نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 تلنگر عرفانی ✅ اینکه حضرت استاد تأکید میکردند بر تحصیل معرفت و علم، در همین
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 کمال انسان
✅ این را توضیح میدادند. انسان چگونه به کمال میرسد؟ اتحاد عاقل و معقول و اتحاد عمل و عامل را توضیح میدادند. این کتاب را هم در آمل برای عدهای خاص گفته بود. بعضیها میگفتند چرا اینها را مفصل میگویید؟ چون شفاف میکرد. شاگردان میگفتند: ما بهخوبی میدیدیم که با عملمان چه میکنیم و خودمان را چگونه شکوفا میکنیم و میبینیم که عملمان با ما چه میکند.
✅ علم و عمل انسانسازند. حقیقت انسان را این دو میسازند و در این زمینه مکرر در کلاسها اینها را تکرار میکرد و شاگردان را به اینجا میکشاند که انسان در تکتکِ نیات و اَعمال و خطوراتش چه باید بکند. تکتک نیات و اندیشهها و... با انسان چه میکند؟ و ایشان میفرمود: ما سر این سفره نشستهایم. همهاش هم برآمده از مخّ حکمت. سه فصل آخر اتحاد عاقل و معقول، شرح دقیق بسیاری از آیات و روایات است و خیلی از اسرار را ایشان با همین مسئله میفهمید. کمال ما به علم و عمل است. علم مشخِّصِ روح است و عمل مشخِّصِ بدن در برزخ و قیامت است. علم و روح و عمل ما بدن اخرویِ ما را میسازد. الان هم ساخته شده است. (اگر کسی چشم برزخی داشته باشد، همین الان هم آن را میبیند).
✅ جزاء هم به نفسِ عمل است. «وَمَا تُجْزَوْنَ إِلّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ و جز آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد. (صافات، آیۀ ۳۹). نفس عمل جزای شما است؛ نه اینکه جزا به عمل داده شود. اینها را هم با طول و تفصیل به شکل ایقانی توضیح میداد. بحث کمال انسانی را اینگونه حل میکرد. بحث معاد را هم با همین مباحث حل میکرد.
🔵 مباحث سلوکی
✅ ایشان وقتی به مباحث سلوکی میرسید در اینجا مسئله مرگ ارادی را توضیح میداد که ما چگونه میتوانیم به شکل ارادی از این نشئه به در آییم و مرگ ارادی روی دهد. اینکه اگر قرار است از عالم بهره ببریم، باید از جان استفاده کنیم و از طریق جان به آن رسید. فلسفه سلوک و جهاد اکبر را توضیح میداد. انواع جذبه و سلوک را توضیح میداد. توضیح میداد که سلوک و جذبه به حسب استعدادها است. حتی توضیح میدهد که موقع توجه وجودی و عرفانی، حتی فکر هم مانع است؛ با اینکه این همه توصیه میکرد به علم و کار فکری. همه اینها را به شکل علمی توضیح میداد. خوپذیری نفس را بیان میکرد و اینکه شدت لطافت نفس با انسان چه میکند. اگر کسی به این نکته توجه کند، میفهمد چرا ذکر ما را به خدا میرساند. اگر چنین کنید، مراحل عالی در مراحل دانی سریان پیدا میکند و قلب و روح خودش را به حس میکشاند. مقام خلافت انسانی را توضیح میداد. انواع تجلی را توضیح میداد.
✅ اینها را که توضیح میداد، کمال انسان و سعادت و شقاوت و مسیر سلوک و کیفیت سلوک و مبانی سلوک و راههای سلوک، باعث میشد کسی که اینها را میشنید، تشنه میشد. اینکه میگوییم کسانی که صدرا میخوانند عمدتاً منتهی به عرفان میشوند، به این خاطر است که سعادت و شقاوت را صدرا به گونهای توضیح میدهد که انسان را به سلوک میکشاند. (در سنت صدرایی و پس از آن) هیچ فیلسوفی نمیتواند فقط در کار فلسفی بماند. (خواه ناخواه به سلوک و عرفان کشیده میشود).
✅ ایشان در مقدمه کتاب معرفت نفس فرمود: خودشناسی مقدمه خودسازی است. انسان تا این سنخ از معارف را میخواند، حالوحس پیدا میکند و در فضای (سلوک) قرار میگیرد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
حادثه شاهچراغ.mp3
14.57M
🔰 حادثه شاهچراغ
▪️ بیانات استاد یزدانپناه در خصوص اتفاقات اخیر و شهادت جمعی از هموطنان در حرم مطهر شاهچراغ شیراز
🔹 حادثه شاهچراغ از بینات حوادث سیاسی
🔹کوتاهیهای خواص
🔹عقب ننشستن از مبانی نظام
🔹 لزوم ید واحده بودن حوزههای علمیه
🔹بی اهمیتی موضعگیریهای برخی خواص حوزه
🔹لزوم کنترل فضای مجازی و جهاد تبیین
@nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۷۰ (۴) (۱۴۰۱/۷/۳۰ ۲۵ربیعالاول/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مبانی سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ سال گذشته، از مکتب سلوکی حضرت استاد، دستورالعملهای سلوکی ایشان را بیان کردیم.
🔵 عرفان سادهلوحانه
✅ اصول و مبانی سلوکی ایشان خیلی اهمیت دارد. بعد از دستورات سلوکی باید پشتوانههای کار را در نظر گرفت. پشتوانهها نشان میدهد که سنخ این دستورالعملها چگونه است و چگونه عمل میکند. بعضی از عرفانها، عرفانِ سادهلوحانهای است که مبانی خاصی دارند. در این عرفانها درس و کار علمی جایگاهی ندارد و میگویند سلوک نیاز چندانی به کار علمی ندارد و فقط باید به عمل پرداخت. ما در عرفان در وادی عمل باید مسیر را روشن کنیم تا پشتوانههای دستورات مشخص شود. برخی میگویند: علم و کار علمی چیست؟ عرفان از سنخ عمل است. درست است که عرفان از سنخ عمل است، اما این نگاه که نفی علم میکند، نادرست است. گاهی میگویند: ذهن با علم آلوده میشود و علم را کنار بگذارید و خالص و صاف به سمت سلوک بروید. برخی میگویند: عرفان فطری؛ دستورهایی هم میدهند. در عین حال، گاهی دستورهای خوبی هم میدهند، اما گاهی به گونهای دیگر است. چرا؟ چون مبنا را فطری گذاشته است و در بعضی موارد راه را دور میکند. فطرت درست است، اما نه اسم فطری.
✅ اینها پشتوانههای دستور است. مثلاً انسانی که او میشناسد اینگونه است و بر اساس آن تصویر میکند و دستور میدهد. نوع نگاه به انسان و عرفان و هستی، گاهی در کارهایش اثر دارد. گاهی برخی نفی علم میکنند تا کار را پیش ببرند.
🔵 پشتوانهها را بررسی کنید
✅ یادتان باشد، وقتی هر دستوری شنیدید و چندتا دستور لیست شد، این کافی نیست، بلکه پشتوانههای آن را باید دید. این پشتوانهها مبانی و اصول دستورات است. (باید ببینیم که) هر کس دستوراتی میدهد، چه مبانیای دارد. مثلاً بعضیها دستوراتشان اینگونه است: فلان ذکر را ده هزار مرتبه در روز بگویید. بعضی میگویند: روزی یک قدم بردار! واقعاً دستور داده بود و شخص هم در مسیر رسیدن به حرم، مثلاً مُرد.
🔵 سختگیری زیاد
✅ برخی سختگیری زیاد بر انسان را راه نجات میدانند. چرا؟ برای کنترل نفس اماره. چون نفس اماره آنقدر قوی است که جز با زحمتها و سختیهای فراوان درست نمیشود. من انکار نمیکنم گاهی برای فردی در یک مقطع باید فشاری تحمل شود. در این بحثی نیست. ولی اینکه اساس بر ریاضت سنگین باشد، این درست نیست. بندهخدایی برای کار سلوکی لیست بلندبالایی داده بود، اما زمانی برای حال خوش و استراحت و شادابی برایش باقی نمانده بود. تقریباً پانزده ساعت درگیر این لیست بود. او چه کار میکند و گاه با زندگیاش جور در نمیآید. شما نگاه نکنید که دستور سنگین است، پس خوب است. (نه اینطور نیست) باید دید که مبانی و اندیشههای پشت صحنه آن چیست. لذا باید به کسی تن داد که مبانی سلوکی او از یک وزانت ویژهای که شریعت و عقل همراهی میکند، برخوردار باشد. به هر چیزی نباید تن داد. پشت صحنهها مهم است.
✅ یادتان باشد که این مبانی خیلی اثرگذار است. برخی کار علمی زیاد را مزاحم میدانند. برخی اشتغال به نفس اماره را مزاحم میدانند و لذا آنقدر به جنگ آن میروند که دیگر حال خوشی برایشان باقی نمیماند. بعضی از بزرگان گفتهاند: تو آنقدر به نفس اماره میپردازی، پس چه وقت به خدا میرسی. نمیگویم با نفس اماره مبارزه نکن، ولی سبک ورود به آن توضیح دارد.
✅ اصول و مبانی حضرت استاد چند مورد است: ۱. شریعتمحوری؛ ۲. عرفان سازگار با زندگی و حیات اجتماعی؛ ۳. عقلانیت سلوکی.
🔵 ۴. تأکید بر حرفشنیدن زیاد (علم و معرفت و فلسفه و عرفان نظری)
✅ حرفشنیدن از اختصاصات حضرت استاد است. این امر در کار حضرت استاد خیلی جدی است و غلظت دارد و به این غلظت در کار دیگران ندیدیم. ایشان حتی نسبت به عموم مردم سعی میکردند یک عقلانیت ارائه و درست کنند و یک نوع بصیرت ایجاد کنند. ایشان تأکید بر معرفت نفس و معرفت رب داشتند. عمدتاً در کار ایشان حکمت و سنت معقول حوزه، حتی برای عموم هم باید باشد و خواند. همان بحث معرفت نفس و دیگر کتابهایی که ایشان برای عموم دارد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۰ (۴) (۱۴۰۱/۷/۳۰ ۲۵ربیعالاول/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مبا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 معرفة الله
✅ ایشان نوعاً تأکید بر کار علمی دارند، خصوصاً معرفت نفس و معرفت رب. درباره معرفت نفس توضیحاتی دادیم. الان میخواهیم توضیحی درباره معرفت ربّ بدهیم. در نامههابرنامهها یکی از نامههایی که خواندیم توضیحی درباره توحید دادند. یک توضیح ویژهای دادند تا توحید واضح شود و بر اساس آن ذکری بدهند. ابتدا اثبات ذات و صفات حضرت حق است. بعد ایجاد ماسوی است و بعد به نحو تجلی توضیح میدهند.
🔵 توحید ذاتی
✅ نسبت خلق با حضرت حق تجلی است. ایشان این اصطلاح را بدون لفظ تجلی آنقدر زیبا و روان برای مردم گفتند به گونهای که همه فهمیدند و میشود این کار را کرد.
🔵 فهمپذیرکردن عرفان برای همه
✅ بندهخدایی که قرب وریدی را توضیح میداد. به این آیه «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ» رسید. کمی که خوش توضیح داد، مردم گفتند: این معنایی که او میگوید، ما خودمان میفهمیم. (یعنی به گونهای بیان شده بود که فهمپذیر و قابل پذیرش بود). من معتقدم که اگر چیزی را برای مردم میگویید، اگر توحید عرفانی است، بگوییم آنچه دین گفته است. توحید قرآنی را باید گفت. علامه میدانست که آنچه مغز شریعت است، عارفان گفتهاند. واقعاً اینگونه است که ظاهر قرآن گفته است: «فَأَيْنَمَا تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خدا است (بقره: آیۀ ۱۱۵). هر یک از اینها نکات ناب فراوانی در آن نهفته است.
🔵 التوحید اسقاط الاضافات
✅ هو معکم و قرب وریدی، اینها باید درست شود. حضرت استاد نسبت خلق با حق را به نحو تجلی توضیح میدادند. این نگاه باعث میشود یک وحدت خاصه پیش بیاید که عنوان میدهند «وحدت حقۀ حقیقیه» که به واحد قهار تعبیر میکنند. تا این درست شود، خداوند یک حقیقت است که همه جا هست. با او هستیم؛ هیچ وقت هم از ما جدا نیست. بر این اساس «التوحید اسقاط الاضافات» خوب معنا میشود. ما یکی هستیم؛ هیچ وقت از او جدا نیستیم. هر کجا برویم از خدا جدا نیستیم. هیچ موطنی از خدا خالی نیست. امام صادق علیهالسلام فرمودند: هیچ موطنی از خداوند خالی نیست، اما نه آنگونه که آنجا را اشغال کند. اینها را باید فهمید. همین را بفهمیم لوازمی دارد. نسبت حضرت حق با عالَم هم وحدت حقه و هم توحید صمدی را درست میکند.
🔵 تمایز احاطی
✅ آن ذات بینیاز محض که همه به اونیازمندند. «كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ»؛ همه فرمانپذير اويند (بقره: آیۀ ۱۱۶). همه جا او حاضر و هیچ جا از او خالی نیست. همین تبدیل میشود به قرب وریدی. هیچ جا خالی نیست. کنارش هم یکتای بیهمتایِ همه جا حاضر که هیچ وقت خلق از او جدا نمیشود. اینها که درست شد یک تصویری از رابطه حق و خلق درست میشود و تمایز احاطی روشن میشود. حضرت استاد در همان اشارات، تمایز احاطی را توضیح میدادند. حضرت استاد مکرر اینگونه حرفها را در درسها بیان میکردند (تا در حافظۀ نزدیک ما حاضر باشد و جا بیفتد).
🔵 تأثیرِ فهمِ احاطۀ وجودی
✅ علامه طباطبایی احاطه وجودی حق را از خود قرآن اثبات میکنند. «وَالله بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». با چنین تصویری از حق، هر ذکری بخواهیم بگوییم، معنای خاصی پیدا میکند. «لا اله الا الله» یک معنای دیگری پیدا میکند. هر چه غور در توحید ناب قرآنی بیشتر شود، وقتی سر سفره عمل انسان بیاید، تأثیرش عجیب میشود. صحبت انبیا با خدا در قرآن حظّ ویژهای در تعامل با خدا دارد. حتی اوصافی که برای خدا بیان میکنند، جور دیگری است. این باعث میشود فکر و ذکر و رفتار و تعامل انسان به طور کلی تغییر کند و آهستهآهسته میشود این معانی را به مردم منتقل کرد. وقتی این معنی منتقل شود، میبینیم که عجیب جانها متأثر میشوند و معنویت در کارشان میآید و نگاهشان به خدا تغییر میکند و تعامل عجیبی دارند. حتی این دریافت حق را در مردمی که هیچ درس نخواندهاند هم دیدهام؛ اینگونهاند. چون معمولاً خلوت و جدایی از خلق را احساس کردهاند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 معرفة الله ✅ ایشان نوعاً تأکید بر کار علمی دارند، خصوصاً معرفت نفس و معرفت ر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 لحظۀ خلوت
✅ لحظۀ خلوت خیلی مهم است؛ خلوت یعنی من از همه کس جدا شدهام و یک کس مانده و با آن هستم. حتی خیلیها «وَبَرَزُوا لله الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» را درک کردهاند. این حقیقت توحید را باید به عموم مردم و دانشگاهیان و طلاب رساند. حقیقت توحید باید درست شود.
🔵 توحید را درست کنیم
✅ برخی از دوستان میآمدند سر درس حضرت استاد؛ با اینکه این حقایق را میدانستند، وقتی از حضرت استاد میشنیدند، این شنیدن در جان آنها تحول ایجاد میکرد و تأثیر میگذاشت. توحید را درست کنیم و ارتباط برقرار کنیم. در آخر همه باید سر همین سفره بنشینیم. راه این است که ارتباط توحیدی را برقرار کنیم. این معرفت و بصیرت میخواهد. حضرت استاد از اینجا شروع میکرد.
🔵 توحید اسمائی
✅ این توحید هم دریایی است و برای خودش بابی دارد. اسماء الله را در سالهای قبل توضیح دادهایم.
🔵 کل قرآن با اسماء الله
✅ کل قرآن با اسماء الله بسته شده است. کسی که اهلش باشد، کل قرآن با اسماء الله بسته شده است. ما میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم»، ولی نمیدانیم چه خبر است.
🔵 همه عالم از اسماء الله پر شده
✅ «وَ بِأَسْمَائِكَ التِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء» را چگونه باید معنا کنیم؟ همه عالم از اسماء الله پر شده است. اسماء الله است که کار میرسد. ذات است که کار میرسد. ذاتی که به شکل اسمائی کار میرسد. اسماء الله است که عالم را پدید آورده است. اسمای تکوینی و الهی داریم. بحث توقیفیت اسماء را داریم. تجلی ذات به اسماء را داریم. در کافی آمده است: امام صادق علیهالسلام میفرماید: خداوند ابتدا به سه اسم تجلی کرده است. خداوند وقتی تجلی کرد به الله و تبارک و تعالی جلوه کرد.
🔵 توحید افعالی
✅ همه امور به قوه الهی است. قضا و قدر و لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین و وجود مشیت الهی در دل اشیاء (همه از مواردی است که در توحید افعالی بحث میشود). بعضی از مواقع برای رامکردن افراد، از اینجا شروع میکنند. یعنی فرد نسبت به مشیت حق و فعل حق در عالم رام باشد. کسی اینها را بفهمد، میفهمد که ما جدولی از بحر وجودیم و بدین طریق راه رسیدن به خدا را میتواند پیدا کند.
✅ این مباحث انسانشناسانه است که برآمده از مباحث هستیشناسانه است. اگر اینها سر سفره عمل انسان بیاید، تحولی جدی ایجاد میکند. رسالههایی که حضرت استاد در این مورد نوشتهاند این موارد است: رساله لقاء الله؛ رسالۀ أنه الحق؛ رسالۀ وحدت از دیدگاه عارف و حکیم؛ تعلقیات ایشان بر فصوص و مصباح؛ رسالۀ خیر الاثر در رد جبر و قدر؛ رساله توقیفیت اسماء؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم فارابی. لابهلای هزار نکته و کلمه.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۷۱ (۵) (۱۴۰۱/۸/۷ ۳ربیعالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 اشارهای به حادثه شاهچراغ
✅ برخی از مردم عزیز و برخی از نیکان که دلشان به اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین بند بود در این حادثه به شهادت رسیدند. این حادثه را تسلیت میگوییم. این حوادث را تعبیر میکنیم به بینات امور در حوادث سیاسیاجتماعی. این برای عموم مردم است؛ و اِلّا برای اهلش خیلی چیزها واضح است. برخی تا شروع به حرفزدن و حرکت میکنند، (خواص) میفهمند (آنها چه کارهاند). ولی عموم مردم گاهی برخی امور برایشان واضح نیست. به دلیل اینکه امور مبهمی در مقابل چشم آنها قرار گرفته است و حق و باطل در کارشان مغشوش شده است.
✅ فضای مجازی و برخی از امور و برخی از تعلقات، باعث میشود برخی از مردم در ابهام قرار بگیرند. برخی از مردم اینگونهاند نه همۀ مردم. هر وقت اینگونه شد، به بینات حوادث نگاه کنید. برای اهلش مبهمترین حادثه معنادار است. ولی برای برخی که واضح نمیشود، باید به سراغ بینات امور رفت. بینات امور یعنی، جای مسلم و واضحی که میشود فهمید؛ با آن بفهمید.
✅ وقتی میبینید که در چهلمی مربوط به همین روز، این اتفاق میافتد و از طرفی خواص و غیرخواص حرفهایی زدند. آیا برایشان واضح نیست که آنها حرف زدند و این حادثه (شاهچراغ) پدید آمد؟ گرچه برخی بینات را هم توجیه میکنند؛ مانند جریان رسولالله و پیشگوییای که درباره شهادت عمار کردند. عمار که شهید شد، همه فهمیدند که عمار در جبهه امیر المؤمنین بود و حقانیت حضرت اثبات شد، اما معاویه چگونه عمل کرد؟ او گفت حضرت امیر خودش باعث کشتهشدن عمار است. با این کار فضا را عوض کرد.
✅ این خواص (هر که از راه رسید یک سیلی میزند و تعریضی به نظام میزند و از همه مظلومتر رهبر معظم انقلاب) آیا خودش نمیبیند که زمینه را ایجاد کرده است که اینگونه شود؟ خودش احساس نمیکند که راه را باز کرده است برای این امور؟
✅ الحمدلله نظام، رسمی دارد که وقتی فتنه میشود، سعی میکند مردم را آگاه کند. نظام هزینه زیادی میدهد و حوصله میکند و از ابتدا حرکت سخت نمیکند. وقتی بینات پیش میآید، تو بفهم که چه شده است؟ این مردم چه گناهی داشتند؟ چرا نیروی انتظامی را اینقدر ضعیف میکنید که سر صحنه نیاید و دست تروریستها را باز میگذارید تا چنین حوادثی پیش بیاید؟ اگر این رویه را ادامه دهند، بر سر خودشان هم خواهد آمد. همانهایی که میگفتند: کی گفته است که داعش میآید! چقدر شما در طبل توهم دشمنی کوبیدید و گفتید اصلاً دشمنی وجود ندارد. الان دشمن وجود ندارد؟ احساس نمیکنید که شما از بس اینها را گفتید عدهای از جامعه را فشل کردید. کلاً نظام را ناکارامد میدانند. ما نمیگوییم هر کس در نظام هست، کارامد است؛ بعضیها هم اشتباه کردهاند.
✅ کل نظام کفر را ببیند؛ آمریکا و اسرائیل و سعودی را ببینید؛ این همه قرار است سر ما خراب شود. اگر همین حرکت در فرانسه روی میداد، (گویی) هیچ خبری نیست. دشمن توهم است؟ این را نمیفهمید؟ اینها دشمن نیستند. این، دردی است؛ بیخود نیست که امیرالمؤمنین علیهالسلام سر در چاه میکرد و درد دل میکرد.
به نظرم این بینات فایدهای دارد و بسیاری از مردم میفهمند و مانند ۹ دی است. مردم خودشان را برای نظام نگاه میدارند و نظام هر وقت خواست در صحنه هستند. خود مردم در صحنه بیایند، همه اینها را جمع میکنند. بنای نظام این است که یک نوع عقلانیت ایجاد کند.
✅ این همه گفتند فضای مجازی را کنترل کنید و آن آقا آمد و راه را برای خودش باز کرد. فقط فضای مجازی هم نیست و هر راهی پیدا کنند، استفاده خواهند کرد.
✅ ما چرا باید کوتاه بیاییم؟ نمیگویم تندروی کنید. میبینید جلوی چشم ما جوانان ما پرپر میشوند؛ این جنگ شناختی را میبینیم و میبینیم که جوان ما را میبرند، کجای این عالم آزاد است که میگویید باید آزادی باشد؟ در همین آمریکا توییتر رییسجمهور خودش را بست؟ کجای عالَم است که امنیتش به هم بخورد به خاطر فضای مجازی آزاد؟ کدام عقل اجازه میدهد؟
✅ من معتقدم اینها واقعیات است.ما دیدیم که جوانها در فضای مجازی چگونه پرپر شدند. جوان ما برای ما است. این جوانهایی که فریب خوردند، برای ما هستند؛ برای آنها نیستند. فقط باید برای آنها آگاهی و بصیرت حاصل شود. چون دشمن احمق است این کار را میکند و حادثهای مثل شاهچراغ را پدید میآورد.
✅ به خداییِ خدا قَسم، ما ذرهای از مبانی کلان نظام که حق است، عقب نمینشینیم. با عقلانیت پیش میبریم، ولی عقب نمینشینیم. چون ما در حال پیشرفت هستیم، با ما اینگونه عمل میکنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۱ (۵) (۱۴۰۱/۸/۷ ۳ربیعالثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اشاره
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ حوزه علمیه باید به شکل ید واحده در بیاید؛ ما خودمان با عقلانیت حمایت کنیم و ید واحده بشویم. محکم هم بایستیم؛ نه اینکه رفتارهای غیرعاقلانه کنیم. بلکه همانطور که رهبری فرمودند (عمل کنیم)، نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقبتر. عقلانیتهایی که رهبری فرمودند پی بگیریم. چقدر درباره فضای مجازی و چقدر درباره جهاد تبیین گفتند. (آنها را دنبال کنیم).
✅ واقعاً این صحنه شاهچراغ دل افراد را به درد آورد. به نظرم با این کار امنیت ما را بالا بردند. کید شیطان ضعیف است. کسانی هم که به شیطان وصل هستند، کیدشان ضعیف است. یقین داریم د رنظام احسن الهی خداست که دارد خدایی میکند. «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ الله وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عمران، آیۀ ۵۴). ما چه بفهمیم و چه نفهمیم، خداوند کار خودش را میکند. تاریخ را ببینید؛ هر کس که به هر نحوی کُشت، کشته میشود. خون به ناحق ریخته در جبهه حق، هیچ وقت از بین نمیرود. در نظام عالم، هیچ وقت حق افول نمیکند، آنچه افول میکند و از بین میرود، باطل است.
✅ باید دلسوز و هدایتگر مردم باشیم. چیزی که درباره حضرت استاد میدیدیم این بود که نسبت به مردم متدین خیلی دل میسوزاند و حمایت میکرد که اینها پایین نیایند و درجه دیانتشان پایین نیاید. انشاءالله ما هم در این مسیر باشیم. برخی از حرفهای خواص جدی نیست؛ واقعیت ندارد. اینها از درون پوکیدهاند، ولی در ظاهر خودشان را بزرگ جلوه میدهند.
🔵 مبانی سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ در سال گذشته دستورالعملهای سلوکی ایشان را مطرح کردیم. در حال توضیح مبانی سلوکی بودیم؛ به مبنای چهارم رسیدیم.
🔵 ۴. تأکید بر حرفشنیدن زیاد (علم و معرفت و فلسفه و عرفان نظری)
✅ مباحث درباره معرفت نفس و معرفت رب را گفتیم. در دو جلسه گذشته، نمونههایی نشان دادیم. هرچه از این دست بخوانید، هرچه نگاه انسان نسبت به توحید و عالَم تغییر کند، کنش و تعامل و در موقعیت قرار گرفتنش تغییر میکند.
🔵 دو نکته در پایان
✅ ۱. دعوت به علم حضرت استاد، با مداقههایی همراه بود که سر سفره سلوک میآمد. نه اینکه فقط کار علمی محض و صرف را توصیه کنند.
🔵 ۱. در اصطلاح نماندن
✅ تأکید میکردند که علم در حد اصطلاح نمانید. قرار نیست که اصطلاح یاد بگیریم، بلکه قرار است حقیقت را درک کنیم و درک موقعیت کنیم و با خدا تعامل داشته باشیم. مثلاً میبینیم در توحید مسئلهای موج میزند، من هم به آن باور دارم، ولی دل همراه نیست؛ میفهمیم نقصی وجود دارد. وقتی اصل اندیشه را داشته باشیم، به حسب این اندیشه دل نرم میشود. در اصطلاح نباید بمانیم؛ و باید آن را به واقعیت تبدیل کنیم.
🔵 ۲. به کاربردن نتیجه علم
✅ بعد از اینکه یک علم به نتیجهای رسید، میشود حاصل علم. این حاصل علم، یعنی بنیادهایی دارد. مثلاً (حضرت استاد) اتحاد عاقل و معقول را مفصل توضیح داده است. این یک مغزی دارد. این مغز را کاری میکرد که در حافظه نزدیک و در صفحه جان حاضر باشد. همیشه یادآوری شود و با آن زندگی کند. اگر این اتحاد عاقل و معقول را حل کردی، هیچ نیتی نیست که در تو اثر نداشته باشد. نیت خوب اثر خوب دارد و نیت بد اثر بد. هیچ خطور قلبی نیست که در تو اثر نداشته باشد. هیچ عملی نیست که برجانت اثر نداشته باشد؛ چه خوب چه بد. هیچ حرفی نیست که بزنم، در جانم اثر نداشته باشد. همه اینها از بحث اتحاد عاقل و معقول بهدست میآید. ایشان همیشه متذکر این امر میشد. باید حاصل علم را همیشه سر صحنه جان حاضر داشته باشیم.
✅ برای مثال، بعضی چیزها را میدانیم؛ باید با خانواده مهربان باشیم؛ (حالا در نظر بگیرید که) در جلسهای رفتیم و واعظ سخن گفت و همین نکته را متذکر شد که باید با خانواده مهربان باشیم. شب در منزل صحنهای پیش آمد، چون واعظ این را گفته است و متذکر شده است و در صحنه جان هست، خودش را کنترل میکنیم تا عصبانی نشویم. حضرت استاد این حاصل علم را مکرر در سر صحنه حاضر میکرد. ما این بحث اتحاد عاقل ومعقول را از ایشان بسیار شنیدیم. این حاضرشدن حاصل علم در صحنه جان، خیلی اثر دارد. نه استدلالهایی که در جای خودش باید کار شود.
✅ از این دست اصول و امهات که مفید به حال سلوک بود، مکرر میگفتند. البته از دل علم بهدست میآوردند و حاصل علم میکردند و آن را استفاده میکردند. این شیوۀ ایشان بود. برخی میگویند اینها تکرار میشود و تکرار خوب نیست. تکرار خوب است و گاهی لازم است؛ چرا که تکرار اثر دارد.
🔵 ۳. علم امام عمل است
✅ علم امام و پیشوای عمل است و من نیاز دارم که بدانم. در کنار عمل، علم را نیاز داریم. این را قبلاً توضیح دادیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ حوزه علمیه باید به شکل ید واحده در بیاید؛ ما خودمان با عقلانیت حمایت کنی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 ۴. تبدیل دانایی به دارایی
✅ تعبیر حضرت استاد این بود: دانایی باید به سمت دارایی برود. دانایی یعنی علم حصولی؛ دارایی یعنی این علم حصولی را به علم شهودی و حقیقت و واقعیت تبدیل کنیم؛ باید از دانایی به دارایی حرکت کنیم. چرا؟ چون دارایی کمال اصلی است. دانایی نسبت به حقیقت باید خیز برداشتن به سمت حقیقت را به دنبال بیاورد.
🔵 ۵. همتداشتن
✅ در مورد همتداشتن، حضرت استاد ابتدا پایههای علمیاش را میریخت؛ پایههای همت را میریخت و بعد دعوت به همت میکرد. همت توضیحات فراوانی دارد. حضرت استاد میفرمود: میدانید چرا به انبیایِ اولوالعزم میگفتند اولوالعزم؟ چون عزمشان در کارشان به تمام معنا جدی بود. برخی مانند شمشیر هندی هستند که آنقدر تیز است که غلاف خودش را هم میبُرد. برخی آنقدر عزمشان قوی است که بدنشان در اذیت است. گرچه باید بدن را مراعات کرد. برخی نفوس آنقدر عزمش قوی شده است که بدن از دستش بیچاره است.
✅ چند چیز عزم را قوی میکند. ۱. بینش قوی (یعنی اندیشه قوی). ۲. چشیدنها. کار کند و برنامه داشته باشد تا به چشیدن برسد. این چشیدنها عزم را مضاعف میکند؛ چون خستگی را برطرف میکند. احساس نشاط میکند و دوباره ادامه میدهد.
✅ ایشان دعوت به علم میکرد، اما سمت و سو دادنهایش ویژه بود. دنبال اصولی میگشت که تبدیل شود به عمل. توضیحاتی میدادند که به اینجا برسیم که دانایی کافی نیست و باید دارا شویم. و بعد کمکم همت. اینها باعث شده است که نوع کاری که ایشان توصیه میکرد، تبدیل شود به عمل.
✅ نوعاً این فلسفه معنوی با صدراییان کاری کرده است که بزرگان این مکتب همه اهل شهود شدهاند؛ اهل معنویت ناب شدهاند. با اینکه در فلسفه کار حصولیِ استدلالی میکنند، ولی منتهی به سلوک و شهود میشود. برخی فلسفهها معنوی هستند و تبدیل به معنویت میشوند، اما برخی از فلسفهها منجر به معنویت نمیشوند. (و فقط در محدودۀ علم حصولی و مفاهیم ذهنی باقی میمانند).
🔵 نکته دوم
✅ در دستورالعملهای استاد گفتیم که تأکید بر علم و کار علمی است. اینجا هم یعنی در اصول و مبانی گفتیم که تأکید بر علم. آنجا بر اساس دستورالعمل بود که یک برنامه بگذارید حرف بشنوید. اما در اصول، مبانیِ سلوکی است که حضرت استاد بر اساس آن کنش میکرد و دستور میداد. این مبنا هم در کار حضرت استاد خیلی به چشم میآمد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس
به اطلاع سروران گرامی میرساند به مناسبت ارتحال شهادت گونه شفیعه دو عالم بیبی فاطمه معصومه سلام الله، دروس استاد یزدانپناه، فردا شنبه ۱۴ آبان، تعطیل است.
@nasimehekmat