نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 355 (1400.10.4 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۵۵ (۱۰) (۴ دیماه ۱۴۰۰/ ۲۰جمادیالاولی / شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ امسال به دلیل ارتحال حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه راجع به مکتب سلوکی ایشان بحث میکنیم. در عرفان در وادی عمل دربارۀ اسمای الهی سخن میگفتیم که این ضایعه رخ داد. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم اندیشه حضرت استاد گفته شود؛ به دلیل اینکه ایشان جزء برترینهای حوزه هستند. حوزه هم در علم و هم در تهذیب، کف و سقفی دارد. ایشان در اوج علم و تهذیب بودند و به سطوح عالی رسیده و عینیت یافته بودند. چون این بزرگوار این مسیر را طی کرد و به اوج رسید، برای ما الگوی خوبی است. لذا شایسته است با بررسی مکتب سلوکی ایشان به دستوراتی که ایشان داده است یا خودشان اجرا کرده است بپردازیم.
✅ در جلسات قبل بیان کردیم که حضرت استاد میفرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» این بیان ایشان، مبنای واضحی دارد. به این معنا که ما باید به بزرگانی که رسیدهاند نگاه کنیم و همان مسیر را طی کنیم. ایشان میفرمود: این بزرگان مانند ما «ضَرَبَ ضَرَبا» خواندهاند و سر از آنجا در آوردهاند. این مسیر در حوزه جواب داده است. با همین سبک و روال حوزه که اساتید و الگوهایی پرورش داده، واقعاً کارساز است. اگر کسی با جدیت تن دهد، حوزه جوابگو است. گاهی اشتغالات و مشکلاتی برای ما پیش میآید، اما حوزه میتواند، این نقش را ایفا کند.
✅ بندهخدایی به یکی از اساتید اعتراض کرد. ایشان گفت: شما ده سال با من همراهی کن، بعد نتیجهاش معلوم میشود. کار سختی نیست و انجامشدنی است.
✅ وضعیت حضرت استاد به گونهای نبود که از امکانات فراوان بهرهمند باشند و در رفاه به سربرند. اینگونه نبود. ایشان مانند سایر طلبهها بود و گاهی فقط یک قرص نان میخرید و آن را نصف میکرد؛ نصف آن را صبح میخورد و نصف دیگر آن را عصر. این یک قرص نان همۀ غذایی بود که ایشان در طول روز میخوردند. با این وضعیت درسشان را ادامه دادند. وضعیت ما الان به این سبک نیست. این بزرگواران اینگونه درس خواندند و رسیدند؛ ایشان میفرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند.»
✅ در جلسات قبل بیان شد کسانی که در مراحل نهایی هستند، آنها شیوههای ویژهای دارند که یکی از آن راهها این است که عرفان نظری خوانده باشند. راههای دیگری مانند توجه و مراقبه و بحثهای دیگر وجود دارد که بیان نکردیم و نباید هم بگوییم. آن مباحث برای جای دیگر است.
✅ سپس به دستوراتی برای طلبههایی که تازه شروع کردهاند، پرداختیم. ایشان یک قاعده کلی داشت: «تحصیل و طهارت». اگر تحصیل و طهارت را بسط دهیم شامل همۀ مباحث بعدی میشود. قرآنخواندن را بیان کردیم که باید روزی یک جزء بخوانیم. بحث بعدی حرفشنیدن و تحصیل علم مناسب (به ویژه معارف معنوی) بود که عرض کردیم. بحث دیگر آبادکردن سحر بود. موضوع بعد این بود که ما شب و روز در حال ساختن خود هستیم و علم و عمل انسانسازند. لذا نباید گناه مرتکب شویم و واجبات را باید انجام دهیم. آخرین بحث جلسه قبل دربارۀ سحر بود که به همان مقدار اکتفا میکنیم. بحث سحر خیلی مهم است. ایشان میفرمود: سحر راهبر انسان است. انسان سحر داشته باشد همه چیزش درست میشود. ایشان میفرمود: هر چه دارم از یُمن سحر دارم.
🔵 ۵. محاسبه و کشیک نفس
✅ پنجمین دستورِ حضرت استاد به همۀ طلبهها محاسبۀ نفس بود. ایشان میفرمود: «محاسبۀ نفس داشته باشید.» مثلاً اگر به مؤمنی لبخندی زدم تا دلش را بهدست بیاورم، بگویم «الحمدلله». اگر بداخلاقی کردم، از کردۀ خود پشیمان باشم. اگر محاسبه نکنیم و در شبانهروز وقتی را برای این کار اختصاص ندهیم، همه آنها جمع و تلنبار میشود؛ بدون اینکه متوجه باشیم. زمانی میرسد که احساس کدورت و کرختی میکنیم و نمیدانیم چرا.
🔵 هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ
✅ حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای اینکه نشان دهد که گناهان صغیره با ما چه میکند، در یک صحرای بی آب و علف به اصحابشان فرمودند بروید چوب (هیزم) جمع کنید. اصحاب گفتند: یارسولالله، در این بیابان چوبی نیست. حضرت فرمود: بروید هر چه پیدا کردید بیاورید، حتی اگر آن چوب کوچک باشد. بعد از اینکه اصحاب برگشتند، تلّی از چوب جمع شد. با اینکه در این بیابان چوبی نبود، ولی تلّی از چوب جمع شد. حضرت فرمود: «هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۵ (۱۰) (۴ دیماه ۱۴۰۰/ ۲۰جمادیالاولی / شنبه) 🔴 بخش ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅«فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا يَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» (اصول کافی، جلد۲، صفحه ۲۸۸).
✅ ایشان به صورت عملی به اصحاب این مفهوم را منتقل کردند که اینگونه گناهان ما جمع میشوند. ابتدا میبینیم خبری نیست. خیال میکنیم آدم خوبی هستیم، چون محاسبه نکردیم و مانند اصحاب جستجو نکردیم؛ اگر محاسبه کنیم آن تکهتکهها جمع میشود. وقتی گناهان جمع شد، احساس کدورت میکنیم؛ دیگر قدرت پرواز نداریم؛ سبکبالی و نورانیت از ما گرفته میشود. خودمان هم احساس میکنیم. دل مایل نیست؛ حرف اثر نمیگذارد. در جای حساس هم که دل باید تکان بخورد، تکان نمیخورد. اندکی قساوت قلب آمده است. کسانی که زیاد گناه میکنند و میبینند گناه و خلاف است، در عین حال دائماً آن را انجام میدهند، چنین اشخاصی با این کار خودشان را بیچاره میکنند.
🔵 اولین چاره
✅ گاهی میبینیم قدرت پرواز نداریم. البته گهگاهی به خاطر زمان خاص مانند سحر یا مکان خاص مانند زیارت حرم علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما، دل مایل به پرواز میشود. ولی دل همیشه آزاد نیست. کسانی که به کارهای روحی و معنوی مشغولاند، این امر برایشان مهم است که از نظر معنوی همیشه روبهراه باشند. احساس کنند دل زمخت نیست؛ کدر نیست. زمختیِ دل خیلی بد است. قلب ادبار و اقبال دارد. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میفرماید: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۲). این مشکلی نیست. ولی آدم خودش احساس میکند که خیلی دستوپای قلبش بسته شده است و قدرت حرکت ندارد؛ کدروت میآورد. چارۀ این وضعیت چیست؟ اولین چارهاش «محاسبه» است.
🔵 محاسبۀ نفس را جدی بگیرید
✅ اولین چاره محاسبۀ نفس است که ببینیم چه خبر است. به همان روشی که حضرت رسول به اصحابش آموخت. ابتدا اصحاب گمان میکردند خبری نیست، ولی بعد از جستجو تلّی از هیزم جمع شد. در محاسبه هم همینطور است. ابتدا خیال میکنیم خبری نیست، ولی اگر اهل مداقه شویم، نکتههای بسیاری بهدست میآوریم و اوضاع روبهراه میشود. اوّلش چیست؟ محاسبه. این محاسبۀ نفس را جدی بگیرید. محاسبه یعنی از خودمان حسابرسی کنیم.
🔵 حسابرسی اجمالی و تفصیلی
✅ حسابرسی دو نوع است: ۱. اجمالی ۲. تفصیلی. حتی حسابرسی اجمالی هم مفید است. یعنی یک نگاه اجمالی به روز داشته باشیم که چه کارهایی کردهایم. همین هم خیلی کمک میکند.
✅ بندهخدایی میگفت من هنوز از مطایبهای که کردم و حس کردم دل مؤمنی به درد آمد، درد میکشم. بعضی امور از جهتی خیلی کوچک است، مانند یک لبخند یا یک گوشۀ چشم. گاهی اینها برای ما خیلی واضح نیست. اما برای کسی که اهلش است، این امور برایش واضح است و درد میکشد و میفهمد با خودش چه کرده است. بنابراین اولین کاری که باید بکنیم این است که از کدورت خارج شویم و زمینههای منافر را برداریم. چارۀ آن هم حسابرسی است.
🔵 حسابرسی در کار خیر
✅ حسابرسی فقط در امور منفی و شر نیست. حسابرسی در کار خیر هم هست. آدم کار خوب را محاسبه کند، میبیند هم خودش را آباد کرده و هم دیگران را. مثلاً با دو کلمه از مؤمنی دفاع جانانهای کرده است. وقتی این را میبیند با خود میگوید دفعۀ بعد هم این کار را انجام میدهم. محاسبه از این جهت خیلی کمک میکند. پس اولین کاری که باید داشته باشیم، محاسبه است.
🔵 از ما نيست
✅ امام کاظم صلواتاللهعلیه فرمود:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكى كرده است، از خدا زيادى آن را خواهد و اگر گناه و كار بدى كرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و به سوى او بازگشت كند (و توبه نمايد) (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳). این تعبیر امام کاظم صلواتاللهعلیه خیلی معنادار است که از ما نیست کسی که اهل محاسبۀ نفس خود نباشد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅«فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ هر وقت علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه میخواست از محاسبه سخن بگوید به این آیه اشاره میفرمودند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد؛ و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است (حشر، آیۀ ۱۸). ببینید برای فردای خود چه میفرستید.
🔵 کشیک نفس
✅ حضرت استاد از این محاسبه به کشیک نفس تعبیر میکرد. کشیک نفس دو مرحله دارد: ۱. مراقبه ۲. محاسبه. حضرت استاد هر دو را میفرمود کشیک نفس. محاسبهکردن یعنی کشیکِ نفس را کشیدن.
🔵 نور یا نار؟
✅ موظب باشیم با خودمان چه کار میکنیم و چه چیزی در حلقوم جان خود میریزیم: نور یا نار؟ این واضح است که آدم میتواند خیلی چیزها را بفهمد. این طرح میگوید کشیک نفس خود را بکشید؛ اعمال را بو بکشید. یعنی باید مواظب باشید با خود چه کار میکنید. در روایات به این امر بسیار سفارش شده است. حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «حاسِبوا أنْفُسَكُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا»؛ پيش از آنكه مورد حسابرسى قرار گيريد، خود به حساب نفستان برسيد (میزانالحکمه، جلد۳، صفحه ۸۰).
🔵 بررسی روزانه
✅ شما بررسی روزانه داشته باشید، اگر کار خیری کردید، بگویید «الحمدلله». اگر کار خلافی کردید، استغفار کنید. بعضی از آقایان مشارطه هم را اضافه کردهاند، خوب است. اما مشارطه ریشه در محاسبه دارد. یعنی ما باید ابتدا اهل محاسبه باشیم و کشیک نفس را بکشیم تا بفهمیم با خود چه کار کردهایم.
✅ ما در بحث «عمل مطلق» در عرفان در وادی عمل بیان کردیم که گاهی عمل آنقدر ریز و ظریف میشود که اصلاً به چشم نمیآید، ولی واقعاً عمل است. گاهی گوشۀ چشم است؛ گاهی نیت ما عمل است. ابتدا از امور عمیق شروع نکنید و از همین ظاهر شروع کنید. این کار را انجام دهید. چرا؟ چون آدم را منضبط میکند؛ آدم را تنظیم میکند؛ راه را گم نمیکنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، پس از گذشت چند سال میگوییم چرا اینقدر کدر هستم. بعد میگوییم چرا من اینگونهام؟ چرا تکان نمیخورم؟ برای اینکه محاسبه نبوده است. این برنامه باشد، درست میشود.
🔵 نقش استغفار در محاسبه
✅ چند نمونه از شریعت میگویم که شریعت آن را اِعمال کرده است، ولی ما متوجه نیستیم. در برنامهها آمده است و ما متوجه آن نیستیم. اما اگر کسی به آن توجه کند، میتواند از آن به عنوان محاسبه بهره ببرد. در دستورات شریعت به استغفار زیاد تأکید شده است. «عفواً» و «العفو» در شریعت بسیار آمده است. سرّ آن همین است. مثلاً به ما سفارش شده است که بعد از هر نماز به سجده برویم و از سه تا صد مرتبه «العفو» بگوییم. «عفواً عفواً» بگوییم. از امام کاظم صلواتاللهعلیه رسیده که ایشان تا هفده هزار مرتبه «عفواً عفواً» گفتهاند. این فلسفه دارد.
✅ بعضی از کسانی که این کار را میکنند، قبل از اینکه «عفواً عفواً» بگویند، اولین حرفشان این است: این نماز ما که نماز نبود؛ نماز خواندیم، ولی این نماز لایق تو نبود. کسانی که نماز خوش میخوانند، میدانند نماز لایق خدا چیز دیگری است؛ این نیست. پس میگویند: «عفواً». بعضیها جلوتر میروند و میگویند: خدایا، امروز نتوانستیم با تو ارتباط خوبی داشته باشیم، «عفواً». بعضیها گناهان خود را برمیشمارند و «عفواً» میگویند. یکی از خوبیهای متن دینی این است که وقتی این «عفواً» را قرار داد، معلوم نکرد برای چیست. مثلاً اگر کسی با دیگری برخورد بدی داشته است، در پایان نماز «عفواً» دارد. یعنی من در پیشگاه تو این کار را کردم و دارم نماز میخوانم «عفواً». این یک طرح است.
✅ در جای دیگر، در شریعت آمده است که در شب هفتاد مرتبه استغفار کنید. چرا هفتاد مرتبه استغفار؟ ابتدا همین استغفار است. اما در همین استغفار گنجانده شده است که بنشین و خطاهایت را یادآوری کن. البته استغفار سطوحی دارد که من الان به آن نمیپردازم. الان فقط در محاسبه از آن استفاده میکنم. در شریعت از ما خواسته شده است که وقتی را برای محاسبه درنظر بگیریم. امام کاظم صلواتاللهعلیه فرمود:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳).
🔵 آثار محاسبه
✅ وقتی شما محاسبه میکنید، این محاسبه شما را خوب میشوراند؛ محاسبه شما را دقیق میکند؛ محاسبه شما را خوب تصحیح میکند. ما خیلی از اعمال را متوجه نیستیم که داریم چه کار میکنیم؛ ولی بعد از محاسبه متوجه میشویم. بعد از محاسبه میفهمیم که عادت است. قبل از محاسبه حتی عادتهای خود را متوجه نمیشدیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ هر وقت علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه میخواست از محاسبه سخن بگوید به این آی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 اولین جنگیدن
✅ بعد از محاسبه میفهمیم که عادت است. بعد میفهمیم از پس این عادت برآمدن سخت است. یعنی محاسبه میکند و میگوید درست است که من این خطا را مرتکب شدم، خدایا، این خطا را ببخش. ولی وقتی میبیند هر روز این خطا تکرار شده است، درمییابد عادت است. همین که بفهمد عادت بدی دارد، اولین جنگیدن است. البته عادت خیر هم هست، ولی من عادت بد را میگویم. همین که یکیدو بار، صد بار درگیر میشود، آهستهآهسته از عادت کم میکند. بعد از مدتی از دست خودش خسته میشود. یعنی هر چه تلاش میکند، میبیند دوباره فردا همان عادت را انجام داده است. از دست آن خسته میشود و خستگی، بیزاری از خود میآورد. البته اینها در فضای سلوکیِ عقلانیِ درست است.
🔵 بیزاری از خود
✅ تا میگوییم بیزاری در بعضی افراد تبدیل میشود به اینکه اعتماد به نفس را از دست میدهند و هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. اینها بیمورد و بیخود است. واقعیت و اصل مسئله این است که ما میخواهیم تصحیح کنیم و اینگونه مسئله حل نمیشود. در نهجالبلاغه آمده است: «مؤمن به خودش بدبین است و از خودش بیزار است». کسی که این حالوهوا را دارد وقتی کسی از او تعریف میکند، با خودش میگوید تو نمیدانی چه خبر است ؛ اگر میدانستی، اینگونه تعریف نمیکردی. اینها به انسان کمک میکند تا از خودش بیزار شود. منظور من از بیزاری، بیزاری از بدیهای خود است که موجب میشود در او عزمی پدید بیاید. این یکی از خاصیتهای محاسبه است.
🔵 ندیدن خود
✅ تا شما محاسبه میکنید، بعد از مدتی درمییابید که یک دسته عادات دارید که از آنها خلاصی ندارید. چون این این عادت بد را دارید و از پس آن برنمیآیید و استغفار میکنید و از خدا میخواهید و درست نمیشود، این باعث میشود نسبت به خدا شرمنده و نسبت به خود بیزار شوید. این نعمت کمی نیست. ندیدن خود خیلی مهم است. بعضیها نداشتههای خود را زیبا میبینند. «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»؛ [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند (کهف، آیۀ ۱۰۴). ولی بعضیها داشتههای خود را زیبا نمیبینند. یک را محاسبه است که خیلی کمک میکند. محاسبه به بیزاری تبدیل میشود. اگر بیزاری ادامه یابد، یک عزمی پدید میآید که باید با عادت بد جنگید. این یک دسته کار بود. این کار یک نوع تیزبینی میآورد. بعد از مدتی همین کار یک تصحیح میآورد.
🔵 تصحیح عمل
✅ انسان در پیشگاه خدا نمیتواند دروغ بگوید. در پیشگاه خدا بگوید: خدایا، من این بدی را کردم؛ تو ببخش. وقتی زیاد به پیشگاه خدا میرود، گاهی تبدیل میشود به استردادِ از آنسو به خوبی «ایاک نستعین» و گاهی تبدیل میشود به شرمندگیِ بسیار از اینسو و هر دو تبدیل میشود به تصحیح عمل. لذا برای محاسبه ارزش قائل شوید؛ ارج قائل شوید. بدانید که محاسبه خیلی اثر دارد. حضرت استاد میفرمود: شما کشیک نفس بکشید یعنی مواظب باشید. این کشیک نفس یک معنای خاصی هم دارد. اگر انسان بداند که این نفس چه بازیهایی سر او درمیآورد، این خیلی فایده دارد. این یکی از فایدههای محاسبه است. بنابراین، محاسبۀ نفس هم تصحیح میکند؛ هم انسان را دقیق میکند؛ هم بعد از مدتی مشاهده میکند همین محاسبه، موجب ارتباط با خدا شده است. اگر کسی کمی این را ادامه دهد، خود این یک نوع تقرب است. کسانی که اینگونه عمل میکنند و از خدا میخواهند که خدایا خودت درست کن و از دست من برنمیآید، چه کنم، هر چه تلاش میکنم درست نمیشود، همین خیلی کمک میکند.
🔵 محاسبه در صحنۀ عمل
✅ اگر محاسبه ادامه پیدا کند، از محاسبه در یک زمان خاص در روز به محاسبه در صحنۀ عمل منتقل میشود. این یک ارزشی است که از محاسبه بهدست میآید. بعضیها برای محاسبه دفترچه دارند. حضرت استاد برای این کار دفترچه داشتند. اعمالی که انجام میدادند مینوشتند. بعد به خودشان نمره میدادند. آقازادۀ ایشان میگفت وقتی من نوجوان بودم، این دفترچه را دیده بودم. بعضیها دفترچه ندارند؛ خودشان میدانند. اگر محاسبه به همین سبک ادامه پیدا کند، این محاسبه سر صحنۀ عمل میآید. این خیلی مهم است. به تعبیر دیگر، این نحوه محاسبه او را کشانده به محاسبهها و مداقههایِ لحظهبهلحظه. اگر اینطور شود، فایدۀ اصلی محاسبه محقق شده است. چون انسان میتواند همانجا تصحیح کند، نه اینکه بعداً تصحیح کند. همان سر صحنه عمل درست میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 اولین جنگیدن ✅ بعد از محاسبه میفهمیم که عادت است. بعد میفهمیم از پس ای
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 عالم ربانی و کیسه گچ
✅ یکی از علمای ربانی از جایی عبور میکرد؛ یک کارگر ساختمانی کیسۀ گچ را میتکاند. گچ، سر و صورت این عالم ربانی را فراگرفت. ایشان یک نگاه تندی به کارگر کرد و گفت نمیبینی من دارم رد میشوم؟ آن کارگر برای بار دوم هم آن گچ را تکاند. آن عالم یک نگاه تندی کرد و رفت. چند دقیقه بعد برگشت و به آن کارگر گفت: بیا منزل ما یک چایی بخور. یعنی احساس کرد این نگاه تندش مناسب نبود. او منتظر نماند تا شب شود و بعد محاسبه کند. همانجا فهمید که کارش باید اصلاح شود. شاید آن کارگر متوجه نبوده و گچ را تکانده است. بعدها آن کارگر مرید این عالم ربانی شد.چون دیده بود که چنین انسانی پیدا نمیشود؛ چنین برخوردی پیدا نمیشود. آن عالم ربانی محاسبه کرده که چرا باید یک خشم افزون بگیرم که نمیدانم درست بوده یا نه. حتی احتمال داده که درست نبوده است، آن را تصحیح کرده است. ما اینها را میگوییم محاسبه را سر صحنه عمل آورده است. اگر کسی محاسبه را ادامه دهد، قبل از عمل هم این حالت را پیدا میکند.
🔵 اول درشتها بعد ریزها
✅ یکی از کارهایی که باید در محاسبه خیلی دقت کنیم این است که اول به موارد ریز نپردازیم. اول درشتها را انتخاب کنیم. اگر به ریزها توجهی کنیم خوب است، ولی تأکید اصلی در محاسبه ابتدا بر روی درشتها باشد. بعضیها عادتهای بد سنگینی دارند. اول از درشتها آغاز کنند، ولی بعد از مدتی به سمت ریزها بروند. بعد از ریزها به نیت و اخلاص پیش بروند. برای خودش توضیح دارد. ابتدا درشتها را انتخاب کنید و درشتها را تصحیح کنید. ریزها را در حد استغفار درست کنید که خدایا اینها را ببخش. ولی اول درشتها را درست کنید. چون بعضی اعمال که سنگین است، از آنجا باید شروع کرد. بعضی از اعمال که در ما خیلی اثر دارد، باید از آنجا شروع کرد. آنها را باید آهستهآهسته خُرد کرد.
🔵 اول محاسبۀ اجمالی
✅ نکته بعد این است که ابتدا محاسبه اجمالی کنید، یعنی خودتان را زیاد درگیر نکنید. من بعضیها را میبینم که با محاسبه تفصیلی خودشان را خسته میکنند. محاسبۀ اجمالی یعنی به روز نگاه کنید که در مجموع چگونه گذشته است. امور کلی را بررسی کنید. بعد از مدتی که این شیوه را ادامه دهید، همین اجمال میشود تفصیل. چون شیوه را یاد گرفتهاید و خسته هم نشدهاید و همۀ اینها به چشم میآید و حتی تبدیل میشود به فهم مسئله در سر صحنۀ عمل. این امر بعدها به شما خیلی کمک میکند.
🔵 محاسبۀ باطنی
✅ این محاسبه اولاً اجمالی باشد و ثانیاً روی موارد درشت تأکید شود. در صورت ادامۀ محاسبه باید به سمت محاسبههای باطنی کشیده شوید. محاسبۀ باطنی یعنی چه؟ یعنی اخلاص من چگونه بوده است؛ در این کار چگونه به هستی نگاه کردهام. گاهی یک خطور قلبی میآید یا یک اعتقادخیلی ضعیف در توحید یا کمتر از توحید به ذهن شما میآید و بر اساس آن تعامل میکنید. اینها بحثهای درونی و باطنی است. حضرت آیتالله العظمی بهجت از آن تعبیر به «گناه معرفتی» میکردند.
🔵 چرا محاسبۀ نفس میکنی؟
✅ محاسبۀ اعمال قلبی و نیت را بگذارید برای بعدها. ابتدا از «سطح» تصحیح را شروع کنید و آهستهآهسته سمت عمق بروید. به طوری عمل کنید که به شما فشار نیاید و با یک عقلانیت همراه باشد. کلاً در کارهایی از این دست، عقلانیت خیلی مهم است. قاعدۀ کلی این باشد: «چرا محاسبۀ نفس میکنی؟ برای تصحیح». نه اینکه از هم بپاشید؛ نه اینکه مشکلی ایجاد کنید؛ نه اینکه خسته شوید و رها کنید. این موارد را همیشه در کارهای عملی رعایت کنید. کسی که این کار را بکند در مراحل آخر به اینجا میرسد که خدا حتی خطورات قلبی را محاسبه میکند. «لِلهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را به آن محاسبه مىكند؛ آنگاه هر كه را بخواهد مىبخشد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند و خداوند بر هر چيزى تواناست (بقره، آیۀ ۲۸۴).
✅ ابتدا کسی که حسد در دلش آمد، تا به گوشۀ چشم تبدیل نشده است، اشکالی ندارد و معفو است؛ یعنی تا وقتی به کسی حسد به گوشۀ چشم و زبان و عمل نرسیده معفو است. ولی بعدها حتی آن حسدی که در دل است و به مرحله زبان و حرفزدن و اقدام نرسیده، آن هم محاسبه میشود. اینها برای مراحل آخر است. اگر کسی محاسبه را ادامه دهد، به نتیجه رسیده است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 عالم ربانی و کیسه گچ ✅ یکی از علمای ربانی از جایی عبور میکرد؛ یک کارگر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش ششم
🔵 تشر به خود
✅ بعدها بر حسب محاسبه شرط کنید. از خودتان کار بکشید؛ به خوتان تشر بزنید. وقتی نفس راه نمیآید، به خودتان حرف بزنید؛ به خودتان بد بگویید؛ اما به نحو سلوکی و عاقلانه. این بدگفتن به خود اینگونه نباشد که دست از عمل و اقدام بردارید. ما میخواهیم تصحیح کنیم؛ اینگونه نمیشود. از خودتان بیزار شوید و آن را رها نکنید.
🔵 تکثیر و تعمیق خیر
✅ بعدها اگر در کار خیر محاسبه را ادامه دهید، کمکم محاسبه تکثیر خیر میکند و هم تعمیق خیر. یعنی کار خیر شما را زیاد میکند و توفیق پیدا میکنید. مثلاً در حال پیادهروی هستید، کودکی را میبینید، به او لبخندی بزنید و به او آرامش دهید. این کار سختی نیست. با همه میشود با احترام برخورد کرد. اینکه کار سختی نیست. این را تکثیر کن. در جایی انجام دادی و خوب بود، چرا دوباره آن را انجام نمیدهی؟ بعضی کارها مؤونه زیاد ندارد؛ تکثیر خیر است. بعد از مدتی تعمیق خیر است. تعمیق خیر همان بحثهای باطنی است که بیان شد. یعنی ادامه دهید و به آن قانع نباشید. این چه خیری است؟ این خیر کجا و آن خیری که امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه انجام داده کجا؟ مثلاً در جهاد اینگونه بگویید: درست است که هم من و هم امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه جهاد کردیم، ولی جهاد او کجا و جهاد من کجا؟
🔵 نورانیت دل
✅ این، تعمیقِ خیر و نیتها را بالابردن و خالصکردن عمل است. بالا میرود و به عمق هم میرسد. اگر کار خیر را اینگونه انجام دهید، بعد از مدتی احساس میکنید سراپای شما نور شده است؛ سراپایتان لطف و صفا میشود و دیگر خبری از کدورتی که شما را زمینگیر میکند نیست. عمل صالح جان را نورانی میکند و نگذارید بدی بیاید و جان را زنجیر کند. اگر این دو را ادامه دهید، به نورانیت دل میرسید. ما به این نورانیت دل خیلی نیاز داریم. ما باید حساس باشیم و این را همیشه از خودمان بخواهیم که چرا دل اینقدر سنگین است؟ چرا اینقد دل کدر است؟ چرا دل قدرت پرواز ندارد؟ الحمدلله دل پرواز میکند.
🔵 منطق «الحمدلله»
✅ در کار خیر بعضی افراد دچار عُجب میشوند. با منطق «الحمدلله» باید عجب را درمان کرد. منطق «الحمدلله» یعنی همه (کمالات) را به خداوند سبحان نسبت دهیم. اگر این را انجام دهید، آن نتیجهای که در خیر میخواهیم به دست میآید.
🔵 نورٌ علی نور
✅ محاسبه با ما چه کرده است؟ کشیک نفس کشیدهایم و خود را برای ابد خوش ساختهایم. این مهم است. اگر این کار را کردید، خیلی از راهها طی شده است. محاسبه با قرآن و سحر جمع شود، نورٌ علی نور میشود.
✅ امام کاظم صلواتاللهعلیه فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»؛ از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكى كرده است، از خدا زيادى آن را خواهد و اگر گناه و كار بدى كرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و به سوى او بازگشت كند (و توبه نمايد) (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۴۵۳) (به نقل از هشت رساله، صفحه ۱۲۳).
✅ پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله: «لا يَكونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقينَ حَتّى يُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِالشَّريكِ شَريكَهُ فَيَعْلَمَ مِنْ اَيْنَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ اَيْنَ مَلْبَسُهُ اَمِنْ حِلٍّ اَمْمِنْ حَرامٍ»؛ از تقواپيشگان نيست مگر كسى كه از خود سختتر از حسابرسى شريك از شريك، حسابكشى كند و بداند كه خوراك، آشاميدنى و لباسش از كجا آمده، آيا از حلال است يا حرام؟ (مكارم الاخلاق، صفحه ۴۶۸).
✅ «بزرگان فرمودهاند شب و روز یک بار محاسبه داشته باشید. در یک وقت معین به محاسبه بنشین و نفس را حساب بکش که روزت را به چه گذراندهای. ببین که دخل و خرج روزانهات چیست. اگر محاسن است، شاکر باش و در مقابخ تائب. مردِ حساب باش که دار دارِ حساب است. در نظام احسن یک ذره بیحساب نیست» (مجموعه مقالات، صفحه ۱۶۲).
✅ «دستور علامه طباطبایی به من سه چیز بود: ۱. مراقبه ۲. ادب معالله ۳. محاسبه» (انسان و قرآن، صفحه ۷۲).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 356 (1400.10.18 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۵۶ (۱۱) (۱۸ دیماه ۱۴۰۰/ ۵جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی حضرت استاد حسنزادۀ آملی رحمتاللهعلیه
در عرفان در وادی عمل بهدلیل ضایعۀ اسفناکِ ارتحال علامۀ ذوالفنون حضرت استاد حسنزادۀ آملی رحمتاللهعلیه، به مکتب سلوکی ایشان میپردازیم. برخی از بزرگان حوزه میتوانند الگوی کاملی برای طلاب باشند و ما باید از آنها خیلی درس بگیریم؛ چون راهِ رفتهای است که به عینیت و به اوج رسیده است؛ آنچه به عنوان کمال معنوی و حوزوی میشناسیم، در برخی به اوج نشسته است. عملاً در کار علمی قَدَر و در کار معنوی بسیار قوی هستند و آنها میتوانند الگو باشند. لذا خوب است که شیوه زندگی این بزرگان مورد بررسی قرار گیرد.
✅ حضرت استاد حسنزادۀ آملی رحمتاللهعلیه از این دست افراد بودند. از لحاظ کار علمی بینظیر بودند؛ یعنی مانند ایشان نمیتوان پیدا کرد. ایشان ذوالفنون بودند و هر بحثی مطرح میکردند، بینظیر بود. ما وقتی درس هیئت ایشان میرفتیم، حیرتزده میشدیم که یک درس جَنبی و این همه کار و تحقیق و مطالعه. در فلسفه و اسفار و عرفان و تفسیر هم همینطور بودند. حتی در کارهای فقهیِ ایشان که اِبراز نشد، ایشان صاحب رساله بودند، ولی آن را چاپ نکردند. اینگونه با جدیت کار کردند؛ در لغت و در ادبیات و در شعر ایشان قَدَر بودند. به لحاظ روحی معرفتی هم بینظیر بودند؛ واقعاً بینظیر بودند. انسان احساس میکند که تمام عمرش را برای کار معرفتی و سلوکی صرف کرده است، درحالیکه کار علمی هم کردهاند. چگونه اینها را با هم جمع کرده است، امر عجیبی است.
✅ ایشان به برخی از نزدیکانشان فرموده بودند: کار مراقبهام بیست است. در عین حال به صورت سنگین کار علمی هم میکردند. ما الان مقداری کار علمی میکنیم، از کار سلوکی میافتیم و اگر کمی کار سلوکی کنیم، از کار علمی میافتیم. ولی ایشان خیلی خوب اینها را با هم جمع کرده بود. ایشان در روز چندین ساعت کار معنوی میکردند؛ در عین حال روزی دوازده ساعت و بلکه بیشتر هم کار علمی میکردند. چنین بزرگواری میتواند برای ما الگو باشد.
🔵 چند دستورالعمل
✅ قاعدۀ کلی ایشان تحصیل و طهارت بود. بعد میفرمودند: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» یک دستور ایشان این بود که ما شب و روز داریم، خود را میسازیم. مواظب محرمات و واجبات باشید. مواظب دستورات شریعت باشید.
✅ قرآن کتاب انسانسازی است؛ بر اساس آن شب و روزتان را بسازید. لذا ایشان نه تنها واجبات و از محرمات دوریکردن، بلکه در کنارش دستورات دقیقتر و عمیقتر را از دستورات شریعت در میآوردند.
✅ دستور دیگر ایشان خواندن یک جزء قرآن در روز بود. دستور دیگر ایشان تحصیل علم مناسب بود که باید حرف شنید. دستور بعدی آبادکردن سحر بود. دستور آخر محاسبه و کشیک نفس بود که به آنها پرداختیم. چند نکتۀ ریز در باب مکتب سلوکیِ ایشان مانده است تا برسیم به اصولِ مکتب سلوکی ایشان. تقریباً عمده دستورات ایشان در رسالۀ لقاءالله آمده است.
🔵 دائمالوضو بودن
✅ حضرت استاد نسبت به دائمالوضو بودن تأکید داشتند؛ هم در کارهای علمی و هم در کارهای روحی و عبادی. این خیلی مشخص است. ایشان بر این امر تأکید میکردند. حتی برای درسهای بالاتر، شرط میکردند که در این دروس باید با وضو باشید .
🔵 اثر باطنی وضو
✅ در شریعت آمده است، اصل وضوگرفتن ظاهری که میشناسیم که صورت و دست و پا که شُسته و مسح میشود، این سطح وضو است. ولی در شریعت، فلسفه این را زمینۀ طهارت باطنی میداند. یعنی اصل وضوگرفتن خاصیتش این است. همین وضوی ظاهری، اثری دارد که اثرش در شریعت به گونهای گفته شده است که باعث پاکشدن دل میشود. مانند اینکه همینطور که صورت را شستوشو میدهیم، دل را هم شستوشو دهیم. شستن دل چگونه است، همین حالت را باید پیدا کنید. در عرفان در وادی عمل، در بحث نماز روایات وضو را آوردیم و در کتاب اسرار نماز آمده است.
✅ در آن روایت آمده است: اصل وضو این است که گناه شما کم میشود. با وضو گناهانتان را برطرف میکنید؛ با وضو گناه را شستوشو میدهید. وضوگرفتن برای برطرفکردن کدورت است. ابتدا گناه و بعد از آن گناهان باطنیتر و کدورتهای باطنی برطرف میشود.
🔵 شروع از سطح و رفتن به باطن
✅ وضو نور است و وضو بر وضو، نورٌ علی نور است. شریعت خیلی خوب عمل میکند. در نماز، شریعت از ظاهر شروع میکند. طهارت باشد و رو به قبله تکبیر بگو و حمد و سوره بخوان. ولی بهتدریج ما را بالا میبَرَد تا توجه به حق باشد؛ «الله فی قبلة المصلی» بعد میگوید: حضور قلب مهم است. قبولی نماز به حضور قلب است و کمکم بالا میبرد. شریعت از سطح شروع میکند، چون اگر از باطن شروع کند، باعث زحمت میشود. اگر شریعت از ابتدا حضور قلب را شرط کند، مردم گرفتار میشوند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۶ (۱۱) (۱۸ دیماه ۱۴۰۰/ ۵جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 نماز شما نماز نیست!
✅ بندهخدایی میگفت نمیتوانم نماز بخوانم. گفتم: چرا؟ گفت: من نمیتوانم سورۀ حمد بخوانم. گفتم: چرا؟ گفت: هر چه تلاش میکنم نمیتوانم. گفتم: چطور؟ گفت: بندهخدایی گفته است: شما اگر میخواهید سوره حمد را بخوانید و توجه به حقیقت عالَم نداشته باشید و تکلم حقیقی با حضرت حق را ندانید، این نماز شما نماز نیست. بعد از شنیدن این مطلب من هر چه تلاش میکنم میبینم جور در نمیآید و نمیشود. ابتدا از او خواستم سورۀ حمد را بخواند، راحت خواند. گفتم: تو اینقدر خوب میخوانی، چرا میگویی نمیتوانم بخوانم؟ گفت: آن آقا اینطور گفته است. به او گفتم: ایشان درست گفته است و در جای خودش درست است، ولی این مطلب برای سطح شما نیست. تو از اینجا شروع کن؛ اول نماز بگو «یاالله» بگو «یا خدا». بعد بگو «الله اکبر». برای شروع اینگونه بگو. یک توجه مختصر در گفتن «یالله» داشته باش. برای ابتدا همین قدر کافی است.
✅ اگر شریعت آن نماز با توجه را از ما میخواست، همه بیچاره میشدند و از ظهر تا غروب نمیتوانستند یک نماز بخوانند! شریعت این کار را نمیکند. خداوند حکیم است و حکیم اینگونه عمل نمیکند. شریعت بهتدریج افراد را بالا میبرد و قفل جان باز میشود. لذا شریعت همیشه از سطح شروع میکند. یعنی از بدن و ظاهر و از عالم ماده شروع میکند تا به بطن و روح و جان برساند. این سطح که میگویم، تعریض منفی نیست، بلکه مراحلی است که شریعت بهتدریج از آنجا شروع میکند تا به حقیقت برساند.
🔵 چرا از ظاهر؟
✅ چرا شریعت از ظاهر شروع می کند؟ چون ما سطح اول را راحتتر درک و عمل میکنیم. مثلاً اگر به ما بگویند این کتاب را از اینجا بردار و آنجا بگذار، راحت این کار را انجام میدهیم؛ ولی اگر بگویند به این کتاب فکر نکن، این کار کمی سخت میشود. شریعت از سطح شروع میکند تا اینکه انسان با تمرین بهتدریج از سطح اوج بگیرد. تمام دستورات شریعت از بُطنان عرش آمده است و برای اینجا نیست. چون از بُطنان عرش آمده است، عمقهای فراوان دارد.
✅ اصل نماز برای احوال رسولالله در شب معراج است که آنجا به غشوه دچار شد و عظموت حق را دید و به رکوع رفت و این ذکر «سُبْحٰانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ» را گفت. اصل نماز آن است. اما ما هم یک «سُبْحٰانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ» میگوییم؛ الحمدلله. همین هم خوب است و تبرک و تشرف حاصل شده و این لب و دهان متبرک شده است.
✅ بندهخدایی روزه گرفته بود و با خدا اینگونه صحبت میکرد: خدایا، من روزه نگرفتم! به حق این دهان و شکمی که روزه گرفته، من توجه کردم! این حرف خوبی است. درست است که من روزه نتوانستم بگیرم، ولی نورانیت حاصل شده است. مُهر حضرت ختمی بر آن خورده شده است.
🔵 ریشه در عرش
✅ وضو ریشه دارد. ریشه وضو در عرش است که از ساق عرش آبی نازل شد و رسولالله با آن آب وضو گرفت. آن آب و شستوشوی آنجا معنای خاصی دارد و همان وضو در اینجا این وضوی ظاهری شده است.
✅ اصل وضو برای حذف گناهان است و واقعاً هم اثر دارد. اصل طهارت با وضو، باعث پاکی از گناه میشود. وقتی همین اعضای بدن را شستوشو میدهیم برای این است که بگوییم: میخواهم به پیشگاه خدا بروم و در پیشگاه او باید پاک باشم. از سطح شروع میکند، حتی اگر بگویید نماد یا حقیقت در سطح اول است، درست است. و باید از همین جا شروع شود. وقتی این کار را ادامه میدهید، نورانیتی در دل ایجاد میشود. همین سطح اول پس از مدتی نورانیت میآورد.
🔵 جفا به خدا
✅ دوامِ وضو انسان را به یک مقام قدسی و طهارت باطنی و نورانیت میکشاند. حضرت استاد این روایت را انتخاب کرده است که «هر کس حدثی از او سر زد و وضو نگیرد، به منِ خدا جفا کرده است». باید دستور وضو را جدی گرفت. البته قیودی دارد که این قیود را توضیح خواهم داد.
✅ حضرت استاد در رساله لقاءالله برای سائر الی الله دستوراتی را بیان میکنند. اولین دستور دربارۀ قرآن و دومین دستور راجع به وضو است.
✅ «روى الديلمي رضواناللّهعليه في الموضعين من كتابه إرشاد القلوب أحدهما في أواخر الباب الثالث عشر و ثانيهما في أواخر الباب العشرين عن النّبي صلىاللّهعليهوآله قال: قال اللّه تعالى: من أحدث و لم يتوضّأ فقد جفاني؛ و من أحدث و توضّأ و لم يصلّ ركعتين فقد جفاني؛ و من صلّى ركعتين و لم يدعني فقد جفاني و من أحدث و توضّأ و صلّى ركعتين و دعانى فلم أجبه فيما يسأل من أمر دينه و دنياه فقد جفوته و لست بربّ جاف». (رساله لقاءالله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲).
✅ وضو نور است. حقیقتِ حقایق شرعی اینگونه است که از یک سطح شروع میشود، ولی عمق عجیبی دارد و انسان را بالا میبرد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 نماز شما نماز نیست! ✅ بندهخدایی میگفت نمیتوانم نماز بخوانم. گفتم: چرا؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 ارتقا به ساحت بالا
✅ «و اعلم يا حبيبى أنّ الوضوء نور و الدوام على الطهارة سبب لارتقائك إلى عالم القدس. و هذا الدّستور العظيم النفع مجرّب عند أهله جدّا فعليك بالمواظبة عليها ثمّ عليك بعلوّ الهمّة و كبر النفس فاذا صليت الركعتين فلا تسأله تبارك و تعالى إلّا ما لا يبيد و لا ينفد و لا يفنى فلا تطلب منه إلّا إيّاه»(رساله لقاءالله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲). وضو سبب ارتقای انسان به ساحت بالا است.
🔵 بایدها و نبایدهای وضو
✅ در وضو چند نکته را باید رعایت کرد. در وضو باید این حال و حس پاکی در انسان ایجاد شود که من در حال پاکشدن هستم. این پاکشدن و به پیشگاه خدا رفتن را باید تأکید کرد. اگر اینگونه باشد، انسان احساس میکند که وقتی وضو ندارد، گویا چیزی کم دارد.
✅ برخی برای دائمالوضو بودن به خودشان فشار میآورند. مثلاً کم غذا میخورند و کمتر به بیتالخلاء میروند. این کارها را نکنید. ابتدا در همه حال با وضو نباشید. شاید این کار برای همه سخت باشد. دائمالوضو بودن را بهتدریج شروع کنید. مثلاً اگر ابتدا توان شما یک ساعت با وضو بودن است، از همین یک ساعت شروع کنید. وقتی میخواهید بخوابید، وضو بگیرید؛ وقتی از خواب بیدار میشوید، وضو بگیرید؛ وقتی مطالعه میکنید، وضو بگیرید.
✅ بعضی از بزرگان بدون وضو سراغ روایات و کتب تفسیری و معارفی و فقهی و اصولی نمیروند. کمکم آغاز کنید؛ زیاد سخت نگیرید. این موضوع از جانب شریعت واجب نشده است، اما اگر میتوانید کاری را انجام دهید و با وضو باشید، وضو بگیرید. اینطور هم نباشد که برای دائمالوضو بودن به بدنتان فشار بیاورید و به بیتالخلا نروید و مزاجتان به هم بریزد. مزاج را نباید به هم ریخت. این بدن را باید سالم نگه داشت. بعضی مواقع بهدلیل جسمانی نمیتوان دائمالوضو بود. در این وضعیت میتوان تیمم کرد. این کار سختی نیست.
🔵 هر لحظه با طهارت
✅ درباره معروف کرخی میگویند: وقتی بیتالخلاء میرفت تا برسد به جایی که وضو بگیرد، تیمم میکرد تا همین قدر هم بیطهارت نباشد. به او میگفتند چرا برای زمان اندک تا برسی به آب، تیمم میکنی؟ او میگفت: اگر خدا در این زمان که میخواهم بروم تا وضو بگیرم، جانم را بگیرد، اگر بدون طهارت باشم، چه کار کنم. پس من تا رسیدن به آن آب تیمم میکنم.
✅ بندهخدایی در شب بیدار میشد و حال وضوگرفتن نداشت. یک تیمم میکرد و دوباره میخوابید! این کارها را نکنید. من فقط کارهای آنها را میگویم. اصل این باشد که وضو بگیرید؛ ولی اگر امکانش نبود، تیمم کنید. با این مداومت بر طهارت میخواهیم به اینجا برسیم که خوش نداریم در پیشگاه خدا بدون طهارت باشیم؛ نمیخواهیم بدون طهارت رو به قبله بنشینیم. ابتدا زیاد فشار نیاورید؛ اگر یک ساعت میتوانید با وضو باشید، همین یک ساعت خوب است و بعد آن را افزایش دهید.
🔵 سریع وضو بگیرید
✅ خیلی کُند وضو نگیرید؛ سریع بگیرید. در عین حال تدابیر بهداشتی را هم مراعات کنید. مثلاً اگر کسی سردمزاج است، لازم نیست با آب سرد وضو بگیرد، در عین حال سریع هم آب وضو را خشک کند.
🔵 پرخوری نکردن
✅ اول حلالخوردن، بعد طیبخوردن و بعد پرخوری نکردن است. حلالخوردن واضح است. اما طیبخوردن؛ ای کاش کتب طبی که در فضای طلبگی ما است میخواندیم تا طیبخوردن را یاد میگرفتیم. قرار نیست خیلی وجهی بپردازیم که طیب و خوب بخوریم؛ فقط دانستن میخواهد. غذا میخوریم، ولی نمیدانیم سرد است؛ گرم است؛ و بدن به زحمت میافتد. طیب یعنی جوری که مناسب بدن باشد. در ادبیات فرهنگی و دینی ما هست. باید غذا خوردن هایمان را تنظیم کنیم.
✅ مورد بعدی به اندازه خودرن و پرخوری نکردن است. گاهی عادتهای خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی باعث میشود که پرخوری صورت بگیرد. معیاری وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
🔵 قساوت قلب با پرخوری
✅ پرخوری قساوت قلب میآرود و روزِمان شب و شبِمان روز میشود و باعث میشود که حال معنوی برای انسان بهوجود نیاید. چرا؟ چون روح همتش میشود هضم غذا. وقتی غذای سنگینی خورده میشود، همۀ توجه روح به سمت هضم غذا میرود. مثلاً اگر غذای سنگین بخوریم، نمیتوانیم کار علمی کنیم. درست مثل اینکه انسانی مریض شود، روح در صدد تدبیر مریضی است. وقتی پرخوری تداوم مییابد، قساوت قلب میآورد. قساوت هم که بیاید، راهِ رفتن به آسمان و ملکوت بسته میشود.
🔵 روح را به سمت پایین نکشید
✅ ما هیچ روزی را نباید از دست دهیم. هر روز انسان باید سعی کند، مراحلی که او را به سمت آبادانی و نشاط میکشاند، داشته باشد. نباید روح را به سمت پایینتر بکشانیم. قاعده این است؛ نه اینکه زندگی نکنیم و غذا نخوریم. بعضیها که غذا خیلی کم میخورند، کارشان نادرست است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ارتقا به ساحت بالا ✅ «و اعلم يا حبيبى أنّ الوضوء نور و الدوام على الطهارة
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴بخش چهارم
🔵 از سلوک بازمانده
✅ حضرت استاد میفرمود: بندهخدایی بود که کار سلوکی میکرد. خیلی کم غذا میخورد. من هر چه به او میگفتم، چرا اینقدر کم غذا میخوری؟ اذیت میشوی. مزاج و بدن را باید نگه داری. در سلوک باید از این بدن کار بکشی. به این بدن نیاز داری. چرا این کار را میکنی؟ ایشان قبول نمیکرد و میگفت سلوک جز با این راه محقق نمیشود. بعد از مدتی این فرد در بیمارستان بستری شد و من به عیادتش رفتم. دیدم گریه کرد؛ به او گفتم: گفته بودم اینگونه عمل نکن. تو بدنت را از بین بردی و نمیتوانی با این بدن کار سلوکی کنی.
🔵 گوشت بخور!
✅ یک شخص لاغراندام و نحیف خدمت آیتالله العظمی بهاءالدینی برای دستور سلوکی رسیده بود. ایشان به این فرد فرمود: برو گوشت بخور! او گفت: نه. من دستور سلوکی میخواهم. ایشان فرمود: خوب گوشت بخور تا بتوانی کار سلوکی کنی.
🔵 گرسنگی مفید
✅ معیار اصلی در گرسنگی که در شریعت آمده است، گرسنگی مفید است که انسان را به زحمت نیندازد؛ مزاج را به هم نزند؛ باعث از بینرفتن ماهیچههای بدن نشود. و در عین حال جوع باشد. جوع، گرسنگی مفید است که خیلی برکت دارد. کسی که این نکته را رعایت میکند، غذا را جوری تنظیم میکند که به اندازه میخورد؛ کارش را هم انجام میدهد؛ به وِزان کارش غذا میخورد. کارگری که کار یدی میکند، نیاز به غذای زیادی دارد. کسی که کار علمی میکند، نیاز به غذای ویژهای دارد. اینها اشکال ندارد. به گونهای باشد که وقتی غذا میخورد، احساس کند قوتش از او گرفته نشده است و فرصتهایی هم میدهد. برخی سه وعده به اندازه میخورند؛ برخی دو وعده میخورند، اما به اندازه میخورند.
🔵 قدرت پرواز
✅ بندهخدایی غذا را به اندازه میخورد و وقت مغرب تا ساعت هشتنُه شب، احساس سبکی و آزادی روح میکرد و عجیب میدید که قدرت پرواز دارد. بندهخدایی میگفت: هر وقت اینگونه عمل میکنم و جوع دارم، میبینم که عجب قدرت پروازی دارم و چقدر جان آسان به سمت عالم معنا کَنده میشود. و میل شیدی به پرواز دارد. این جوع باعث میشود که همیشه قدرت پرواز هست.
✅ جوع یعنی گرسنگی مفید، نه گرسنگی مضرّ به بدن. گرسنگی مضرّ به بدن به درد نمیخورد. چراکه انسان احساس میکند اذیت میشود. گرسنگی مفید باعث آزادی روح میشود و حتی افرادی که کار علمی میکنند، کار علمیشان را همان موقع میگذارند. باید کار روحی را هم در همین لحظات قرار داد. در روز بگردید و ببینید چه زمانی، وقت شما است. وقت پرواز شما چه زمانی است؟ غذا را تنظیم کنید.
🔵 بستن مجاری شیطان
✅ خوب است انسان یک عادت غذایی برای خودش بگذارد؛ مثلاً سه وعد بخورد و در این بین چیزی نخورد. در روایات داریم، اگر میخواهید مجاری شیطان را ببندید، جوع داشته باشید. پرخوری قساوت میآورد. پرخوری و پرگویی و پرخوابی خوب نیست و قساوت میآورند.
✅ «قال عزّ من قائل: وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (الأعراف: ۳۲) و اعلم حبيبى أنّ فضول الطعام يميت القلب بلا كلام [همین که شریعت گفته است: غذا را بخورید و قبل از اینکه سیر شوید، دست از غذا بکشید. آرام خوردن غذا]، و يفضى إلى جموح [چموشی] النفس و طغيانها، و الجوع من أجلّ خصال المؤمن»(رساله لقاءالله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲).
✅ دستور شریعت هم دستور سلامتی است و هم دستور سلوک. گرسنگی مفید خیلی خوب است، ولی پرخوری بسیار مضرّ است و جان را اسیر میکند. در حقیقت انسان با آن باری که برای خودش ایجاد کرده است میجنگد.
🔵 پرحرفی نکردن
✅ ایشان پرگویی را هم اینجا مطرح کرده است. انسان وقتی زیاد حرف میزند، تقریباً جان را درگیر کرده و به آن مهلت نداده است. کسی که پرگو است، در نماز و خواب و در فکر عادی هم این خصیصه را دارد. اولین کاری که انسان میکند، سکوت و صمت است. سکوت خودش راهبر انسان است و موقعیت برای انسان ایجاد میکند.
✅ «إيّاك و فضول الكلام فقد روى شيخ الطائفة الناجية في أماليه بإسناد عن عبد اللّه بن دينار عن أبي عمر قال: قال رسول اللّه صلىاللّهعليهوآله: «لا تكثروا الكلام بغير ذكر اللّه فإنّ كثرة الكلام بغير ذكر اللّه قسو القلب إنّ أبعد النّاس من اللّه القلب القاسي» (رساله لقاءالله،(هشت رساله عربی) ص۱۲۲).
🔵 معیار کلی
✅ معیار کلی این باشد که هر چه باعث قساوت قلب میشود، بهتدریج کنار بگذارید. پرخوابی هم همینطور است. کمخوابی را اصلاً نمیگوییم و توصیه نمیکنیم؛ بلکه به اندازه خوابیدن مورد توصیه است. پرخوابی و پرگویی و پرخوری قساوت قلب میآورد. حتی دیدن تصاویر قساوتآمیز، قساوت میآرود. شنیدن حرفهای خاکی (و اینسویی) قساوت میآورد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴بخش چهارم 🔵 از سلوک بازمانده ✅ حضرت استاد میفرمود: بندهخدایی بود که کار سلوکی میک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 ذکر سکوت!
✅ صمت در روایات خیلی آمده است. یکی از آقایان میگفت: میخواستم ذکر بگیرم، به من گفتند: ذکر تو سکوت است و سکوت برای تو خیلی مفید است. سکوت راه را برایتان باز میکند. سکوت به انسان قدرت تفکر میدهد. همین که سکوت بیاید، انسان به فکر فطری نزدیک میشود؛ فکر فطری، فکری است که به یکباره انسان را دگرگون میکند. سکوت نجوای نفس را کمتر میکند.
✅ تا میتوانید سکوت کنید. البته سکوت این نیست که نسبت به همسر سکوت کنیم؛ منظورم این نیست. بلکه با همسر صحبتکردن، عبادت است و تعامل با همسر عبادت است. کسی که موعظه میکند و برنامه وعظ دارد، اینها عبادت است. سکوت آنجایی مفید است که انسان میبیند الان حرفزدن، کار بیخودی است. صلۀ رحم و با همسر نشستن و صحبتکردن در جای خودش باید به اندازه باشد. البته در این موارد نباید زیادهروی باشد.
✅ این مواردی که ذکر شد برای طلبههایی است که به انتها نرسیدهاند. برای منتهیها دستورات خاصی مانند توجه و مراقبه است که اینجا به آنها نمیپردازم. فقط به عرفان نظری و ضرورت آن برای منتهیها اشاره کردم. یک بحث است درباره عموم مردم، که باید چه کنند و راهکارهای استاد برای عموم مردم چیست که این را در جلسه بعد خواهیم گفت. اگرچه همینهایی که گفتیم، برای عموم هم میتواند باشد. تأکید میکنم دستورات ویژه استاد برای منتهیها را نمیگویم. فقط ضرورت عرفان نظری که در مبنای ایشان بوده است، بیان شد. اگر طلبه همین دستوراتی را که اشاره کردیم اجرا کند، زمینهساز عروج معنویِ خوبی است.
✅ اگر دقت شود، تمام آنچه از ایشان گفتهایم، بر اساس دستورات شریعت است و از آیات و روایات است. ایشان تأکید میکند که ریاضت باید شرعی باشد و از ریاضت غیرشرعی باید پرهیز کرد.
🔵 سهم ما از عالَم معنا
✅ هر یک از ما سهمی از عالم معنا و ملکوت داریم؛ آن را از دست ندهیم، چرا که آن را در زندگی ما و در روزها و ساعات و لحظات و سالهای عمر ما پنهان کردهاند. آن را هدر ندهیم. باید آنها را دریافت و از دست نداد. کار سختی هم نیست و بهتدریج عادت میشود. این کار سختی نیست. باید احساس کنیم همیشه با خدا تعامل میکنیم. فقط باید دست به کار شد و حرف شنید. حرفشنیدن آسان است. در کنار اینها دست بهکارشدن میخواهد. بعد از نماز، دهبیست دقیقه نشستن کار سختی نیست. دائمالوضو بودن کار سختی نیست. بهتدریج انسان احساس میکند که آسان شده است. باعث نورانیت او میشود؛ بعد خودش هم میبیند که چه چیزی مانع نورانیت او میشود. بهترین جای عبادت در خانه و نسبت به همسر و فرزند است. بهترین جای عبادت در سر درس و بحث است. یاد بگیرید که چگونه آن را اِعمال کنید.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 357 (1400.10.25 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۵۷ (۱۲) (۲۵ دیماه ۱۴۰۰/ ۱۲جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی حضرت استاد حسنزادۀ آملی رحمتاللهعلیه
✅ علامه حسنزاده آملی بزرگمردی از حوزه است که توانسته به اوج و قلههای علمی و معنوی دست پیدا کند. تجربۀ ایشان عینیت یافته است؛ راههایی را خود ایشان طی کردهاند و توصیههایی داشتهاند و بر حسب قوت معنویت و سلوکی که داشتند، اثرگذار بودهاند. لذا باید به این مکتب بپردازیم و بررسی کنیم که در این مکتب سلوکی چه میگذرد.
🔵 نقش عرفان نظری در سلوک
✅ ابتدا بیان کردیم کسانی که منتهی هستند، یکی از دستورات به آنها خواندن عرفان نظری است تا بتوانند از پس کار برآیند. انسان گاهی دَه سال ذکر میگوید، ولی تا آن عمق را نداند، کار پیش نمیرود. مگر اینکه تفضّل الهی باشد؛ یا اینکه از قبل حال خوشی داشته باشند. این موارد حسابش جدا است. ولی به صورت متعارف تا عرفان نظری خوانده نشود، این عمق پیدا نمیشود.
✅ علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه برای بعضی از شاگردان سلوکیشان، رسالۀ نورالوحده را میخواندند. چرا؟ برای اینکه عرفان نظری برای آنها کارکرد سلوکی داشته است؛ یعنی با خواندن عرفان نظری، فضا را درک کنند و بر اساس آن عمل کنند. «اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ»؛ علم پيشواى عمل است. با عرفان نظری عمق حاصل میشود. استاد برای منتهیها دستورات دیگری مانند مراقبه و توجه و ادب معالله دارند که الان لزومی ندارد به آنها بپردازیم.
🔵 چند دستورالعمل
✅ مهمترین نیازهایی که به عنوان طلبه داشتیم، مراتب اولیه و میانی است. برخی از دستورات بیان شد. اُس و اساس آنها تهذیب و تحصیل است که بیان کردیم. یعنی در کنار کار علمی، باید کار تهذیبی هم در کار باشد. برای تهذیب به موارد زیر اشاره کردیم: ۱. شب و روز خود را میسازیم و علم و عمل انسانسازند؛ ۲. روزی یک جزء قرآن خواندن؛ ۳. تحصیل علم مناسب (باید معارف معنوی و سلوکی شنید)؛ ۴. آبادکردن سحر؛ ۵. محاسبه و کشیک نفس؛ ۶. دائمالوضو بودن؛ ۷. پرخوری و پرگویی نکردن. این موارد بیان شد؛ اگرچه بیش از اینها میتوان بیان کرد.
🔵 برکت در سحر
✅ اگر انسان یک سحری مانند آنچه حضرت استاد گفته است داشته باشد، همه چیز را با آن آباد میکند. برنامه داشته باشید و این برنامه همیشگی باشد. ایشان میفرمود: همانطور که با دیگران مینشینید و درس میخوانیید و درس میگیرید، یک بار هم با خدا بنشینید و درس بگیرید. در این وقت خلوت خدا معلم شما شود. اگر این برنامه در سحر اجرا شود، خیلی از مسائل حل میشود. هر چه برکت میخواهید، در سحر هست. فقط باید بلد باشید، چگونه عمل کنید. اگر فقط همین یک سحر آباد شود، همه چیز درست میشود. یا این موضوع که علم و عمل انسانسازند، خیلی مؤثر است.
🔵 توصیههای حضرت علامه ذوالفنون به عموم مردم
✅ توصیه ایشان به عموم مردم، طلبهها را هم دربرمیگیرد. الان در صدد بیان توصیههایی که حضرت استاد به عموم مردم داشتند هستیم که آنها باید چه کار کنند.
🔵 روش تربیت سلوکی عموم مردم
✅ ایشان طرحی داشتند و آن را هم اجرا کردهاند. مثلاً برای آنها اتحاد عاقل و معقول گفته است یا فصوصالحکم فارابی و نصوصالحکم و معرفت نفس را برایشان گفته است. با همین روش در میان مردم عادی ولیّ خدا پرورش داده است. در پایان آنها را به عرفان نظری کشانده است. ایشان کسانی را که قوی شدهاند، به عرفان نظری رسانده است. ایشان در میان مردم عادی، هم منبر داشتند و هم درس. منبرهایشان هم خیلی تکاندهنده بود و با نفس گرمشان همراه بود. اما در کنار منبر، درس و بحثی هم دائر کرده بودند. گاهی در آن روزهایی که منبر داشتند، سهچهار درس هم در روز داشتند. برای برخی در بینالطلوعین درس گذاشته بودند. اینها محقق شده است و شاخصهای شهر آمل متدینینی هستند که امورات شهر را هم بهدست گرفتهاند. ایشان این برنامه را اجرا کردند. به نظرم این راه رفتنی است و خودشان هم طی کردهاند و میفرمودند: اساتیدشان هم این راه را طی کردند و نام میبردند.
1️⃣ شغلداشتن (ذکر عملی)
✅ حضرت استاد به شدت اعتقاد داشتند که هر کس باید شغلی داشته باشد و کَلِّ بر جامعه نباشد.
🔵 بهترین سلوک
✅ در همان شغلی که هستید، به دستور الهی و شریعت عمل کنید؛ تمام خصوصیات را رعایت کنید؛ این بهترین سلوک است.
🔵 جهاد زن
✅ به خانمهایی که شوهرهایشان شاگرد ایشان بودند و در درس ایشان شرکت میکردند، توصیه میکردند: «جِهَادُ اَلْمَرْأَةِ حُسْنُ اَلتَّبَعُّلِ»؛ شما خانهداریتان را خوب داشته باشید و این کار را برای خدا انجام دهید.
🔵 سلوک قاضی
✅ به یک قاضی میگفت: مواظب باش که حق را ناحق نکنی؛ جانب خدا را رعایت کن؛ همین برای تو کافی است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۷ (۱۲) (۲۵ دیماه ۱۴۰۰/ ۱۲جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 بهتر از دعا
✅ گاهی مردم به حضرت استاد میگفتند برای ما دعاکنید. ایشان میفرمود: دعای من خوب است، ولی اگر شما این کار را بکنید، بهتر از دعای من است. شما شغل خودت را درست انجام بده، هر چه میخواهی به تو میدهند.
🔵 سلوک در جامعه
✅ این اندیشه قرار نیست که شخص را از کار و زندگی بیندازد و جامعه را لنگ کند، بلکه قرار است در جامعه باشی، ولی سالک باشی. شغلت را داشته باشی و به وظیفهات هم خوب عمل کنی. این بیان دستور اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین وجود دارد و اصل آن هم برمیگردد به ذکر عملی. این مسئله اهمیت دارد و باید آن را جدی گرفت.
🔵 ذکر عملی
✅ هر کس در هر کاری و هر جایی هست، به وظیفۀ خود عمل کند. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین میفرمایند: درست است که «الحمدلله» و «لاالهالاالله» گفتن ذکر است و خوب است، ولی شما در هر کار و شغلی که هستید، وقتی جانب خدا را رعایت کردید، ذکر عملی میشود و شما ذاکرید. هر وقت از حضرت آیتالله بهجت دستور و ذکر میخواستند، ایشان توصیه به ذکر عملی میکرد و میفرمودند: بهترین ذکر، ذکر عملی است. ذکر عملی چیست؟ جانب خدا را رعایتکردن. جانب خدا را رعایتکردن چیست؟ یعنی اگر شما بازاری هستید، در معامله مواظب باش و هر چه خدا گفته انجام بده و جانب خدا را رعایت کن و بدان برای خدا رعایت میکنی و خدا از تو خواسته است. ذکر عملی بهترین ذکر است. چرا؟ چون انسان را میسازد. و در عین حال ذکر عملی انسان را از تمام آنچه باید باشد، جدا نمیکند.
🔵 مدینه فاضله
✅ حضرت استاد مدینه فاضله فارابی را قبول داشتند. این مدینه به این صورت است که هر کس در آن کار خودش را خوب انجام میدهد. در این مدینه همه باید کار کنند. «بایدِ» آن ارزششناختی است. بنا بر این ضرورت، ایشان قائل بودند که جامعه باید باشد و در این جامعه همه میبایست به دنبال کار بروند. لذا ایشان هیچ وقت به عموم مردم نمیگفتند به سمت کار نروید و شغل را رها کنید تا به جایی برسید؛ هرگز اینگونه طرح نمیکردند. ایشان از این طریق هیچ وقت احساس نمیکردند که آنها را برای کار سلوکی از جامعه دور کنند. نَه. نزدیک شده است. راه رسیدن به خدا همین است.
🔵 حق همسر را نخورید!
✅ در این فضا وظیفه همسر نسبت به همسر چیست؟ ایشان به برخی از شاگردان که دستور میداد که شب انجام شود، تأکید میکردند که حق همسر را نخورید! این واضح است؟ تو باید انجام دهی، به گونهای انجام بده که حق همسرت ضایع نشود. وقتی دستوری داده میشود، قرار نیست جای دیگری خراب شود. من نسبت به پدر و مادر و همسر وظیفهای دارم؛ حق آنها نباید ضایع شود. حال هر کس، هر کاری دارد، همینگونه است.
🔵 سلوک کارمند
✅ کارمند باید چگونه عمل کند؟ حضرت استاد به کارمند میگفت: باید کار ارباب رجوع را بهدرستی رسیدگی کنی. این کار را بهتدریج میآموخت که به کار ارباب رجوع با مهربانی رسیدگی کن. یعنی مهربانی است که کار میرسد. به کار ارباب رجوع بِرِس و جانب خدا را رعایت کن. حضرت استاد نسبت به حلال و حرام خیلی تأکید میفرمودند. هر کس در هر شغلی باید اینگونه عمل کند. این را واقعاً جدی میگرفت.
🔵 هیچ شغلی حقیر نیست
✅ وقتی کسی شغلی دارد و بخشی از کارهای جامعه را انجام میدهد ولو کوچک، حضرت استاد آن کارها را جدی میگرفت. مثلاً میگفت: اگر نانوا نباشد، من نمیتوانم درس بخوانم. یک رفتگری که نزدیک منزل ایشان کار میکرد، گهگاهی او را به منزل دعوت و به او رسیدگی میکرد. به او چای و شیرینی میداد و خیلی هم احترام میکرد. اگر کسی هم به حضرت استاد اعتراض میکرد، ایشان میفرمود: معلوم نیست در آخرت او جلوتر از من نباشد. چون میدانست نفس این شغل را که عهدهدار است، نزد خدا عزیز است.
🔵 جانب خدا را رعایت کنید
✅ حضرت استاد میگفت: شغل را برای خداوند متعال پاک و منزه کنید و این را تعبیر میکنیم به ذکر عملی. اینکه ایشان میگفت در شغلتان جانب خدا را رعایت کنید، آیتالله بهجت تعبیر میکرد به ذکر عملی. ذکر عملی داشته باشید. این را هرکس قاعده کرد، برنده است. خاصه کسی که در متن زندگی است و باید زندگی را بچرخاند. اگر ما به چنین شخصی بگوییم بیا سلوک کن، میدانید این یعنی چه؟ یعنی او را از جامعه جداکردن و او را از کار و زندگی انداختن و او را نِفلهکردن و بعد از او بخواهیم که سلوک کن! این غلط است. ایشان میفرمود: شما شغل داشته باشید؛ بدون اینکه از آن خارج شوید.
🔵 کاسبِ جزء
✅ در شریعت آمده است که گاهی یک کاسبِ جزء میشود ولیّ خدا و مقرب درگاه خدا با همین کاسبیاش. چرا؟ چون جانب خدا را رعایت کرده است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بهتر از دعا ✅ گاهی مردم به حضرت استاد میگفتند برای ما دعاکنید. ایشان میف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 به زبان بیاورید
✅ در مقدمه جرعههایی از زلال معنویت گفتهایم: این کار که ذکر عملی است، گسترش دهید. در نیت بگویید: خدایا، تو شاهد باش که من به خاطر تو این کار خلاف را نمیکنم؛ این رشوه را نمیگیرم. این را به تفصیل دربیاوریم و آشکار کنیم. هر کاری که انجام میدهید، بگویید و به زبان بیاورید که خدایا شاهد باش، این کار را برای تو کردم. یا نیت را تفصیل دهید. این خیلی، کار را زیبا میکند و این باعث میشود که یاد خدا آمده است در صحنه زندگیتان؛ هر لحظه خدا برایتان حاضر است. این میشود ذکر عملی. ذکر عملی کمتر از ذکر قلبی و لسانی نیست. این بروز و تفصیل، باعث میشود که انسان احساس میکند هیچ وقت کم نگذاشته است و کم نکرده است.
🔵 نوکریِ اهل بیت
✅ یکی از آقایان به خانمها میگفت: وقتی به آشپزخانه میروید، با خود بگویید: من امروز میخواهم نوکری و کلفتیِ حضرت رسول را بکنم؛ فردا کلفتیِ حضرت امیرالمؤمنین و فردایش کلفتیِ حضرت زهرا سلاماللهعلیها. او با این کار، منطقش را ارتقا میدهد و این باعث میشود شخص خسته نشود و نگوید این چه کاری است و کم نمیگذارد. احساس نکند که از بقیه کم است. بلکه به گونهای انجام میدهد که با جان و دل باشد و امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه بپذیرد.
✅ گاهی خانم خانه کار میکند و در خانه چند نفر مشغول عبادت هستند؛ مانند سحر ماه مبارک رمضان که خانم در حال آشپزی است و همسرش در حال نمازخواندن. او با این کارش از کسانی که در حال عبادت هستند، کم ندارد؛ بلکه جلوتر از همه آنها است.
🔵 ارزشمندتر
✅ حضرت امام رحمتاللهعلیه با چند نفر از دوستانش به مشهد مشرف شدند. همگی با هم به زیارت میرفتند. برای رفع خستگی باید برمیگشتند منزل و تجدید قوا میکردند. بقیه سه ساعت در حرم میماندند، ولی حضرت امام یک ساعت زیارت میکرد و بهسرعت منزل میآمد و برای آنها چای (و غذا) آماده میکرد. از نظر ظاهری انسان کمان میکند که آنها بیشتر بهره بردهاند و سه ساعت خدمت حضرت علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما بودهاند و حضرت امام یک ساعت. اما حضرت امام با این نیت که این دوستان زائر علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما هستند و من باید به آنها خدمت کنم، از آنها جلوتر است. این را بیشتر میخرند. خدا گواه است که برخی از اینها را بیشتر میخرند و بالا میبرند. این که کاری که میکنند و کراهتی که نشان نمیدهند و نیت را پاک و پاکیزه میکنند، این بیشتر اثر دارد. اگر چنین نیتی بیاید، کل کار تغییر میکند.
🔵 روح عمل
✅ یکی از خوبیهای ذکر عملی این است که اگر به صورت تفصیلی دربیاید و برای خدا این کار را انجام دهیم، این است که به ایرادگیری دیگران بیتفاوت میشویم. خدا میداند من این کار را برای او انجام دادهام، به بقیه چه کار دارم. با خدا معاملهکردن، کمکم انسان را لطیف میکند و نیت او را ارتقا میدهد و منطق عمل را تغییر میدهد. منطق عمل را در «عمل مطلق» توضیح دادهام. چه چیزی عمل را بالا میبرد؟ روح عمل. اعمالی که روح عمل را بالا میبرد، گاهی باعث میشود که یک کار چندین برابر دیگران اثر کند. سرّ آن در روح عمل است.
🔵 منطق عمل
✅ کسی که ذکر عملی را رعایت کند و در همان شغلش به وظیفهاش عمل کند و به خدا توجه کند و آن را تفصیلی کند، یکی از ویژگیهایش این است که روح عملش بالا میرود. مثلاً کسی که واعظ است و برای خدا رفت و کار کرد و گفت: خدایا، شاهد باش که برای تو این کا را انجام میدهم، اگر یکی هم از او ایراد گرفت، آیا از او چیزی کم میشود؟ هیچ کس نپسندد، از او چیزی کم میشود؟ هیچ کس قبول نداشت، از او چیزی کم میشود؟ بلکه برای خدا با آنها راه بیاید، از او چیزی کم میشود؟ منطق عمل تغییر کند، اینگونه میشود. اگر منطق عمل تغییر نکند، اگر کسی اعتراض کند، ما هم جواب اعتراض او را میدهیم و اعتراض میکنیم و میگوییم: من این همه زحمت کشیدم،شما باید اینگونه بگویید؟ بعضی میگویند ما به وظیفۀ اجتماعی خود عمل میکنیم، حتی اگر نتیجهاش صفر باشد.
🔵 مأمور به وظیفه
✅ حضرت امام رحمتاللهعلیه میفرمود: ما مأمور به نتیجه نیستیم، بلکه مأمور به وظیفه هستیم، از این سنخ است. این منطقی دارد. باید حجت تمام شود؛ ولو اینکه دیگران همراهی نکنند. وظیفه را میگویم. گاهی اگر کاری نتیجه نداشته باشد، وظیفه نیست. جایی که وظیفه شده منظورم است. وظیفه شد، باید چه کار کرد؟ بعضی میگویند اینها مهم نیست. من با خدا معامله میکنم. در «بانک خدا» چیزی از بین نمیرود. ما در اینجا ممکن است سرمان کلاه برود، اما در محضر الهی انسان ضرر نمیکند.
✅ اصل این است که ما آمدیم در دنیا تا خودمان را بسازیم. باید در همین زندگی خود را بسازیم. یعنی، به وظیفه عمل کن و کاری نداشته باش که چه میشود. وقتی وظیفه برای ما متعین شد، باید به وظیفه عمل کنیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 به زبان بیاورید ✅ در مقدمه جرعههایی از زلال معنویت گفتهایم: این کار که ذ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 گریه بچه و نماز شب
✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به اینجا برسد، این میشود ذکر عملی. در این مرحله به حرف مردم کاری ندارد. البته خداوند متعال گهگاهی امتحان هم میکند و در مسیرش مشکلاتی ایجاد میکند. طلبهای مهمان داشت و میخواست به گونهای نماز شب بخواند که آنها نفهمند. مهمانها طوری خوابیده بودند که اگر برای وضوگرفتن میرفت، آنها بیدار میشدند. در همین گیرودار یکی از بچهها گریه کرد و به این بهانه ایشان بلند شد و وضو گرفت و برای خدا نماز خواند. ظهر، موقع ناهار یکی از مهمانها گفت: تو که اهل بیدارشدن نبودی؛ اگر این بچه گریه نمیکرد، تو بیدار نمیشدی. این امتحان برای این بود که معلوم شود او حرف میزند یا نه. خدا اینگونه امتحان میکند. ما ذکر عملی را زیاد انجام دهیم، لطف و روح عمل را بالا میبرد. این کار ما را از جامعه و زندگی و خانواده و وظایف اجتماعی جدا نمیکند و در عین حال سلوک است.
🔵 اولین دستور
✅ اولین دستوری که حضرت استاد میداد این بود که طبق شغل و کاری که داری، به وظیفهات درست عمل کن. این خیلی لطف دارد و جان انسان را خیلی میسازد. برای عموم، بهترین دستور سلوکی حضور در صحنه اجتماعی است. به خصوص اگر کسی که باید چند کار انجام دهد و دوسه شغله است. صبح میرود و هشت شب برمیگردد. برخی میگویند: ما با همین کسب و کاری که داریم به جایی رسیدیم؛ به خاطر اینکه همینگونه عمل کردیم، به تقرب الیالله رسیدیم.
🔵 کاسبی و خواندن مفاتیح
✅ یکی از شاگردان مورد علاقه حضرت استاد که بازاری بود، در مغازه یک مفاتیح داشت. هر وقت مشتری میآمد، مفاتیح را علامت میگذاشت و بعد از اینکه کار مشتری را راه میانداخت، دوباره مفاتیح را ادامه میداد. این تفضل به آن بازاری به خاطر رعایت حرام و حلال بود. همین مسئله برای طلبه هم مطرح است. شغل طلبه درسخواندن است. او باید کارش را انجام دهد برای خدا؛ جانب خدا را رعایت کند؛ کم نگذارد. اما چون در این باره جداگانه صحبت کردیم، دیگر توضیح نمیدهیم.
2️⃣ حرفشنیدن
✅ عموم مردم در کنار شغل باید حرف بشنوند. حضرت استاد این حرفشنیدن را به شکل درس و بحث برگزار میکرد. برخی مناطق برای اینکه مردم هم به کارشان برسند و هم در روضه شرکت کنند، روضه را صبح برگزار میکنند. حضرت استاد هم به همین شکل برای مردم صبح (زود) درس میگذاشت. ایشان تأکید میکردند اساتید ما اینطور عمل میکردند، ما هم باید همین کار را انجام دهیم. اساتید ایشان مانند علامه شعرانی و مرحوم قمشهای در مسجد جلسات درس را برگزار میکردند.
🔵 بیست و پنج سال تبلیغ
✅ ایشان بیست و پنج سال در آمل برنامه درس و بحث برای مردم داشتند. ایام تعطیل در آمل درس داشتند و ایام درسی در قم. ایشان میفرمود: مردم صاف هستند و قیلوقال در آنها کم است و خوب راه میآیند. اما در طلبهها گهگاهی قیلوقال زیاد میشود و کمتر راه میآیند.
🔵 میوۀ علم برای عموم
✅ ایشان گُل و میوۀ علم را برای مردم بیان میکردند و آن را بهتدریج تفصیل میدادند. مثلاً ایشان معرفت النفس را گفت، کسانی که در درسشان شرکت میکردند، نوع تعاملشان تغییر میکرد و نسبت به زندگی و کار راهشان عوض میشد. چه کار باید بکنیم؟ سعادت ما چیست؟ ابتدا دروس آسان شروع کردند و سپس بعضی از مردم که قویتر شدند، برایشان درسهای مشکلتر میگذاشت. ایشان معتقد بود که ما باید گُلِ حکمت متعالیه و معارف عرفان نظری را به مردم برسانیم و ایشان این کار را میخواست و انجام داد و باید رساند. آقای شاهآبادی میفرمود: «این کُفریات باید به گوش مردم برسد» و ایشان هم این کار را میکرد و رساند. حضرت استاد این را اجرا کرد و نتیجه گرفت و میشود گفت و مردم را شوراند و چشمشان را تیز کرد.
🔵 تربیت سطح عالی
✅ در تهران، ملاعبُدالنّبیِ نوری جلسات درس و بحث برای بازاریها گذاشته بود؛ طلاب میترسیدند از آن خیابان تهران رد شوند، چون فضل اهالی آنجا زیاد بود و طلبهها کم میآوردند. حضرت استاد در آمل این کار را کرد. یکی از طلبههای اهل معقول آمل رفته بود و در یکی از درسهای ایشان (اتحاد عاقل و معقول) شرکت کرده بود. آن طلبه مشاهده کرده بود با اینکه مباحث سنگین است، ولی آنها تلقی کرده بودند و پذیرفته بودند و بالا آمده بودند.
🔵 ظرفیت عرفان و فلسفه اسلامی
✅ یکی از ظرفیتهای عرفان و فلسفه اسلامی همین است؛ یعنی میتوان با آن مردم را به سلوک کشاند و رساند. میتوان انسان را با آن بالا برد و انسان فرزانۀ سر صحنۀ عمل تربیت کرد. نَه فقط ذهن او را درست کرد (و کاری به عمل او نداشت، بلکه عرفان را به وادی عمل کشاند). حضرت استاد این ظرفیت عرفان و فلسفه اسلامی را تشخیص داد و از آن استفاده کرد. شما اگر صد کلمه در معرفت نفس ایشان را بخوانید، میبینید پر از نکات سلوکی و معرفتی است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 گریه بچه و نماز شب ✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به این
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 دوچرخهسازِ اهل سلوک
✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با همین شغل واقعاً در سلوک قوی شده بود. حضرت استاد کاری کرده بود که او به جایی رسید و از جهت روحیمعنوی هم قوی شد. لذا باید حرف شنید. حرفشنیدن قوت و غذای انسان است. منطق عمل و معنای پشت صحنۀ عمل ما همین حرفشنیدنها است. بدانیم چه خبر است و دست به کار شویم. این یک واقعیت است. خیلی از طلبههای ما خبر ندارند و نمیدانند چه کار میکنند.
🔵 مقام «لایَقِفی»
✅ حضرت استاد عمده معارف را به گونهای میگفت که تبدیل میشد به دستور سلوکی. مثلاً مقام «لایَقِفی» را ایشان به گونهای توضیح میداد که به این دستور سلوکی منتهی میشد که «هیچ جا نَایست و به هر کمالی رسیدی، باز هم به بالاترش میتوان رسید». این سبک بیان معارف، برای مردم تشنگی میآورد.
🔵 خودشناسی مقدمۀ خودسازی
✅ حضرت استاد بحث نفس را برای این انتخاب کردند که خیلی راحت میشود از طریق خودشناسی خودسازی کرد و از این طریق به کمال رسید. در مقدمۀ معرفت النفس آمده است «خودشناسی مقدمۀ خودسازی است».
🔵 سبکِ معارفیمعنوی
✅ بیان حضرت استاد سبکِ معارفیمعنوی بود. معارف میگفتند و از آن حقیقت و راه درست میکردند؛ راه سلوک درست میکردند و معنویتی در آن اشباع میکردند. این روش ایشان بود و همین را اجرا میکردند. دروس معرفت نفس را استاد ضیایی شرح کردهاند. از آن استفاده کنید. باید حرف شنید. این حرفشنیدنها است که انسان را شکوفا میکند. امام محمد باقر صلواتاللهعلیه میفرماید: «طعام انسان علم است». (از حضرت امام باقر صلواتاللهعلیه سؤال كردم كه طعام انسان چيست كه خدا میگويد: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه». قال: عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ مِمَّنْ يَأْخُذُه»). ایشان حرفشنیدن را جدی میگرفت و اِعمال کرد و نتیجه سلوکی هم میگرفتند و برخی از شاگردانشان هم خیلی به اوج رسیدند.
🔵 سیر دروس آمل
✅ این دورهای که ما در آمل شروع کردیم به این ترتیب است: ۱. لغت موران. ۲. نمط هشتم و نهم اشارات. ۳. اوصاف الاشراف. ۴. شرح منازلالسائرین. این هم یک سِیر است که از ساده و روان شروع میشود. موضوع آن همین بحثهای معارفیسلوکی است و افراد را آهستهآهسته راه میاندازد.
🔵 درجازدن در سلوک
✅ گاهی من دیدهام بندهخدایی که بزرگوار و اهل ایمان است، ولی دور خودش میچرخد، اما اگر چهار تا حرف شنیده بود، اینگونه نبود و خیلی بالاتر میرفت. حضرت استاد درباره یکی از اهل دل آمل میفرمود: مشکل ایشان این است که استاد ندیده است؛ اگر استاد میدید، سطح کارش تغییر میکرد. بدون استاد و حرفشنیدن نمیشود.
🔵 حرف خدا و پیغمبر
✅ باید تمام اینها حرفهایی باشد که حرف خدا و پیغمبر باشد. حضرت استاد در سه فصل آخر اتحاد عاقل و معقول آیات و روایات فراوانی آوردهاند. خیلی خوب این را میکشاند به ساحت قرآن و با اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین خیلی خوب گره میزند. باید از اینجا شروع کرد.
🔵 نقشه راه سلوک برای شاغلین
✅ کسانی که احیاناً میخواهند به جایی برسد، باید از درس و بحث و حرفشنیدن شروع کنند. ما به دوستان آمل که کار دارند، گفتیم: شما که شاغل هستید و کار دارید، هفتهای دو فایل صوتی گوش کنید؛ به این دلیل که آنها از کار و زندگی نیفتند و در عین حال حرف بشنوند و همیشه روبهراه باشند.
✅ کسی که میخواهد سلوک کند: ۱. در شغل خود مراعات جانب خدا را بکند. ۲.حرف بشنود ولو اندک؛ ولو هفتهای یک فایل صوتی. این همان روشی است که حضرت استاد بیان داشتند و آنها را از کار و شغل بیکار نکرد و به معارف کشاند. پشت این تفکر اندیشه فیلسوفانه بود که بحث مدینه فاضله بود. ۳. داشتن برنامه سلوکی. حضرت استاد به بعضی افراد برنامه میدادند که چه کار کنند؛ مثلاً چه کارهایی در بینالطلوعین انجام دهند. کتاب نامهها و برنامهها را ببینید. در این کتاب حضرت استاد خیلی دستورات مختصر و خوشی برای عموم داشت. برای برخی اربعین کلیمی راه میانداخت؛ برخی را در ماه مبارک رمضان راه میانداخت. بخشی از این دستورات در کتاب نامهها و برنامهها آمده است. برخی از در مردم عادی آمل هستند که هر یک دستوری خاص از ایشان داشتند. به برخی هیچ دستوری نمیداد و میگفت: شما همین که جانب خدا را رعایت کنید، کافی است؛ یعنی حلال و حرام خدا را رعایت کنید، کافی است.
🔵 با همه باش؛ بیهمه باش
✅ یکی از دستورات ایشان این بود «با همه باش؛ بیهمه باش». یعنی در بین مردم باش؛ زندگی را به همین روال عادی داشته باش؛ ولی رنگ مردم را نگیر. ایشان در قبل از انقلاب، کاری میکرد که مردم در متن جامعه باشند، در عین حال، رنگ جامعه آن روز را به خود نگیرند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 دوچرخهسازِ اهل سلوک ✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش ششم
🔵 مراقب باشید با نامحرمان ننشینید
✅ این تعبیر نامحرم که ایشان توضیح میداد که مراقب باشید با نامحرمان ننشینید، یعنی مواظب باش خلقوخوی او را نگیری؛ حرف او در تو اثر نکند؛ چون نفس انسان خوپذیر است. ما میدیدیم که برخی از آنها در عین حالی که در جامعه بودند، به گونهای بودند که هر چه میدیدند و از حرفهای ناروا میشنیدند، هیچ تأثیری در ایشان نداشت. چون حضرت استاد چشم و گوش آنها را باز کرده بود و آنها را مقید به شریعت کرده بود و بعد از آنها نتیجه میگرفت. به آنها دستوراتی میداد و چند حال خوش که برایشان روی میداد، آنها را تشویق میکرد. گاهی حضرت رسول از اصحاب میپرسید «هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ؟» حضرت استاد هم گاهی از شاگردانشان که آنها را راه انداخته بود، از ایشان میپرسید «چه خبر؟» و گاهی خیلی شیرین و دلنشین تشویقشان میکرد تا آنها اشتیاق پیدا کنند.
✅ در جلسه بعد بخشی از نامهها و برنامهها را میخوانیم و بعد از آن به بررسی اصول و مبانی سلوکی ایشان خواهیم پرداخت. انشاءالله.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس
سلام علیکم
به اطلاع سروران گرامی میرساند، دروس استاد یزدانپناه فردا شنبه ۲ بهمنماه ۱۴۰۰ تعطیل است.
نسیم عرفان
ر🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 358 (1400.11.9 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه
✅ به یکیدو دیدگاهِ علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه دربارۀ کسانی که منتهی هستند، اشاره شد. سپس به توصیههای حضرت استاد به طلبههایی که در ابتدا و میانۀ راه هستند، پرداختیم. در جلسه قبل به توصیههای ایشان به عموم مردم اشاره کردیم.
🔵 توصیههایی برای عموم مردم
✅ به گمان من، هر آنچه ایشان برای طلبههای متوسط بیان کردهاند، برای عموم مردم قابل استفاده است و این سبک را اِعمال کردند. در جلسه قبل به این موارد اشاره کردیم که باید حرف شنید و برنامه داشت. قرار شد یکیدو برنامه از ایشان را بخوانیم. منظور ما از عموم مردم کسانی هستند که راه افتادهاند و میخواهند راه را طی کنند. در این جلسه به یکی از برنامهها که در کتاب نامههابرنامهها آمده است، میپردازیم. این نامه سهچهار صفحه است.
🔵 نامهها، برنامهها
✅ این نامهها و برنامهها میتواند خیلی کارگشا باشد که ایشان چگونه دستور میدادند و از مردم چه میخواستند. مردمی که معمولاً تشنه هستند و میخواهند دست به کار شوند و حرکت کنند. در صفحه ۲۲۵ کتاب نامههابرنامهها آمده است: از این کمترین دستورالعمل خواستهاند. ایشان در سهچهار صفحه پاسخ آن شخص را دادهاند و به نظرم این چند صفحه میتواند خیلی راهگشا باشد. همین یک نامه را انسان ببیند و اجرا کند خیلی راهگشا است.
✅ «جواب نامهايست كه به دوستى ارسال داشتيم. «هو» با سلام و دعا مصحف كريم را گشوديم سوره يوسف از زبان حضرت يعقوب عليهالسّلام آمده است: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ». اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳).
🔵 سرمایهای در سنت معقول
✅ حضرت استاد میفرمایند: دو مسئلۀ مهم داریم: یکی توحید و دیگری معرفت نفس. باید توجه داشت که سرمایهای در سنت معقول ما شکل گرفته است که این سرمایه بسیار مهم است و به تمام معنا کاربردی است و به انسان در سلوک مدد میرساند. گاهی این سرمایه در فضای علمی مغفول مانده است؛ اما حضرت استاد این سرمایه را در سلوک آوردند و از آن استفاده کردند.
✅ سنت معقول ما یک نکتۀ نابی درست کرده است که میتوان گفت عملاً پرورش میدهد و انسان را به مقصد میرساند. حضرت استاد به این سرمایه توجه داشتند و خودشان از آن استفاده کردند و بالا آمدند و دیگران را هم با همین سرمایه بالا میآوردند. وقتی در شهر برای مردم توضیح میدادند و مردم را راه میانداختند، همین مطالب را بیان میکردند و وقتی دستور میدادند همینها را میگفتند. دستورات ایشان عملاً اینگونه است که میخواهند افراد را راه بیندازند و به سمت معنویت ناب اسلامی بکشانند. این سرمایۀ سنگین و ارزشمندی است.
🔵 برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟
✅ یکی از بزرگان میگفت: در جلسهای بودم و علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه نشسته بودند و برخی از طلبهها هم بودند. یکی از طلاب پرسید برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟ آن نقلکننده گفت دیدم علامه گوشهایش سرخ شد و با یک شکفتگی، که از سرخوشی بود، فرمود: «همین راهی که ملاصدرا رفته است». آن بزرگوار میفرمود: ما ندیدیم که علامه اینقدر صریح سخن بگوید، که اینجا اینطور صحبت کردند. این یک واقعیتی است. این سنت اسلامی ما این قابلیت را دارد که سر سفرۀ عموم مردم بیاید. حضرت استاد سنت معقول را فقط منحصر به طلبهها نکرد و آن را سر سفرۀ عموم مردم آورد. در آنجا قیل و قالها کم بود؛ ولی اصل حرف آنجا میرفت. این سرمایه را دستکم نگیرید.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش او
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 بزرگترین سرمایه؛ ما عین فقریم
✅ما در بدایهالحکمه وجود فقری را میخوانیم. میخوانیم که ما عین فقریم؛ ما عین ربطیم و گمان میکنیم تمام شد. باور کنید این بزرگترین سرمایه است که به دست شما رسیده است؛ هرچند این سرمایه را در اولین کتاب سنت معقول به شما میدهند. من بسیاری از بزرگان مانند حضرت آیتالله جوادی آملی حفظهالله را دیدهام که هر لحظه از زندگیشان را با این سرمایه میگذرانند و با آن خودشان را معنا میکنند. بندهبودن خودشان را میفهمند. این سرمایه برای بزرگان ما واقعیت است. آنها فیلسوفاند و واقعیت را یافتهاند و با آن تعامل میکنند. خودشان را فقر میبینند و حرف که میزنند میفهمند که خودشان نیستند. فکر میکنند و هویت وجود فقری را مییابند. میفهمند که من که کارهای نیستم. اصلاً یک لحظه در ذهن ما بیاید که من این فکر را کردم و به اینجا رسیدم، همان لحظه اگر وجود فقری را به ذهنش بیاورد، درمییابد که از من نیست. هر چه دارم از خدا دارم. اینها توحید است. این توحید را به ما دادهاند و از اول با آن سروکار داریم. از این بحث، بزرگان تکنیکهای سلوکی ویژهای بهدست میآورند. همین است که در قرآن آمده است: «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست (حج، آیۀ ۶۴).
🔵 ثمرات وجود فقری در صحنۀ اجتماع
✅ آن بزرگان فهمیدند که چه سرمایه سنگینی برایشان ایجاد شده است و با آن زندگی میکنند و با آن روابط اجتماعی خود را معنا میکنند. همین مسئله که در سر صحنه اجتماع بیاید، خیلی از مسائل را تغییر میدهد. اگر کسی وجود فقری را فهمیده باشد، بگومگو با همسرش نباید اینگونه ادامه پیدا کند. معنا ندارد که کسی وجود فقری را بفهمد و بعد خودش را بروز دهد و اثبات کند. (و به دنبال خودنمایی و فخرفروشی باشد). این معنا ندارد. چه کسی میگوید اینها برای ما است. ما چه هستیم که خود را تثبیت کنیم. حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه در صحنۀ اجتماع میفرمود: «ما هیچیم و هر چه هست اوست». اینها را به جدّ میگفت. اینها سرمایه سنت معقول ما است و در دستورالعملها سرریز شده است. آنچه از سنت معقول ما بهدست می آید، اینها را بهدست بیاوریم و بعد با آن زیست کنیم.
🔵 نابترین
✅ در سنت معقول ما، امور ناب زیاد است؛ اما نابترین آن همین دو مورد است: توحید و معرفت نفس. این دو همۀ زندگی ما را تغییر میدهد.
🔵 فلسفه اسلامی؛ فلسفه زندگی و معنویت
✅ اینکه میگویند فلسفه اسلامی، فلسفه زندگی و معنویت است، سخن درستی است. بعضیها اینها را ذهنی میدانند؛ اما در جای خودش بحث شده است که اینگونه نیست. انسان وقتی به فطرت پاکش چیزی را حق یافت، با آن تعامل میکند. من که الان در این مکان دارم حرف میزنم، واقعیت را دیدهام و دارم حرف میزنم و این تعامل است. معرفت حقیقی، تعامل ایجاد میکند. معرفت حقیقی یعنی رسیدن به واقع آنگونه که هست. وقتی به واقع آنگونه که هست میرسند، با آن تعامل میکنند.
🔵 توحید و معرفت نفس
✅ بزرگان این دو مسئله را به عنوان رئوس مطالب یافتند: ۱. توحید؛ توحید همۀ مسائل فلسفی را شامل میشود. کسانی که عرفان نظری خواندهاند میدانند همۀ مسائل فلسفی در توحید جمع میشود. توحید است که به این شکل درآمده است. در فلسفه هم این مسئله اشباع شده است. ۲. معرفت نفس و مسئله انسان. این واقعیت در کار حضرت استاد بود و ما میدیدیم که در آمل، مردمی که سلامت نفس داشتند، همین مطالب را به آنها میگفت: توحید و معرفت نفس. توحید چیست؟ خلاصهای در اینجا توضیح میدهند. توصیه کردهاند که اینگونه خدا را در نظر بگیر و با آن تعامل داشته باش. ابتدا باید خدا را شناخت و خدا را آنگونه که هست دریافت و آنگونه که در متون دینی آمده است دریافت و بعد در زندگی و رفتار آن را اِعمال کرد.
✅ «اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد. اما توحيد اينكه سالك با قدم معرفت به جايى رسد كه جمع بين تفرقه و جمع كند؛ و تنزيه از تنزيه و تشبيه نمايد. همانطور كه كشّاف حقايق، امام به حقّ ناطق، حضرت جعفر صادق عليهالسّلام فرموده است: «الجمع بلاتفرقة زندقة و التفرقة بدون الجمع تعطيل و الجمع بينهما توحيد». اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ
الْباطِنُ» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بزرگترین سرمایه؛ ما عین فقریم ✅ما در بدایهالحکمه وجود فقری را میخو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 توحید اسلامی
✅ مسئلۀ توحید چیست؟ انسان با هستی باید به گونهای تعامل کند که هیچ موطنی از خدا جدا نباشد. اگر تفرقه ایجادکنید به گونهای که خدا آنجا و ما اینجا باشیم و در دل هر ذره خدا نباشد، این توحید اسلامی نیست. توحید اسلامی چیست؟ به این آیات توجه کنید: ۱. «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»؛ و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم (بقره، آیۀ ۱۸۶). ۲. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم (سوره ق، آیۀ ۱۶). ۳. «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»؛ و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد (انفال، آیۀ ۲۴).
✅ هیچ جایی از خدا خالی نیست؛ ولی آنگونه هم نیست که جایی را اشغال کند و جایی برای دیگری نباشد. هیچ جا خالی از خدا نیست. خدا همه جا هست. «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خدا نور آسمانها و زمين است (نور، آیۀ ۳۵). «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست (حدید، آیۀ ۳).
🔵 حقیقت معلول
✅ این را باید در عرفان و فلسفه اسلامی صدرایی حل کرد. به لحاظ حقیقت، فراخنایِ دلِ معلول را علت پر کرده است و معلول شأنی از شئون علت است. ملاصدرا این مطلب را خوب توضیح داده است. با این دیدگاه کجا از خدا خالی است؟ هر جایی که میخواهیم اثبات کنیم، پیش از او و با او و بعد از او باید خدا را اثبات کنیم. هیچ موطنی نباید از خدا خالی شود. خالیکردن موطن از خدا یعنی خدا سعۀ وجودی ندارد. درحالیکه سعۀ وجودی خدا همه جا را فرا گرفته است. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خداست (بقره، آیۀ ۱۱۵).
🔵 اول باید خدا را ببینید
✅ خدا نامتناهی است. نامتناهی باید همه جا باشد؛ به نفسِ نامتناهی بودن همه جا هست و به نفسِ این نامتناهی بودن، غیر همه است. خدا در همۀ مواطن هست. جایی نیست که به آنجا توجه شود و خدا آنجا نباشد. بحث علت و معلول ملاصدرا را خوب بخوانید. این بحث مقدمه میشود برای تشأن و تشأن را حل کنید، این مسئله حل است. اگر همین معنا از توحید را بفهمید، میدانید با شما چه میکند؟ با این وضعیت، میتوانید به جایی نگاه کنید و خدا آنجا نباشد؟ میتوانید به جایی نگاه کنید و آنجا جلوۀ حق نباشد؟ میتوانید بگویید اول شیء بعد خدا؟ بلکه اول باید خدا را ببینید.
🔵 بسمالله گفتنِ متفاوت
✅ حضرت استاد میفرمود: بسمالله گفتن ما نباید مثل دیگران باشد. کسی که مباحث عرفانی را خوانده است، نباید مثل دیگران بسمالله بگویند. حتی وضوگرفتن و نمازخواندن و... حتی خیلی از چیزهایی که احساس میکنیم، باید جور دیگری باشد. «و اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳). اول و آخر خدا است و همه چیز خدا است و هیچ چیزی بیخدا معنا ندارد. هر چه سرمایهگذاری کنیم و این توحید ناب را بفهمیم، جا دارد و خیلی راهگشا است.
🔵 به این نسبت شریفه توجه داشته باش
✅ برخی از بزرگان میگفتند: بعد از اینکه «نسبت شریفه» (نسبت ما با خدا) را فهمیدی، تأمل در این نسبت شریفه خیلی مؤثر است و راه را باز می کند. «به این نسبت شریفه توجه داشته باش». آنچه فهمیدی در زندگی اِعمال کن. ابتدا حداقل روزی یک بار بیاید و بعد از مدتی در رفتار و منطق تو بیاید.
🔵 نمیدانی؛ اگر بدانی، نق نمیزنی!
✅ بندهخدایی میگفت: شما اگر میدانستید خدا کیست و چگونه است، دیگر اینگونه اعتراض نمیکردید؟ ما چه کارهایم؟ حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه میفرمود: «ما هیچیم و هرچه هست اوست». خداست که خدایی میکند و همه جا حاضر است و همه جا یا با نظر مِهر میبیند یا با نظر غضب. عالم همه جنود او است. تو نمیدانی. اگر بدانی، این حرفها را نمیزنی. چرا اینطور شد؟ چرا آنطور شد؟ اگر این را میدانستیم، دیگر اینگونه رفتار نمیکردیم. عالم دست خدا است و خدا هم با «بسم الله الرحمن الرحیم» عالم را اداره میکند. برو ببین چه خبر است.
🔵 علم و عمل دو گوهر انسان سازند
✅ «و اما معرفت نفس اينكه خداوند سبحان فرمود: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ. تفسير اصيل آن چنانست كه جناب صدرالمتألهين در آخر مرحله چهارم حكمت متعاليه كه معروف به اسفار است فرموده است: كلمه طيب روح مؤمن است و عمل صالح معارف عقليه كه او را ارتقاء مىدهند و بدانجا مىكشانند. اين تفسير بر اين اساس قويم است كه علم و عمل دو گوهر انسان سازند».(نامههابرنامهها).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸