حرف روحی و معنوی بشنوید؛ تشنگی ایجاد کنید که در انجام کار معنوی و عبادی اثر دارد. بعضی از این حرف‌ها و حرف شنیدن‌ها، گاهی کل عمر را آباد می‌کند. آهسته‌آهسته ادامه دهید (و عجله نکنید). آهسته و پیوسته کار روحی را ادامه دهید و پس از مدتی برای شما آشکار می‌شود که کار نیکوکردن از پر کردن است. باید مراقب بود ملال نباشد و به گونه‌ای نباشد که بدن بپاشد. 🔵 محک درونی ✅ سحر راهبر ما است. به طور کلی، در کارهای روحی، که سحر بهترین وقت آن است، انسان خودش به یک محک‌های درونی ناب می‌رسد؛ به مقدار صفا، انسان می‌رسد. برخی می‌گویند: طهارت جدی باشد؛ صفا جدی باشد، خودش پاسخگوی شما است که چه کار کنید؛ خودش می‌شود محک جان. ✅ وقتی صفا پیدا کنید، صفحۀ جان به سمت بالا می‌شود و اشراقات می‌آید. یا القا می‌آید یا خواطر رحمانی و مَلِکی القا می‌شود. هر چه طهارت بیشتر باشد، کشف ناب‌تر می‌شود. به تعبیری که از علامه طباطبایی نقل است: هر چه مراقبه‌ام در روز بیشتر بود، مکاشفاتم در شب زلال‌تر بود. 🔵 زغال خیس ✅ هر کس مراتب طهارت را رعایت کند، کم‌کم می‌بیند، همه چیز درست می‌شود. جان ما مانند زغالی خیس است که آمادگی آتش‌گرفتن ندارد. کم‌کم این سحر، خیسیِ زغال ما را می‌گیرد و به‌تدریج گرم و داغ می‌شود و خودش هم آتش می‌گیرد. جان ما هم در سحر این‌گونه است. اینکه سحر راهبر است به این اشاره دارد. این را اجرا کنید. 🔵 برنامۀ مادام‌العمر ✅ برنامه داشته باشید؛ یک روز و دو روز نَه؛ چلّه هم نَه، بلکه تا آخر عمر و تا هر جایی که توان دارید، آن را ادامه دهید. اگر کسی این برنامه را ادامه دهد و هیچ توقفی نداشته باشد، جانش آماده می‌شود. به گونه‌ای می‌شود که صفحۀ جانش رو به سمت آسمان می‌شود و حقایقی را از آنجا می‌گیرد و لطافت‌هایی پیدا می‌کند و اشک و ناله‌هایی دارد و ضجه‌هایی می‌زند. همین را ادامه دهد، او را آهسته‌آهسته به اینجاها می‌کشاند. 🔵 پرواز روح ✅ حضرت استاد می فرمود: روز بر اثر کسب معاش و تحصیل معاد، فراغ بال نداریم. روایات «جوع» را نگاه کنید. خیلی لطف دارد. در این حالت روح به بدن اشتغالِ کمی دارد. وقتی انسان سیر است، نفس مشغول به بدن است. اما در زمانی که گرسنگی مفید داریم، بهترین حالت است برای پرواز روح. این حالت در سحر بیشتر پیدا می‌شود. 🔵 بهترین اوقات در روایات ✅ کسانی که با روایات اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین آشنا هستند، می‌دانند بهترین اوقات چه زمانی است. بین‌الطلوعین و وقت زوال از این اوقات هستند. مسجد که محل رفت و آمد ملائکه است، اثر دارد. یک زمان خاص مثل ظهر شرعی اثر دارد. وقتی آفتاب به وقت زوال می‌رسد، ملائکه در رفت و آمد هستند. ماه مبارک رمضان افضل شهور است. شب قدر، از هزار ماه برتر است. کسی همین را بشنود که «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» از آن خیلی چیزها به‌دست می‌آورد. می‌شود قاعده به‌دست آورد: «چه زمان؟» «چگونه؟» «چرا؟». برخی اسرار در شریعت گفته شده است و برخی را با تأمل عقلی هم می‌توان فهمید چه خبر است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بهترین زمان ✅ به طور کلی، هر وقت انسان حال معنوی بهتری دارد و می‌تواند خلو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 بخشی از کتاب نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور ✅ «شك نيست كه مناسبات زمانيّه از اتم مناسبات است. (یعنی رمز جان اینجا باز می‌شود). چنانكه نفس كينونت در شهر اللّه مبارك رمضان براى نفوس مستعدّه اثر تكوينى دارد، [برخی از نفوس مستعده هستند که از حالشان می‌فهمند که چه زمانی آمده است. مثلاً کسانی از اهل‌الله، ولو اینکه ندانند ماه رجب شده است از احوالشان می‌فهمند که ماه رجب شده است.] و در نزل و قدوم ماه اصبّ رجب براى رجبيّون شهود خاصّى است چنانكه در «فتوحات مكّيّه» در وصف رجبيّون عنوان شده است و چند بار اين شهود خاصّ رجبى به بعضى از فقرا نيز روى آورده است [که منظور خودشان است. یک بنده‌خدایی می‌گفت: در ماه رجب در خیابان راه می‌رفتم، دیدم که اسم باطن حق برایم مکشوف شد؛ دیدم در بطون عالم هستم. قطعاً اینها کسانی هستند که مناسبت دارند.] و الحمد للّه ربّ العالمين. و سيّدبن‌طاوس در كتاب «اقبال» گفته است: «انّ لأوقات القبول أسرارا للّه جلّ جلاله ما تعرف الاّ بالمنقول»؛ (آخر باب ۶ از اعمال ذى‌الحجة ص ۵۲۷ ط ۲). و برخى به معقول نيز شناخته مى‏شود. [مثل سحر که با تأمل و دقت عقلی، می‌بیند در سحرها نفسش آزاد شده است.] و با شعورى مرموز ادراك مى‏شود» (نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور، صفحۀ ۵۸). 🔵 اَرِحنِی یَا بَلال ✅ اوقات اثر دارد و شریعت کاری کرده است که این اوقات اثری ویژه داشته باشد. علاوه بر اینکه ظهر اثر دارد، اذان ظهر هم اثر دارد. برای مثال، نفسِ گذاشتنِ نماز صبح در آن وقت، بی‌دلیل نیست. و حتی اذان هم به آن سبکی که اجازه داده شده است که با صدای بلند گفته شود، بی‌دلیل نیست. صوت خوش بی‌اثر نیست. حضرت رسول‌ به بلال می‌فرمود: «اَرِحنِی یَا بَلال». 🔵 انسان خاکی و مادی ✅ شریعت کاری می‌کند که به‌تدریج عموم مردم اهل سلوک شوند. اما برخی آنچنان گرفتار دنیا هستند که این اِعدادهای شریعت خیلی برایشان اثر ندارد. چرا؟ چون غرق در عالم ماده هستند. وقتی انسان خاکی شود، غلظت پیدا می‌کند و آن‌سویی بودن را احساس نمی‌کند. اما آنها که ایمان دارند ولو اندک، همین کمک می‌کند که مسیرشان عوض می‌شود. 🔵 تنعم پرهیزکاران ✅ «ديلمى در باب بيست و يكم «ارشاد القلوب» آورده است كه «قال علىّ‌بن‌الحسين عليهما السّلام: انّ بين اللّيل و النّهار [وقتی که شب می‌خواهد به روز وصل شود] روضة يرتع في نَورها [شکوفه‌هایش] الابرار و يتنعّم فى حدائقها المتّقون» الحديث. مراد از روضه مابين‌الطّلوعين است و نور- به فتح نون- به معنى شكوفه است»؛ همانا در حد فاصل میان شب و روز، مرغزاری است که نیکوکاران در شکوفه‌هایش می‌خرامند و پرهیزکاران در باغ‌هایش متنعم‌اند. (نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور، صفحۀ ۵۸). 🔵 بیداری بین‌الطلوعین ✅ حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه فرمود: نشد روزی آفتاب طلوع کند و من در خواب باشم. در باب فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در این خصوص روایاتی هست. در روایتی از یکی از ائمه آمده است که می‌فرمود: پدرمان نمی‌گذاشتند بین‌الطلوعین بخوابیم و ما را بیدار نگاه می‌داشتند. همین یک روایت برای بیان اهمیت بین‌الطلوعین کافی است. باید بچه‌ها را طوری بیدار کرد که اذیت نشوند. ولی حداقل برای خود ما معیار است. 🔵 زمان استجابت دعا ✅ «در كتاب دعاى «كافى» بابى در اوقات و احوال اميد اجابت دعاء است» (نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور، صفحۀ ۵۸). وقتی باران می آید، وقت استجابت دعا است. یا مثلاً استعمال عطر خوش، خیلی باعث تلطیف می‌شود. البته عطر واقعی نه این عطرهایی که ما استفاده می‌کنیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 بخشی از کتاب نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور ✅ «شك نيست كه مناسبات زماني
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 اسرار سلوکی روایات ✅ شریعت دستوراتی دارد که جان آدم را تلطیف می‌کند. این را بدانید که این روایات همه معنادار است و نباید اینها را به تعبد معنا کرد. کسی که نمی‌داند به تعبد معنا می‌کند. همین که اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فرموده‌اند کافی است. ولی باور کنید برای اهلش تعبد نیست. همۀ احکام شرعی که در بیانات اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین آمده است، برای فقها تعبد نیست. آنها می‌توانند از منظر فلسفۀ حقوق آنها را توضیح دهند. چرا؟ چون اهل اجتهادند. ✅ اگر در کارهای معنوی اجتهاد شود، بسیاری از رمزهای شریعت گشوده می‌شود. باور کنید همین دعا به این شکل که دست‌ها را بالا می‌آوریم، اگر کسی اهلش باشد، از آن دستور سلوکی بیرون می‌کشد و لطف و عمقش را می‌فهمد. اگر کسی اهلش باشد، این را می‌فهمد. اما اگر دست دیگران بیفتد، می‌گویند چون اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فرموده‌اند، ما عمل می‌کنیم. ولی لطف مسئله را نمی‌فهمند. ✅ مثلاً ما سجده می‌کنیم، ولی اگر کسی اهلش باشد، می‌تواند بفهمد در سجده چه می‌گذرد. چرا اقرب شرایط تقرب را در سجده باید پیدا کرد. اینها لطفی دارد که باید فهمید و درک کرد. بعضی‌ها به شکل تعبدی می‌بندند، ولی به نظرم اگر کسی اهلش باشد، تعبد نیست و در آن خیلی لطف هست. ✅ «در كتاب دعاى «كافى» بابى در اوقات و احوال اميد اجابت دعاء است. حديث ششم آن به اسنادش از امام صادق عليه‌السّلام است كه فرمود: قال رسول‌اللّه صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم: خيرُ وقتٍ دعوتم اللّه عزّ و جلّ فيه الأسحار، و تَلا هذه الآية في قول يعقوب عليه‌السّلام: سوف استغفر لكم ربّى (یوسف،۹۸). قال: أخّرهم إلى السّحر. [سحر وقت خاص است. سحر وقت ارتباط حقیقی با خدا است. سحر دل آزاد می‌شود و بهتر با خدا ارتباط برقرار می‌کند.] و بدانكه امكنه را هم چون اوقات تأثيرى خاصّ است و اگر في مقعد صدق عند مليك مقتدر قرار گرفته‏‌اى كه «ليس عند ربّك صباح و لا مساء» گوارا بادت. ✅ تبصره: آنكه گفته‌‏ايم انسان آنچه را ادراك می‌‏كند از حيث توحّد و احديّت وجودى خود ادراك می‌‏كند از اين رو است كه معانى را كه علوم و حقائق‌‏اند صورت جمعى و وحدانى است كه تفرّق و تشتّت از آن عالم طبيعت است و بين غذا و مغتذى سنخيّت شرط است. فافهم. ✅ و اين توحّد و احديّت وجودى بدون اطمينان خاطر حاصل نمی‌‏شود و با اضطراب خاطر نيل به صور جمعى معارف الهى صورت نمی‌‏يابد و همچنين با حديث نفس و هواجس نفسانى ذكر و دعا صافى و خالص نمی‌گردند و اثر شايسته نمی‌دهند»(نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور، صفحات ۵۸ و ۵۹). 🔵 لزوم سنخیت یافتن با آن‌سو ✅ با حقیقتی که باید با آن ارتباط برقرار کنیم، مانند خدا، توحّد و واحدیت دارد و آن‌سویی است. حقایق و معارفی هم که باید به ما داده شود و مکاشفات یا علومی که باید به ما داده شود، آن‌سویی است. من باید مناسبت و سنخیت پیدا کنم تا آنها را به من بدهند. این سنخیت غذا و مغتذی است. غذا و مغتذی باید با هم سنخیت داشته باشند. یعنی من هم باید به شکل آن درآیم تا آن غذا را تحمل کنم. ✅ مناسبت من با چه چیزی به‌دست می‌آید؟ با سحر. با سحر ما توحّد پیدا می‌کنیم. سحر ما را به توحّد می‌کشاند و با حقایق توحّدی مناسبت پیدا می‌کنیم. یعنی سحر ما را لطیف می‌کند و با حقایق لطیف سنخیت پیدا می‌کنیم و همنشین می‌شویم. خاصیت سحر این است. این توحد یک طمأنینه هم می‌خواهد که ان‌شاءالله در جلسه بعد آن را توضیح می‌دهم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 354 (1400.9.20 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۴ (۹) (۲۰ آذر ۱۴۰۰ ۶جمادی‌الاولی / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده آملی ✅ حضرت علامه ذوالفنون حسن‌زاده آملی یکی از قله‌های عینیت‌یافتۀ حوزه است. این مسیر طی شده است و این‌طور نیست که ما بگوییم این راه را باید رفت و معلوم نیست که می‌رسیم یا نه. حضرت استاد خودشان این راه را رفته‌اند و رسیده‌اند و از کسانی هستند که از جهات متعدد در قلّه‌اند. ایشان هم از نظر علمی و هم از نظر سلوکی و هم از نظر تعامل با مردم در قلّه‌اند، لذا با توجه به این موارد ما باید به مکتب سلوکی ایشان توجه کنیم. ✅ این قاعدۀ استاد که می‌فرمودند: «ره چنان رو که رهروان رفتند» را قبلاً توضیح دادیم. این قاعده کلی است. ببینید دیگران در این مسیر چگونه رفته‌اند و به این مقامات رسیده‌اند، شما هم همین راه را طی کنید. اصل و اساس کلام استاد به دو کلمه ختم می‌شود: ۱. تحصیل ۲. طهارت. هم کار علمی و هم طهارت معنوی و تهذیب نفس و خودسازی. در بیان بسط این قاعده هستیم. ✅ برای مُنتهی‌ها که به مراحل بالا رسیده‌اند، دستوراتی هست. من به یکی از آنها اشاره کردم که کسی که عرفان نظری خوانده است، از آن چگونه در کارهای معرفتی‌سلوکی استفاده کند. بعضی از دستورات سلوکی حضرت استاد به منتهی‌ها را اشاره نکردم. آن دستورات برای اهلش است و باید در جای خودش گفته شود. نکته‌های نابی است که چشم و گوش را خوب باز می‌کند و نوع تعامل را تغییر می‌دهد؛ نوع تبیین‌های ما را در کنش‌ها تغییر می‌دهد. اگر آنها را بدانیم، سبک دیگری می‌شود. این برای منتهی‌ها است، اما برای طلبه‌های دیگر که یا در آغاز راه‌اند یا در میانه راه، حضرت استاد دستوراتی دارند. ایشان چند راه را معرفی می‌کردند. 1️⃣ انجام واجبات و ترک محرمات. مواظب خود باشیم که شب و روز در حال ساختن خود هستیم. گناه نکنیم؛ واجبات را انجام دهیم؛ نیت‌ها را خالص کنیم. 2️⃣ قرآن‌خواندن. هر روز یک جز قرآن بخوانیم. 3️⃣ تحصیل علم مناسب و شنیدن مباحث معرفتی که هم شوق و هم عزم و هم بصیرت ایجاد می‌کند. گاهی فردی چهل سال مباحث عمومی شنیده و به جایی نرسیده است، اما وقتی دو سال مباحث معرفتی می‌شنود، رشد چشمگیری می‌کند. شنیدن این مباحث این‌قدر مؤثر است. البته این دست مطالب را باید از اهلش شنید تا به‌درستی منتقل شود. 4️⃣ آبادکردن سحر ✅ ما در بحث سحر بحث‌های فنی را از حضرت استاد نقل کردیم: باید توحّد داشت؛ تعقل با تعلّق نمی‌سازد. باید توحّد داشت و توحّد در سحر به‌دست می‌آید. این تحلیل دقیقی است که چشم و گوش را باز می‌کند؛ فایدۀ سحر را بیان می‌کند. چرا باید سحر داشت؟ مشابه سحر چیست؟ ✅ حضرت استاد می‌فرمود: شما این همه درس نزد این استاد و آن استاد می‌روید، آیا نباید پیش خدا بنشینید و خدا به شما درس دهد و معلم شما شود؟ یک ساعت هم با خدا خلوت کنید و از او درس بگیرید و با او راز و نیاز کنید. راجع به سحر یکی‌دو نکته مانده است که عرض خواهم کرد. 🔵 راه‌های پُرکردن سحر ✅ بین‌الطلوعین چه کار کنیم؟ آن مواردی که شریعت بیان کرده خیلی عالی است: نماز و تعقیبات نماز. برخی تمام عایدی‌هایشان در نماز است، اما همه این توان را ندارند. ممکن است فردی نماز با حال بخواند و دم‌به‌دم القای خوش معنوی می‌آ‌ید. گاهی در نماز حقایقی به او می‌دهند و طبق آن حقایق پیش می‌رود. مثلاً در نماز می‌بیند که عالَم، ریزشی است از سوی خدا. یعنی در حال صحبت با خدا این حالت را می‌بیند که همه ریزشی است از خدا. همه چیز برای خدا است. با نماز معرفت هم به‌دست می‌آورد. کسانی که این حال را دارند، نمازشان را طولانی می‌کنند و سوره‌های طولانی می‌خوانند. من نمی‌گویم این‌گونه عمل کنید، چون این‌طور عمل‌کردن برای عدۀ خاصی است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۴ (۹) (۲۰ آذر ۱۴۰۰ ۶جمادی‌الاولی / شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ۱. تعقیبات ✅ تعقیبات نماز صبح خیلی عالی است. تعقیبی که در مفاتیح در تعقیب نماز صبح از امام رضا صلوات‌الله‌علیه آمده است، خیلی تعقیب عجیبی است: «بِسْمِ اَللَّهِ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ فَوَقٰاهُ اَللّٰهُ سَيِّئٰاتِ مٰا مَكَرُوا لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِينَ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّيْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ مَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ مَا شَاءَ اَلنَّاسُ مَا شَاءَ اَللَّهُ وَ إِنْ كَرِهَ اَلنَّاسُ حَسْبِيَ اَلرَّبُّ مِنَ اَلْمَرْبُوبِينَ حَسْبِيَ اَلْخَالِقُ مِنَ اَلْمَخْلُوقِينَ حَسْبِيَ اَلرَّازِقُ مِنَ اَلْمَرْزُوقِينَ حَسْبِيَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ حَسْبِي مَنْ هُوَ حَسْبِي حَسْبِي مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبِي حَسْبِي مَنْ كَانَ مُذْ كُنْتُ لَمْ يَزَلْ حَسْبِي حَسْبِيَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِيمِ». 🔵 فلسفۀ تعقیبات ✅ فلسفۀ تعقیبات هم امر عجیبی است. برای این تعقیبات را قرار داده‌اند که اگر از نماز بهره نگرفتی، با این تعقیبات جبران شود. تعقیبات بهترین چیز است. انواع تعقیبات هست: مشترکه و خاصه. انواع تعقیبات را در اسرارالصلاه توضیح دادیم. این تعقیبات چند نوع هستند: برخی توحیدی و برخی ولایی هستند و هر یک حالتی ویژه‌ای مانند خضوع و استغفار را ایجاد می‌کنند. خیلی مفید است. به حسب حال خود یکی را انتخاب کنید و چند دقیقه به تعقیبات بپردازید. ۲. دعا ✅ دعا طبیعی‌ترین راهِ ارتباط با خدا است. انسان فقط باید حال و حس دعا را برای خود ایجاد کند. به صورت عمومی دعا کنید که شامل همه بشود. دعای معنوی کنید تا عزم ایجاد شود؛ خدایا، این را می‌خواهم؛ خدایا، این نقص را از من بگیر. ✅ چون ارتباط با خدا از طریق دعا طبیعی است، به‌راحتی حضور حضرت حق احساس می‌شود. دعای جانانه این حس را ایجاد می‌کند که خدا در بَرِ شما است و با او در حال صحبت هستید: آن خدایِ قادرِ شنوایِ بصیرِ سمیع.«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»؛ و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم (بقره، آیۀ ۱۸۶). دعا قرب به حق‌تعالی را هم می‌آورد. 🔵 چند دستور ✅ در شریعت چند دستور خیلی مهم وجود دارد: ۱. نماز ۲. ذکر ۳. دعا. اینها بی‌دلیل نیست و دلیل دارد. اینها شیوه‌های تمرکز نسبت به حضرت حق است؛ شیوه‌های اتصال به حضرت حق است؛ شیوه‌های تقرب و نشستن با حضرت حق است؛ شیوه‌های گذشتن از خود است و همه آنها هم توحیدی است. ۳. ذکر ✅ سعی کنید ذکرهای عمومی را انتخاب کنید و یاد بگیرید به سمت باطن بروید. 🔵 لنگان‌لَنگان ✅ تأکید می‌کنم هیچ عجله‌ای نداشته باشید و آهسته‌آهسته ادامه دهید. این‌طور در نظر بگیرید که دو هزار سال وقت دارید و قرار است لَنگان‌لَنگان بروید. به شما قول می‌دهم اگر همین حرکت لَنگان‌لَنگان را ادامه دهید، آنقدر شتابان می‌شود که نمی‌شود آن را جمع‌وجور کرد. لَنگان‌لَنگانی که جان بتواند با آن کنار بیاید و هضم کند. به تعبیر حضرت امام (ره) آهسته‌آهسته لقمه را در کام جان بریزید. کار سختی نیست. شدنی است. ✅ ذکرهایی مانند «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» یا «لَا إِلَهَ إِلَّا الله» را انتخاب کنید. اینها ذکرهای مناسبی است. بعد مضامینی در آنها اشباع شود. مثلاً در ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» این‌طور در نظر بگیرید که در ظلمت قرار دارید و هیچ مفَرّی ندارید و فقط خدا مفرّ شما است. ۴. قرآن‌خواندن 🔵 «عَفواً عَفواً» ✅ می‌توانید انواع برنامه‌های دیگری هم داشته باشید. مانند این دستور که گفته شده است بعد از نماز صد مرتبه «عَفواً عَفواً» گفته شود. درباره امام باقر صلوات‌الله‌علیه تا هفده هزار مرتبه گفته شده است. می‌دانید این ذکر قرار است با ما چه کند؟ یعنی انسان اعمال خودش را جلوی چشم بیاورد و بگوید این نمازی که خواندم، هیچ؛«عَفواً». این وضعیت روز من که خوب نبود، «عَفواً». خدایا، من که با تو مناسبتی ندارم،«عَفواً». این را ادامه دهید. بعد به شما القائاتی می‌شود و می‌گویند این‌گونه«عَفواً» را معنا کن و بگو. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ۱. تعقیبات ✅ تعقیبات نماز صبح خیلی عالی است. تعقیبی که در مفاتیح در تعقیب نم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 خودشکنی با استغفار ✅ استغفار بهترین راه نزول عواید معنوی است. نزول معنوی می‌خواهید، ابتدا باید خود را بشکنید. مؤمن دائماً خودش را متهم می‌کند. «عَفواً» یا استغفار یعنی می‌خواهم این «من» را بِشکنم؛ البته با «عقلانیت». نه اینکه به گونه‌ای باشد که موجب ناامیدی شود. 🔵 عقلانیت در سلوک ✅ مسلمات را هیچ‌گاه از دست ندهید. من می‌خواهم از نفس خودم فرار کنم نه اینکه مأیوس شوم و هیچ کاری انجام ندهم. مسلمات و بیّناتِ دین واضح است. بعضی‌ها وقتی کار روحی می‌کنند و یک مسئله‌ای پیش می‌آید، آن را کِش می‌دهند. با عقلانیت آن را یاد بگیریم. عقل، یار خوبی است. در سلوک به عقلانیت نیاز داریم. مثلاً وقتی به بدن زیاد فشار می‌آورید، عقلانیت می‌گوید نباید به بدن اینقدر فشار آورد. یا وقتی گریه می‌کنید به گونه‌ای که به بدن زیاد فشار می‌آید، عقلانیت می‌گوید گریه را به اندازه نگاه‌دار. اجازه نده که بدنت که مرکَبت است، از بین برود. گریه مفید داشته باشید؛ ولی بدانید تا کجا باید ادامه دهید. بعد سطح توقع را هم بالا ببرید؛ چون خداوند فرموده شما برای این‌گونه کارها هستید. یاد بگیرید و انجام دهید. ✅ برای پرکردن سحر یکی از راه‌ها خواندنِ زیارت امین‌الله است. این زیارت هم زیارت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه یا هر یک از ائمه است؛ هم مباحث توحیدی فراوان و عمیقی دارد. فقط کاری را انتخاب کنید که با جانتان سازگار باشد. چنین برنامه‌ای را باید انتخاب کرد. 🔵 برنامه برای همیشه ✅ برنامه مستمر و ادامه‌دار باشد. در روایات آمده است اگر برنامه‌ای را شروع می‌کنید، حداقل تا یک سال آن را ادامه دهید. بنده می‌گویم برنامه را تا آخر عمر ادامه دهید. پس می‌توان سحر را با تمام این امور صحیح که همه آنها در شریعت آمده است، پر کرد. مثلاً یک مورد دیگر محاسبۀ نفس است. ۵. تفکر فطری ✅ تفکر فطری داشته باشید. تکفر در سحر داشته باشید؛ آن‌طور که رسول‌الله هر وقت از خواب بیدار می‌شدند و می‌خواستند وضو بگیرند، بیرون از اتاق می‌رفتند و به آسمان نگاه می‌کردند و می‌فرمودند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‌اى؛ منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار. (آل عمران، آیۀ ۱۹۱). 🔵 تفکر دربارۀ مرگ ✅ حضرت آیت‌الله بهاءالدینی عمده مدارجی که طی کردند، از راه تفکر بوده است. تفکر فطری به این صورت است که من باید از این دنیا بروم. مقدار زیادی هم از عمرم باقی نمانده است. موضوع تفکر می‌تواند مرگ باشد. چقدر انسان را آباد می‌کند؟ این تفکر چنان انسان را دگرگون می‌کند که سبک و سیاق زندگی‌ را تغییر می‌دهد. 🔵 نکته و تذکر ✅ برنامه سحر را جوری پر نکنید که چهار تا انجام دهید و شش تا باقی بماند؛ چرا که این‌گونه عمل‌کردن موجب تشویش خاطر می‌شود؛ بلکه باید با یک آرامشی همراه باشد. 🔵 بخش‌هایی از رساله نور علی نور ✅ حضرت استاد می‌فرمود: در سحر توحّد و احدیت می‌آید. در سحر باید تمرکز بیاید تا ما وصل شویم. «و اين توحّد و احديّت وجودى بدون اطمينان خاطر حاصل نمی‌‏شود و با اضطراب خاطر نيل به صور جمعى معارف الهى صورت نمی‌‏يابد و همچنین با حدیث نفس و هواجس نفسانی ذکر و دعا، صافی و خالص نمی‌گردند و اثر شایسته نمی‌دهند» (رسالۀ نور علی نور، ص ۵۹). 🔵 رنگ تعلق ✅ نفس مطمئنه یعنی تشویش‌های نفسانی انسان کم شده است. تا تعلق هست، همه امور ما را رنگ می‌زند؛ حتی عبادات را. باید آهسته‌آهسته نفسانیت را کنار زد. خود سحر هم کمک می‌کند؛ قوت می‌دهد؛ خلوت می‌آورد؛ چشم را باز می‌کند؛ فجایع نفس را می‌فهمد. اما برخی از اینها را باید در روز مراقب بود و به‌تدریج نفسانیت را کم کرد. 🔵 درس پفکی ✅ کسی که در طول روز درس می‌خواند که بگوید من این‌گونه هستم، در کام خودش تکبر می‌ریزد و در شب هم این‌گونه است. اما اگر کسی که درس می‌خواند تا به حقیقت برسد، شب هم همین‌گونه است و می‌خواهد دیگران را هم به اینجا برساند و به حقیقت برساند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 خودشکنی با استغفار ✅ استغفار بهترین راه نزول عواید معنوی است. نزول معنوی م
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 در مقابل هوای نفس بایست! ✅ امیال خاکی را باید به‌تدریج کم کرد. این موضوع را در بحث نفس اماره توضیح دادیم. ظاهراً امام جواد علیه‌السلام فرمود: اگر نفس از تو قوت و غذایی خواست و میلی در او پیدا شد، همین که یک بار در برابرش بایستی، او همین مقدار ضعیف شده است. «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ»؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد، و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جايگاه او همان بهشت است. (نازعات، آیات ۴۰و۴۱). علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه می‌فرماید: نه اینکه هوای نفس نیست؛ هوای نفس هست، ولی باید با آن جنگید. یک بار هم که بجنگید، میل نفس دیگر به اندازۀ قبل نیست. همین که انسان از تکرار جلوگیری کند، ولو در جان هست، این خودش پیروزی است. باید این را مراقبت کرد تا اثر بگذارد. 🔵 تلنگر در خواب ✅ ممکن است کسی اهل مکاشفه باشد و با اینکه مکاشفه دارد، ولی در خواب می‌بیند که یک تاریکی و ظلمتی دارد. این همان ظلمت نفس او است که به این شکل در خواب به او نشان داده شده است. یا به او القایی می‌شود و می‌بیند در آن خلیطی وجود دارد. همین که در خواب این تاریکی و ظلمت را می‌بیند، برای سالک تلنگری است تا حواسش را جمع کند و نفسانیتش را کم کند و در نهایت حذف کند. چرا؟ برای اینکه توحّد درست شود. ✅ «و با اضطراب خاطر نيل به صور جمعى معارف الهى صورت نمی‌‏يابد و همچنين با حديث نفس و هواجس نفسانى ذكر و دعا صافى و خالص نمی‌‏گردند و اثر شايسته نمی‌دهند»(رسالۀ نور علی نور، ص ۵۹). 🔵 سرریزِ دغدغه‌ها ✅ باید حواس‌مان به به این اضطراب خاطر باشد. تا تشویش خاطر هست، تمرکز و توحد و با خدا نشستن به‌خوبی حاصل نمی‌شود. نفسِ سحر دغدغه را کم می‌کند، ولی وقتی دغدغه‌های ما زیاد باشد، به گونه‌ای که خودش را در زندگی ما نشان دهد، تشویش می‌آورد. مثلاً در دعا و ذکر این دغدغه‌ها سرریز می‌شوند و تشویش می‌آورند. درست مانند یک پارازیتی که دایماً می‌رود و برمی‌گردد. 🔵 احساس پرواز ✅ یکی از بیانات حضرت استاد این بود که زیاد برنامه نگذارید تا تشویش خاطر برایتان بیاورد. می‌خواهی بیست مورد را در سحر اجرا کنی، همین امر تشویش می‌آورد. تشویش نباید بیاید. اصل این است: «هر کس آرام است، احساسِ پرواز می‌کند». ✅ برای آرام‌کردن جان شیوه‌هایی هم داریم. برخی از بزرگواران آنقدر اشتغالات اجتماعی دارند که برای آرام‌شدن درون، قبل از نماز پنج دقیقه می‌نشینند تا تمرکز حاصل شود و بعد نماز می‌خوانند. خیلی کار سختی نیست. با تمرین می‌توان بر این تشویش‌ها غلبه کرد. ✅ هم به لحاظ معرفتی و هم به لحاظ عملی می‌توان بر این تشویش‌ها غلبه پیدا کرد. راه‌های متعددی دارد. یک نمونه از لحاظ معرفتی بیان می‌کنم. 🔵 مأمور به وظیفه‌ایم نه نتیجه ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: کل عالم را با بمب منفجر کنند، مگر چه می‌شود؟ ما را که از دارِ وجود بیرون نمی‌کنند. ما در محضر حق هستیم. خدا است که خدایی می‌کند. به من چه ربطی دارد. وظیفه سر جای خودش و باید فعالیت در اجتماع داشت و وظیفه است. من منکر این نیستم. حضرت امام رحمت‌الله‌علیه می‌فرمود: ما مأمور به وظیفه‌ایم نه نتیجه. من وظیفه‌ام را انجام داده‌ام. به بقیه و به نتیجه چه کار دارم. خدا از من وظیفه خواسته است نه نتیجه. خداوند می‌گوید: نتیجه را یا من می‌دهم یا نمی‌دهم؛ تو کار خودت را بکن! این نوع نگاه به مسائل، همۀ دغدغه و ناراحتی‌ها را می‌خواباند و آرامش می‌بخشد. 🔵 گردو شکستن در میدان جنگ! ✅ یکی از فرماندهان، در اوج جنگ و بمباران داشت گردو می‌شکست. یکی گفت: الان وقت گردو شکستن است؟ از زمین و آسمان آتش می‌بارد، تو داری گردو می‌شکنی؟ او فرمانده بود و برای اینکه آرامش را به دیگران منتقل کند، گردو می‌شکست تا بقیه آرام شوند. 🔵 رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست ✅ یکی از سرداران گفت: حاج‌قاسم به ما دستور داد به سمت نیروهای آمریکایی بروید و آنجا را فتح کنید. باید این کار را بکنید. توجه داشته باشید و یقین هم داشته باشید که آمریکایی‌ها شما را می‌زنند و شهید می‌شوید. این را به من گفت و ما با چند نیرو رفتیم. همین که رفتیم، آمریکا ما را زد و تمام تجهیزات ما منهدم شد. دشمن قانع شد و گمان کرد دیگر کاری از ما ساخته نیست. چند نیروی سوری همراه من بودند. ما زنده ماندیدم. من آمدم بیرون شروع به رقصیدن کردم! همۀ نیروها ترسیده بودند. اما همین که دیدند من دارم می‌رقصم، ترس‌شان ریخت و همراه من آمدند و آنجا را فتح کردیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 در مقابل هوای نفس بایست! ✅ امیال خاکی را باید به‌تدریج کم کرد. این موضوع
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 دل خوش دار که جدا نِئی از دلدار ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: حرم حضرت امام (ره) رفتم. اشراقی به من شد: «دل خوش دار که جدا نِئی از دلدار». این معنا به من القا شد که تمام دشمنان اسلام مانند آمریکا و اسراییل، هر کاری می‌خواهند بکنند، ولی «دل خوش دار که جدا نِئی از دلدار» و خدا خودش امور را به ‌دست دارد. البته این به معنای ترک وظیفه نیست. بلکه باید به وظیفه عمل کرد. اما این نوع نگاه، باعث می‌شود انسان آرامش پیدا کند. 🔵 بدون تشویش ✅ به لحاظ عملی هم یک نمونه بیان کنم. بنده‌خدایی شصت سال دائماً در تشویش بود. قلبش نیاز به عمل پیدا کرد. دکتر به او گفت: تو از این به بعد نباید هیچ دغدغه‌ای داشته باشی. بعد از آن دیگر خبری از آن تشویش‌ها نبود. اگر مثلاً بچه می‌افتاد در او اثری نداشت. باور کرده بود که باید مواظب خودش باشد. لذا خیلی آرام و عادی برخورد می‌کرد. این یک نوع کنش قلبی است که جلوی تشویش و اضطراب و دغدغه را می‌گیرد. گرچه انکار نمی‌کنم که گاهی دغدغه می‌آید و شیوه عبور از آن را باید یاد گرفت. 🔵 سحرِ بی‌دغدغه ✅ پس برای این که در سحر دغدغه نداشته باشیم: ۱. دغدغه‌های روز را به گونه‌ای نباشد که در سحر سرریز شود. ۲. برنامه را سنگین نکنیم. ۳. در وقت سحر، دغدغه افزوده برای خود درست نکنیم. مثل اینکه با گوشی به دنبال اخبار باشیم. وقتی آرامش ایجاد شود، کم‌کم ابواب سحر باز می‌شود. ✅ این سبک نشان می‌دهد که یک روش ویژه‌ای در سحرداری است؛ درست مانند آن کسانی که از نمازشان محافظت می‌کنند (باید از این وقت محافظت کرد). ✅ در ادامه حضرت استاد، درباره نفس مطمئنه توضیح داده است. در دروس اشارات، نمط نهم درباره نفس مطمئنه توضیح می‌دهند. در آنجا، بحث سکینه و فنا را توضیح می‌دهند که باید دل از تشویشات در بیاید. ✅ «نمی‌‏بينى كه حق سبحانه می‌‏فرمايد: أيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعى الى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّهً. فَادْخُلى في عِبادى. و ادْخُلى جَنَّتى‏. و در ربّ مضاف به خود هم تأمّل و دقّت بنما تا بيابى كه ربّ تو كيست و هر كس می‌گويد ربّى و يا ربّ. اين ربّ همان جدول وجودى هر كلمه نورى موجودى از ذرّه تا بيضا است كه از بحر بيكران وجود مطلق و صمد حق منشعب است. جدولى از بحر وجودى حسن‏ بی‌خبر از جدول و درياستى‏ و اين ارباب كلمات جزئيّه در راه استكمال‏‌اند كه به ربّ كامل مكمّل خود برسند كه‏ انَّ الى رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏. آن ارباب نهرهايند و اين ربّ رود نيل‏ قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّى لَنَفِدَا الْبَحْرُ قَبْلَ أنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّى وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (كهف: آیۀ ۱۱۰) »(رسالۀ نور علی نور، ص ۵۹). ✅ بحث سحر را به پایان می‌رسانیم. 🔵 نکته‌ای سلوکی ✅ اگر کسی نتوانست سحر را به هر شکلی آباد کند، حتماً یک بدیلی برایش بگذارد. حتی نفس بیداربودن در بین‌الطلوعین به همه لحاظ، حتی به لحاظ طبی خوب است؛ ولی جای دیگر آن را پر کند. برخی از اوقات شریعت چنین چیزی دارد. ✅ در قرآن گاهی روی شب تأکید شده است که منظور بین‌العشائین است. مخصوصاً این ایام که شب‌ها طولانی است، می‌شود در شب برنامه‌های دیگری گذاشت. ✅ کسانی را دیده‌ام که هر نمازشان با تعقیبات چهل و پنج دقیقه طول می‌کشد. ✅ اگر نتوانستید سحر را آباد کنید، هفته را آباد کنید: مانند شب جمعه و عصر جمعه. یا وقت زوال یا وقت عشائین یا وقت خواب. ولی بهترین وقت سحر است. اینها را می‌شود به صورت تقویتی یا بدیل داشت. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس سلام علیکم به اطلاع سروران گرامی می‌رساند، به مناسبت ایام فاطمیه دوم، دروس استاد یزدان‌پناه از روز سه شنبه ۷ دی‌ماه ۱۴۰۰ به مدت ده روز، تعطیل است.
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 برنامه سخنرانی حضرت استاد یزدان‌پناه در دهه دوم فاطمیه ▪️ صلی الله علیک ایتها الصدیقة الشهيدة همزمان با فرارسیدن ایام عزاداری ام‌ابیها حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیه، مجلس روضه و سخنرانی حضرت استاد یزدان‌پناه در شهرستان آمل برگزار می‌گردد. 🕌 مسجد رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: شهرستان آمل - میدان ۱۷ شهریور زمان: بعد از نماز صبح، سه‌شنبه ۷ دی‌ماه لغایت پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۰ 🕌 مسجد سادات نیاکی: شهرستان آمل - نیاکی محله زمان: بعد از نماز مغرب و عشاء، سه‌شنبه ۷ دی‌ماه لغایت شنبه ۱۱ دی‌ماه ۱۴۰۰ 🕌 مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام: شهرستان آمل - پایین بازار آمل زمان: یک‌شنبه ۱۲ دی‌ماه لغایت پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۰ 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri @nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مقامات فاطمه زهرا بی حد و حصر است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید زهرا را زهرا گفتند چون نوری بود از سوی خدا. نوری بود از سوی خدا که چشم ملائکه را می‌زد و از این نور دوازده امام پدید آمدن. این مقام باطنی فاطمه زهرا را اگر من بخواهم بگویم: آن نور بسط می‌کند و کل عالم را می‌گیرد. این حقیقت را در فاطمه زهرا بفهمید، همه جا جلوه زهرا است. همه آنچه در عالم می‌بینیم در امامان ریشه دارد و امامان ریشه دارن در فاطمه زهرا. در روایات آمده ما اهل بیت حجتیم بر مردم و فاطمه زهرا مادرمان حجت الله علی الحجج است. حجة الله علی الحجج یعنی از نور آن حضرت، نور ائمه منتشی شده است. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 355 (1400.10.4 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۵ (۱۰) (۴ دی‌ماه ۱۴۰۰/ ۲۰جمادی‌الاولی / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده آملی ✅ امسال به دلیل ارتحال حضرت علامه ذوالفنون حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه راجع به مکتب سلوکی ایشان بحث می‌کنیم. در عرفان در وادی عمل دربارۀ اسمای الهی سخن می‌گفتیم که این ضایعه رخ داد. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم اندیشه حضرت استاد گفته شود؛ به دلیل اینکه ایشان جزء برترین‌های حوزه هستند. حوزه هم در علم و هم در تهذیب، کف و سقفی دارد. ایشان در اوج علم و تهذیب بودند و به سطوح عالی رسیده و عینیت یافته بودند. چون این بزرگوار این مسیر را طی کرد و به اوج رسید، برای ما الگوی خوبی است. لذا شایسته است با بررسی مکتب سلوکی ایشان به دستوراتی که ایشان داده است یا خودشان اجرا کرده است بپردازیم. ✅ در جلسات قبل بیان کردیم که حضرت استاد می‌فرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» این بیان ایشان، مبنای واضحی دارد. به این معنا که ما باید به بزرگانی که رسیده‌اند نگاه کنیم و همان مسیر را طی کنیم. ایشان می‌فرمود: این بزرگان مانند ما «ضَرَبَ ضَرَبا» خوانده‌اند و سر از آنجا در آورده‌اند. این مسیر در حوزه جواب داده است. با همین سبک و روال حوزه که اساتید و الگوهایی پرورش داده، واقعاً کارساز است. اگر کسی با جدیت تن دهد، حوزه جوابگو است. گاهی اشتغالات و مشکلاتی برای ما پیش می‌آید، اما حوزه می‌تواند، این نقش را ایفا کند. ✅ بنده‌خدایی به یکی از اساتید اعتراض کرد. ایشان گفت: شما ده سال با من همراهی کن، بعد نتیجه‌اش معلوم می‌شود. کار سختی نیست و انجام‌شدنی است. ✅ وضعیت حضرت استاد به گونه‌ای نبود که از امکانات فراوان بهره‌مند باشند و در رفاه به سربرند. این‌گونه نبود. ایشان مانند سایر طلبه‌ها بود و گاهی فقط یک قرص نان می‌خرید و آن را نصف می‌کرد؛ نصف آن را صبح می‌خورد و نصف دیگر آن را عصر. این یک قرص نان همۀ غذایی بود که ایشان در طول روز می‌خوردند. با این وضعیت درس‌شان را ادامه دادند. وضعیت ما الان به این سبک نیست. این بزرگواران این‌گونه درس خواندند و رسیدند؛ ایشان می‌فرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» ✅ در جلسات قبل بیان شد کسانی که در مراحل نهایی هستند، آنها شیوه‌های ویژه‌ای دارند که یکی از آن راه‌ها این است که عرفان نظری خوانده باشند. راه‌های دیگری مانند توجه و مراقبه و بحث‌های دیگر وجود دارد که بیان نکردیم و نباید هم بگوییم. آن مباحث برای جای دیگر است. ✅ سپس به دستوراتی برای طلبه‌هایی که تازه شروع کرده‌اند، پرداختیم. ایشان یک قاعده کلی داشت: «تحصیل و طهارت». اگر تحصیل و طهارت را بسط دهیم شامل همۀ مباحث بعدی می‌شود. قرآن‌خواندن را بیان کردیم که باید روزی یک جزء بخوانیم. بحث بعدی حرف‌شنیدن و تحصیل علم مناسب (به ویژه معارف معنوی) بود که عرض کردیم. بحث دیگر آبادکردن سحر بود. موضوع بعد این بود که ما شب و روز در حال ساختن خود هستیم و علم و عمل انسان‌سازند. لذا نباید گناه مرتکب شویم و واجبات را باید انجام دهیم. آخرین بحث جلسه قبل دربارۀ سحر بود که به همان مقدار اکتفا می‌کنیم. بحث سحر خیلی مهم است. ایشان می‌فرمود: سحر راهبر انسان است. انسان سحر داشته باشد همه چیزش درست می‌شود. ایشان می‌فرمود: هر چه دارم از یُمن سحر دارم. 🔵 ۵. محاسبه و کشیک نفس ✅ پنجمین دستورِ حضرت استاد به همۀ طلبه‌ها محاسبۀ نفس بود. ایشان می‌فرمود: «محاسبۀ نفس داشته باشید.» مثلاً اگر به مؤمنی لبخندی زدم تا دلش را به‌دست بیاورم، بگویم «الحمدلله». اگر بداخلاقی کردم، از کردۀ خود پشیمان باشم. اگر محاسبه نکنیم و در شبانه‌روز وقتی را برای این کار اختصاص ندهیم، همه آنها جمع و تلنبار می‌شود؛ بدون اینکه متوجه باشیم. زمانی می‌رسد که احساس کدورت و کرختی می‌کنیم و نمی‌دانیم چرا. 🔵 هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ✅ حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم برای اینکه نشان دهد که گناهان صغیره با ما چه می‌کند، در یک صحرای بی آب و علف به اصحاب‌شان فرمودند بروید چوب (هیزم) جمع کنید. اصحاب گفتند: یارسول‌الله، در این بیابان چوبی نیست. حضرت فرمود: بروید هر چه پیدا کردید بیاورید، حتی اگر آن چوب کوچک باشد. بعد از اینکه اصحاب برگشتند، تلّی از چوب جمع شد. با اینکه در این بیابان چوبی نبود، ولی تلّی از چوب جمع شد. حضرت فرمود: «هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ». 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۵ (۱۰) (۴ دی‌ماه ۱۴۰۰/ ۲۰جمادی‌الاولی / شنبه) 🔴 بخش ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅«فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا يَكْتُبُ‌ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‌ وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْناهُ‌ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‌» (اصول کافی، جلد۲، صفحه ۲۸۸). ✅ ایشان به صورت عملی به اصحاب این مفهوم را منتقل کردند که این‌گونه گناهان ما جمع می‌شوند. ابتدا می‌بینیم خبری نیست. خیال می‌کنیم آدم خوبی هستیم، چون محاسبه نکردیم و مانند اصحاب جستجو نکردیم؛ اگر محاسبه کنیم آن تکه‌تکه‌ها جمع می‌شود. وقتی گناهان جمع شد، احساس کدورت می‌کنیم؛ دیگر قدرت پرواز نداریم؛ سبک‌بالی و نورانیت از ما گرفته می‌شود. خودمان هم احساس می‌کنیم. دل مایل نیست؛ حرف اثر نمی‌گذارد. در جای حساس هم که دل باید تکان بخورد، تکان نمی‌خورد. اندکی قساوت قلب آمده است. کسانی که زیاد گناه می‌کنند و می‌بینند گناه و خلاف است، در عین حال دائماً آن را انجام می‌دهند، چنین اشخاصی با این کار خودشان را بیچاره می‌کنند. 🔵 اولین چاره‌ ✅ گاهی می‌بینیم قدرت پرواز نداریم. البته گه‌گاهی به خاطر زمان خاص مانند سحر یا مکان خاص مانند زیارت حرم علی‌بن‌موسی‌الرضا صلوات‌الله‌علیهما، دل مایل به پرواز می‌شود. ولی دل همیشه آزاد نیست. کسانی که به کارهای روحی و معنوی مشغول‌اند، این امر برایشان مهم است که از نظر معنوی همیشه روبه‌راه باشند. احساس کنند دل زمخت نیست؛ کدر نیست. زمختیِ دل خیلی بد است. قلب ادبار و اقبال دارد. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ» (نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱۲). این مشکلی نیست. ولی آدم خودش احساس می‌کند که خیلی دست‌وپای قلبش بسته شده است و قدرت حرکت ندارد؛ کدروت می‌آورد. چارۀ این وضعیت چیست؟ اولین چاره‌اش «محاسبه» است. 🔵 محاسبۀ نفس را جدی بگیرید ✅ اولین چاره محاسبۀ نفس است که ببینیم چه خبر است. به همان روشی که حضرت رسول به اصحابش آموخت. ابتدا اصحاب گمان می‌کردند خبری نیست، ولی بعد از جستجو تلّی از هیزم جمع شد. در محاسبه هم همین‌طور است. ابتدا خیال می‌کنیم خبری نیست، ولی اگر اهل مداقه شویم، نکته‌های بسیاری به‌دست می‌آوریم و اوضاع روبه‌راه می‌شود. اوّلش چیست؟ محاسبه. این محاسبۀ نفس را جدی بگیرید. محاسبه یعنی از خودمان حسابرسی کنیم. 🔵 حسابرسی اجمالی و تفصیلی ✅ حسابرسی دو نوع است: ۱. اجمالی ۲. تفصیلی. حتی حسابرسی اجمالی هم مفید است. یعنی یک نگاه اجمالی به روز داشته باشیم که چه کارهایی کرده‌ایم. همین هم خیلی کمک می‌کند. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت من هنوز از مطایبه‌ای که کردم و حس کردم دل مؤمنی به درد آمد، درد می‌کشم. بعضی امور از جهتی خیلی کوچک است، مانند یک لبخند یا یک گوشۀ چشم. گاهی اینها برای ما خیلی واضح نیست. اما برای کسی که اهلش است، این امور برایش واضح است و درد می‌کشد و می‌فهمد با خودش چه کرده است. بنابراین اولین کاری که باید بکنیم این است که از کدورت خارج شویم و زمینه‌های منافر را برداریم. چارۀ آن هم حسابرسی است. 🔵 حسابرسی در کار خیر ✅ حسابرسی فقط در امور منفی و شر نیست. حسابرسی در کار خیر هم هست. آدم کار خوب را محاسبه کند، می‌بیند هم خودش را آباد کرده و هم دیگران را. مثلاً با دو کلمه از مؤمنی دفاع جانانه‌ای کرده است. وقتی این را می‌بیند با خود می‌گوید دفعۀ بعد هم این کار را انجام می‌دهم. محاسبه از این جهت خیلی کمک می‌کند. پس اولین کاری که باید داشته باشیم، محاسبه است. 🔵 از ما نيست ✅ امام کاظم صلوات‌الله‌علیه فرمود:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكى كرده است، از خدا زيادى آن را خواهد و اگر گناه و كار بدى كرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و به سوى او بازگشت كند (و توبه نمايد) (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳). این تعبیر امام کاظم صلوات‌الله‌علیه خیلی معنادار است که از ما نیست کسی که اهل محاسبۀ نفس خود نباشد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅«فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ هر وقت علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه می‌خواست از محاسبه سخن بگوید به این آیه اشاره می‌فرمودند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا داريد؛ و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است (حشر، آیۀ ۱۸). ببینید برای فردای خود چه می‌فرستید. 🔵 کشیک نفس ✅ حضرت استاد از این محاسبه به کشیک نفس تعبیر می‌کرد. کشیک نفس دو مرحله دارد: ۱. مراقبه ۲. محاسبه. حضرت استاد هر دو را می‌فرمود کشیک نفس. محاسبه‌کردن یعنی کشیکِ نفس را کشیدن. 🔵 نور یا نار؟ ✅ موظب باشیم با خودمان چه کار می‌کنیم و چه چیزی در حلقوم جان خود می‌ریزیم: نور یا نار؟ این واضح است که آدم می‌تواند خیلی چیزها را بفهمد. این طرح می‌گوید کشیک نفس خود را بکشید؛ اعمال را بو بکشید. یعنی باید مواظب باشید با خود چه کار می‌کنید. در روایات به این امر بسیار سفارش شده است. حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم: «حاسِبوا أنْفُسَكُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا»؛ پيش از آنكه مورد حسابرسى قرار گيريد، خود به حساب نفستان برسيد (میزان‌الحکمه، جلد۳، صفحه ۸۰). 🔵 بررسی روزانه ✅ شما بررسی روزانه داشته باشید، اگر کار خیری کردید، بگویید «الحمدلله». اگر کار خلافی کردید، استغفار کنید. بعضی از آقایان مشارطه هم را اضافه کرده‌اند، خوب است. اما مشارطه ریشه در محاسبه دارد. یعنی ما باید ابتدا اهل محاسبه باشیم و کشیک نفس را بکشیم تا بفهمیم با خود چه کار کرده‌ایم. ✅ ما در بحث «عمل مطلق» در عرفان در وادی عمل بیان کردیم که گاهی عمل آنقدر ریز و ظریف می‌شود که اصلاً به چشم نمی‌آید، ولی واقعاً عمل است. گاهی گوشۀ چشم است؛ گاهی نیت ما عمل است. ابتدا از امور عمیق شروع نکنید و از همین ظاهر شروع کنید. این کار را انجام دهید. چرا؟ چون آدم را منضبط می‌کند؛ آدم را تنظیم می‌کند؛ راه را گم نمی‌کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، پس از گذشت چند سال می‌گوییم چرا اینقدر کدر هستم. بعد می‌گوییم چرا من این‌گونه‌ام؟ چرا تکان نمی‌خورم؟ برای اینکه محاسبه نبوده است. این برنامه باشد، درست می‌شود. 🔵 نقش استغفار در محاسبه ✅ چند نمونه از شریعت می‌گویم که شریعت آن را اِعمال کرده است، ولی ما متوجه نیستیم. در برنامه‌ها آمده است و ما متوجه آن نیستیم. اما اگر کسی به آن توجه کند، می‌تواند از آن به عنوان محاسبه بهره ببرد. در دستورات شریعت به استغفار زیاد تأکید شده است. «عفواً» و «العفو» در شریعت بسیار آمده است. سرّ آن همین است. مثلاً به ما سفارش شده است که بعد از هر نماز به سجده برویم و از سه تا صد مرتبه «العفو» بگوییم. «عفواً عفواً» بگوییم. از امام کاظم صلوات‌الله‌علیه رسیده که ایشان تا هفده هزار مرتبه «عفواً عفواً» گفته‌اند. این فلسفه دارد. ✅ بعضی از کسانی که این کار را می‌کنند، قبل از اینکه «عفواً عفواً» بگویند، اولین حرفشان این است: این نماز ما که نماز نبود؛ نماز خواندیم، ولی این نماز لایق تو نبود. کسانی که نماز خوش می‌خوانند، می‌دانند نماز لایق خدا چیز دیگری است؛ این نیست. پس می‌گویند: «عفواً». بعضی‌ها جلوتر می‌روند و می‌گویند: خدایا، امروز نتوانستیم با تو ارتباط خوبی داشته باشیم، «عفواً». بعضی‌ها گناهان خود را برمی‌شمارند و «عفواً» می‌گویند. یکی از خوبی‌های متن دینی این است که وقتی این «عفواً» را قرار داد، معلوم نکرد برای چیست. مثلاً اگر کسی با دیگری برخورد بدی داشته است، در پایان نماز «عفواً» دارد. یعنی من در پیشگاه تو این کار را کردم و دارم نماز می‌خوانم «عفواً». این یک طرح است. ✅ در جای دیگر، در شریعت آمده است که در شب هفتاد مرتبه استغفار کنید. چرا هفتاد مرتبه استغفار؟ ابتدا همین استغفار است. اما در همین استغفار گنجانده شده است که بنشین و خطاهایت را یادآوری کن. البته استغفار سطوحی دارد که من الان به آن نمی‌پردازم. الان فقط در محاسبه از آن استفاده می‌کنم. در شریعت از ما خواسته شده است که وقتی را برای محاسبه درنظر بگیریم. امام کاظم صلوات‌الله‌علیه فرمود:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳). 🔵 آثار محاسبه ✅ وقتی شما محاسبه می‌کنید، این محاسبه شما را خوب می‌شوراند؛ محاسبه شما را دقیق می‌کند؛ محاسبه شما را خوب تصحیح می‌کند. ما خیلی از اعمال را متوجه نیستیم که داریم چه کار می‌کنیم؛ ولی بعد از محاسبه متوجه می‌شویم. بعد از محاسبه می‌فهمیم که عادت است. قبل از محاسبه حتی عادت‌های خود را متوجه نمی‌شدیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ هر وقت علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه می‌خواست از محاسبه سخن بگوید به این آی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 اولین جنگیدن ✅ بعد از محاسبه می‌فهمیم که عادت است. بعد می‌فهمیم از پس این عادت برآمدن سخت است. یعنی محاسبه می‌کند و می‌گوید درست است که من این خطا را مرتکب شدم، خدایا، این خطا را ببخش. ولی وقتی می‌بیند هر روز این خطا تکرار شده است، درمی‌یابد عادت است. همین که بفهمد عادت بدی دارد، اولین جنگیدن است. البته عادت خیر هم هست، ولی من عادت بد را می‌گویم. همین که یکی‌دو بار، صد بار درگیر می‌شود، آهسته‌آهسته از عادت کم می‌کند. بعد از مدتی از دست خودش خسته می‌شود. یعنی هر چه تلاش می‌کند، می‌بیند دوباره فردا همان عادت را انجام داده است. از دست آن خسته می‌شود و خستگی، بیزاری از خود می‌آورد. البته اینها در فضای سلوکیِ عقلانیِ درست است. 🔵 بیزاری از خود ✅ تا می‌گوییم بیزاری در بعضی افراد تبدیل می‌شود به اینکه اعتماد به نفس را از دست می‌دهند و هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند. اینها بی‌مورد و بی‌خود است. واقعیت و اصل مسئله این است که ما می‌خواهیم تصحیح کنیم و این‌گونه مسئله حل نمی‌شود. در نهج‌البلاغه آمده است: «مؤمن به خودش بدبین است و از خودش بیزار است». کسی که این حال‌وهوا را دارد وقتی کسی از او تعریف می‌کند، با خودش می‌گوید تو نمی‌دانی چه خبر است ؛ اگر می‌دانستی، این‌گونه تعریف نمی‌کردی. اینها به انسان کمک می‌کند تا از خودش بیزار شود. منظور من از بیزاری، بیزاری از بدی‌های خود است که موجب می‌شود در او عزمی پدید بیاید. این یکی از خاصیت‌های محاسبه است. 🔵 ندیدن خود ✅ تا شما محاسبه می‌کنید، بعد از مدتی درمی‌یابید که یک دسته عادات دارید که از آنها خلاصی ندارید. چون این این عادت بد را دارید و از پس آن برنمی‌آیید و استغفار می‌کنید و از خدا می‌خواهید و درست نمی‌شود، این باعث می‌شود نسبت به خدا شرمنده و نسبت به خود بیزار شوید. این نعمت کمی نیست. ندیدن خود خیلی مهم است. بعضی‌ها نداشته‌های خود را زیبا می‌بینند. «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»؛ [آنان‌] كسانى‌اند كه كوشش‌شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند (کهف، آیۀ ۱۰۴). ولی بعضی‌ها داشته‌های خود را زیبا نمی‌بینند. یک را محاسبه است که خیلی کمک می‌کند. محاسبه به بیزاری تبدیل می‌شود. اگر بیزاری ادامه یابد، یک عزمی پدید می‌آید که باید با عادت بد جنگید. این یک دسته کار بود. این کار یک نوع تیزبینی می‌آورد. بعد از مدتی همین کار یک تصحیح می‌آورد. 🔵 تصحیح عمل ✅ انسان در پیشگاه خدا نمی‌تواند دروغ بگوید. در پیشگاه خدا بگوید: خدایا، من این بدی را کردم؛ تو ببخش. وقتی زیاد به پیشگاه خدا می‌رود، گاهی تبدیل می‌شود به استردادِ از آن‌سو به خوبی «ایاک نستعین» و گاهی تبدیل می‌شود به شرمندگیِ بسیار از این‌سو و هر دو تبدیل می‌شود به تصحیح عمل. لذا برای محاسبه ارزش قائل شوید؛ ارج قائل شوید. بدانید که محاسبه خیلی اثر دارد. حضرت استاد می‌فرمود: شما کشیک نفس بکشید یعنی مواظب باشید. این کشیک نفس یک معنای خاصی هم دارد. اگر انسان بداند که این نفس چه باز‌ی‌هایی سر او درمی‌آورد، این خیلی فایده دارد. این یکی از فایده‌های محاسبه است. بنابراین، محاسبۀ نفس هم تصحیح می‌کند؛ هم انسان را دقیق می‌کند؛ هم بعد از مدتی مشاهده می‌کند همین محاسبه، موجب ارتباط با خدا شده است. اگر کسی کمی این را ادامه دهد، خود این یک نوع تقرب است. کسانی که این‌گونه عمل می‌کنند و از خدا می‌خواهند که خدایا خودت درست کن و از دست من برنمی‌آید، چه کنم، هر چه تلاش می‌کنم درست نمی‌شود، همین خیلی کمک می‌کند. 🔵 محاسبه در صحنۀ عمل ✅ اگر محاسبه ادامه پیدا کند، از محاسبه در یک زمان خاص در روز به محاسبه در صحنۀ عمل منتقل می‌شود. این یک ارزشی است که از محاسبه به‌دست می‌آید. بعضی‌ها برای محاسبه دفترچه دارند. حضرت استاد برای این کار دفترچه داشتند. اعمالی که انجام می‌دادند می‌نوشتند. بعد به خودشان نمره می‌دادند. آقازادۀ ایشان می‌گفت وقتی من نوجوان بودم، این دفترچه را دیده بودم. بعضی‌ها دفترچه ندارند؛ خودشان می‌دانند. اگر محاسبه به همین سبک ادامه پیدا کند، این محاسبه سر صحنۀ عمل می‌آید. این خیلی مهم است. به تعبیر دیگر، این نحوه محاسبه او را کشانده به محاسبه‌ها و مداقه‌هایِ لحظه‌به‌لحظه. اگر این‌طور شود، فایدۀ اصلی محاسبه محقق شده است. چون انسان می‌تواند همان‌جا تصحیح کند، نه اینکه بعداً تصحیح کند. همان سر صحنه عمل درست می‌کند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 اولین جنگیدن ✅ بعد از محاسبه می‌فهمیم که عادت است. بعد می‌فهمیم از پس ای
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 عالم ربانی و کیسه گچ ✅ یکی از علمای ربانی از جایی عبور می‌کرد؛ یک کارگر ساختمانی کیسۀ گچ را می‌تکاند. گچ، سر و صورت این عالم ربانی را فراگرفت. ایشان یک نگاه تندی به کارگر کرد و گفت نمی‌بینی من دارم رد می‌شوم؟ آن کارگر برای بار دوم هم آن گچ را تکاند. آن عالم یک نگاه تندی کرد و رفت. چند دقیقه بعد برگشت و به آن کارگر گفت: بیا منزل ما یک چایی بخور. یعنی احساس کرد این نگاه تندش مناسب نبود. او منتظر نماند تا شب شود و بعد محاسبه کند. همان‌جا فهمید که کارش باید اصلاح شود. شاید آن کارگر متوجه نبوده و گچ را تکانده است. بعدها آن کارگر مرید این عالم ربانی شد.چون دیده بود که چنین انسانی پیدا نمی‌شود؛ چنین برخوردی پیدا نمی‌شود. آن عالم ربانی محاسبه کرده که چرا باید یک خشم افزون بگیرم که نمی‌دانم درست بوده یا نه. حتی احتمال ‌داده که درست نبوده است، آن را تصحیح کرده است. ما اینها را می‌گوییم محاسبه را سر صحنه عمل آورده است. اگر کسی محاسبه را ادامه دهد، قبل از عمل هم این حالت را پیدا می‌کند. 🔵 اول درشت‌ها بعد ریز‌ها ✅ یکی از کارهایی که باید در محاسبه خیلی دقت کنیم این است که اول به موارد ریز نپردازیم. اول درشت‌ها را انتخاب کنیم. اگر به ریزها توجهی کنیم خوب است، ولی تأکید اصلی در محاسبه ابتدا بر روی درشت‌ها باشد. بعضی‌ها عادت‌های بد سنگینی دارند. اول از درشت‌ها آغاز کنند، ولی بعد از مدتی به‌ سمت ریزها بروند. بعد از ریز‌ها به نیت و اخلاص پیش بروند. برای خودش توضیح دارد. ابتدا درشت‌ها را انتخاب کنید و درشت‌ها را تصحیح کنید. ریز‌ها را در حد استغفار درست کنید که خدایا‌ اینها را ببخش. ولی اول درشت‌ها را درست کنید. چون بعضی اعمال که سنگین است، از آنجا باید شروع کرد. بعضی از اعمال که در ما خیلی اثر دارد، باید از آنجا شروع کرد. آنها را باید آهسته‌آهسته خُرد کرد. 🔵 اول محاسبۀ اجمالی ✅ نکته بعد این است که ابتدا محاسبه اجمالی کنید، یعنی خودتان را زیاد درگیر نکنید. من بعضی‌ها را می‌بینم که با محاسبه تفصیلی خودشان را خسته می‌کنند. محاسبۀ اجمالی یعنی به روز نگاه کنید که در مجموع چگونه گذشته است. امور کلی را بررسی کنید. بعد از مدتی که این شیوه را ادامه دهید، همین اجمال می‌شود تفصیل. چون شیوه را یاد گرفته‌اید و خسته هم نشده‌‌اید و همۀ اینها به چشم می‌آید و حتی تبدیل می‌شود به فهم مسئله در سر صحنۀ عمل. این امر بعدها به شما خیلی کمک می‌کند. 🔵 محاسبۀ باطنی ✅ این محاسبه اولاً اجمالی باشد و ثانیاً روی موارد درشت تأکید شود. در صورت ادامۀ محاسبه باید به سمت محاسبه‌های باطنی کشیده شوید. محاسبۀ باطنی یعنی چه؟ یعنی اخلاص من چگونه بوده است؛ در این کار چگونه به هستی نگاه کرده‌ام. گاهی یک خطور قلبی می‌آید یا یک اعتقادخیلی ضعیف در توحید یا کمتر از توحید به ذهن شما می‌آید و بر اساس آن تعامل می‌کنید. اینها بحث‌های درونی و باطنی است. حضرت آیت‌الله العظمی بهجت از آن تعبیر به «گناه معرفتی» می‌کردند. 🔵 چرا محاسبۀ نفس می‌کنی؟ ✅ محاسبۀ اعمال قلبی و نیت را بگذارید برای بعدها. ابتدا از «سطح» تصحیح را شروع کنید و آهسته‌آهسته سمت عمق بروید. به طوری عمل کنید که به شما فشار نیاید و با یک عقلانیت همراه باشد. کلاً در کارهایی از این دست، عقلانیت خیلی مهم است. قاعدۀ کلی این باشد: «چرا محاسبۀ نفس می‌کنی؟ برای تصحیح». نه اینکه از هم بپاشید؛ نه اینکه مشکلی ایجاد کنید؛ نه اینکه خسته شوید و رها کنید. این موارد را همیشه در کارهای عملی رعایت کنید. کسی که این کار را بکند در مراحل آخر به اینجا می‌رسد که خدا حتی خطورات قلبی را محاسبه می‌کند. «لِلهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دل‌هاى خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را به آن محاسبه مى‌كند؛ آنگاه هر كه را بخواهد مى‌بخشد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند و خداوند بر هر چيزى تواناست (بقره، آیۀ ۲۸۴). ✅ ابتدا کسی که حسد در دلش آمد، تا به گوشۀ چشم تبدیل نشده است، اشکالی ندارد و معفو است؛ یعنی تا وقتی به کسی حسد به گوشۀ چشم و زبان و عمل نرسیده معفو است. ولی بعدها حتی آن حسدی که در دل است و به مرحله زبان و حرف‌زدن و اقدام نرسیده، آن هم محاسبه می‌شود. اینها برای مراحل آخر است. اگر کسی محاسبه را ادامه دهد، به نتیجه رسیده است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 عالم ربانی و کیسه گچ ✅ یکی از علمای ربانی از جایی عبور می‌کرد؛ یک کارگر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش ششم 🔵 تشر به خود ✅ بعدها بر حسب محاسبه شرط کنید. از خودتان کار بکشید؛ به خوتان تشر بزنید. وقتی نفس راه نمی‌آید، به خودتان حرف بزنید؛ به خودتان بد بگویید؛ اما به نحو سلوکی و عاقلانه. این بدگفتن به خود این‌گونه نباشد که دست از عمل و اقدام بردارید. ما می‌خواهیم تصحیح کنیم؛ این‌گونه نمی‌شود. از خودتان بیزار شوید و آن را رها نکنید. 🔵 تکثیر و تعمیق خیر ✅ بعدها اگر در کار خیر محاسبه را ادامه دهید، کم‌کم محاسبه تکثیر خیر می‌کند و هم تعمیق خیر. یعنی کار خیر شما را زیاد می‌کند و توفیق پیدا می‌کنید. مثلاً در حال پیاده‌روی هستید، کودکی را می‌بینید، به او لبخندی بزنید و به او آرامش دهید. این کار سختی نیست. با همه می‌شود با احترام برخورد کرد. اینکه کار سختی نیست. این را تکثیر کن. در جایی انجام دادی و خوب بود، چرا دوباره آن را انجام نمی‌دهی؟ بعضی کارها مؤونه زیاد ندارد؛ تکثیر خیر است. بعد از مدتی تعمیق خیر است. تعمیق خیر همان بحث‌های باطنی است که بیان شد. یعنی ادامه دهید و به آن قانع نباشید. این چه خیری است؟ این خیر کجا و آن خیری که امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه انجام داده کجا؟ مثلاً در جهاد این‌گونه بگویید: درست است که هم من و هم امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه جهاد کردیم، ولی جهاد او کجا و جهاد من کجا؟ 🔵 نورانیت دل ✅ این، تعمیقِ خیر و نیت‌ها را بالابردن و خالص‌کردن عمل است. بالا می‌رود و به عمق هم می‌رسد. اگر کار خیر را این‌گونه انجام دهید، بعد از مدتی احساس می‌کنید سراپای شما نور شده است؛ سراپایتان لطف و صفا می‌شود و دیگر خبری از کدورتی که شما را زمین‌گیر می‌کند نیست. عمل صالح جان را نورانی می‌کند و نگذارید بدی بیاید و جان را زنجیر کند. اگر این دو را ادامه دهید، به نورانیت دل می‌رسید. ما به این نورانیت دل خیلی نیاز داریم. ما باید حساس باشیم و این را همیشه از خودمان بخواهیم که چرا دل اینقدر سنگین است؟ چرا اینقد دل کدر است؟ چرا دل قدرت پرواز ندارد؟ الحمدلله دل پرواز می‌کند. 🔵 منطق «الحمدلله» ✅ در کار خیر بعضی افراد دچار عُجب می‌شوند. با منطق «الحمدلله» باید عجب را درمان کرد. منطق «الحمدلله» یعنی همه (کمالات) را به خداوند سبحان نسبت دهیم. اگر این را انجام دهید، آن نتیجه‌ای که در خیر می‌خواهیم به دست می‌آید. 🔵 نورٌ علی نور ✅ محاسبه با ما چه کرده است؟ کشیک نفس کشیده‌ایم و خود را برای ابد خوش ساخته‌ایم. این مهم است. اگر این کار را کردید، خیلی از راه‌ها طی شده است. محاسبه با قرآن و سحر جمع شود، نورٌ علی نور می‌شود. ✅ امام کاظم صلوات‌الله‌علیه فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكى كرده است، از خدا زيادى آن را خواهد و اگر گناه و كار بدى كرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و به سوى او بازگشت كند (و توبه نمايد) (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳) (به نقل از هشت رساله، صفحه ۱۲۳). ✅ پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله: «لا يَكونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقينَ حَتّى يُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِالشَّريكِ شَريكَهُ فَيَعْلَمَ مِنْ اَيْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَلْبَسُهُ اَمِنْ حِلٍّ اَمْمِنْ حَرامٍ»؛ از تقواپيشگان نيست مگر كسى كه از خود سخت‌تر از حسابرسى شريك از شريك، حساب‌كشى كند و بداند كه خوراك، آشاميدنى و لباسش از كجا آمده، آيا از حلال است يا حرام؟ (مكارم الاخلاق، صفحه ۴۶۸). ✅ «بزرگان فرموده‌اند شب و روز یک بار محاسبه داشته باشید. در یک وقت معین به محاسبه بنشین و نفس را حساب بکش که روزت را به چه گذرانده‌ای. ببین که دخل و خرج روزانه‌ات چیست. اگر محاسن است، شاکر باش و در مقابخ تائب. مردِ حساب باش که دار دارِ حساب است. در نظام احسن یک ذره بی‌حساب نیست» (مجموعه مقالات، صفحه ۱۶۲). ✅ «دستور علامه طباطبایی به من سه چیز بود: ۱. مراقبه ۲. ادب مع‌الله ۳. محاسبه» (انسان و قرآن، صفحه ۷۲). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 356 (1400.10.18 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۶ (۱۱) (۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۰/ ۵جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی حضرت استاد حسن‌زادۀ آملی رحمت‌الله‌علیه در عرفان در وادی عمل به‌دلیل ضایعۀ اسفناکِ ارتحال علامۀ ذوالفنون حضرت استاد حسن‌زادۀ آملی رحمت‌الله‌علیه، به مکتب سلوکی ایشان می‌پردازیم. برخی از بزرگان حوزه می‌توانند الگوی کاملی برای طلاب باشند و ما باید از آنها خیلی درس بگیریم؛ چون راهِ رفته‌ای است که به عینیت و به اوج رسیده است؛ آنچه به عنوان کمال معنوی و حوزوی می‌شناسیم، در برخی به اوج نشسته است. عملاً در کار علمی قَدَر و در کار معنوی بسیار قوی هستند و آنها می‌توانند الگو باشند. لذا خوب است که شیوه زندگی این بزرگان مورد بررسی قرار گیرد. ✅ حضرت استاد حسن‌زادۀ آملی رحمت‌الله‌علیه از این دست افراد بودند. از لحاظ کار علمی بی‌نظیر بودند؛ یعنی مانند ایشان نمی‌توان پیدا کرد. ایشان ذوالفنون بودند و هر بحثی مطرح می‌کردند، بی‌نظیر بود. ما وقتی درس هیئت ایشان می‌رفتیم، حیرت‌زده می‌شدیم که یک درس جَنبی و این همه کار و تحقیق و مطالعه. در فلسفه و اسفار و عرفان و تفسیر هم همین‌طور بودند. حتی در کارهای فقهیِ ایشان که اِبراز نشد، ایشان صاحب رساله بودند، ولی آن را چاپ نکردند. این‌گونه با جدیت کار کردند؛ در لغت و در ادبیات و در شعر ایشان قَدَر بودند. به لحاظ روحی معرفتی هم بی‌نظیر بودند؛ واقعاً بی‌نظیر بودند. انسان احساس می‌کند که تمام عمرش را برای کار معرفتی و سلوکی صرف کرده است، درحالی‌که کار علمی هم کرده‌اند. چگونه اینها را با هم جمع کرده است، امر عجیبی است. ✅ ایشان به برخی از نزدیکانشان فرموده بودند: کار مراقبه‌ام بیست است. در عین حال به صورت سنگین کار علمی هم می‌کردند. ما الان مقداری کار علمی می‌کنیم، از کار سلوکی می‌افتیم و اگر کمی کار سلوکی کنیم، از کار علمی می‌افتیم. ولی ایشان خیلی خوب اینها را با هم جمع کرده بود. ایشان در روز چندین ساعت کار معنوی می‌کردند؛ در عین حال روزی دوازده ساعت و بلکه بیشتر هم کار علمی می‌کردند. چنین بزرگواری می‌تواند برای ما الگو باشد. 🔵 چند دستورالعمل ✅ قاعدۀ کلی ایشان تحصیل و طهارت بود. بعد می‌فرمودند: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» یک دستور ایشان این بود که ما شب و روز داریم، خود را می‌سازیم. مواظب محرمات و واجبات باشید. مواظب دستورات شریعت باشید. ✅ قرآن کتاب انسان‌سازی است؛ بر اساس آن شب و روزتان را بسازید. لذا ایشان نه تنها واجبات و از محرمات دوری‌کردن، بلکه در کنارش دستورات دقیق‌تر و عمیق‌تر را از دستورات شریعت در می‌آوردند. ✅ دستور دیگر ایشان خواندن یک جزء قرآن در روز بود. دستور دیگر ایشان تحصیل علم مناسب بود که باید حرف شنید. دستور بعدی آبادکردن سحر بود. دستور آخر محاسبه و کشیک نفس بود که به آنها پرداختیم. چند نکتۀ ریز در باب مکتب سلوکیِ ایشان مانده است تا برسیم به اصولِ مکتب سلوکی ایشان. تقریباً عمده دستورات ایشان در رسالۀ لقاءالله آمده است. 🔵 دائم‌الوضو بودن ✅ حضرت استاد نسبت به دائم‌الوضو بودن تأکید داشتند؛ هم در کارهای علمی و هم در کارهای روحی و عبادی. این خیلی مشخص است. ایشان بر این امر تأکید می‌کردند. حتی برای درس‌های بالاتر، شرط می‌کردند که در این دروس باید با وضو باشید . 🔵 اثر باطنی وضو ✅ در شریعت آمده است، اصل وضوگرفتن ظاهری که می‌شناسیم که صورت و دست و پا که شُسته و مسح می‌شود، این سطح وضو است. ولی در شریعت، فلسفه این را زمینۀ طهارت باطنی می‌داند. یعنی اصل وضوگرفتن خاصیتش این است. همین وضوی ظاهری، اثری دارد که اثرش در شریعت به گونه‌ای گفته شده است که باعث پاک‌شدن دل می‌شود. مانند اینکه همین‌طور که صورت را شست‌وشو می‌دهیم، دل را هم شست‌وشو ‌دهیم. شستن دل چگونه است، همین حالت را باید پیدا کنید. در عرفان در وادی عمل، در بحث نماز روایات وضو را آوردیم و در کتاب اسرار نماز آمده است. ✅ در آن روایت آمده است: اصل وضو این است که گناه شما کم می‌شود. با وضو گناهانتان را برطرف می‌کنید؛ با وضو گناه را شست‌وشو می‌دهید. وضوگرفتن برای برطرف‌کردن کدورت است. ابتدا گناه و بعد از آن گناهان باطنی‌تر و کدورت‌های باطنی برطرف می‌شود. 🔵 شروع از سطح و رفتن به باطن ✅ وضو نور است و وضو بر وضو، نورٌ علی نور است. شریعت خیلی خوب عمل می‌کند. در نماز، شریعت از ظاهر شروع می‌کند. طهارت باشد و رو به قبله تکبیر بگو و حمد و سوره بخوان. ولی به‌تدریج ما را بالا می‌بَرَد تا توجه به حق باشد؛ «الله فی قبلة المصلی» بعد می‌گوید: حضور قلب مهم است. قبولی نماز به حضور قلب است و کم‌کم بالا می‌برد. شریعت از سطح شروع می‌کند، چون اگر از باطن شروع کند، باعث زحمت می‌شود. اگر شریعت از ابتدا حضور قلب را شرط کند، مردم گرفتار می‌شوند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۶ (۱۱) (۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۰/ ۵جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 نماز شما نماز نیست! ✅ بنده‌خدایی می‌گفت نمی‌توانم نماز بخوانم. گفتم: چرا؟ گفت: من نمی‌توانم سورۀ حمد بخوانم. گفتم: چرا؟ گفت: هر چه تلاش می‌کنم نمی‌توانم. گفتم: چطور؟ گفت: بنده‌خدایی گفته است: شما اگر می‌خواهید سوره حمد را بخوانید و توجه به حقیقت عالَم نداشته باشید و تکلم حقیقی با حضرت حق را ندانید، این نماز شما نماز نیست. بعد از شنیدن این مطلب من هر چه تلاش می‌کنم می‌بینم جور در نمی‌آید و نمی‌شود. ابتدا از او خواستم سورۀ حمد را بخواند، راحت خواند. گفتم: تو اینقدر خوب می‌خوانی، چرا می‌گویی نمی‌توانم بخوانم؟ گفت: آن آقا این‌طور گفته است. به او گفتم: ایشان درست گفته است و در جای خودش درست است، ولی این مطلب برای سطح شما نیست. تو از اینجا شروع کن؛ اول نماز بگو «یاالله» بگو «یا خدا». بعد بگو «الله اکبر». برای شروع این‌گونه بگو. یک توجه مختصر در گفتن «یالله» داشته باش. برای ابتدا همین قدر کافی است. ✅ اگر شریعت آن نماز با توجه را از ما می‌خواست، همه بیچاره می‌شدند و از ظهر تا غروب نمی‌توانستند یک نماز بخوانند! شریعت این کار را نمی‌کند. خداوند حکیم است و حکیم این‌گونه عمل نمی‌کند. شریعت به‌تدریج افراد را بالا می‌برد و قفل جان باز می‌شود. لذا شریعت همیشه از سطح شروع می‌کند. یعنی از بدن و ظاهر و از عالم ماده شروع می‌کند تا به بطن و روح و جان برساند. این سطح که می‌گویم، تعریض منفی نیست، بلکه مراحلی است که شریعت به‌تدریج از آنجا شروع می‌کند تا به حقیقت برساند. 🔵 چرا از ظاهر؟ ✅ چرا شریعت از ظاهر شروع می کند؟ چون ما سطح اول را راحت‌تر درک و عمل می‌کنیم. مثلاً اگر به ما بگویند این کتاب را از اینجا بردار و آنجا بگذار، راحت این کار را انجام می‌دهیم؛ ولی اگر بگویند به این کتاب فکر نکن، این کار کمی سخت می‌شود. شریعت از سطح شروع می‌کند تا اینکه انسان با تمرین به‌تدریج از سطح اوج بگیرد. تمام دستورات شریعت از بُطنان عرش آمده است و برای اینجا نیست. چون از بُطنان عرش آمده است، عمق‌های فراوان دارد. ✅ اصل نماز برای احوال رسول‌الله در شب معراج است که آنجا به غشوه دچار شد و عظموت حق را دید و به رکوع رفت و این ذکر «سُبْحٰانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ» را گفت. اصل نماز آن است. اما ما هم یک «سُبْحٰانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ» می‌گوییم؛ الحمدلله. همین هم خوب است و تبرک و تشرف حاصل شده و این لب و دهان متبرک شده است. ✅ بنده‌خدایی روزه گرفته بود و با خدا این‌گونه صحبت می‌کرد: خدایا، من روزه نگرفتم! به حق این دهان و شکمی که روزه گرفته، من توجه کردم! این حرف خوبی است. درست است که من روزه نتوانستم بگیرم، ولی نورانیت حاصل شده است. مُهر حضرت ختمی بر آن خورده شده است. 🔵 ریشه در عرش ✅ وضو ریشه دارد. ریشه وضو در عرش است که از ساق عرش آبی نازل شد و رسول‌الله با آن آب وضو گرفت. آن آب و شست‌وشوی آنجا معنای خاصی دارد و همان وضو در اینجا این وضوی ظاهری شده است. ✅ اصل وضو برای حذف گناهان است و واقعاً هم اثر دارد. اصل طهارت با وضو، باعث پاکی از گناه می‌شود. وقتی همین اعضای بدن را شست‌وشو می‌دهیم برای این است که بگوییم: می‌خواهم به پیشگاه خدا بروم و در پیشگاه او باید پاک باشم. از سطح شروع می‌کند، حتی اگر بگویید نماد یا حقیقت در سطح اول است، درست است. و باید از همین جا شروع شود. وقتی این کار را ادامه می‌دهید، نورانیتی در دل ایجاد می‌شود. همین سطح اول پس از مدتی نورانیت می‌آورد. 🔵 جفا به خدا ✅ دوامِ وضو انسان را به یک مقام قدسی و طهارت باطنی و نورانیت می‌کشاند. حضرت استاد این روایت را انتخاب کرده است که «هر کس حدثی از او سر زد و وضو نگیرد، به منِ خدا جفا کرده است». باید دستور وضو را جدی گرفت. البته قیودی دارد که این قیود را توضیح خواهم داد. ✅ حضرت استاد در رساله لقاءالله برای سائر الی الله دستوراتی را بیان می‌کنند. اولین دستور دربارۀ قرآن و دومین دستور راجع به وضو است. ✅ «روى‏ الديلمي‏ رضوان‌اللّه‌عليه في الموضعين من كتابه إرشاد القلوب أحدهما في أواخر الباب الثالث عشر و ثانيهما في أواخر الباب العشرين عن النّبي صلى‌اللّه‌عليه‌وآله قال: قال اللّه تعالى: من أحدث و لم يتوضّأ فقد جفاني؛ و من أحدث و توضّأ و لم يصلّ ركعتين فقد جفاني؛ و من صلّى ركعتين و لم يدعني فقد جفاني و من أحدث و توضّأ و صلّى ركعتين و دعانى فلم أجبه فيما يسأل من أمر دينه و دنياه‏ فقد جفوته و لست بربّ جاف». (رساله لقاء‌الله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲). ✅ وضو نور است. حقیقتِ حقایق شرعی این‌گونه است که از یک سطح شروع می‌شود، ولی عمق عجیبی دارد و انسان را بالا می‌برد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 نماز شما نماز نیست! ✅ بنده‌خدایی می‌گفت نمی‌توانم نماز بخوانم. گفتم: چرا؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ارتقا به ساحت بالا ✅ «و اعلم يا حبيبى أنّ الوضوء نور و الدوام على الطهارة سبب لارتقائك إلى عالم القدس. و هذا الدّستور العظيم النفع مجرّب عند أهله جدّا فعليك بالمواظبة عليها ثمّ عليك بعلوّ الهمّة و كبر النفس فاذا صليت الركعتين فلا تسأله تبارك و تعالى إلّا ما لا يبيد و لا ينفد و لا يفنى فلا تطلب منه إلّا إيّاه»(رساله لقاء‌الله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲). وضو سبب ارتقای انسان به ساحت بالا است. 🔵 بایدها و نبایدهای وضو ✅ در وضو چند نکته را باید رعایت کرد. در وضو باید این حال و حس پاکی در انسان ایجاد شود که من در حال پاک‌شدن هستم. این پاک‌شدن و به پیشگاه خدا رفتن را باید تأکید کرد. اگر این‌گونه باشد، انسان احساس می‌کند که وقتی وضو ندارد، گویا چیزی کم دارد. ✅ برخی برای دائم‌الوضو بودن به خودشان فشار می‌آورند. مثلاً کم غذا می‌خورند و کمتر به بیت‌الخلاء می‌روند. این کارها را نکنید. ابتدا در همه حال با وضو نباشید. شاید این کار برای همه سخت باشد. دائم‌الوضو بودن را به‌تدریج شروع کنید. مثلاً اگر ابتدا توان شما یک ساعت با وضو بودن است، از همین یک ساعت شروع کنید. وقتی می‌خواهید بخوابید، وضو بگیرید؛ وقتی از خواب بیدار می‌شوید، وضو بگیرید؛ وقتی مطالعه می‌کنید، وضو بگیرید. ✅ بعضی از بزرگان بدون وضو سراغ روایات و کتب تفسیری و معارفی و فقهی و اصولی نمی‌روند. کم‌کم آغاز کنید؛ زیاد سخت نگیرید. این موضوع از جانب شریعت واجب نشده است، اما اگر می‌توانید کاری را انجام دهید و با وضو باشید، وضو بگیرید. این‌طور هم نباشد که برای دائم‌الوضو بودن به بدنتان فشار بیاورید و به بیت‌الخلا نروید و مزاج‌تان به هم بریزد. مزاج را نباید به هم ریخت. این بدن را باید سالم نگه داشت. بعضی مواقع به‌دلیل جسمانی نمی‌توان دائم‌الوضو بود. در این وضعیت می‌توان تیمم کرد. این کار سختی نیست. 🔵 هر لحظه با طهارت ✅ درباره معروف کرخی می‌گویند: وقتی بیت‌الخلاء می‌رفت تا برسد به جایی که وضو بگیرد، تیمم می‌کرد تا همین قدر هم بی‌طهارت نباشد. به او می‌گفتند چرا برای زمان اندک تا برسی به آب، تیمم می‌کنی؟ او می‌گفت: اگر خدا در این زمان که می‌خواهم بروم تا وضو بگیرم، جانم را بگیرد، اگر بدون طهارت باشم، چه کار کنم. پس من تا رسیدن به آن آب تیمم می‌کنم. ✅ بنده‌خدایی در شب بیدار می‌شد و حال وضوگرفتن نداشت. یک تیمم می‌کرد و دوباره می‌خوابید! این کارها را نکنید. من فقط کارهای آنها را می‌گویم. اصل این باشد که وضو بگیرید؛ ولی اگر امکانش نبود، تیمم کنید. با این مداومت بر طهارت می‌خواهیم به اینجا برسیم که خوش نداریم در پیشگاه خدا بدون طهارت باشیم؛ نمی‌خواهیم بدون طهارت رو به قبله بنشینیم. ابتدا زیاد فشار نیاورید؛ اگر یک ساعت می‌توانید با وضو باشید، همین یک ساعت خوب است و بعد آن را افزایش دهید. 🔵 سریع وضو بگیرید ✅ خیلی کُند وضو نگیرید؛ سریع بگیرید. در عین حال تدابیر بهداشتی را هم مراعات کنید. مثلاً اگر کسی سردمزاج است، لازم نیست با آب سرد وضو بگیرد، در عین حال سریع هم آب وضو را خشک کند. 🔵 پرخوری نکردن ✅ اول حلال‌خوردن، بعد طیب‌خوردن و بعد پرخوری نکردن است. حلال‌خوردن واضح است. اما طیب‌خوردن؛ ای کاش کتب طبی که در فضای طلبگی ما است می‌خواندیم تا طیب‌خوردن را یاد می‌گرفتیم. قرار نیست خیلی وجهی بپردازیم که طیب و خوب بخوریم؛ فقط دانستن می‌خواهد. غذا می‌خوریم، ولی نمی‌دانیم سرد است؛ گرم است؛ و بدن به زحمت می‌افتد. طیب یعنی جوری که مناسب بدن باشد. در ادبیات فرهنگی و دینی ما هست. باید غذا خوردن هایمان را تنظیم کنیم. ✅ مورد بعدی به اندازه خودرن و پرخوری نکردن است. گاهی عادت‌های خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی باعث می‌شود که پرخوری صورت بگیرد. معیاری وجود دارد که باید به آن توجه کرد. 🔵 قساوت قلب با پرخوری ✅ پرخوری قساوت قلب می‌آرود و روزِمان شب و شبِمان روز می‌شود و باعث می‌شود که حال معنوی برای انسان به‌وجود نیاید. چرا؟ چون روح همتش می‌شود هضم غذا. وقتی غذای سنگینی خورده می‌شود، همۀ توجه روح به سمت هضم غذا می‌رود. مثلاً اگر غذای سنگین بخوریم، نمی‌توانیم کار علمی کنیم. درست مثل اینکه انسانی مریض شود، روح در صدد تدبیر مریضی است. وقتی پرخوری تداوم می‌یابد، قساوت قلب می‌آورد. قساوت هم که بیاید، راهِ رفتن به آسمان و ملکوت بسته می‌شود. 🔵 روح را به سمت پایین نکشید ✅ ما هیچ روزی را نباید از دست دهیم. هر روز انسان باید سعی کند، مراحلی که او را به سمت آبادانی و نشاط می‌کشاند، داشته باشد. نباید روح را به سمت پایین‌تر بکشانیم. قاعده این است؛ نه اینکه زندگی نکنیم و غذا نخوریم. بعضی‌ها که غذا خیلی کم می‌خورند، کارشان نادرست است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸