314 اسماء حسنی.MP3
42.22M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 314 (1398.8.25 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 314 (1398.8.25 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 خلاصۀ مباحث گذشته
✳️ اقسام اسمای الهی را توضیح دادیم و بعد به برخی از تقسیمهای اسمای الهی اشاره کردیم. یکی از تقسیمها، تقسیمِ اسماء از بُعد معرفت و سلوک بود: ۱.اسمایی داریم با بار معرفتی؛ ۲. اسمایی داریم با بار سلوکی. این موضوع نیاز به توضیح مفصل دارد، ولی به همان توضیح مختصر که جلسۀ قبل دادم اکتفا میکنم، چون الان به آن احتیاج نداریم. کسانی که عرفان نظری میخوانند به آن احتیاج دارند؛ به دلیل اینکه میبینند اسماء به شکل دیگری معنا میشوند. کسانی هم که در کارهای سلوکی هستند، نیاز به این بحث دارند. ما در جای خودش، کمکم که پیش رفتیم، این بحث را توضیح میدهیم.
🔵 عبدالاسم
❇️ مقدمۀ دوم ما دربارۀ حقیقت اسمای الهی بود. یک مسئلۀ دیگر را میگویم تا مقدمۀ دوم به پایان برسد و آن «عبدالاسم» است. منظور از «عبدالاسم» این است که کسی که تحتِ اسمی قرار میگیرد، آنقدر جلو میرود تا این اسم در او ظاهر میشود؛ او میشود «عبدالاسم»؛ مانند «عبدالرزاق» و «عبدالهادی» و «عبدالشکور» و «عبدالحیّ» و «عبدالمُحیی». مثلاً، حضرت عیسی علیهالسلام که با اذن الهی، مرده زنده میکرد، «عبدالمُحیی» بود، چون این اسم در او ظهور یافته بود.
✅ «اسم» برای حق است. الان نمیخواهم به اصطلاحاتی مانندِ «تعلّق» و «تخلّق» و «تحقّق» بپردازم.
✳️ پس از مدتی انسان میتواند به جایی برسد که مظهر یک «اسم» شود، به این صورت که آن اسم در او اثر بگذارد؛ ولی بعد از مدتی میتواند مظهر یک «اسم» شود، به خاطر اینکه این اسم در او محقّق شده است.
✅ مثلاً، کسی که همیشه احسانِ حق را میبیند، کمکم به جایی میرسد که خودش دست به کار میشود و به دیگران احسان میکند. این برای خودش توضیح دارد که چگونه خُلق الهی در انسان مینشیند. وقتی خُلق الهی در او نشست و محقق شد، آن را در خود و جامعه پیاده میکند. در این صورت، عبدِ آن «اسم» میشود. چنین فردی «عبدالمحسن» میشود.
❇️ اگر کسی به اینجا برسد، بحث تخلّق به اسمای الهی مطرح میشود. ابتدا صحبت از «تعلّق» است و سپس «تخلّق» و «تحقّق». وقتی یک «اسم» در فردی محقق شود، میشود «عبدالاسم». این موضوع به ما خیلی کمک میکند، برای فهم بحثهای اسمایی و اینکه چگونه در بندگان مینشیند و چگونه انسان میتواند تخلّق به این اسماء پیدا کند. یکی از بحثهای جدی این است. آیا باید به خُلق الهی متخلّق شویم؟ و با او بنشینیم و به خُلق او در بیاییم؟ من بعضیها را دیدهام که وقتی زیاد با خدا مینشینند، بهراحتی اسمای الهی در آنها محقق میشود. البته آغازش کمفروغ است و بعد پرفروغ میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 خلاصۀ مباحث گذشته ✳
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
🔵 ضرورتِ توجه به سَحر
✳️ این سَحر را از دست ندهید. همین نفْسِ نشستن مؤثر است. خیال نکنید حتماً باید یک کسی روبهروی آدم باشد تا من او را ببینم و خُلقش در من اثر کند (الگوبرداری در فضای تربیت).
✅ با خدا بنشینید؛ خُلقِ خدا خیلی اثر میگذارد. اگر انسان سحر ارتباط داشته باشد، ابتدا تا کمی مقدمات آماده شود، ارتباط برقرار نمیشود. ولی اگر کمی این سحر را ادامه بدهد، بعد از یک مدتی این ارتباط برقرار میشود. ارتباط که برقرار شد، نور حق میتابد و الگوبرداریِ نابِ ناب (همین) است.
❇️ در اینجا صحبت از کسی که شهود دارد نمیکنم. صحبت از مؤمنانی میکنم که ایمان به غیب دارند، یعنی در مرحلۀ «یومنون بالغیب» هستند. آنها خدا را نمیبینند، ولی تشعشع آن اسماء را در خود مییابند.
✅ مثلاً، رأفت حضرت حق را میبینند؛ مثلاً، چنین مؤمنانی خدا را خواندهاند و از او مغفرت خواستهاند و خطای بزرگی هم مرتکب شدهاند، در این حال میبینند که دلشان به صورت عجیبی آرام شده است. آنها مشاهده میکنند که خداوند چگونه غفرانش را به سمت آنها آورده است. «یَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحیماً» ( نساء ۱۱۰).
✅ چنین مؤمنانی غفرانِ حضرت حق را میبینند؛ خود حقیقتِ حق را نمیبینند. آثار غفران حضرت حق را میبینند و همان آثار دلشان را خیلی آرام میکند و احساس سبُکی میکنند. آنها اندکی از فروغِ غفرانِ حضرت حق را به صورت «یومنون بالغیب» چشیدهاند. ولی اگر همین را ادامه بدهند، میبینند که خُلق او اثر میکند؛ همین خُلقِ غفران. «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور ۲۲)؛ دوست ندارید خدا شما را ببخشد، پس شما هم عفو داشته باشید.
🔵 عبدالاسمِ کلان (کلی)
✳️ بعضی از کسانی که اهلش هستند میگویند ما در این غفران نور حق را میبینیم. هویتِ نوریِ غفران را در همین «یومنون بالغیبیاش» میبینیم. آن مقداری که این صفت در جان اثر میکند، این صفت را در خود مشاهده میکند و در او اثر کرده است و او هم همینگونه برخورد میکند. این را میگوییم «عبدالاسم». من «عبدالاسم» را خیلی گسترده کردهام؛ و الّا عرفا نوعاً «عبدالاسمِ» حقیقی را تحقق اسمایی میگویند. من میگویم «عبدالاسمِ کلان» یا «عبدالاسمِ کلی». «عبدالاسم کلی» یعنی، به هر اندازهای که به یک «اسم» نزدیک میشوید و در شما محقّق میشود و در شما اثر میگذارد و بر اساس آن کار میکنید. این را میگوییم «عبدالاسم».
✅ اگر این موضوع را بدانیم، به ما یک دیدگاه میدهد. آن دیدگاه چیست؟ این را بدانیم که در بحثهای قرآنی «عبدالاسمی» چگونه است. اصلاً صحبت از تحمیل نیست. به این آیات توجه کنید:
✅ ۱. «فَبِما رَحْمَۀٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ» (آل عمران ۱۵۹).
۲. «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور ۲۲)؛ آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد، پس شما هم ببخشید.
۳. گاهی به صورت جدیتر تخلّق اسمایی و تحقّق اسمایی گفته شده است. حضرت عیسی میگوید من اِحیا میکنم به اذن الهی. «اُحیِ الْمَوْتی بِاِذْنِ الله» (آل عمران ۴۹). این اِحیا اسم الهی است که در او نشسته است. این را میگوییم «عبدالاسم». «عبدالاسم» سطوحی دارد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم 🔵 ضرورتِ توجه به سَحر ✳️ این سَحر را از دست
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 اسمای الهی
✅ اجازه دهید وارد بحث اسماء شویم. من نمیخواهم بحث اسماء را به صورت ترتیبی بگویم، بلکه مورد به مورد میگویم. ابتدا سعی میکنم اسمایی را بیان کنم که مقداری فضای سلوکیاش برای ما قوی است.
❇️ ۱. اسم رزّاق
❇️ اولین اسمی که شروع میکنم، اسم رزّاق است. رزق یک عطایی است از سوی خدا، اما هر عطایی نیست، بلکه یک عطای ویژه است که برای بقا نیاز است. خدا ابتدا یک شیء را خلق میکند و این موجود باید امتداد پیدا کند. امتدادش به مدد نیاز دارد. به آن مددی که داده میشود تا آن موجود امتداد پیدا کند، به آن «رزق» میگویند. اصل رزق و ریشهاش از روزی آمده است. روزی که میگویند یعنی، هر امری که روزانه به آدم داده میشود. هیچ اشکالی هم ندارد، ولی روزانه را لحاظ نمیکنیم. شما مفردات راغب را نگاه کنید. امتداد و سریان در آن خوابیده است.
🔵 بحث لغوی «رزق»
✅ در مفردات راغب آمده است: «الرزقُ یُقالُ للعَطاءِ الجاری تارَۀً، دنیویاً کان أَمْ اُخرویاً، و لِلنَّصیبِ تارۀً، و لِما یَصِلُ الی الجَوفِ و یُتَغَذَّی به تارۀً». گاهی به چیزی که به دست میآید رزق گفته میشود و گاهی تا به غذا تبدیل نشود، رزق و روزی به آن نمیگویند. از نظر ایشان رزق همان عطای جاری است.
✳️ در مقائيس اللغة آمده است: «أُصَيْلٌ وَاحِدٌ يَدُلُّ عَلَى عَطَاءٍ لِوَقْتٍ، ثُمَّ يُحْمَلُ عَلَيْهِ غَيْرُ الْمَوْقُوتِ. فَالرِّزْقُ: عَطَاءُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ» (جلد۲ ص۳۸۸).
❇️ در کتاب التحقیق به اِنعام و دوام و جریان اشاره شده است.
🔵 رزق در قرآن
✳️ رزق یک نوع رحمت است. رزق رحمت خدا است، اما هر رحمتی نیست.
✅ ۱. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (هود ۶) .در فرهنگ قرآن همۀ موجودات جنبندهاند. هیچ جنبندهای نیست مگر بر خدا است روزی او.
❇️ عبارت «علی الله» را در قرآن جدی بگیرید. با این عبارت خدا میگوید بر من لازم است. چرا؟ به خاطر رحمتش. اگر کسی «علی الله رزقها» را جدی بگیرد، معنایش این است که خدا هیچکس را بیروزی نمیگذارد.
✅ تا این «علی الله رزقها» را قبول کردید، باید نظام عالَم دست به دست هم بدهد تا روزی به دست انسان برسد و بایست بشود و میشود و حتماً میشود.
✅ «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»؛ همه در کتاب هست. همۀ آنچه باید بدهند در کتاب نوشته شده است. تمام رزقها مشخص است و هم بر خدا است. این تعهد، تعهد الهی است.
✳️ ۲. «لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (شوری ۱۲). کلید آسمان و زمین دست ما است؛ ما هستیم که روزی را کم و زیاد میکنیم. هم بسط رزق دست خدا است و هم سخت گرفتن و تنگ گرفتن معیشت دست خدا است؛ دست دیگری نیست. چرا آدم احساس میکند که دیگری همهکاره است؟
✅ بعضیها به گونهای هستند که تا به آنها یک موقعیتی داده میشود، این سنگ و گِل را جدی میگیرند. وقتی این سنگ و گِل را جدی گرفتند، جا برای معنویتشان تنگ میشود. اما کسانی مانند حضرت سلیمان، هرچه سنگ و گِل اضافه شود، تغییری نمیکنند.
🔵 روزیدهنده فقط خدا است
✅ مسئلۀ معرفتی در رزق این است که «(روزی)دهنده فقط خدا است». دیگری وجود ندارد. این موضوع را جدی بگیرید. به ما آموختهاند که سر هر سفرهای مینشینیم، «الحمد لله» بگوییم. چرا میگوییم «الحمد لله رب العالمین»؟ مثلاً، شما مهمان کسی بودهاید و از میزبان تشکر میکنید، ولی پیش از هرچیز باید چه بگویید؟ باید بگویید «الحمد لله رب العالمین». سر هر سفرهای نشستهایم، خدا رازق است؛ دیگری نیست.
❇️ روزیدهنده خدا است؛ این را بفهمیم که خزائن به دست او است؛ کلید آسمانها و زمین به دست او است؛ همهکاره او است؛ روزیدهنده او است؛ او هم از سرِ حکمت کار میکند؛ علیم هم او است. حکیم هم او است و روزی میدهد و رزاق او است. حالا که اینگونه است، چه باید کرد؟
❇️ این موضوع بحثهای بعدی است که انشاالله میرسیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
315 اسماء حسنی.mp3
6.25M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 315 (1398.9.2 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 315 (1398.9.2 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAm
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
❇️ از نظر لغوی، رزق و روزی یک عطایِ همراه با مدد است که موجب بقای انسان (یا هر موجود دیگری) میشود. از جنبۀ دیگر، روزی باید روزبهروز باشد؛ لذا اهل لغت از آن به عطایِ جاری تعبیر کردهاند.
✅ در جلسۀ قبل این کریمه را خواندیم: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (هود ۶)؛ هیچ جنبندهای نیست، جز اینکه بر عهدۀ خدا است که به او روزی بدهد.
❇️ «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» را هم توضیح دادیم. هر موجودی که به وجود میآید، در آن علم بیانتهایِ الهی مشخص است که چه مقدار مدد میخواهد و چه مقدار به مصلحتش است و چرا باید در جایی روزی به او عطا شود و در جای دیگر نه.
✅ در روایات داریم هرکسی که به دنیا میآید چند چیز از همان موقع مشخص است. هم اَجلش و هم سعادت و شقاوتش و هم روزیاش، همه مشخص است. در روایت اینگونه آمده است و هیچ منافاتی با ارادۀ انسان ندارد. بعضیها متوجه این موضوع نیستند. علم ربوبی به همۀ ارادهها تعلق گرفته است و نحوۀ وجود انسان را دست نمیزند تا قضاوقدر را درست کند. با همین ارادۀ انسان قضاوقدر چیده شده است.
❇️ خداوند میفرماید: از آغاز بر عهدۀ من است. به تعبیر دیگر، پیش از خلقت انسان، همان موقع که خلق میکند، روزی مشخص است.
🔵 روزیِ همه بر عهدۀ خدا است
✅ «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ این تعبیر معنای ویژهای دارد؛ یعنی، خدا روزی را بر عهده گرفته است. خداوند مانند بعضی از انسانها خُلف وعده نمیکند. اگر خداوند گفت فردا میدهم، میدهد و اگر هم بخواهد روزی را کم یا قطع کند، همینطور است. این بیانی که عرض شد نشان میدهد که پایۀ کار چیست. اندیشۀ اصلی بر میگردد به این که همۀ اینها در خزاین الهی هستند و از آنجا نازل میشوند. «لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (شوری ۱۲). کلید آسمان و زمین دست ما است؛ ما هستیم که روزی را کموزیاد میکنیم.
❇️ هم بسطِ رزق دست خدا است و هم سختگرفتن و تنگگرفتنِ معیشت دست خدا است؛ دست دیگری نیست.
🔵 امساک و اِرسال
✅ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ» (منافقون ۷)؛ منافقین میگویند: انفاق نکنید تا از اطراف رسولالله پراکنده شوند. خدا میگوید: خزاین دست من است؛ منم که روزی میدهم. آنها خیال میکنند، خودشان کارهای هستند. اما همه خزاین دست خدا است و حتی همانی که خود منافقین میدهند یا میگیرند، دست خدا است.
✅ خزاین دست خدا است و او است که امساک میکند و اوست که ارسال میکند. دست دیگری نیست. یعنی، او است که گاهی جلوی خزاین را میگیرد و به افراد نمیرسد و او است که گاهی ارسال میکند و به انسانها (و همۀ موجودات) روزی میدهد.
❇️ «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (فاطر ۲)؛ وقتی خدا درِ خزاین خودش را باز میکند، هیچکسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و امساک کند. در نظام هستی این امر خیلی معنا دارد.
انسانها ممکن است گمان کنند که آنها جلوی روزی را میبندند یا باز میکنند؛ درحالیکه خداوند خودش است که میبندد و باز میکند. هزار و یک عامل وجود دارد؛ چه در روزی رسیدن و چه در روزی نرسیدن. به ظاهر ما گمان میکنیم که دست ما است.
❇️ بنده خدایی شب موقع خواب حالش خیلی خوب بود. با خودش میگفت: انشاالله فردا یک سخنرانی قَرّائی خواهم کرد. صبح که از خواب بلند شد، دید گلویش گرفته است.
✅ عوامل یکیدوتا نیست. فقط یک راه وجود ندارد، بلکه هزار و یک راه وجود دارد. حتی در سطح مادیِ آن. من الان نمیخواهم به صورت ماورایی مانند نزول روزی برای حضرت مریم، قضیه را حل کنم. آن پابرجا است.
🔵 توکل بر رزاقیتِ خدا
✅ بنده خدایی مؤمن بود و ایمان خوبی هم داشت. (این نمونههایی که میگویم معیار نشود و از آن قاعدۀ کلی نسازید. چون برای یک مؤمن خاص است و من فقط میخواهم حال معنوی او را برایتان بگویم). ایشان در قدیم کفش میدوخت و این کفشها را جلوی مغازه میگذاشت که الان میگویند ویترین. آن موقع ویترین نبود. یکوقت به دلش افتاد که تو این را میخواهی جلوی چشم مردم بگذاری که مردم ببینند و بخرند. روزیرسان خدا است؛ تو چهکارهای!؟ وقتی اینجور شد، گفت: من از این به بعد کفشها را جلوی مغازه نمیگذارم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف الرزاق ❇️ از
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✳️ چون مؤمن پاک و خوشدلی بود و این نیت را کرده بود، بعد از مدتی یک مشتری از شهر دیگری آمد و همۀ کفشهایش را یکجا خرید. درحالیکه هیچوقت سابقه نداشته که از شهر دیگر برایش مشتری بیاید.
✅ این مؤمن در این موقعیت چه میگوید؟ میگوید: روزیرسان (فقط) خدا است. خدا بخواهد راه را باز کند، راه دارد. دست ما نیست. یعنی، «من حیث لایحتسب» است و هزار و یک راه وجود دارد. خدا میتواند مشتریِ همیشگیات را از تو بگیرد و میتواند آن شخصِ بیمشتری را مشتریدار کند.
🔵 رحمت و قهر الهی
✅ به این آیه از زاویه رحمت و قهر ربوبی نگاه کنید: «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (فاطر ۲)؛ وقتی خدا اراده کند که چیزی را به کسی برساند، هیچکس نمیتواند ممسکِ او باشد و حتی با دست همان کسی که میخواست به او چیزی نرسد، با دست همان به او میدهد.
✅ الان این وضعیتی را که در عراق برای ما رقم زدهاند، کسی فکر میکرد که اینگونه شود؟ آیا ما با جنگ رفتیم آنجا را فتح کنیم؟ خیر. ما در جنگ تا بصره رفتیم و برگشتیم. ولی تا بغداد را چه کسی به ما داد؟ به من بگویید، میگویم خدا از طریق خبطی که در ذهن جرج بوش انداخت، این را به ما داد.
❇️ قاعدۀ کلی این است که وقتی خدا اراده کند که کاری کند، از طریق کسی که مخالف است، این کار را میکند.
✳️ «وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ»؛ اگر امساکی از آن سو صورت بگیرد، هیچ مرسِلی در کار نخواهد بود و اگر ارسالی هم صورت بگیرد، از آن سو خواهد بود نه از این سو.
🔵 او عزیز و حکیم است
✅ «هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»؛ دست خدا باز است؛ کسی نیست او را مقهور کند؛ (عزیز است). او قادر است؛ او است که عزت دارد. او است که غلبه دارد. حکیم هم او است. به چه کسی روزی بدهد و چرا بدهد و چقدر بدهد، (همه به دست او است).
✳️ کسی که این اندیشه را دارد، نگاهش با دیگران فرق دارد. اصل اینها بر میگردد به اسم شریف «الرزاق». خداوند میداند که روزی را چگونه به دست افراد برساند.
🔵 بسطِ رزق و تنگیِ رزق
❇️ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ» (عنکبوت ۶۲)؛ خدا برای بندگانش روزی را گسترش میدهد و همچنین خدا روزی را تنگ میکند. چرا؟ چون خدا نسبت به همهچیز آگاه است و مصلحت هرکسی را میداند.
✅ او علیم است؛ لذا گاهی بسطِ رزق است و گاهی تنگیِ رزق. یعنی، خدا است که تنظیم میکند که چقدر برسد؛ کم یا زیاد برسد. ما در جلسۀ قبل به صورت مختصر مصلحتها را توضیح دادیم.
✅ گاهی خداوند متعال برای مؤمن چنین مقدر میکند که خیرش در این است: مثلاً باید بیست سال سختی بکشد تا کارش درست بشود.
❇️ هم مؤمن خبیث داریم و هم مؤمن طیّب. خدا میخواهد مؤمن طیّب را از مؤمن خبیث جدا کند و گاهی از طریق همین اسم «رزاق» عمل میکند و رزق را زیاد یا کم میکند.
🔵 خوشدلی و پاکدلی
تو خودت ببین چقدر خوشدلی و پاکدلی داری و در ایمان واقعیت داری؛ بقیه را ببین خدا چه میکند. چون خدا علیم است روزی را رقم میزند و این کار برای تو بیدلیل نیست. همۀ اینها برای خیری است که برای مؤمن رقم میزند.
✅ الان بحث رزق است، ولی همهجا این قاعدۀ کلی جاری است که هرچه برای مؤمن رقم میخورد، خیر او در آن است.
❇️ برای حفظ ایمان مؤمن، گاهی خدا روزی را بر او تنگ میگیرد و به او زیاد نمیدهد و گاهی هم روزیِ او را زیاد میکند.
❇️ اگر آدم فقط پاکنهادیِ خودش را در ایمان درست کند، خدا میداند در روزیدادن با او چه کار کند و چگونه او را پیش بِبرد. سخت هم بگیرد، این سختگرفتن بیحساب نیست.
✅ همۀ سختگرفتنها مصلحت دارد.
🔵 مؤمن طیّب و مؤمن خبیث
گاهی ایمان داریم، ولی این ایمان با هوای نفس و نفسانیت همراه است. مؤمن است، ولی یک دسته از شرارتها در درونش وجود دارد و سر بزنگاه، شرارت و شیطنت و هوای نفس را رجحان میدهد. این مؤمن خبیث است.
❇️ اما مومنانی هستند که با اینکه شرارت در جانشان وجود دارد، ولی در وقتش ایمان را رجحان می دهند.
❇️ این سخن فقط در مورد مؤمنین نیست، بلکه در مورد کفّار هم صادق است. گاهی خداوند متعال به خاطر خشمش از کافر، رزقش را کم یا زیاد میکند. گشایش روزی و تنگیِ روزی هم برای مؤمن است و هم برای کافر، ولی من فقط دربارۀ مؤمن توضیح دادم. خدا میداند با شخص چه کار کند.
❇️ میشود به جرح و تعدیل اسمای حسنی پرداخت، ولی الان به آن نیاز نیست. علامه طباطبایی در جلد اول المیزان، ذیل بحث شفاعت به این جرح و تعدیلها پرداخته است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✳️ چون مؤمن پاک و خوشدلی بود و این نیت را کرده
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 چرا خوشحالی؛ چرا یأس!
✅ «وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُواْ بهِا وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ؛ أَ وَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (روم ۳۶ و ۳۷)؛ هنگامی که به مردم رحمتی میدهیم، خیلی خوشحال میشوند و اگر به خاطر اعمالِ خودشان به آنها سیئهای دادیم و روزیشان را تنگ کردیم، آنها مأیوس میشوند.
✅ خداوند میفرماید: آنجا چرا خوشحال و اینجا چرا مأیوس میشوید؟ مگر نمیدانید که همه اینها دست خدا است؛ خدا داده است و تو خوشحال و سرمست شدی؛ نمیدانی وقتش که شد خدا میتواند از تو بگیرد؟! قارون مگر چطور بود؟ چندین نفر فقط کلیددار صندوقهایش بودند. همین شخص با آن همه دَبدبه و کَبکبه که داشت و میگفت همۀ اینها از «من» است و خیلی هم خوشحال بود، خداوند فرموند: «ما با دهان بازکردنِ زمین، او را در زمین فرو بردیم». اگر خدا بخواهد روزی را تنگ کند، راحت میتواند تنگ کند.
❇️ چرا بعضیها مأیوس میشوند؟ مگر نمیدانند که خدا دستش باز است و میتواند روزی را زیاد کند.
❇️ برخی از آقایان که وصل به خدا بودنشان خیلی زیبا است، هروقت در تنگی قرار میگیرند، میگویند: خدا است که کار میرسد و راه را باز میکند. تا الان مگر خدا روزی نداده است؟ از این به بعد هم روزیِ ما با خدا است. به من چه ربطی دارد؟ من تلاش خودم را میکنم، ولی اگر روزی بر من تنگ و سخت شد، سخت بشود؛ چه مشکلی دارد. خدا اگر بخواهد راهها را باز کند، راحت باز میکند.
✅ اگر میدانید که دست خدا است، چرا به آن چیزی که خدا داده است، خوشحال میشوید و به آن چیزی که خدا نداده است، مأیوس میشوید؟ یأس یعنی چه؟
✳️ اینجا به صراحت، بحث از سلوک است. با اینکه میدانی روزی دست خدا است، یأس چرا؟
🔵 توکل به رزّاقِ حقیقی
✅ یکی از روحانیون در نجف بود که بعدها جزء فقهای قَدَر شد. از علمای آمل بود. در ایام جوانیِ ایشان، یک سال قحطی شد. واقعاً هم سخت بود. آنجا مادرخانمش هم در خانهاش بودند. خانمش این وضعیت را تحمل میکردند، ولی بقیه تحمل نکردند و تعبیر زشتی به کار بردند و توهین کردند. به ایشان خیلی برخورد. با خود گفت: خدایا، این قحطی برای همه است و من هم که مقصر نیستم و دارم درسم را میخوانم. چه کار کنم؟ همین را گفت. بعدازظهر آمدند درِ خانهاش را زدند و وجهی را به او دادند که خرج یک سالش را پوشش داد.
✅ این واقعه باعث شد که ایشان هروقت در سختیِ محض قرار میگرفت، میدانست به وقتش برایش میرسد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
316 اسماء حسنی.MP3
37.96M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 316 (1398.9.9 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 316 (1398.9.9 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAm
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
❇️ بحث در اسم «رزّاق» و «خیرالرّازِقین» و «رازِق» است. این اسماء با کمی تفاوت، کنار هم قرار میگیرند. «خیرالرازقین» همان «رازِق» است؛ «رزّاق» هم همان «رازِق» است با یک لطفِ افزونتر.
✅ در مورد رزق عرض شد که هر جنبندهای، علاوه بر اصلِ وجود، برای بقایش نیاز به مددِ وجودی دارد؛ یعنی باید با اسم «رزّاق» باقی بماند. سپس عرض شد که خدا از خزائن خودش روزی میدهد و مسئلۀ ارتباط با آسمان را مطرح کردیم و اینکه زمین با آسمان میچرخد و منظور از آسمان، عالَم معنا است نه این آسمان ظاهری.
✳️ تقدیرات از آن سو رقم میخورد؛ تقدیرات بهگونهای رقم میخورد که در اینجا سر صحنه، روزی به انسان (یا هر موجود دیگر) میرسد. او گمان میکند چون قابل است، روزی به دستش میرسد؛ ولی واقعیت این است که از آن سو رقم میخورد و به این سو (زمین) مرتبط نیست.
❇️ این آیه را خواندیم: «وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُواْ بهِا وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (روم ۳۶ و ۳۷)؛ بعضیها تا نعمتی به آنها میرسد، خوشحال میشوند؛ براساس شادمانیِ دنیوی که پیدا میکنند، میگویند کار تمام شد. ولی به این فکر نمیکنند که اگر خدا بخواهد نعمتها را از آنها بگیرد، یکشبه میگیرد. آنهایی هم که مأیوس میشوند، نمیدانند که خدا روزی را بسط میدهد.
✅ آیات بعد آیات ۳۵ تا ۳۹ سورۀ سباء است. «وَ قَالُواْ نحنُ أَكْثر أَمْوَالا وَ أَوْلَاداً وَ مَا نحنُ بِمُعَذَّبِينَ»؛ میگویند اموال ما خیلی زیاد است و سرمایهدار هستیم و عذاب هم نمیشویم. علامه در المیزان توضیح میدهد که اینها کسانی هستند که وقتی خدا به آنها اموال زیاد میدهد، گمان میکنند که خدا در آخرت هم به آنها توجه دارد. بعضیها تا به آنها مال داده میشود، میگویند ما نزد خدا ارج و قُرب داریم و تا مال از آنها گرفته میشود و کمی به آنها سخت گرفته میشود، میگویند خدا دیگر به ما توجهی ندارد. «قُلْ إِنَّ رَبىّ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لَكِنَّ أَكْثرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»؛ خدا روزی را زیاد کرده است. آنوقت تو به این اموالت مینازی؟ خدا است که روزی را کم و زیاد میکند؛ دست من و تو نیست.
✅ تقدیرات را از آنسو رقم میزنند و تقدیرات بر حسب اعمال ما است و اعمال خوب و بد ما اثرگذار است. تقدیرات آنسویی است و اصلاً اینسویی نیست. اکثر مردم مسائل را اینگونه نمیبینند. این در کار خیلی باید معنادار شود. باید این را خوب فهمید که قضا و قدر، این روزیها را سامان میدهد.
✳️ اینطور نیست که هرکس زرنگتر است، مالش زیادتر باشد. در بازار کسانی هستند که خیلی زرنگ نیستند، ولی مال فراوان دارند. اگر انسان هزار زرنگی داشته باشد، ولی خدا بخواهد راه را ببندد، راه بسته میشود.
✅ «وَ مَا أَمْوَالُكمُ وَ لَا أَوْلَادُكمُ بِالَّتىِ تُقَرِّبُكمُ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئكَ لهمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُواْ وَ هُمْ فىِ الْغُرُفَاتِ ءَامِنُونَ وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فىِ ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئكَ فىِ الْعَذَابِ محضَرُونَ قُلْ إِنَّ رَبىّ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنفَقْتُم مِّن شىَءٍ فَهُوَ يخلِفُهُ وَ هُوَ خَير الرَّازِقِينَ» (سباء ۳۷ تا ۳۹)
🔵 روزیدهنده فقط خدا است
✳️ بحث امساک و ارسال را جلسۀ قبل بیان کردیم که اگر خداوند امساک کند، هیچکس نمیتواند درِ خزائن را باز کند و آن را ارسال کند (آیه ۲ سوره فاطر). قرآن جلوتر میرود و روزیرسانی را در خدا منحصر میکند؛ در قرآن از این دسته حصرها فراوان داریم. فقط خدا است که روزیدهنده است.
❇️ حصرِ رزق در کار الهی خیلی معنادار است. انسان باید روزیاش را با رازقی که تنها روزیدهنده است، ببندد؛ نَه با چیز دیگر.
✅ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸)؛ «هُوَ الرَّزَّاقُ» افادۀ حصر میکند. یعنی، جز او روزیدهندهای نیست. رزّاق هم یعنی بهشدت روزیدهنده و بهکثرت روزیدهنده.
🔵 همه سر سفرۀ خداییم
✅ هیچ موجودی نیست که دهانش باز باشد و خدا به او روزی ندهد. (هر دهانی که باز است، روزیدهندهاش خدا است). «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ یعنی، بر خدا است که روزی دهد. اگر اینگونه نگاه کنید، میبینید که همه سر سفرۀ خدا نشستهاند و روزی میخورند. برای همه، روزیها مقدر شده است.
❇️ خداوند به وسعت کل هستی به مخلوقات روزی میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف الرزاق ❇️ ب
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✳️ خداوند در جانب روزی دادن، به شدت مُصرّ است. و به جِدّ میخواهد روزی بدهد و لحظهلحظه به همۀ افراد روزی میدهد.«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ یعنی، فقط او است که روزیدهنده است و «ذُو الْقُوَّة» است یعنی، بهشدت قوّت دارد و «المتین» هم هست و هیچ ضعفی هم در روزی دادن ندارد.
✅ در روزی و رزق ما فقط با یک نفر روبهرو هستیم نه با افراد؛ و باید همهجا خدا را به عنوان رزویدهنده ببینیم.
🔵 نمونهای از ادب دینی
❇️ این ادب دینی که سر هر سفرهای که نشستهایم، خدا رزاق است؛ این را چطور معنا میکنید؟ «الحمدلله» که میگوییم، چگونه آن را معنا میکنید؟
کسیکه اهلش باشد به لحاظ معرفتی، میفهمد که چه خبرها است که گندم تبدیل به این نان شده است.
✅ هرچه را که میبینیم برای خودش یک چرخهای است و بهگونهای قرار گرفته است که همه روزی بخورند.
❇️ برخی از عالمان ربانی هر لقمهای که میخورند، برای همین لقمه چقدر خدا را ناز می دهند؟آنها میدانند چه خبر است تا این لقمه به دستشان رسیده است.
✅ اگر کسی این حصرِ روزی را بفهمد، از یک جهت، تمام مجاری محو میشوند، نه اینکه مجاری نباشد، بلکه هستند، ولی دیگر دیده نمیشوند.
❇️ دست این و آن را نَبین؛ دست خدا را (در همهچیز) بِبین.
✅ فردی نزد امام صادق علیهالسلام آمد و حضرت به او کمکی کرد و او گفت: «الحمدلله رب العالمین». امام صادق علیهالسلام خیلی خوششان آمد که آن فرد به جای تشکر از ایشان از خدا تشکر کرد. حضرت دوباره به او کمک کرد و او گفت: «الحمدلله رب العالمین» و امام برای بار سوم به او کمک کرد ولی این بار، او از خود امام تشکر کرد. حضرت فرمود: اگر همینطور ادامه میدادی و «الحمدلله» میگفتی، تمام داراییام را به تو میدادم؛ یعنی، تو اصل را میشناسی. این نکتۀ خوبی است که دین به ما آموخته است.
✳️ وقتی حصر روزی را برای خدا بدانیم، دیگر کاری با هیچکس و هیچچیز نداریم. و سر در آسمان داریم نه زمین؛ نه این و آن. خدا است که روزی میدهد؛ به این و آن چه کار داریم. اینجا حصر روزی است برای خدا.
❇️ یکی از طلبهها میگفت: جایی میرفتیم و یک وجهی هر سال میدادند. ولی یک سال به دلیلی به هم خورد. او گفت: آنجا به هم خورد؛ خداوند که روزیدهنده است. با جان و دل گفت: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاق»؛ که با این آیه، هم به خودش دلداری داده باشد و هم بهانهای باشد برای ارتباط با خدا. همۀ این پستیها و بلندیهای زندگی (و سختیها و راحتیهای آن) برای این است که ما با خدا ارتباط برقرار کنیم. این طلبه اینها را میدانست. او گفت: یک روز نگذشت که مسئله مالیام حل شد؛ درحالیکه طبق روال معمول، این حالت محال بود.
✅ یک طلبهای پدرش مشکل داشت و تنها فرزندی که میتوانست به او کمک کند، همین طلبه بود. او رفت با یکی از عالمان ربانی مشورت کرد. عالم ربانی به او گفت: که این امر بر شما متعین است که نزد پدرتان بروید و خدا انشاالله درست میکند. او همین که راه افتاد و هنوز به شهر خودش نرسیده بود که بین راه به او زنگ زدند و برای یکی از مساجد شهر برای امامت جماعت از او دعوت کردند.
❇️ وقتی انسان وظیفهاش را انجام میدهد، بقیهاش با خدا است. عالَم دستِ خدا است.
✅ انسان در باب رزق، باید فقط خدا را ببیند و این و آن را نبیند؛ دیگران را مجاری فیض بداند؛ خدا در دل یگران میاندازد.
✳️ خدا را ببین و بقیه را مجاریِ فیضِ خدا بِدان.
🔵 سر در آسمان
❇️ انسان باید سر به آسمان داشته باشد. این نوع معرفتها سر به آسمان داشتن، میخواهد. یعنی، باید به خدا وصل باشد نه به دیگری. آدم باید روزی را از خدا بخواهد.
🔵 فضای رزق
✳️ روال طبیعی هم باید طی شود و انسان باید وظیفهاش را انجام دهد، ولی بداند که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ خدا است که خدایی میکند و خدا هم وعده کرده است و گفته است که من روزی کسی را قطع نمیکنم. اصلِ این کار که انجام شود و این و آن را نبینیم و خدا ببینیم، این راهِ اصلیِ فضایِ رزق است. اگر این نگاه بیاید، آدمی راحت میشود.
🔵 نصیحت لقمان
✅ در روایت آمده است که لقمان حکیم به فرزندش توصیه میکرد: کارت را بکن ولی غصۀ روزی را نخور. آنوقت که کودک بودی، غصۀ روزی نمیخوردی. آیا روزیات قطع شد؟ اگر الان غصه بخوری، چیزی اضافه میشود؟ خیر. تو به وظیفهات عمل کن. خدا وقتی شیرخواره بودی به تو روزی داد (خدا همان خدا است)؛ الان هم که بزرگ شدی و پدر شدی و خانواده داری، باز هم خدا روزیات را میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✳️ خداوند در جانب روزی دادن، به شدت مُصرّ است. و
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 عمل بر حسب وظیفه
✳️ هرکس بر حسب وظیفه خودش عمل کند و با یک عقلانیتی هم کارهایش را پیش ببرد. مانند آن فردی که نزد امام صادق علیهالسلام آمد و میخواست مغازهاش را تعطیل کند. اما امام فرمود تو برو مغازهات را جارو کن و همانجا بنشین؛ بقیهاش بر عهده خدا است. از تو حرکت از خدا برکت. روزیدادن بر عهدۀ خدا است. تو وظیفهات را انجام بده. وظیفۀ تو چیست؟ وظیفهات این است که درِ مغازه را باز نگه داری. بقیهاش دست تو نیست. (با خدا است).
✅ بنده خدایی میگفت: در ایام تبلیغ، به دلیل کثرت اشتغالات، کار روحیام کم میشود. او با خدا اینگونه تعامل میکرد: «خدایی که روزیدهنده است، جای دیگر روزیِ معنوی را میدهد. من وظیفهام را انجام میدهم و میدانم خدا جای دیگر جبران میکند».
🔵 قاعدۀ عمل بر مبنای وظیفه
❇️ این را باید قاعده کرد که هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی، باید طبق وظیفه عمل کرد. هرکس باید به وظیفهاش عمل کند. اگر طلبه است، باید کار خودش را که درس خواندن است، انجام دهد. وقتی اینطور باشد، میبینید که راه باز می شود، بدون این که آدمی بخواهد.
🔵 روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ»
✅ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۲ و ۳)؛ تقوا پیشه کن؛ خدا راه را باز میکند. دست تو نیست که. اگر کسی به خدا توکل کند، «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» میآید. و این «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» بسیار شیرینتر از «مِنْ حَيْثُ يحتَسِب» است. معمولاً «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» برای مؤمنی است که آشنا با آسمان است و آشنایِ با خدا است؛ اصلاً راهِ بندگیِ شیرین و عاشقانه با خدا همین است.
✳️ این روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» روزیای است که خدا راه را باز میکند (و گشایش حاصل میکند). این راه مانند شهریه، که هر ماه مشخص است، نیست.
❇️ بر خدا توکل کنید؛ بقیهاش را چه کار دارید! «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ».
🔵 پاک باش
✳️ پاک باش و کارت را بکن. در این صورت، مورد توجه خواهی بود؛ یعنی، نمیگذارند، (تو تنها بمانی).
✅ بنده خدایی میگفت: یک سال خرجم زیاد بود، پول زیاد آمد و یک سال خرجم کم بود، پول کم آمد.
❇️ وقتی روزیدهنده فقط خدا است، چرا انسان باید به دیگری رو بیاورد.
✳️ معرفت توحیدی که آمد، انسان را آرام میکند و اهل توکل میکند.
❇️ (انسانی که به خدا وصل است) فقط یک چیز یاد میگیرد که بر حسب وظیفه تلاش کند و بقیهاش را به خدا واگذارَد. اگر این (اعتقاد) در کار بیاید، نوعِ تعامل انسان با عالَم و دیگران و با خدا تغییر میکند.
❇️ این سَبْک را یاد بگیریم که به آسمان وصل شویم.
✅ مؤمن باید «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» را در کارش بیاورد، به سبْکِ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتين».
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal