eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۳ (۲۶ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 راهکارهای آوردنِ اسماءالله سر صحنه ✅ اسم «رزاق» در کار است و هر روز و همیشه با آن سروکار داریم. چه کنیم تا اسم «رزاق» همیشه در صحنۀ جان ما حاضر باشد؟ 1️⃣ ایمان به خدا و علم و قدرت و تدبیرِ او ✳️ راه‌های حصول این مورد را عرض کردیم. 2️⃣ علم و ایمان به تاثیر باطن عالم در ظاهر و علم به تقدیرات امور ❇️ اگر کسی این مورد را درست کند، می‌تواند اسم «رزاق» را حاضر ببیند. قبلاً این را توضیح دادیم. 3️⃣ تذکر و توجه به اسم «رزاق» ✅ از جهاتی، این راهکار خیلی مهم است. آنجا که سر صحنه روزی حق می‌نشینم، خیلی مهم است که آدم متذکر شود. ما مطالب فراوانی را می‌دانیم، ولی همیشه در صحنۀ جان ما حاضر نیست. مثلاً می‌دانیم آنچه در ظاهر هست، از باطن به سمت ظاهر می‌آید و برخی از موارد آن را هم دیده‌ایم؛ ولی عملاً این علم، در تعاملات ما حاضر نیست. ما که می‌دانیم، پس چرا حاضر نیست؟ دلیلش چیست؟ چون من به گونه‌ای با آن تعامل نکرده‌ام که همیشه حاضر باشد. ✳️ اینکه به ما می‌گویند موعظه زیاد گوش کنید، برای این است که آنچه می‌دانیم سرِ سفرۀ جان ما حاضر باشد. ما می‌دانیم بداخلاقی نسبت به خانواده خیلی بد است و حتی چوبش را هم خورده‌ایم، ولی چه می‌شود که در سر صحنه یادمان می رود؟ دلیلش چیست؟ چون هیچ‌وقت این مسئله را در جان حاضر نداشتیم؛ لذا می‌رود در پستو. برخی می‌گویند: در حافظه نزدیک نیست و در حافظه دور می‌رود. برای بحث ما، این تعبیر را نمی‌پسندم و «در صحنه جان نشسته» را بهتر می‌پسندم. ✅ شنیدن موعظه کمک می‌کند تا (دانسته‌های ما) سر صحنه حاضر باشد. ما مسایل فراوانی را می‌دانیم، ولی در صحنۀ عمل حاضر نیستند؛ این را باید با یک روشی اِعمال کرد و سر صحنه حاضر کرد. در مسایل تربیتی این نکته مهم است. چه کنیم تا دانسته‌های ما همیشه سر سفره و سر صحنه حاضر باشد؟ تعبیر قرآنی این مسئله، «تذکر» و «یادآوری» است. ما می‌دانیم خداوند روزی‌دهنده است و هر چه هست او می‌دهد، چگونه می‌شود همیشه این «حال و حس» را داشت؟ من تعبیر به «حال و حس» می‌کنم نه حافظۀ نزدیک و دور. این به تمرین احتیاج دارد و اینکه آدم همیشه آن را اجرا کند. 🔵 سفرۀ خدا ✅ تا به حال شده که سر سفره بنشینیم و این «حال و حس» را داشته باشیم که من سر سفرۀ خدا نشسته‌ام. ما می‌دانیم که این سفرۀ خدا است و سر هر سفره که نشسته‌ایم خدا «رزاق» است. البته این را دین به ما یاد داده است. این «الحمدلله رب العالمین» را که بعد از غذا می‌گوییم، چه کار می‌کند؟ البته دین سخت نمی‌گیرد و نمی‌گوید دائماً «حال و حس» آن را داشته باش. ولی اصل این حرف فلسفه‌ای دارد که ما را آهسته‌آهسته به اینجا بکشاند که ما احساس کنیم، سرِ سفرۀ خدا نشسته‌ایم. ✳️ به تعبیر دیگر، اسم «رزاق» کار می‌کند و ما هم سر سفرۀ «رزاق» نشسته‌ایم، ولی این احساس را نداریم؛ نه اینکه نمی‌دانیم، بلکه می‌دانیم. عرضم این است، راهکارِ این، «تذکر» است که شیوه دارد و باید این را اِعمال کرد و فقط برای اینجا نیست و برای همه‌جا است. از جهت تربیتی این نکته خیلی مؤثر است. ✅ کودکان سر سفره با یک حالت خاصی می‌نشینند و احساس می‌کنند که سر سفرۀ مادر نشسته‌اند. از این جهات، «حال و حس»های کودک ناب است. با اینکه کودک است، ولی رفتارهای ناب دارد. سر سفرۀ مادر که نشسته احساس کودک این است که همه‌چیزش بندِ به مادر و وابسته به مادر است و با یک نشاطی سر سفره می‌نشیند. با سر سفره نشستن، توجه به مادر از کودکان گرفته نمی‌شود. آیا هیچ‌وقت این‌گونه سر سفرۀ خدا نشسته‌ایم؟ این‌گونه بودن نیاز به تمرین دارد. این یعنی اسم «روزی» را دیدن. ✳️ برخی همین‌که سر سفره می‌نشینند، دعای وقتِ افطارِ ماه مبارک رمضان را می‌خوانند: «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ»؛ «رزقک» یعنی، من سر سفرۀ تو نشسته‌ام و روزی می‌خورم. این، متذکر شدنِ اسم «رزاق» است سر سفره. ✅ شریعت «الحمدلله» را به ما یاد داده است. شریعت اندیشه «رزاق» را گفته است و ما باید آن را سر سفره بیاوریم. ما سر سفره می‌خوریم، ولی چگونه بخوریم؟ می‌شود آدم روزی بخورد و با آن توحید جمع کند. این، احتیاج دارد به «حال و حس» و توجه و حضور. یادتان باشد، این توجه باطنی است. یعنی، باطن را درگیر کردن. کودکان چگونه سر سفرۀ مادر می‌نشینند، همان‌طور بنشینیم. این کارِ سختی نیست؛ باید احساس حضور کنیم. ✳️ برخی تک‌تک غذاهای سر سفره را ناز می‌دهند که چگونه از طرف خدا ساخته شده و آورده شده و به دست ما رسیده است، بعد می‌خورند. چون غذا خوردن‌شان به شکل خاصی است، اگر جایی دعوتشان کنند، در مشکل‌اند. شنیده‌ام برخی هر لقمه‌ای که می‌خورند، یک «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گویند. این «حال و حس» است. این را می گوییم: تذکر به اسم «رزاق». 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ اگر این (شیوه) به صورت مستمر انجام شود، هیچ‌وقت اسم «رزاق» از شما جدا نمی‌شود و خیلی اوج می‌گیرید. از یک جهت، کار سختی است، چون ما به شکل دیگری عادت کرده‌ایم؛ ولی اگر به این شیوه عمل کنیم، آسان است. اینها شیوه‌هایی دارد که اِعمال شدنی است و دست خود ما است. سرسفرۀ «رزاق» نشستن و تذکر به اسم «رزاق» روزانه است. اگر این‌گونه باشد، آدم هر روز «روزی» می‌خورد و همه‌اش توحید است و خیلی هم خوش است. دین به ما این را یاد داده است که به هر بهانه‌ای باید به سمت خدا راه باز کرد. همۀ دستورات شریعت این‌گونه است. این یک شیوۀ تربیتی است که در همه‌جا می‌توان اِعمال کرد. ❇️ مثلاً وقتی ما به حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مشرف می‌شویم، یک شیوه این است که با زیارت و دعا خواندن و بوسیدن ضریح کاری کنیم تا کم‌کم «حال و حس» پیدا کنیم. اما یک شیوه هم این است که از اول بدانیم چه کار می‌خواهیم بکنیم. در این صورت، «حال و حس» کاملاً متفاوت است. بنده خدایی در حرم این‌گونه وارد می‌شد: «خدایا، تو شاهد باش که من در جایی وارد می‌شوم که تو به آن نظر داری؛ خدایا تو شاهد باش من تحت قبه‌ای وارد می‌شوم که تو به آن نظر داری و هرکس وارد آن شود، تو به او توجه می‌کنی». این یعنی، من نزد خدا شفیع گرفته‌ام. یا همان‌جا می‌گوید: «یا حضرت معصومه، تو شاهد باش من خدمت شما آمدم تا شما نزد خدا شفیع من باشید». این اندیشه یعنی، از اول خود را در واقعِ واقعی انداختن و بعد وارد شدن. البته در آن توجه باطنی است؛ تنبّه است؛ تذکر است. این شیوۀ تربیتیِ تذکر است. 🔵 ورود به نماز ✳️ قبلاً در بحث نماز گفتیم: ابتدا که نمازگزار می‌خواهد وارد نماز شود، بگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ نزد چه کسی ایستاده‌ای؟ در برابر چه حقیقتی قرار گرفته‌ای؟ قصد چه کاری داری؟ بعد وارد نماز شود. یکی از اساتید ما می‌گفت: من هروقت می‌خواهم وارد نماز شوم، این داستان مولوی را در ذهن خودم مرور می‌کنم. داستان از این قرار است که در شب تاریک یک شیر، گاوی را در طویله می‌خورد و جای آن می‌نشیند. مرد روستایی در تاریکی شب به گمان اینکه در طویله گاو است، دستی بر شیر می‌کشد و با شیر صحبت می‌کند. شیر می‌گوید: اگر برقی بدرخشد و تو بفهمی من چه موجودی هستم، زهره‌ات آب می‌شود. ✳️ یک نوع یادآوری است. تذکری که یک نوع توجه باطنی است؛ یک نوع تحصیل واقعیت است؛ یک نوع تحصیل موقعیت است و ورود به موقعیت است. همین مسئله را در مورد «روزی» اِعمال می‌کنیم. ✅ به نظرم در مورد اسم «رزاق»، یکی از بهترین راه‌ها نشستن سر سفره است. سرِ سفره نشستنی که ما داشتیم؛ متأسفانه این سر سفره نشستن‌ها را دارند از ما می‌گیرند. سر سفره نشستن یکی از فلسفه‌هایش این است که بدانید سر چه سفره‌ای نشسته‌اید؛ با این «حس وحال» که این روزیِ خدا است که من سر سفره نشسته‌ام. ✳️ این یک شیوه است و نتیجه‌اش این می‌شود که اسم «رزاق» در آن جدی شده است و اصلش این است که خدا در آن جدی شده است و این همان چیزی است که اسلام می‌خواهد به ما یاد دهد: «در هر صحنه‌ای باید با خدا ارتباط داشته باشیم». حتی در قضای حاجت هم اذکاری وجود دارد. در وضو گرفتن و غذا خوردن هم اذکاری داریم که همۀ آنها ما را به ارتباط با حضرت حق دعوت می‌کند. (در این موقعیت‌ها) هم «اسم» حق‌تعالی جلوه می‌کند و در کنارش خود حضرتِ حق هم جلوه می‌کند. این همان است که تعبیر کردیم به اینکه «انسان که روزی می‌خورد، توحید را در کام خود بریزد». 4️⃣ «این و آن» را ندیدن ✅ «این و آن» را ندیدن یعنی، گذشتن از اسباب ظاهری و رسیدن به سبب حقیقی. این سبب‌سوزی باید جدی باشد. وقتی روزی می‌خوریم، «این و آن» را نبینیم، بلکه روزی‌دهنده اصلی را ببینیم. بر این موضوع تأکید می‌کنم، در عین حالی که دستور شرعی است، از کسی که سر سفره‌اش نشسته‌ایم تشکر می‌کنیم، ولی بدانیم که این روزی از آن خدا است که می‌دهد. «این و آن» را ندیدن، فقط در روزی‌خوردن نیست، بلکه در در روزی‌رسیدن و طلب روزی هم هست. ❇️ سعدی بیانی دارد: «تیر را نبین که به تو خورد، بلکه تیر زننده را ببین». یک موقع تیر را می‌بینیم که چه اثری بر بدن ما گذاشته است و یک موقع تیرانداز را می‌بینیم. مهم این است که شعوری پشت عالم وجود دارد؛ آن شعور است که دارد کار می‌رسد. آن شعور همه‌کاره است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ امام باقر علیه‌السلام: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ‏ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ‏ لَهُ‏ مِنْ‏ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِ‏ تَاجِرٍ»؛ خداوند می‌گوید: به عزت و جلال و عظمت و علو مکانم قسم، من بنده‌ای را که هوا و خواستۀ مرا بر هوای خودش ترجیح دهد، نمی‌گذارم او بی‌روزی بماند. من در مِلک و زمین کشاورزی‌اش کفافش می‌دهم. من ضمانت می‌کنم که آسمان و زمین روزی‌اش را به او برسانند. من ورایِ تجارت هر تاجری، کارش را انجام می‌دهم. اگر بنده خواستۀ مرا ترجیح دهد، من ضامنش هستم. این را در کار بیاوریم و «این و آن» ما را مشغول نکند. 5️⃣ تقویت اسمای الهی در خود از طریق سوءظن نداشتن به خدا ✅ اگر روزی تنگ شد، چه باید کار کرد؟ انسان این‌گونه است که وقتی در سختی افتاد، گمان بد به خدا می‌برد و گاهی ممکن است به کفر هم بینجامد. اینجا از مواردی است که از جهتی امتحان الهی است. وقتی است که آن «اسم» باید خودش را نشان بدهد. بنده معتقدم بهترین زمانی که «اسم» می‌تواند در ما اثر کند،آن موقعی است که تنگی و تنگنا پیش می‌آید و به حسب ظاهر راه بسته است. وقتی به حسب ظاهر راه بسته است، در این موقعیت باید چه کار کرد؟ ✳️ «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» (احزاب ۱۰ و ۱۱)؛ اینجا است که نفس خیلی جولان پیدا می‌کند و شیطان هم القا می‌کند و انسان را گرفتار به سوء ظن بالله می‌کند. اینجا جای حساسی است که مؤمن گرفتار امتحان شده است. وقتی امتحان سنگین می‌شود، نفس به شدت غلیان می‌کند. 🔵 قاعده کلی ✅ قاعده کلی این است که در جایی که به نفس فشار شدید می‌آید، نفس به شدت غلیان پیدا می‌کند. در شرایط سخت، باید از طریق اعتقاد پاک، با نفس جنگید و به آن میدان نداد. بگوییم حتی اگر سَرَم را هم ببرند، من کوتاه نمی‌آیم. این می‌شود ایمان قوی که معمولاً می‌گویند، مَلَکِ مُسدّد می‌آید و کمک می‌کند. ❇️ سوءظنی که در آیه آمده است، مربوط به جنگ است؛ ولی این قاعده کلی است و منحصر به جنگ نیست، بلکه همه‌جا جاری است. کجا جاری است؟ هرجا که عرصه بر ما تنگ می‌شود. در رزق و روزی هم تا عرصه تنگ می‌شود، آدم کم می‌آورد. اینجا دو راه وجود دارد: یکی همان کم‌آوردن و میدان دادن به اعتقاد باطل است و راه دیگر این است که از طریق همان اعتقاد با آن بجنگد و اجازه سوءظن به خدا ندهد و بلکه حسن ظن به الله پیدا کند. اگر به اینجا رسید، می‌گوییم در این شخص اسم «رزاق» آن‌قدر قوی شده است که در جای حساس که همه کم می‌آورند، او کم نمی‌آورد. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّه» (هود۶)؛ خدا که روزی‌دهنده است؛ خدا هم که روزی را بر عهده گرفته است، اینکه ردخور ندارد؛ خدا «حکیم» است. (در این تنگنا) حکمتی وجود دارد، ولی من آن را نمی‌دانم. ✅ در روایت داریم که دو نفر از صحابه به محضر امام رضا علیه‌السلام می‌آیند و در مورد سختی معیشت صحبت می‌کنند. «أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ مَنْ‏ حَسُنَ‏ ظَنُّهُ‏ بِاللَّهِ‏ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْيَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ» (کافی، ج۸، ص۳۴۷)؛ به خدا نيك‌گمان باش؛ چراكه هركس گمانش را به خدا نيك دارد، خداوند به قدر گمانش با او باشد[و عطا فرمايد] و هركه به روزىِ كم خشنود باشد،كردار كمِ او پذيرفته آيد و هركه به [روزى] حلالِ اندك خشنود باشد، هزينه‌هاى [زندگى] او كاهش يابد و خانواده‌اش نعمت يابند و خداوند او را به درد و درمان دنيا، بينا سازد و او را سالم، از دنيا به بهشت ببرد. (ترجمۀ حسن‌زاده). ✅ اگر در تنگیِ روزی، با اینکه تلاش می‌کنی ولی راه باز نمی‌شود، (این راه باز نشدن) دلیل دارد. ❇️ بنده معتقدم که آنهایی که معمولاً روزی‌شان کم است، آنها نوعاً استخوان‌دار می‌شوند. آنها تازه می‌فهمند که دنیا یعنی چه. گاهی لذت دنیایی (مادی) در کام آدم می‌رود و مشکل ایجاد می‌کند. در طلب روزی، اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌گویند: عفاف و کفاف و اصلاً زیاد طلب نمی‌کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم ✅ حضرت می‌گوید: حسن ظن به خدا داشته باش. اسم رزاق که نقصی ندارد، دلیلش را پیدا کن. برو خودت را چِک کن. اینجا یکی از بهترین راه‌های اثر یک «اسم» است. بعضی‌ها که چند بار یک «اسم» را در خود نشانده‌اند، می‌گویند این «اسم» هیچ مشکلی ندارد. حتماً خلل از این طرف است. حتماً حکمتی وجود دارد. اصلاً «اسم» را به هم نمی‌زنند. اگر این‌طور باشد، این قوت حضور یک «اسم» در ما است. این راهکار را جدی بگیرید. ✳️ قبلاً در بحث نفس اماره توضیح دادیم که وقتی نفس اماره آمد و قیلی‌ویلی (وسوسه) می‌کند، باید با او جنگید. هر چه او سخت جنگید، باید بیشتر با او جنگید. نباید به آن میدان داد. اینها را توضیح دادیم. باید با نفس اماره جنگید. اصلاً برخی از مواقع نفس اماره بیّنات را از ما می‌گیرد. من نمی‌گویم مُبهمات را. نفس اماره بینات را از ما می‌گیرد. تردید ایجاد کند ما باید چه کار کنیم؟ ما باید در برابرش بایستیم. 6️⃣ تکرار اذکار مناسب با مقام ✅ وقتی آدم به تنگنا می‌خورد، باید اذکار ویژه‌ای را که وجود دارد، زیاد تکرار کند. این در جای خودش خیلی مؤثر است. بنده خدایی در یک مسئله به یقین نمی‌رسید؛ آن‌قدر «یا یقین» و «یا موقِن» گفت تا درست شد. یعنی، او می‌دانست که از آن طرف داده می‌شود. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این کریمه هم حصر را و هم اقتدار حق را نشان می‌دهد.کسی به تنگنا دچار شد، از «اسم» مدد بگیرد. از «اسم» مدد گرفتن، یعنی اسم «رزاق» را سر صحنه آوردن و با آن زندگی کردن. ✅ بنده خدایی می‌گفت: دچار مشکل شدم. آن‌قدر این ذکر را گفتم تا دوسه روزه درست شد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این «اسم» به حسب احوال باید کار برسد. اگر روزی می‌خوری، باید این «اسم» سر سفره حاضر باشد. اگر روزی نرسیده است، اذکارِ آن مقام را بگویید. 7️⃣ طلب روزی ❇️ روزی‌خوردن، منافاتی با طلب روزی ندارد که راهکارش را گفتیم. در طلب روزی باید چگونه عمل کرد تا اسم «رزاق» خودش را نشان بدهد؟ یکی از آن اندیشه‌هایی که در طلب روزی مطرح است، این اندیشه است که «از تو حرکت از خدا برکت». یعنی باید من شرایط را آماده کنم، بقیۀ روزی را خدا می‌دهد. بیانی از امام صادق علیه‌السلام آوردیم که به شخص (بیکار) گفت: تو برو در مغازه بنشین و آب و جارو کن و بقیه‌اش را به خدا واگذار کن. ✅ انسان باید دقت کند و آن اندیشه را برای خودش بالفعل حاضر کند. یعنی، بگوید: «خدایا، تو شاهد باش که من حرکت کردم، تو خودت روزی بده». کار را انجام می‌دهد، ولی با برقرار کردن یک ارتباط مستقیم با خدا؛ این را می‌گوییم «مفصَّل کردن این اسم». از تو حرکت از خدا برکت؛ با شرط نیکو طلب کردن؛ نیکو طلب کردن «فأجملوا فی الطلب». 8️⃣ توکل ✳️ در طلب روزی باید به خدا توکل کرد. «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۳). قبلاً حدیثی را از امام صادق علیه‌السلام خواندیم: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ كُنْ‏ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى‏ مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ». به آنی که امید کمتری هست، باید بیشتر امید داشت تا نسبت به آن چیزی که امیدواری بشود. حضرت موسی به دنبال نار رفت، برایش نور الهی آمد. این یعنی، حسن ظن به اسم «رزاق» که خدا، خوش روزی می‌دهد. باید به خداوند متعال توکل داشت، در قالب اسم «رزاق». 9️⃣ روزی من حیث لا یحتسب ❇️ یکی از بهترین جاهایی که اسم «رزاق» خودش را نشان می‌دهد روزیِ «من حیث لایحتسب» است که این شیرین‌ترین شرایط است که هم «اسم» را می‌یابد و هم لطف و عنایت و محبت خدا را. روزیِ «من حیث لایحتسب» که آمد، از آن خیلی بهره بگیرید و از دل آن نکته‌ها بگیرید. این «من حیث لایحتسب»ها را همیشه در ذهن داشته باشید و با آن زندگی کنید و سعی کنید آن حال را حفظ کنید. 🔵 در ذهن داشتن تجربیات برآمده از اسم «رزاق» ✳️ این تجربیاتِ برآمده از اسم «رزاق» را همیشه متذکر باشید و آنها را همیشه در ذهن داشته باشید. بنده خدایی را دیده‌ام که خیلی نعمت به او داده‌اند، ولی این نعمت‌ها را هیچ‌وقت به خودش یادآور نمی‌شود و با آن زندگی نمی‌کند. آدم باید برخی از نعمت‌ها را یادآوری کند. 🔟دعا کردن ✅دعا کردن آدم را به «حال و حس» آن «اسم» می‌رساند، چون در حال طلب است. 1️⃣1️⃣ شکر کردن ❇️ بعد دعا شکر کند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 جمع‌بندی ✅ وقتی انسان اینها را ادامه دهد، گاهی اسم «رزاق» به شکلی ویژه برای او تجلی می‌کند که اوائل به شکل القاهای قلبی است که یک نوع القائات سنگین است که او را به یک تلقی از اسماء الله می‌کشاند. اوجش هم این است که شخص اسم «رزاق» را می‌بیند و در نهایت خود شخص می‌شود مظهر اسم «رزاق». این‌گونه می‌شود یک «اسم» را در سر صحنه برای خود نگه داشت. اگر دقت کنید، تغییر در احوال رزق، تنگی رزق، «من حیث لایحتسب» بودنِ رزق، آنجایی که از اسم بهره می‌برد، همۀ اینها می‌تواند زمینه‌سازِ ارتباط با حق‌تعالی شود. ✳️ گاهی خدا بهانه می‌کند تا یک اسمش جلوه کند. اینهایی که عرض کردم بهانه است. یعنی، پستی و بلندی‌هایی که در زندگی ایجاد می‌شود، برای این است که یک «اسم» جلوه کند؛ هم خدا جلوه بدهد و هم بنده این اسماء را بفهمد؛ بنده‌ای که قرار است در این مسیر باشد. ✅یادتان باشد این را در همۀ اسماء اِعمال خواهیم کرد. ان‌شاالله. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 324 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 برکتِ روزی ✅ «برکت رزق» یا «برکت روزی» یکی از مباحث پیرامونیِ اسم «رزّاق» است. در غیر اسم «رزاق» هم مسئله برکت می‌تواند معنا داشته باشد، ولی برکت در اسم «رزاق» خیلی به چشم می‌آید و یکی از مفاهیم مرتبط است. ✅ در گذشته به برخی از مفاهیم مرتبط با «روزی» اشاره شد؛ روزی حلال و بحث سفره بیان شد. گفتیم در جهان مدرن بحث سفره را برداشته‌اند و برکتِ روزی را جدی نمی‌گیرند. ما که درفرهنگ اسلامی سِیر می‌کنیم و در این فضا تنفس می‌کنیم، به راحتی مسئله برکت را می‌فهمیم و برای ما معنادار است. اما در جهان مدرن همۀ این حقایق و لطایف مربوط به روزی را حذف کرده‌اند. پیش از ورود به بحث، آیات و روایاتِ روزی را بررسی می‌کنیم. 🔵 برکت روزی در قرآن و روایات ✅ ادبیات «برکت» در قرآن آمده است. تعبیر «مبارک» و «برکات» در قرآن ذکر شده است. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم. (اعراف ۹۶) ✅ امام محمد باقر صلوات‌الله‌علیه به بعضی از تجّار فرمودند: «يملي على بعض التجار من أهل الكوفة في طلب الرزق. فقال له: صل ركعتين متى شئت. فاذا فرغت من التشهد قلت: توجهت بحول الله و قوته بلا حول مني ولا قوة، ولكن بحولك يا رب وقوتك أبرأ إليك من الحول والقوة إلا ما قويتني، الهم إني أسئلك بركة هذا اليوم، وأسئلك بركة أهل، وأسئلك أن ترزقني من فضلك رزقا واسعا حلالا طيبا مباركا تسوقه إلى في عافية بحولك وقوتك وأنا خافض في عافية، يقول ذلك ثلاث مرات» (بحارالأنوار،ج۹۱،ص۳۴۲). در این روایت به رزق واسع و حلال و طیب و مبارک اشاره شده است. ✅ در یکی از دعاهای روز چهارشنبه آمده است: «بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی»؛ خدایا، آنچه روزیِ من کرده‌ای، در آن برکت قرار دِه. ✅ امام محمد باقر صلوات‌الله‌علیه در تعقیبات نماز ظهر می‌فرمایند: «و قنعني بما رزقني، و بارك لي فيه»؛ خدایا، مرا به آنچه روزی‌ام کرده‌ای قانع کن و آن را برای من مبارک قرار دِه. ✅ امام صادق صلوات‌الله‌علیه در دستورات سفر حج فرموده‌اند: «بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا وَ قِنا عَذابَ النّارِ». ✅ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: «بارك لنا فى الخبز»؛ در نان،‌ به‌ ما بركت‌ دِه. 🔵 معنای برکت در المیزان ✅ «برکت» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی در جلد۷ صفحه۲۸۰ المیزان بحثی با عنوان «کلام فی معنی البرکۀ فی القرآن» دارند که برکت در قرآن را بررسی کرده‌اند. ✅ علامه طباطبایی ابتدا بیان راغب در مفردات را آورده‌اند. «أصل البَرْك صدر البعير و إن استعمل في غيره»؛ اصل بَرک به معنای سینه شتر است، اگرچه در موارد دیگر هم استعمال شده است. ✅ «ويقال له بركة» برکه هم گفته می‌شود؛ یعنی جایی که آب جمع می‌شود. «و بَرَكَ البعير: ألقى بركه»؛ یعنی، شتر زانوهایش را پایین آورده و سینه‌اش را روی زمین قرار داده است. «واعتبر منه معنى اللزوم»؛ معنای لزوم هم دارد. «برک البعییر» یعنی ملتزم به نشستن شد. ✅ «فقيل ابْتَرَكُوا في الحرب، أي: ثبتوا ولازموا موضع الحرب»؛ وقتی در جنگ این تعبیر به کار می‌رود، یعنی ثابت باشید و ملازم اینجا باشید. راغب می‌خواهد به یک نوع ثبوت و لزوم اشاره کند که در معنای «برک» وجود دارد. ✅ «وبَرَاكَاء الحرب و بَرُوكَاؤُها للمكان الذي يلزمه الأبطال»؛ یعنی آنجایی که بزرگان و قهرمانان جنگ ملازمت می‌کنند و از آنجا در نمی‌آیند. ✅ «وابْتَرَكَتِ الدابة: وقفت وقوفا كالبروك»؛ یعنی دابه وقوف کرده و ایستاده است که به معنای ثبوت و استقرار است. ✅ «و سمّي محبس الماء بِرْكَة»؛ لذا به جایی که آب جمع شده و تکان نمی‌خورد و ثابت است، برکه گفته می‌شود. ✅ «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ چرا گفته «برکات» می‌شود؟ به خاطر اینکه ثبوت خیر الهی در آن هست. راغب بر این نظر است که برکت به معنای ثبوتِ خیر الهی است. یعنی خیر الهی همیشه در آن هست. ✅ راغب در معنای برکت چند عنصر را دخیل دانسته‌اند: ۱. خیر؛ ۲. از جانب خدا بودن؛ ۳. ثبوت. @Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 برک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايحسّ، و على وجه لا يحصى و لايحصر قيل لكلّ ما يشاهد منه زيادة غير محسوسة»؛ برکت زیادت غیر محسوس است؛ یعنی زیادت ایجاد شده، ولی به چشم نمی‌آید و گفته می‌شود مبارک است و در آن برکت است. برکت یعنی امری که دایماً زیاد می‌شود ولی انسان این زیادت را متوجه نمی‌شود. چون خیر الهی ثابت است و از طرف خدا است، دیده نمی‌شود و هیچ‌گاه محصور نمی‌شود و ادامه دارد. برکت یک نوع زیادت غیر محسوسه است. ✅ در مقاييس‌اللغة آمده است: «الباءُ وَ الرّاءُ وَ الكافُ أصلٌ واحِدٌ، وَ هُوَ ثَباتُ الشَّيءِ، ثُمَّ يَتَفَرَّعُ فُروعا يُقارِبُ بَعضُها بَعضا»؛ این تعریف به ثبات و استقرار اشاره می‌کند. ✅ خلیل در كتاب العين به یک نوع زیادت و نمو اشاره می‌کند: «و البَرَكَةُ: الزيادة و النماء». 🔵 برکت از منظر علامه طباطبایی ✅ پس از بحث لغوی که علامه از مفردات نقل می‌کند، نتیجه می‌گیرد که «فالبركة بالحقيقة هي الخير المستقر في الشيء اللازم له»؛ در حقیقت، برکت آن خیری است که همیشه در شیء هست و ملازم با آن است. سپس علامه طباطبایی سه نوع برکت را نام می‌برد: ۱.برکت در نسل؛ ۲.برکت در طعام؛ ۳. برکت در وقت. «كالبركة في النسل و هي كثرة الأعقاب أو بقاء الذكر بهم خالدا، و البركة في الطعام أن يشبع به خلق كثير مثلا، و البركة في الوقت أن يسع من العمل ما ليس في سعة مثله أن يسعه». ✅ بعد علامه طباطبایی می‌گوید اگر فقط دنیا آباد بشود و هیچ ربطی به آخرت نداشته باشد، آن را برکت نمی‌گویند. چون مقاصد دین شامل سعادت دنیوی و اُخروی است و سعادت دنیوی هم منتهی به سعادت اُخروی می‌شود. «غير أن المقاصد والمآرب الدينية لما كانت مقصورة في السعادات المعنوية أو الحسية التي تنتهي إليها بالأخرة كان المراد بالبركة الواقعة في الظواهر التي فيها هو الخير المعنوي أو ينتهي إليه»؛ برکت یا باید خیر معنوی باشد یا به خیر معنوی منتهی شود. ✅ «كما أن مباركته تعالى الواقعة في قول الملائكة النازلين على إبراهيم عليه‌السلام: «رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود ٧٣) خيرات متنوعة معنوية كالدين و القرب و غيرهما و حسية كالمال و كثرة النسل و بقاء الذكر و غيرها و جميعها مربوطة بخيرات معنوية». رحمت خدا و برکات خدا بر شما اهل بیت باشد؛ خیرات متنوع معنوی مانند: دین و قرب و خیرات حسی مانند: مال و کثرت نسل و بقای ذکر. البته همه این خیرات مربوط به خیرات معنوی است؛ یعنی مالی که انسان در مسیر خیر استفاده کند؛ کثرت نسلی که در آن توحید رواج پیدا کند. بقای نسلی که دیانت از آن مشخص شود، یعنی بگویند آنها خاندان دیانت‌اند. 🔵 نسبی بودن برکت با توجه به اغراض ✅ با توجه به اغراض، برکت نسبی است. گاهی مراد ما از غذا این است که گرسنگی برطرف شود؛ در این صورت اگر بتوانیم افراد بسیاری را از گرسنگی نجات بدهیم، این می‌شود برکت. گاهی برای ضرر نداشتن و گاهی برای شفا و گاهی برای استقامت مزاج و گاهی برای ایجاد نور باطنی غذا می‌خوریم که همه اینها برکت است. «و على هذا فالبركة أعني كون الشيء مشتملا على الخير المطلوب كالأمر النسبي يختلف باختلاف الأغراض لأن خيرية الشيء إنما هي بحسب الغرض المتعلق به فالغرض من الطعام ربما كان إشباعه الجائع أو أن لا يضر آكله أو أن يؤدي إلى شفاء و استقامة مزاج أو يكون نورا في الباطن يتقوى به الإنسان على عبادة الله و نحو ذلك كانت البركة فيه استقرار شيء من هذه الخيرات فيه بتوفيق الله تعالى بين الأسباب و العوامل المتعلقة به و رفعه الموانع». 🔵 استدراج ✅ باید یک خیر الهی در برکت باشد و الاّ برکت نیست. مثلاً اگر شخصی مالش زیاد شود، ولی از دین دور شود، ما به این برکت نمی‌گوییم. این استدراج است؛ این نعمت نیست، نقمت است. یعنی خدا اراده کرده است که با زیاد کردن مالش، او را گمراه کند. 🔵 زیادت و نُمو در برکت ✅ برکت یک نوع زیادت و نمو در ناحیه الهی است. به همین دلیل راغب چنین آورده است: «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ برکت باید الهی باشد. یعنی خیری باشد که هم ماندگار باشد و هم درست؛ هم نافع باشد و هم دارای نشو و نما. تا می‌گویید ماندگار، باید نشو و نما داشته باشد. در ماندگاری، نشو و نما خوابیده است. بنابراین اگر چیزی شرّ دارد، نمی‌توانیم بگوییم برکت دارد. پس برکت باید نافع و خیرِ درستِ ماندگار باشد. دُرست که می‌گوییم یعنی در مسیر خلاف نباشد؛ شر نباشد؛ غلط نباشد؛ گناه نباشد؛ و از طرفی ماندگار باشد. این، برکت است. 🔵 معنای برکتِ روزی ✅ اکنون برکت در روزی را می‌توانیم معنا کنیم. روزی گاهی برکت ندارد و در بعضی مواقع خیلی برکت دارد. انسان گاهی می‌بیند مالی اندک است ولی استمرار و نشو و نما دارد. با اینکه اندک است، ولی خیلی خوب هزینه‌های هر ماه را پوشش می‌دهد.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايح
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ بعضی‌ها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف می‌شود یا آن را می‌دزدند. درحالی‌که آن کسی که مالش برکت دارد، چنین مواردی برایش پیش نمی‌آید. در واقع مال با برکت مالی است که ملازم با شخص و نافع به حال او است و استمرار دارد. ✅ گاهی انسان از مالی استفاده می‌کند و غذا می‌خورد، احساس نورانیت می‌کند. گاهی مال اندک است، ولی هر کس سر این سفره می‌نشیند، سیر می‌شود. با اینکه اندک است، ولی این اثر را دارد. می‌گوییم این مال برکت دارد. ✅ انواع برکت داریم که همه آنها باید الهی باشد. اگر در جانب شر باشد و نشو و نما پیدا کند و موجب استدراج شود و او را از خدا دور کند، اینها برکت نیست. ✅ وقتی ما مال با برکت را مطرح می‌کنیم، در «روزی» مضمونِ افزوده دارد. روزی‌ای که با قید مبارک و برکت باشد. پس، این را برکت در مال می‌گویند. افراد بسیاری هستند با اینکه روزی‌شان زیاد گسترده نیست، ولی احساس رضایت دارند و آن مال اندکشان پوشش مخارج زندگی‌شان را می‌دهد؛ و گاهی همین مال به دلایلی آنها را از دنیا جدا می‌کند. همه اینها برکت مال است. ✅ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «يا علي إذا نزلت منزلا فقل اللهم ‌أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»‌ (وافی، ج۱۲، ص۴۰۵)؛ خدایا، مرا در این منزل نازل کن با عنوان مبارک که تو بهترین نازل‌کنندگانی. این منزل را برای من مبارک قرار دِه. بعد حضرت می‌گوید: یا علی این را بگو: «ترزق خیره و یدفع عنک شره»؛ منزلی مبارک است که در آن برکت باشد. این باعث می‌شود که خیر آن به تو برسد و شرّش از تو دفع شود. ✅ تا صحبت از برکت می‌شود، خیر را جذب می‌کند و شرّ را از ما دفع می‌کند. این همان معنای ثبوت خیر الهی است به عنوان برکت. 🔵 قابل جمع بودن برکت با وسایط فیض ✅ علامه طباطبایی این مسئله را مطرح می‌کند که وقتی شما می‌گویید خدا برکت را نازل می‌کند یعنی وسایط فیض نیست؟ علامه طباطبایی می‌گوید این بحث منافی با بحث وسایط نیست. یعنی خدا توفیقی می‌دهد که برکت با همین وسایط باشد. ✅ «و من هنا يظهر أن نزول البركة الإلهية على شيء و استقرار الخير فيه لا ينافي عمل سائر العوامل فيه واجتماع الأسباب عليه فليس معنى إرادة الله صفة أو حالة في شيء أن يبطل سائر الأسباب والعلل المقتضية له ـ وقد مر كرارا في أبحاثنا السابقة ـ فإنما الإرادة الإلهية سبب في طول الأسباب الأخر لا في عرضها. فإنزاله تعالى بركته على طعام مثلا هو أن يوفق بين الأسباب المختلفة الموجودة في أن لا تقتضي في الإنسان كيفية مزاجية يضره معها هذا الطعام، وأن لا تقتضي فساده أو ضيعته أو سرقته أو نهبه أو نحو ذلك، و ليس معناه أن يبطل الله سائر الأسباب و يتكفل هو تعالى إيجاد الخير فيها من غير توسيطها فافهم ذلك» (المیزان، ج۷، ص۲۸۱). ✅ اگر کسی خوب این موضوع (قابل جمع بودن برکت و وسایط فیض) را متوجه شود، وقتی می‌گوید: «خدایا، برکت بده»، یعنی خدایا، عوامل را به گونه‌ای قرار بده که برای من خیر باشد و برایم مشکل‌زا نباشد؛ برای من آفت نشود؛ بلکه برایم نافع باشد. نافعی که حتی به کار آخرتم بیاید. آن را عرض کردیم که باید خیر، به خدا منتهی شود. 🔵 نحوه استفاده روزی و برکت ✅ بحث برکت روزی با نحوه استفاده مرزوق ارتباط دارد. اگر روزی به نحو درست و مطلوب الهی باشد، می‌گوییم روزی با برکت است و الاّ نه. ✅ خداوند روزی داده و این روزی باعث شده که زندگی‌اش در یک مسیر خوش قرار بگیرد و خوب استفاده می‌شود و در واقع روزی در مجرای درستش استفاده می‌شود، می‌گوییم این روزی با برکت است. ✅ پس بحث برکت به چه چیز اشاره دارد؟ به آن جانبی که مرزوق باید استفاده کند و از آن بهره ببرد. اگر به نحو درست و شایسته استفاده کند، روزی با برکت است. 🔵 ریشه برکت روزی در اسمایِ همراهِ اسم «رزاق» ✅ حقیقتِ برکت روزی در چیست؟ ریشه آن در اسمای الهی است. چه مواقعی روزی با برکت است و چه مواقعی بی‌برکت؟ این مباحث را ان‌شاالله در آینده مطرح می‌کنیم. اگر من بخواهم به طور کلی بگویم، برکت روزی ریشه در اسمای همراه اسم «رزّاق» دارد. ✅ اسم «رزاق» دارد کار می‌رسد. ولی گاهی اسم «رزاق» با اسمای دیگر همراه می‌شود. مثلاً اگر اسم «رزاق» با اسم «منتقم» یا اسم «مستدرج» همراه شود، این مال بی‌برکت می‌شود. اما اگر اسم «رزاق» با اسم «شکور» یا اسم «ودود»یا اسم «رحیم» یا اسم «توّاب» یا امثال اینها همراه شود، این روزی با برکت خواهد بود. لبّ مطلب همین است. برای توضیح این مطلب باید بحث ترکیب و امتزاج اسماء و برکتِ روزی را بیان کنم. @Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ بعضی‌ها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف می‌ش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» و اسم «شکور» ✅ کسی که کار خیری را انجام می‌دهد، خدا این کار خیر را بی‌جواب نمی‌گذارد و خدا از او تشکر می‌کند. معنای اسم «شکور» این است. اگر خدا به کسی روزی دهد و آدم پاک و نیکی باشد و انفاق کند، خدا به او خیر می‌دهد. خدا چگونه به او خیر می‌دهد؟ از طریق همان مال و روزی‌ای که می‌دهد، یک توجّه و لطف و عنایتی به او دارد که چون تو آدم خوبی بودی و اهل نماز شب بودی، منِ خدا با تو چنین کردم؛ یعنی برکت در مالت آوردم. اینجا می‌گوییم اسم «شکور» است که دارد کار می‌رسد و اسم «شکور» به همراه اسم «رزاق»، یک نوع ترکیب اسمایی شده است. 🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزّاق» با اسم «توّاب» ✅ بعضی از اسماء که در ما اثر می‌کند، تنها یک اسم نیست. بلکه ممکن است چند اسم با هم جمع شده‌اند و کار می‌رسند. گاهی شخصی توبه نصوح می‌کند و خیلی خوش به سمت خدا برگشته است، خدا به او مال که می‌دهد، یک عنایت و توجه ویژه هم نسبت به او دارد. خداوند کاری می‌کند که آن مال برای او موجب ضرر نشود؛ موجب مشکل نشود؛ موجب بیماری نشود. بلکه برایش خیر و خوب باشد و برایش سلامتی بیاورد. چرا؟ چون آنجا به سمت خدا رفت و توبه کرد و خدا هم توبه‌کاران را دوست دارد؛ «إِنَ‌ اللَّهَ‌ يُحِبُ‌ التَّوَّابِينَ‌» (بقره ۲۲۳). خدا با اسم «توّاب» خود چه کار می‌کند؟ از این شخصِ توبه‌کار حمایت می‌کند. حمایت در دلِ روزی به روزیِ با برکت تبدیل می‌شود. اینجا یک اسم کار نرسید، بلکه اسم «توّاب» با اسم «رزّاق» جمع شده است. 🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «وَدود» ✅ خدا بعضی از بندگانش را به خاطر اینکه بسیار لطیف و پاک و خوشدل‌اند، دوست دارد. در اینجا اسم «ودود» همراه اسم «رزاق» کار می‌رسد. آن «وُدّ» الهی می‌گوید من این بنده را دوست دارم و خوش دارم هر چه به او می‌دهم، باعث خوشحالی‌اش شود؛ باعث سلامتی‌اش شود؛ به او توجه دوباره به من بدهد. چرا؟ چون این بنده من خیلی خوب است و نیکیِ ذاتی دارد. این نیکیِ ذاتی سبب می‌شود، اسم «ودود» شامل حالش شود و او را جلو ببرد. در اینجا اسم «رزاق» با اسم «ودود» ترکیب می‌شود و چنین اثری دارد. 🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «عطوف» ✅ گاهی توجه ویژه خدا به شخص به خاطر نیکیِ ذاتیِ شخص نیست، بلکه به خاطر این است که مثلاً در کودکی یتیم شده است و حالا خدا به خاطر یتیم شدنش در کودکی، او را مورد عطوفتِ خود قرار می‌دهد. لذا به او مالی می‌دهد، روزیِ مبارکی برای او خواهد بود. اینجا می‌گوییم اسم«عطوفِ» الهی به اضافه اسم «رزاق» دارد کار می‌رسد. 🔵 توفیق الهی و برکت روزی ✅ عوامل متعددی باعث برکت روزی می‌شود. روزی با برکت ریشه در ترکیب اسمایی و امتزاج اسمایی دارد. یعنی اسمای متعددی با هم جمع می‌شوند و اثری بر آن مترتب می‌شود و روزی افراد را با برکت می‌کند. ✅ روزی با برکت یعنی، وقتی شخص از آن استفاده می‌کند، احساس می‌کند برای سلامتی‌اش خوب است؛ برای رفع مشکلش خوب است؛ و خیراتی هم به همراه دارد که چند نفر سر سفره‌اش سیر می‌شوند. با این روزی اندک، زندگی‌اش را چرخانده و در عین حال می‌بیند که روزی‌اش نسبت به دیگران خیلی کمتر است. ولی توفیق‌هایی داشته است که دیگران این توفیق‌ها را نداشته‌اند. ✅ وقتی دو یا چند اسم با هم ترکیب می‌شوند و عوامل محیطی و اسبابی که قرار است به شخص کمک کند، این اسباب یک وِفقِ خاصی پیدا می‌کند که خدا این وفق را ایجاد می‌کند. ✅ همان‌طور که علامه طباطبایی فرمود ما عوامل و واسطه‌ها را بر نمی‌داریم. وقتی آن ترکیب اسمایی این‌گونه شد، خدا چه کار می‌کند؟ خدا توفیق‌هایی را ایجاد می‌کند. توفیق‌ها چه هستند؟ یعنی اسبابی ایجاد می‌کند که این روزی با برکت شود. مثلاً ممکن بود مالش دزدیده شود، از طریق این اسباب این کار نمی‌شود یا مثلاً روزی می‌توانست برایش ضرر داشته باشد، ولی زمانی از آن استفاده کرده که در آن زمان برایش ضرر نداشته است. ✅ در اینجا می‌گوییم آن اسمای حسنای الهی با امتزاجی که می‌کنند، عوامل و علل واسطه را به گونه‌ای قرار می‌دهند که این مال با برکت شود. مثلاً آن اسم و آن لطف الهی و اسم «شکور» همراه با اسم «رزاق» می‌شوند. قبلاً گفتیم اسم «رزاق» است که در هر صحنه‌ای کار می‌رسد و روزی می‌دهد. آنجا باید بگوییم اسم «شکور» و اسم «رزاق» است که با هم کار می‌رسند. در دل این عوامل، توفیق و وِفقی می‌دهد که بهترین فایده‌ها را داشته باشد. ✅ در بحث برکتِ روزی باید بگوییم اسمای حسنای الهی در کارند. اسم «رزاق» با اسمای دیگر آمیخته می‌شود و امتزاج پیدا می‌کند تا مال با برکت شود. روزیِ با برکت، برکتش به این است که شخص بهترین بهره را از آن می‌برد و شرّی در آن نیست و خیر است. @Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal