نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش اول ✅ توضیح دادی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✅ در مورد اسم «رزاق»، ما میخواهیم همین مرحله اول را توضیح بدهیم. اسم «رزاق» از آن اسمایی است که هر روز با آن سروکار داریم. هر روز سر سفرۀ اسم «رزاق» نشستهایم و حداقل روزی سه وعده غذا میخوریم. همۀ فعالیتهای اقتصادی ما با اسم «رزاق» است و هر روز با آن درگیریم.
🔵 ۱. تقویت اندیشههای بنیادین
❇️ اگر کسی بخواهد اسم رزاق را بفهمد، باید ایمان به خدا و ایمان به علم و قدرت و تدبیر او داشته باشد. هرچه تلاش کند که خدا را بشناسد و وسعت علم حقتعالی و قدرت او و تدبیر او را بفهمد، این خودش به «روزی» هم کشیده میشود. اینکه انسان بداند، علم خدا چقدر وسیع است و خدا میداند به دیگران چقدر و چرا روزی بدهد. در مورد قدرت حقتعالی در روزی اینگونه است که اگر خدا بخواهد به کسی روزی بدهد، هیچکس مانع او نیست. حقتعالی در روزی دادن قدرتِ بیانتها دارد. علم و قدرت را به تدبیر حقتعالی اضافه کنید. خداوند سبحان چیزی را که خلق کرده است، رها نمیکند؛ تدبیرش میکند. اگر کسی همین چند مورد را بداند، اندیشۀ روزی برایش معنادار میشود. این را میگوییم راهکار از طریق «بنیاد».
✳️ اگر بنیادها تقویت شود، اثر دارد. این تقویت گاهی از طریق تفکر است و گاهی از طریق القاء است. مثلاً در جلسهای که این معارف گفته میشود، شرکت کند؛ جلسهای که قدرت حقتعالی را جلوی چشم او بیاورد و در صحنۀ جانش حاضر باشد. اگر این (علم و قدرت و تدبیرِ حقتعالی) به چشم بیاید، بعد از مدتی انسان میبیند که روزی از لوازمِ واضحِ آنها است. لوازم واضح یعنی طبیعی است که خدا باید روزی بدهد و میدهد. این چگونه به دست آمده است؟ از راه باور به خدا و باور به قدرت و علم و تدبیر حقتعالی.
🔵 جایگاه دروس معارفیِ حوزه
✳️ باید قدرِ درسهای معارفیِ حوزه را دانست. یکی از کارکردهای درسهای معارفی حوزه این است که بنیادها را در جان ما راسخ میکند. برخی اصلاً این مباحث در ذهنشان نیست. من میبینم کسانی که در سنت معقول خوب درس خواندهاند، همیشه به عمق وصلاند و از همان عمق مسئله را حل میکنند. اصلاً مشکلی ندارند. این قدرت دروس معارفی حوزه است. ولی متأسفانه ما این سفره را در جامعه پهن نمیکنیم.
✅ به متدینین عادی میگویم: شما قرآن را خوب بخوانید. یعنی، در سطح الفاظ نمانید. قرآن را خوب خواندن چه فایدهای برای متدینان عادی دارد؟ چون به قرآن باور دارند، بنیادها در ذهنشان خیلی راحت شکل میگیرد. چون این اندیشه خیلی خوب در قرآن گفته شده است، میبینند. بعد از مدتی بهراحتی میفهمند که چه کسی میتواند در برابر قدرت الهی بایستد؟! «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (بقره ۱۶۵)؛ «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (یونس ۶۵)؛ با این آیات، نوع نگاه آدمی تغییر میکند.
❇️ بنده خیلی دیدهام که اساتید ما اینها را در جامعه منتشر کردند و به تعبیر مرحوم شاهآبادی، وقتی این کُفریات را به مردم گفتند، واقعاً نوع رفتار مردم تغییر کرده است. حتی برخی از اینها را استاد نگفته است، بلکه فقط عمقش را گفته است.
این یک واقعیت است. باید بنیادها را جدی بگیریم. یک راهش همین فلسفه اسلامی است. کمکم در سنت معقول اسرار را میفهمیم و بهتدریج میبینیم که خیلی دستمان باز میشود.
✳️ با توجه به تجربهای که داریم، آنها که در معقول خوب کار کردهاند، خیلی راحتتر مشکلاتشان برطرف میشود.
✅ اگر در معقول کار میکنید، مزاحمش را نیاورید. اگر در اعمالتان گناه باشد، در حال جنگ با این عقاید هستید و این عقاید را به هم میزنید. اگر در معقول کار میکنید، مزاحمش را نیاورید؛ واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید؛ بعد از مدتی میبینید که از نظر معرفتی خیلی عمق پیدا کردهاید. این درس گفتن در سیر معقول ما، خودش ذکر است. یعنی، در عین اینکه فکر است و عمق میدهد، ذکر هم هست. دقت میکنید. سنت معقول ما اینگونه است.
❇️ ملاعبدالنبی نوری بهگونهای با مردم کاری کرده بود که مردم عادی آنقدر قوی شده بودند که روحانیون درس نخوانده، میترسیدند از آن خیابان رد شوند. چرا؟ به خاطر اینکه از نظر معرفت قوی بودند.
✳️ آن زمان آیتالله شاهآبادی و ملاعبدالنبی نوری این مباحث را به عموم مردم منتقل کردند. در جامعه کنونی جوانها به این معارف خیلی نیازدارند و باید این معارف را برایشان بیان کرد.
🔵 تقویت اندیشههای پایهای برای رزق و روزی
✅ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»(عنکبوت ۶۲)؛ در این کریمه به علم بیانتهای حقتعالی اشاره شده است. خداوند سبحان به هر چیزی آگاه است.
✳️ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ»(ذاریات ۵۸)؛ تنها و تنها خدا روزی میدهد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما میخواهیم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(فاطر ۳)؛ آیا غیر از خدا برای شما خالقی وجود دارد تا به شما روزی دهد؟ علامه طباطبایی توضیح میدهد که خلق از تدبیر منفک نیست. خداوند خالق است و در عین حال مدبّر است.
🔵 سنت معقول
✳️ مواظب سنت معقول باشید. ما گاهی قدر این سنت را نمیدانیم. سنت معقول فقط بدایه و نهایه نیست؛ بلکه بیش از این است. ولی در همین بدایه و نهایه هم مبانی فراوانی نهفته است. همۀ معارف قرآنی در سنت معقول حل شده است. گاهی در یک مسئله معقول، سیصد آیه و روایت جمع میشود. این سفره را برای خودتان پهن کنید و از آن فاصله نگیرید.
❇️ روال قرآن این است که معارف را از بنیاد گفته است. ما هم این معارف را برای عموم مردم بگوییم. با توجه به امکاناتی که امروزه فراهم است، با فایل صوتی همه میتوانند خیلی از کتابها را بخوانند و بدانند. امروزه عموم مردم بسیاری از اندیشههای عرفانی و فلسفی را میفهمند. در آن دورهای که عموم مردم نمیفهمیدند، برخی از بزرگان کاری کردند که مردم را به عمق کشاندهاند.
✅ این راهکار اول به طور کلی است: خدا و علم خدا و قدرت خدا و تدبیر خدا.
🔵 ۲. علم به تأثیر باطن عالم در ظاهر و علم به در دست خدا بودن تقدیر امور
✅ راهکار دوم این است که در عالم همهچیز از عمق به سطح میآید؛ از باطن به ظاهر میآید. از آسمانها به زمین میآید. هیچچیزی اینجا نیست مگر اینکه نازل شده از بالا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱). این هم یک راهکار است که از بنیاد و علت به سمت ظاهر و معلول است. نگاه قرآن به عالم از عمق به سمت ظاهر است؛ از آسمان به سمت زمین است و واقعاً همینطور است.
✳️ بگذارید مثالی بزنم. الان بنده وقتی دستم را تکان میدهم، در درون خودم میدانم چه کار میکنم. ولی کسی که از بیرون مرا میبیند، نمیداند من دقیقاً چه کار میکنم. این یک بروز از دورن و باطن به سمت بیرون و ظاهر است. حال اگر کسی فوق عرش باشد، عرش و کرسی و هفت آسمان و زمین را میبیند. او میبیند که از آنجا تصمیم گرفته میشود و عرش و کرسی و هفت آسمان را طی میکند و به زمین میرسد.
✅ کسی این را بفهمد، خیلی راحت این آیۀ «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» را میفهمد. همهچیز از آنجا رقم میخورد، حتی روزی. خدایی که سکاندار است؛ کلیدی که دارد؛ مقالید آسمان و زمین دست اوست و هیچکس جلودار او نیست. از آنجا توفیق و رفق میدهد و آن را پایین میآورد و در زمین اجرا میکند.
✳️ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون ۷)؛ آنها میگویند: انفاق نکنید تا از دور و بر پیامبر بروند. خداوند میفرماید: خزینهها دست من است. شما چه کارهاید؟!
✅ «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ»(شوری ۱۲)
این اندیشه قضا و قدری میشود که آن را در مورد بحث روزی داریم پیش میبریم و الا قضا و قدر در همهجا هست. شیوهاش هم این است: همهچیز از باطن به سمت ظاهر میآید.
این مسئلۀ از باطن به ظاهر آمدن را اگر کسی خوب حل کند، بسیاری از مسایل دشوارِ معرفتیِ قرآن را میتواند حل کند؛ دستهای از مسایل سنگین علمی را میتواند حل کند. حتی دستهای از مسایل سنگین علم تجربی را هم میتواند حل کند.
✳️ این از باطن به سمت ظاهر آمدن در سنت قرآنی آمده است که با بحث قضا و قدر مرتبط است. این مسئله را باید با کار علمی حل کرد و نوع کسانی که این را میفهمند، کسانی هستند که در سنت معقول ما خوب کار کردهاند. ملاصدرا حتی «بداء» را با همین مسئله حل کرده است که عموم علما نتوانستند از پس این مسئله بر بیایند.
✅ هر چه که پیش میآید، از بالا به پایین میآید. معنایش این نیست که ما تحلیل در سطح را و روابط علّی و معلولیِ عالم ماده را حذف کنیم. نه. اینها پا برجا است؛ ولی افزون بر سطح عالم ماده، عمقش را هم در نظر میگیریم.
✳️ این معارف را در قالب تفسیر قرآن به مردم عادی هم میتوان منتقل کرد و وقتی کمی قوی شدند، برای آنها معارف هم میشود گفت. مردم وقتی اینها را یاد بگیرند، از ما بهتر عمل میکنند. چنین فردی، وقتی قوت پیدا کرد، خوابهایش هم حساب و کتاب دارد. بندهخدایی خواب دیده بود که کسی میآید و به او میگوید: در فلان امتحان رتبهات این شده است. بعد از یکیدو ماه در بیداری دید که همان شخص آمده است و به او خبر میدهد که رتبهات در امتحان این شده است.
🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یاب بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است.
❇️ در مورد #شهیدچمران شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است.
✅ بنده با سه واسطه از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل میکنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر میگفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر میکند و من دارم به سمت مقتل میروم!»
- ایشان این را هم میداند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن.
- و این را هم میداند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت میدهد
- و دست الهی را هم میداند چه میکند.
✳️ دوست شهید سلیمانی، #شهیدیوسف_الهی هم در جبهه اینگونه بود.
در مورد این شهید بزرگوار (یوسف الهی) نقل میکنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش میبرد و بقیه را از خودش اضافه میکند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد.
❇️ رهبر معظم انقلاب از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل کردهاند: در عملیاتی یکیدو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. #شهیدیوسف_الهی گفت: «اینها فردا بر میگردند. البته جنازههایشان بر میگردد!» همینطور هم شد.
ما میگوییم این بزرگواران به جایی رسیدهاند که تقدیراتش را میبینند.
کسانی که به تقدیرات رسیدند، میدانند که هم دست خودشان است و هم دست خدا؛ هم کار ما است هم کار خدا؛ هم اراده ما است و هم اراده خدا. و چگونه خدا دارد تقدیر میکند. چگونه الان نوبت من نیست.
✅ آنها از قضا و قدر و تقدیرات الهی خبر دارند و قضا و قدر برایشان حل شده است. وقتی به اینجا رسیدند، در مورد رزق و روزی چه میگویند؟ میگویند: همه دست خدا است. کسانی که وصل شدهاند، خیلی راحت میتوانند (اینطور) بگویند. اما کسانی که نرسیدهاند، باید از طریق ایمان عمل کنند. معرفت درست (و صحیح) را در بنیادها درست و به جان القاء کنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🛑 خواص نیاز به اوج مباحث عرفانی در تفسیر قرآن را دارند 🛑
💠 ما در تفسیر آیات قرآن بیشتر توجه میکنیم به نیاز جامعه امروز فارسی زبان که عبارتست از دانستن ترجمه گویا و روان از قرآن و آنگاه تبیین مفاهیم قرآنی در حدی متوسط (منظور از حد متوسط این است که اکثر مفاهیم قرآنی دارای اوجهای #عرفانی و #فلسفی و معرفتی است. گرد آن مفاهیم چندان نخواهیم گشت مگر در موارد ضروری و لازم) مثلاً در همین سوره حمد امام (رضواناللهعلیه) در اطراف همین مباحث چند جلسه درس تفسیر فرمودند که اوج مباحث #عرفانی بود من هم خودم دستم به آن اوجها نمیرسد و هم فعلاً برای عموم این سطح متوسط را ضروریتر میشمارم اگرچه #خواص مطمئناً به آن قلهها هم #نیاز دارند. با این مقدمات سوره مبارکه حمد را شروع میکنیم.
🔉 بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد_ ١٣۶٩/١٢/٢٢
#امام_خامنه_ای
#تفسیر_قرآن
#مباحث_عرفانی
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/nasimehekmat
323 اسماء حسنی (Trimmed).mp3
9.9M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 323(1398.11.26 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۳ (۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 راهکارهای آوردنِ اسماءالله سر صحنه
✅ اسم «رزاق» در کار است و هر روز و همیشه با آن سروکار داریم. چه کنیم تا اسم «رزاق» همیشه در صحنۀ جان ما حاضر باشد؟
1️⃣ ایمان به خدا و علم و قدرت و تدبیرِ او
✳️ راههای حصول این مورد را عرض کردیم.
2️⃣ علم و ایمان به تاثیر باطن عالم در ظاهر و علم به تقدیرات امور
❇️ اگر کسی این مورد را درست کند، میتواند اسم «رزاق» را حاضر ببیند. قبلاً این را توضیح دادیم.
3️⃣ تذکر و توجه به اسم «رزاق»
✅ از جهاتی، این راهکار خیلی مهم است. آنجا که سر صحنه روزی حق مینشینم، خیلی مهم است که آدم متذکر شود. ما مطالب فراوانی را میدانیم، ولی همیشه در صحنۀ جان ما حاضر نیست. مثلاً میدانیم آنچه در ظاهر هست، از باطن به سمت ظاهر میآید و برخی از موارد آن را هم دیدهایم؛ ولی عملاً این علم، در تعاملات ما حاضر نیست. ما که میدانیم، پس چرا حاضر نیست؟ دلیلش چیست؟ چون من به گونهای با آن تعامل نکردهام که همیشه حاضر باشد.
✳️ اینکه به ما میگویند موعظه زیاد گوش کنید، برای این است که آنچه میدانیم سرِ سفرۀ جان ما حاضر باشد. ما میدانیم بداخلاقی نسبت به خانواده خیلی بد است و حتی چوبش را هم خوردهایم، ولی چه میشود که در سر صحنه یادمان می رود؟ دلیلش چیست؟ چون هیچوقت این مسئله را در جان حاضر نداشتیم؛ لذا میرود در پستو. برخی میگویند: در حافظه نزدیک نیست و در حافظه دور میرود. برای بحث ما، این تعبیر را نمیپسندم و «در صحنه جان نشسته» را بهتر میپسندم.
✅ شنیدن موعظه کمک میکند تا (دانستههای ما) سر صحنه حاضر باشد. ما مسایل فراوانی را میدانیم، ولی در صحنۀ عمل حاضر نیستند؛ این را باید با یک روشی اِعمال کرد و سر صحنه حاضر کرد. در مسایل تربیتی این نکته مهم است. چه کنیم تا دانستههای ما همیشه سر سفره و سر صحنه حاضر باشد؟ تعبیر قرآنی این مسئله، «تذکر» و «یادآوری» است. ما میدانیم خداوند روزیدهنده است و هر چه هست او میدهد، چگونه میشود همیشه این «حال و حس» را داشت؟ من تعبیر به «حال و حس» میکنم نه حافظۀ نزدیک و دور. این به تمرین احتیاج دارد و اینکه آدم همیشه آن را اجرا کند.
🔵 سفرۀ خدا
✅ تا به حال شده که سر سفره بنشینیم و این «حال و حس» را داشته باشیم که من سر سفرۀ خدا نشستهام. ما میدانیم که این سفرۀ خدا است و سر هر سفره که نشستهایم خدا «رزاق» است. البته این را دین به ما یاد داده است. این «الحمدلله رب العالمین» را که بعد از غذا میگوییم، چه کار میکند؟ البته دین سخت نمیگیرد و نمیگوید دائماً «حال و حس» آن را داشته باش. ولی اصل این حرف فلسفهای دارد که ما را آهستهآهسته به اینجا بکشاند که ما احساس کنیم، سرِ سفرۀ خدا نشستهایم.
✳️ به تعبیر دیگر، اسم «رزاق» کار میکند و ما هم سر سفرۀ «رزاق» نشستهایم، ولی این احساس را نداریم؛ نه اینکه نمیدانیم، بلکه میدانیم. عرضم این است، راهکارِ این، «تذکر» است که شیوه دارد و باید این را اِعمال کرد و فقط برای اینجا نیست و برای همهجا است. از جهت تربیتی این نکته خیلی مؤثر است.
✅ کودکان سر سفره با یک حالت خاصی مینشینند و احساس میکنند که سر سفرۀ مادر نشستهاند. از این جهات، «حال و حس»های کودک ناب است. با اینکه کودک است، ولی رفتارهای ناب دارد. سر سفرۀ مادر که نشسته احساس کودک این است که همهچیزش بندِ به مادر و وابسته به مادر است و با یک نشاطی سر سفره مینشیند. با سر سفره نشستن، توجه به مادر از کودکان گرفته نمیشود. آیا هیچوقت اینگونه سر سفرۀ خدا نشستهایم؟ اینگونه بودن نیاز به تمرین دارد. این یعنی اسم «روزی» را دیدن.
✳️ برخی همینکه سر سفره مینشینند، دعای وقتِ افطارِ ماه مبارک رمضان را میخوانند: «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ»؛ «رزقک» یعنی، من سر سفرۀ تو نشستهام و روزی میخورم. این، متذکر شدنِ اسم «رزاق» است سر سفره.
✅ شریعت «الحمدلله» را به ما یاد داده است. شریعت اندیشه «رزاق» را گفته است و ما باید آن را سر سفره بیاوریم. ما سر سفره میخوریم، ولی چگونه بخوریم؟ میشود آدم روزی بخورد و با آن توحید جمع کند. این، احتیاج دارد به «حال و حس» و توجه و حضور. یادتان باشد، این توجه باطنی است. یعنی، باطن را درگیر کردن. کودکان چگونه سر سفرۀ مادر مینشینند، همانطور بنشینیم. این کارِ سختی نیست؛ باید احساس حضور کنیم.
✳️ برخی تکتک غذاهای سر سفره را ناز میدهند که چگونه از طرف خدا ساخته شده و آورده شده و به دست ما رسیده است، بعد میخورند. چون غذا خوردنشان به شکل خاصی است، اگر جایی دعوتشان کنند، در مشکلاند. شنیدهام برخی هر لقمهای که میخورند، یک «بسم الله الرحمن الرحیم» میگویند. این «حال و حس» است. این را می گوییم: تذکر به اسم «رزاق».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اگر این (شیوه) به صورت مستمر انجام شود، هیچوقت اسم «رزاق» از شما جدا نمیشود و خیلی اوج میگیرید. از یک جهت، کار سختی است، چون ما به شکل دیگری عادت کردهایم؛ ولی اگر به این شیوه عمل کنیم، آسان است. اینها شیوههایی دارد که اِعمال شدنی است و دست خود ما است. سرسفرۀ «رزاق» نشستن و تذکر به اسم «رزاق» روزانه است. اگر اینگونه باشد، آدم هر روز «روزی» میخورد و همهاش توحید است و خیلی هم خوش است. دین به ما این را یاد داده است که به هر بهانهای باید به سمت خدا راه باز کرد. همۀ دستورات شریعت اینگونه است. این یک شیوۀ تربیتی است که در همهجا میتوان اِعمال کرد.
❇️ مثلاً وقتی ما به حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشویم، یک شیوه این است که با زیارت و دعا خواندن و بوسیدن ضریح کاری کنیم تا کمکم «حال و حس» پیدا کنیم. اما یک شیوه هم این است که از اول بدانیم چه کار میخواهیم بکنیم. در این صورت، «حال و حس» کاملاً متفاوت است. بنده خدایی در حرم اینگونه وارد میشد: «خدایا، تو شاهد باش که من در جایی وارد میشوم که تو به آن نظر داری؛ خدایا تو شاهد باش من تحت قبهای وارد میشوم که تو به آن نظر داری و هرکس وارد آن شود، تو به او توجه میکنی». این یعنی، من نزد خدا شفیع گرفتهام. یا همانجا میگوید: «یا حضرت معصومه، تو شاهد باش من خدمت شما آمدم تا شما نزد خدا شفیع من باشید». این اندیشه یعنی، از اول خود را در واقعِ واقعی انداختن و بعد وارد شدن. البته در آن توجه باطنی است؛ تنبّه است؛ تذکر است. این شیوۀ تربیتیِ تذکر است.
🔵 ورود به نماز
✳️ قبلاً در بحث نماز گفتیم: ابتدا که نمازگزار میخواهد وارد نماز شود، بگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ نزد چه کسی ایستادهای؟ در برابر چه حقیقتی قرار گرفتهای؟ قصد چه کاری داری؟ بعد وارد نماز شود. یکی از اساتید ما میگفت: من هروقت میخواهم وارد نماز شوم، این داستان مولوی را در ذهن خودم مرور میکنم. داستان از این قرار است که در شب تاریک یک شیر، گاوی را در طویله میخورد و جای آن مینشیند. مرد روستایی در تاریکی شب به گمان اینکه در طویله گاو است، دستی بر شیر میکشد و با شیر صحبت میکند. شیر میگوید: اگر برقی بدرخشد و تو بفهمی من چه موجودی هستم، زهرهات آب میشود.
✳️ یک نوع یادآوری است. تذکری که یک نوع توجه باطنی است؛ یک نوع تحصیل واقعیت است؛ یک نوع تحصیل موقعیت است و ورود به موقعیت است. همین مسئله را در مورد «روزی» اِعمال میکنیم.
✅ به نظرم در مورد اسم «رزاق»، یکی از بهترین راهها نشستن سر سفره است. سرِ سفره نشستنی که ما داشتیم؛ متأسفانه این سر سفره نشستنها را دارند از ما میگیرند. سر سفره نشستن یکی از فلسفههایش این است که بدانید سر چه سفرهای نشستهاید؛ با این «حس وحال» که این روزیِ خدا است که من سر سفره نشستهام.
✳️ این یک شیوه است و نتیجهاش این میشود که اسم «رزاق» در آن جدی شده است و اصلش این است که خدا در آن جدی شده است و این همان چیزی است که اسلام میخواهد به ما یاد دهد: «در هر صحنهای باید با خدا ارتباط داشته باشیم». حتی در قضای حاجت هم اذکاری وجود دارد. در وضو گرفتن و غذا خوردن هم اذکاری داریم که همۀ آنها ما را به ارتباط با حضرت حق دعوت میکند. (در این موقعیتها) هم «اسم» حقتعالی جلوه میکند و در کنارش خود حضرتِ حق هم جلوه میکند. این همان است که تعبیر کردیم به اینکه «انسان که روزی میخورد، توحید را در کام خود بریزد».
4️⃣ «این و آن» را ندیدن
✅ «این و آن» را ندیدن یعنی، گذشتن از اسباب ظاهری و رسیدن به سبب حقیقی. این سببسوزی باید جدی باشد. وقتی روزی میخوریم، «این و آن» را نبینیم، بلکه روزیدهنده اصلی را ببینیم. بر این موضوع تأکید میکنم، در عین حالی که دستور شرعی است، از کسی که سر سفرهاش نشستهایم تشکر میکنیم، ولی بدانیم که این روزی از آن خدا است که میدهد. «این و آن» را ندیدن، فقط در روزیخوردن نیست، بلکه در در روزیرسیدن و طلب روزی هم هست.
❇️ سعدی بیانی دارد: «تیر را نبین که به تو خورد، بلکه تیر زننده را ببین». یک موقع تیر را میبینیم که چه اثری بر بدن ما گذاشته است و یک موقع تیرانداز را میبینیم. مهم این است که شعوری پشت عالم وجود دارد؛ آن شعور است که دارد کار میرسد. آن شعور همهکاره است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ امام باقر علیهالسلام: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِ تَاجِرٍ»؛ خداوند میگوید: به عزت و جلال و عظمت و علو مکانم قسم، من بندهای را که هوا و خواستۀ مرا بر هوای خودش ترجیح دهد، نمیگذارم او بیروزی بماند. من در مِلک و زمین کشاورزیاش کفافش میدهم. من ضمانت میکنم که آسمان و زمین روزیاش را به او برسانند. من ورایِ تجارت هر تاجری، کارش را انجام میدهم. اگر بنده خواستۀ مرا ترجیح دهد، من ضامنش هستم. این را در کار بیاوریم و «این و آن» ما را مشغول نکند.
5️⃣ تقویت اسمای الهی در خود از طریق سوءظن نداشتن به خدا
✅ اگر روزی تنگ شد، چه باید کار کرد؟ انسان اینگونه است که وقتی در سختی افتاد، گمان بد به خدا میبرد و گاهی ممکن است به کفر هم بینجامد. اینجا از مواردی است که از جهتی امتحان الهی است. وقتی است که آن «اسم» باید خودش را نشان بدهد. بنده معتقدم بهترین زمانی که «اسم» میتواند در ما اثر کند،آن موقعی است که تنگی و تنگنا پیش میآید و به حسب ظاهر راه بسته است. وقتی به حسب ظاهر راه بسته است، در این موقعیت باید چه کار کرد؟
✳️ «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» (احزاب ۱۰ و ۱۱)؛ اینجا است که نفس خیلی جولان پیدا میکند و شیطان هم القا میکند و انسان را گرفتار به سوء ظن بالله میکند. اینجا جای حساسی است که مؤمن گرفتار امتحان شده است. وقتی امتحان سنگین میشود، نفس به شدت غلیان میکند.
🔵 قاعده کلی
✅ قاعده کلی این است که در جایی که به نفس فشار شدید میآید، نفس به شدت غلیان پیدا میکند. در شرایط سخت، باید از طریق اعتقاد پاک، با نفس جنگید و به آن میدان نداد. بگوییم حتی اگر سَرَم را هم ببرند، من کوتاه نمیآیم. این میشود ایمان قوی که معمولاً میگویند، مَلَکِ مُسدّد میآید و کمک میکند.
❇️ سوءظنی که در آیه آمده است، مربوط به جنگ است؛ ولی این قاعده کلی است و منحصر به جنگ نیست، بلکه همهجا جاری است. کجا جاری است؟ هرجا که عرصه بر ما تنگ میشود. در رزق و روزی هم تا عرصه تنگ میشود، آدم کم میآورد. اینجا دو راه وجود دارد: یکی همان کمآوردن و میدان دادن به اعتقاد باطل است و راه دیگر این است که از طریق همان اعتقاد با آن بجنگد و اجازه سوءظن به خدا ندهد و بلکه حسن ظن به الله پیدا کند. اگر به اینجا رسید، میگوییم در این شخص اسم «رزاق» آنقدر قوی شده است که در جای حساس که همه کم میآورند، او کم نمیآورد. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّه» (هود۶)؛ خدا که روزیدهنده است؛ خدا هم که روزی را بر عهده گرفته است، اینکه ردخور ندارد؛ خدا «حکیم» است. (در این تنگنا) حکمتی وجود دارد، ولی من آن را نمیدانم.
✅ در روایت داریم که دو نفر از صحابه به محضر امام رضا علیهالسلام میآیند و در مورد سختی معیشت صحبت میکنند. «أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْيَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ» (کافی، ج۸، ص۳۴۷)؛ به خدا نيكگمان باش؛ چراكه هركس گمانش را به خدا نيك دارد، خداوند به قدر گمانش با او باشد[و عطا فرمايد] و هركه به روزىِ كم خشنود باشد،كردار كمِ او پذيرفته آيد و هركه به [روزى] حلالِ اندك خشنود باشد، هزينههاى [زندگى] او كاهش يابد و خانوادهاش نعمت يابند و خداوند او را به درد و درمان دنيا، بينا سازد و او را سالم، از دنيا به بهشت ببرد. (ترجمۀ حسنزاده).
✅ اگر در تنگیِ روزی، با اینکه تلاش میکنی ولی راه باز نمیشود، (این راه باز نشدن) دلیل دارد.
❇️ بنده معتقدم که آنهایی که معمولاً روزیشان کم است، آنها نوعاً استخواندار میشوند. آنها تازه میفهمند که دنیا یعنی چه. گاهی لذت دنیایی (مادی) در کام آدم میرود و مشکل ایجاد میکند. در طلب روزی، اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین میگویند: عفاف و کفاف و اصلاً زیاد طلب نمیکنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ حضرت میگوید: حسن ظن به خدا داشته باش. اسم رزاق که نقصی ندارد، دلیلش را پیدا کن. برو خودت را چِک کن. اینجا یکی از بهترین راههای اثر یک «اسم» است. بعضیها که چند بار یک «اسم» را در خود نشاندهاند، میگویند این «اسم» هیچ مشکلی ندارد. حتماً خلل از این طرف است. حتماً حکمتی وجود دارد. اصلاً «اسم» را به هم نمیزنند. اگر اینطور باشد، این قوت حضور یک «اسم» در ما است. این راهکار را جدی بگیرید.
✳️ قبلاً در بحث نفس اماره توضیح دادیم که وقتی نفس اماره آمد و قیلیویلی (وسوسه) میکند، باید با او جنگید. هر چه او سخت جنگید، باید بیشتر با او جنگید. نباید به آن میدان داد. اینها را توضیح دادیم. باید با نفس اماره جنگید. اصلاً برخی از مواقع نفس اماره بیّنات را از ما میگیرد. من نمیگویم مُبهمات را. نفس اماره بینات را از ما میگیرد. تردید ایجاد کند ما باید چه کار کنیم؟ ما باید در برابرش بایستیم.
6️⃣ تکرار اذکار مناسب با مقام
✅ وقتی آدم به تنگنا میخورد، باید اذکار ویژهای را که وجود دارد، زیاد تکرار کند. این در جای خودش خیلی مؤثر است. بنده خدایی در یک مسئله به یقین نمیرسید؛ آنقدر «یا یقین» و «یا موقِن» گفت تا درست شد. یعنی، او میدانست که از آن طرف داده میشود. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این کریمه هم حصر را و هم اقتدار حق را نشان میدهد.کسی به تنگنا دچار شد، از «اسم» مدد بگیرد. از «اسم» مدد گرفتن، یعنی اسم «رزاق» را سر صحنه آوردن و با آن زندگی کردن.
✅ بنده خدایی میگفت: دچار مشکل شدم. آنقدر این ذکر را گفتم تا دوسه روزه درست شد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این «اسم» به حسب احوال باید کار برسد. اگر روزی میخوری، باید این «اسم» سر سفره حاضر باشد. اگر روزی نرسیده است، اذکارِ آن مقام را بگویید.
7️⃣ طلب روزی
❇️ روزیخوردن، منافاتی با طلب روزی ندارد که راهکارش را گفتیم. در طلب روزی باید چگونه عمل کرد تا اسم «رزاق» خودش را نشان بدهد؟ یکی از آن اندیشههایی که در طلب روزی مطرح است، این اندیشه است که «از تو حرکت از خدا برکت». یعنی باید من شرایط را آماده کنم، بقیۀ روزی را خدا میدهد. بیانی از امام صادق علیهالسلام آوردیم که به شخص (بیکار) گفت: تو برو در مغازه بنشین و آب و جارو کن و بقیهاش را به خدا واگذار کن.
✅ انسان باید دقت کند و آن اندیشه را برای خودش بالفعل حاضر کند. یعنی، بگوید: «خدایا، تو شاهد باش که من حرکت کردم، تو خودت روزی بده». کار را انجام میدهد، ولی با برقرار کردن یک ارتباط مستقیم با خدا؛ این را میگوییم «مفصَّل کردن این اسم». از تو حرکت از خدا برکت؛ با شرط نیکو طلب کردن؛ نیکو طلب کردن «فأجملوا فی الطلب».
8️⃣ توکل
✳️ در طلب روزی باید به خدا توکل کرد. «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۳). قبلاً حدیثی را از امام صادق علیهالسلام خواندیم: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ». به آنی که امید کمتری هست، باید بیشتر امید داشت تا نسبت به آن چیزی که امیدواری بشود. حضرت موسی به دنبال نار رفت، برایش نور الهی آمد. این یعنی، حسن ظن به اسم «رزاق» که خدا، خوش روزی میدهد. باید به خداوند متعال توکل داشت، در قالب اسم «رزاق».
9️⃣ روزی من حیث لا یحتسب
❇️ یکی از بهترین جاهایی که اسم «رزاق» خودش را نشان میدهد روزیِ «من حیث لایحتسب» است که این شیرینترین شرایط است که هم «اسم» را مییابد و هم لطف و عنایت و محبت خدا را. روزیِ «من حیث لایحتسب» که آمد، از آن خیلی بهره بگیرید و از دل آن نکتهها بگیرید. این «من حیث لایحتسب»ها را همیشه در ذهن داشته باشید و با آن زندگی کنید و سعی کنید آن حال را حفظ کنید.
🔵 در ذهن داشتن تجربیات برآمده از اسم «رزاق»
✳️ این تجربیاتِ برآمده از اسم «رزاق» را همیشه متذکر باشید و آنها را همیشه در ذهن داشته باشید. بنده خدایی را دیدهام که خیلی نعمت به او دادهاند، ولی این نعمتها را هیچوقت به خودش یادآور نمیشود و با آن زندگی نمیکند. آدم باید برخی از نعمتها را یادآوری کند.
🔟دعا کردن
✅دعا کردن آدم را به «حال و حس» آن «اسم» میرساند، چون در حال طلب است.
1️⃣1️⃣ شکر کردن
❇️ بعد دعا شکر کند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 جمعبندی
✅ وقتی انسان اینها را ادامه دهد، گاهی اسم «رزاق» به شکلی ویژه برای او تجلی میکند که اوائل به شکل القاهای قلبی است که یک نوع القائات سنگین است که او را به یک تلقی از اسماء الله میکشاند. اوجش هم این است که شخص اسم «رزاق» را میبیند و در نهایت خود شخص میشود مظهر اسم «رزاق». اینگونه میشود یک «اسم» را در سر صحنه برای خود نگه داشت. اگر دقت کنید، تغییر در احوال رزق، تنگی رزق، «من حیث لایحتسب» بودنِ رزق، آنجایی که از اسم بهره میبرد، همۀ اینها میتواند زمینهسازِ ارتباط با حقتعالی شود.
✳️ گاهی خدا بهانه میکند تا یک اسمش جلوه کند. اینهایی که عرض کردم بهانه است. یعنی، پستی و بلندیهایی که در زندگی ایجاد میشود، برای این است که یک «اسم» جلوه کند؛ هم خدا جلوه بدهد و هم بنده این اسماء را بفهمد؛ بندهای که قرار است در این مسیر باشد.
✅یادتان باشد این را در همۀ اسماء اِعمال خواهیم کرد. انشاالله.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
324 اسماء حسنی.mp3
7.62M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 324
(برکت روزی)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 324 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 برکتِ روزی
✅ «برکت رزق» یا «برکت روزی» یکی از مباحث پیرامونیِ اسم «رزّاق» است. در غیر اسم «رزاق» هم مسئله برکت میتواند معنا داشته باشد، ولی برکت در اسم «رزاق» خیلی به چشم میآید و یکی از مفاهیم مرتبط است.
✅ در گذشته به برخی از مفاهیم مرتبط با «روزی» اشاره شد؛ روزی حلال و بحث سفره بیان شد. گفتیم در جهان مدرن بحث سفره را برداشتهاند و برکتِ روزی را جدی نمیگیرند. ما که درفرهنگ اسلامی سِیر میکنیم و در این فضا تنفس میکنیم، به راحتی مسئله برکت را میفهمیم و برای ما معنادار است. اما در جهان مدرن همۀ این حقایق و لطایف مربوط به روزی را حذف کردهاند. پیش از ورود به بحث، آیات و روایاتِ روزی را بررسی میکنیم.
🔵 برکت روزی در قرآن و روایات
✅ ادبیات «برکت» در قرآن آمده است. تعبیر «مبارک» و «برکات» در قرآن ذکر شده است. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم. (اعراف ۹۶)
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه به بعضی از تجّار فرمودند: «يملي على بعض التجار من أهل الكوفة في طلب الرزق. فقال له: صل ركعتين متى شئت. فاذا فرغت من التشهد قلت: توجهت بحول الله و قوته بلا حول مني ولا قوة، ولكن بحولك يا رب وقوتك أبرأ إليك من الحول والقوة إلا ما قويتني، الهم إني أسئلك بركة هذا اليوم، وأسئلك بركة أهل، وأسئلك أن ترزقني من فضلك رزقا واسعا حلالا طيبا مباركا تسوقه إلى في عافية بحولك وقوتك وأنا خافض في عافية، يقول ذلك ثلاث مرات» (بحارالأنوار،ج۹۱،ص۳۴۲). در این روایت به رزق واسع و حلال و طیب و مبارک اشاره شده است.
✅ در یکی از دعاهای روز چهارشنبه آمده است: «بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی»؛ خدایا، آنچه روزیِ من کردهای، در آن برکت قرار دِه.
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه در تعقیبات نماز ظهر میفرمایند: «و قنعني بما رزقني، و بارك لي فيه»؛ خدایا، مرا به آنچه روزیام کردهای قانع کن و آن را برای من مبارک قرار دِه.
✅ امام صادق صلواتاللهعلیه در دستورات سفر حج فرمودهاند: «بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا وَ قِنا عَذابَ النّارِ».
✅ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «بارك لنا فى الخبز»؛ در نان، به ما بركت دِه.
🔵 معنای برکت در المیزان
✅ «برکت» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی در جلد۷ صفحه۲۸۰ المیزان بحثی با عنوان «کلام فی معنی البرکۀ فی القرآن» دارند که برکت در قرآن را بررسی کردهاند.
✅ علامه طباطبایی ابتدا بیان راغب در مفردات را آوردهاند. «أصل البَرْك صدر البعير و إن استعمل في غيره»؛ اصل بَرک به معنای سینه شتر است، اگرچه در موارد دیگر هم استعمال شده است.
✅ «ويقال له بركة» برکه هم گفته میشود؛ یعنی جایی که آب جمع میشود. «و بَرَكَ البعير: ألقى بركه»؛ یعنی، شتر زانوهایش را پایین آورده و سینهاش را روی زمین قرار داده است. «واعتبر منه معنى اللزوم»؛ معنای لزوم هم دارد. «برک البعییر» یعنی ملتزم به نشستن شد.
✅ «فقيل ابْتَرَكُوا في الحرب، أي: ثبتوا ولازموا موضع الحرب»؛ وقتی در جنگ این تعبیر به کار میرود، یعنی ثابت باشید و ملازم اینجا باشید. راغب میخواهد به یک نوع ثبوت و لزوم اشاره کند که در معنای «برک» وجود دارد.
✅ «وبَرَاكَاء الحرب و بَرُوكَاؤُها للمكان الذي يلزمه الأبطال»؛ یعنی آنجایی که بزرگان و قهرمانان جنگ ملازمت میکنند و از آنجا در نمیآیند.
✅ «وابْتَرَكَتِ الدابة: وقفت وقوفا كالبروك»؛ یعنی دابه وقوف کرده و ایستاده است که به معنای ثبوت و استقرار است.
✅ «و سمّي محبس الماء بِرْكَة»؛ لذا به جایی که آب جمع شده و تکان نمیخورد و ثابت است، برکه گفته میشود.
✅ «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ چرا گفته «برکات» میشود؟ به خاطر اینکه ثبوت خیر الهی در آن هست. راغب بر این نظر است که برکت به معنای ثبوتِ خیر الهی است. یعنی خیر الهی همیشه در آن هست.
✅ راغب در معنای برکت چند عنصر را دخیل دانستهاند: ۱. خیر؛ ۲. از جانب خدا بودن؛ ۳. ثبوت.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 برک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايحسّ، و على وجه لا يحصى و لايحصر قيل لكلّ ما يشاهد منه زيادة غير محسوسة»؛ برکت زیادت غیر محسوس است؛ یعنی زیادت ایجاد شده، ولی به چشم نمیآید و گفته میشود مبارک است و در آن برکت است. برکت یعنی امری که دایماً زیاد میشود ولی انسان این زیادت را متوجه نمیشود. چون خیر الهی ثابت است و از طرف خدا است، دیده نمیشود و هیچگاه محصور نمیشود و ادامه دارد. برکت یک نوع زیادت غیر محسوسه است.
✅ در مقاييساللغة آمده است: «الباءُ وَ الرّاءُ وَ الكافُ أصلٌ واحِدٌ، وَ هُوَ ثَباتُ الشَّيءِ، ثُمَّ يَتَفَرَّعُ فُروعا يُقارِبُ بَعضُها بَعضا»؛ این تعریف به ثبات و استقرار اشاره میکند.
✅ خلیل در كتاب العين به یک نوع زیادت و نمو اشاره میکند: «و البَرَكَةُ: الزيادة و النماء».
🔵 برکت از منظر علامه طباطبایی
✅ پس از بحث لغوی که علامه از مفردات نقل میکند، نتیجه میگیرد که «فالبركة بالحقيقة هي الخير المستقر في الشيء اللازم له»؛ در حقیقت، برکت آن خیری است که همیشه در شیء هست و ملازم با آن است. سپس علامه طباطبایی سه نوع برکت را نام میبرد: ۱.برکت در نسل؛ ۲.برکت در طعام؛ ۳. برکت در وقت. «كالبركة في النسل و هي كثرة الأعقاب أو بقاء الذكر بهم خالدا، و البركة في الطعام أن يشبع به خلق كثير مثلا، و البركة في الوقت أن يسع من العمل ما ليس في سعة مثله أن يسعه».
✅ بعد علامه طباطبایی میگوید اگر فقط دنیا آباد بشود و هیچ ربطی به آخرت نداشته باشد، آن را برکت نمیگویند. چون مقاصد دین شامل سعادت دنیوی و اُخروی است و سعادت دنیوی هم منتهی به سعادت اُخروی میشود. «غير أن المقاصد والمآرب الدينية لما كانت مقصورة في السعادات المعنوية أو الحسية التي تنتهي إليها بالأخرة كان المراد بالبركة الواقعة في الظواهر التي فيها هو الخير المعنوي أو ينتهي إليه»؛ برکت یا باید خیر معنوی باشد یا به خیر معنوی منتهی شود.
✅ «كما أن مباركته تعالى الواقعة في قول الملائكة النازلين على إبراهيم عليهالسلام: «رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود ٧٣) خيرات متنوعة معنوية كالدين و القرب و غيرهما و حسية كالمال و كثرة النسل و بقاء الذكر و غيرها و جميعها مربوطة بخيرات معنوية». رحمت خدا و برکات خدا بر شما اهل بیت باشد؛ خیرات متنوع معنوی مانند: دین و قرب و خیرات حسی مانند: مال و کثرت نسل و بقای ذکر. البته همه این خیرات مربوط به خیرات معنوی است؛ یعنی مالی که انسان در مسیر خیر استفاده کند؛ کثرت نسلی که در آن توحید رواج پیدا کند. بقای نسلی که دیانت از آن مشخص شود، یعنی بگویند آنها خاندان دیانتاند.
🔵 نسبی بودن برکت با توجه به اغراض
✅ با توجه به اغراض، برکت نسبی است. گاهی مراد ما از غذا این است که گرسنگی برطرف شود؛ در این صورت اگر بتوانیم افراد بسیاری را از گرسنگی نجات بدهیم، این میشود برکت. گاهی برای ضرر نداشتن و گاهی برای شفا و گاهی برای استقامت مزاج و گاهی برای ایجاد نور باطنی غذا میخوریم که همه اینها برکت است. «و على هذا فالبركة أعني كون الشيء مشتملا على الخير المطلوب كالأمر النسبي يختلف باختلاف الأغراض لأن خيرية الشيء إنما هي بحسب الغرض المتعلق به فالغرض من الطعام ربما كان إشباعه الجائع أو أن لا يضر آكله أو أن يؤدي إلى شفاء و استقامة مزاج أو يكون نورا في الباطن يتقوى به الإنسان على عبادة الله و نحو ذلك كانت البركة فيه استقرار شيء من هذه الخيرات فيه بتوفيق الله تعالى بين الأسباب و العوامل المتعلقة به و رفعه الموانع».
🔵 استدراج
✅ باید یک خیر الهی در برکت باشد و الاّ برکت نیست. مثلاً اگر شخصی مالش زیاد شود، ولی از دین دور شود، ما به این برکت نمیگوییم. این استدراج است؛ این نعمت نیست، نقمت است. یعنی خدا اراده کرده است که با زیاد کردن مالش، او را گمراه کند.
🔵 زیادت و نُمو در برکت
✅ برکت یک نوع زیادت و نمو در ناحیه الهی است. به همین دلیل راغب چنین آورده است: «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ برکت باید الهی باشد. یعنی خیری باشد که هم ماندگار باشد و هم درست؛ هم نافع باشد و هم دارای نشو و نما. تا میگویید ماندگار، باید نشو و نما داشته باشد. در ماندگاری، نشو و نما خوابیده است. بنابراین اگر چیزی شرّ دارد، نمیتوانیم بگوییم برکت دارد. پس برکت باید نافع و خیرِ درستِ ماندگار باشد. دُرست که میگوییم یعنی در مسیر خلاف نباشد؛ شر نباشد؛ غلط نباشد؛ گناه نباشد؛ و از طرفی ماندگار باشد. این، برکت است.
🔵 معنای برکتِ روزی
✅ اکنون برکت در روزی را میتوانیم معنا کنیم. روزی گاهی برکت ندارد و در بعضی مواقع خیلی برکت دارد. انسان گاهی میبیند مالی اندک است ولی استمرار و نشو و نما دارد. با اینکه اندک است، ولی خیلی خوب هزینههای هر ماه را پوشش میدهد.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايح
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ بعضیها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف میشود یا آن را میدزدند. درحالیکه آن کسی که مالش برکت دارد، چنین مواردی برایش پیش نمیآید. در واقع مال با برکت مالی است که ملازم با شخص و نافع به حال او است و استمرار دارد.
✅ گاهی انسان از مالی استفاده میکند و غذا میخورد، احساس نورانیت میکند. گاهی مال اندک است، ولی هر کس سر این سفره مینشیند، سیر میشود. با اینکه اندک است، ولی این اثر را دارد. میگوییم این مال برکت دارد.
✅ انواع برکت داریم که همه آنها باید الهی باشد. اگر در جانب شر باشد و نشو و نما پیدا کند و موجب استدراج شود و او را از خدا دور کند، اینها برکت نیست.
✅ وقتی ما مال با برکت را مطرح میکنیم، در «روزی» مضمونِ افزوده دارد. روزیای که با قید مبارک و برکت باشد. پس، این را برکت در مال میگویند. افراد بسیاری هستند با اینکه روزیشان زیاد گسترده نیست، ولی احساس رضایت دارند و آن مال اندکشان پوشش مخارج زندگیشان را میدهد؛ و گاهی همین مال به دلایلی آنها را از دنیا جدا میکند. همه اینها برکت مال است.
✅ رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند: «يا علي إذا نزلت منزلا فقل اللهم أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» (وافی، ج۱۲، ص۴۰۵)؛ خدایا، مرا در این منزل نازل کن با عنوان مبارک که تو بهترین نازلکنندگانی. این منزل را برای من مبارک قرار دِه. بعد حضرت میگوید: یا علی این را بگو: «ترزق خیره و یدفع عنک شره»؛ منزلی مبارک است که در آن برکت باشد. این باعث میشود که خیر آن به تو برسد و شرّش از تو دفع شود.
✅ تا صحبت از برکت میشود، خیر را جذب میکند و شرّ را از ما دفع میکند. این همان معنای ثبوت خیر الهی است به عنوان برکت.
🔵 قابل جمع بودن برکت با وسایط فیض
✅ علامه طباطبایی این مسئله را مطرح میکند که وقتی شما میگویید خدا برکت را نازل میکند یعنی وسایط فیض نیست؟ علامه طباطبایی میگوید این بحث منافی با بحث وسایط نیست. یعنی خدا توفیقی میدهد که برکت با همین وسایط باشد.
✅ «و من هنا يظهر أن نزول البركة الإلهية على شيء و استقرار الخير فيه لا ينافي عمل سائر العوامل فيه واجتماع الأسباب عليه فليس معنى إرادة الله صفة أو حالة في شيء أن يبطل سائر الأسباب والعلل المقتضية له ـ وقد مر كرارا في أبحاثنا السابقة ـ فإنما الإرادة الإلهية سبب في طول الأسباب الأخر لا في عرضها. فإنزاله تعالى بركته على طعام مثلا هو أن يوفق بين الأسباب المختلفة الموجودة في أن لا تقتضي في الإنسان كيفية مزاجية يضره معها هذا الطعام، وأن لا تقتضي فساده أو ضيعته أو سرقته أو نهبه أو نحو ذلك، و ليس معناه أن يبطل الله سائر الأسباب و يتكفل هو تعالى إيجاد الخير فيها من غير توسيطها فافهم ذلك» (المیزان، ج۷، ص۲۸۱).
✅ اگر کسی خوب این موضوع (قابل جمع بودن برکت و وسایط فیض) را متوجه شود، وقتی میگوید: «خدایا، برکت بده»، یعنی خدایا، عوامل را به گونهای قرار بده که برای من خیر باشد و برایم مشکلزا نباشد؛ برای من آفت نشود؛ بلکه برایم نافع باشد. نافعی که حتی به کار آخرتم بیاید. آن را عرض کردیم که باید خیر، به خدا منتهی شود.
🔵 نحوه استفاده روزی و برکت
✅ بحث برکت روزی با نحوه استفاده مرزوق ارتباط دارد. اگر روزی به نحو درست و مطلوب الهی باشد، میگوییم روزی با برکت است و الاّ نه.
✅ خداوند روزی داده و این روزی باعث شده که زندگیاش در یک مسیر خوش قرار بگیرد و خوب استفاده میشود و در واقع روزی در مجرای درستش استفاده میشود، میگوییم این روزی با برکت است.
✅ پس بحث برکت به چه چیز اشاره دارد؟ به آن جانبی که مرزوق باید استفاده کند و از آن بهره ببرد. اگر به نحو درست و شایسته استفاده کند، روزی با برکت است.
🔵 ریشه برکت روزی در اسمایِ همراهِ اسم «رزاق»
✅ حقیقتِ برکت روزی در چیست؟ ریشه آن در اسمای الهی است. چه مواقعی روزی با برکت است و چه مواقعی بیبرکت؟ این مباحث را انشاالله در آینده مطرح میکنیم. اگر من بخواهم به طور کلی بگویم، برکت روزی ریشه در اسمای همراه اسم «رزّاق» دارد.
✅ اسم «رزاق» دارد کار میرسد. ولی گاهی اسم «رزاق» با اسمای دیگر همراه میشود. مثلاً اگر اسم «رزاق» با اسم «منتقم» یا اسم «مستدرج» همراه شود، این مال بیبرکت میشود. اما اگر اسم «رزاق» با اسم «شکور» یا اسم «ودود»یا اسم «رحیم» یا اسم «توّاب» یا امثال اینها همراه شود، این روزی با برکت خواهد بود. لبّ مطلب همین است. برای توضیح این مطلب باید بحث ترکیب و امتزاج اسماء و برکتِ روزی را بیان کنم.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ بعضیها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف میش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» و اسم «شکور»
✅ کسی که کار خیری را انجام میدهد، خدا این کار خیر را بیجواب نمیگذارد و خدا از او تشکر میکند. معنای اسم «شکور» این است. اگر خدا به کسی روزی دهد و آدم پاک و نیکی باشد و انفاق کند، خدا به او خیر میدهد. خدا چگونه به او خیر میدهد؟ از طریق همان مال و روزیای که میدهد، یک توجّه و لطف و عنایتی به او دارد که چون تو آدم خوبی بودی و اهل نماز شب بودی، منِ خدا با تو چنین کردم؛ یعنی برکت در مالت آوردم. اینجا میگوییم اسم «شکور» است که دارد کار میرسد و اسم «شکور» به همراه اسم «رزاق»، یک نوع ترکیب اسمایی شده است.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزّاق» با اسم «توّاب»
✅ بعضی از اسماء که در ما اثر میکند، تنها یک اسم نیست. بلکه ممکن است چند اسم با هم جمع شدهاند و کار میرسند. گاهی شخصی توبه نصوح میکند و خیلی خوش به سمت خدا برگشته است، خدا به او مال که میدهد، یک عنایت و توجه ویژه هم نسبت به او دارد. خداوند کاری میکند که آن مال برای او موجب ضرر نشود؛ موجب مشکل نشود؛ موجب بیماری نشود. بلکه برایش خیر و خوب باشد و برایش سلامتی بیاورد. چرا؟ چون آنجا به سمت خدا رفت و توبه کرد و خدا هم توبهکاران را دوست دارد؛ «إِنَ اللَّهَ يُحِبُ التَّوَّابِينَ» (بقره ۲۲۳). خدا با اسم «توّاب» خود چه کار میکند؟ از این شخصِ توبهکار حمایت میکند. حمایت در دلِ روزی به روزیِ با برکت تبدیل میشود. اینجا یک اسم کار نرسید، بلکه اسم «توّاب» با اسم «رزّاق» جمع شده است.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «وَدود»
✅ خدا بعضی از بندگانش را به خاطر اینکه بسیار لطیف و پاک و خوشدلاند، دوست دارد. در اینجا اسم «ودود» همراه اسم «رزاق» کار میرسد. آن «وُدّ» الهی میگوید من این بنده را دوست دارم و خوش دارم هر چه به او میدهم، باعث خوشحالیاش شود؛ باعث سلامتیاش شود؛ به او توجه دوباره به من بدهد. چرا؟ چون این بنده من خیلی خوب است و نیکیِ ذاتی دارد. این نیکیِ ذاتی سبب میشود، اسم «ودود» شامل حالش شود و او را جلو ببرد. در اینجا اسم «رزاق» با اسم «ودود» ترکیب میشود و چنین اثری دارد.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «عطوف»
✅ گاهی توجه ویژه خدا به شخص به خاطر نیکیِ ذاتیِ شخص نیست، بلکه به خاطر این است که مثلاً در کودکی یتیم شده است و حالا خدا به خاطر یتیم شدنش در کودکی، او را مورد عطوفتِ خود قرار میدهد. لذا به او مالی میدهد، روزیِ مبارکی برای او خواهد بود. اینجا میگوییم اسم«عطوفِ» الهی به اضافه اسم «رزاق» دارد کار میرسد.
🔵 توفیق الهی و برکت روزی
✅ عوامل متعددی باعث برکت روزی میشود. روزی با برکت ریشه در ترکیب اسمایی و امتزاج اسمایی دارد. یعنی اسمای متعددی با هم جمع میشوند و اثری بر آن مترتب میشود و روزی افراد را با برکت میکند.
✅ روزی با برکت یعنی، وقتی شخص از آن استفاده میکند، احساس میکند برای سلامتیاش خوب است؛ برای رفع مشکلش خوب است؛ و خیراتی هم به همراه دارد که چند نفر سر سفرهاش سیر میشوند. با این روزی اندک، زندگیاش را چرخانده و در عین حال میبیند که روزیاش نسبت به دیگران خیلی کمتر است. ولی توفیقهایی داشته است که دیگران این توفیقها را نداشتهاند.
✅ وقتی دو یا چند اسم با هم ترکیب میشوند و عوامل محیطی و اسبابی که قرار است به شخص کمک کند، این اسباب یک وِفقِ خاصی پیدا میکند که خدا این وفق را ایجاد میکند.
✅ همانطور که علامه طباطبایی فرمود ما عوامل و واسطهها را بر نمیداریم. وقتی آن ترکیب اسمایی اینگونه شد، خدا چه کار میکند؟ خدا توفیقهایی را ایجاد میکند. توفیقها چه هستند؟ یعنی اسبابی ایجاد میکند که این روزی با برکت شود. مثلاً ممکن بود مالش دزدیده شود، از طریق این اسباب این کار نمیشود یا مثلاً روزی میتوانست برایش ضرر داشته باشد، ولی زمانی از آن استفاده کرده که در آن زمان برایش ضرر نداشته است.
✅ در اینجا میگوییم آن اسمای حسنای الهی با امتزاجی که میکنند، عوامل و علل واسطه را به گونهای قرار میدهند که این مال با برکت شود. مثلاً آن اسم و آن لطف الهی و اسم «شکور» همراه با اسم «رزاق» میشوند. قبلاً گفتیم اسم «رزاق» است که در هر صحنهای کار میرسد و روزی میدهد. آنجا باید بگوییم اسم «شکور» و اسم «رزاق» است که با هم کار میرسند. در دل این عوامل، توفیق و وِفقی میدهد که بهترین فایدهها را داشته باشد.
✅ در بحث برکتِ روزی باید بگوییم اسمای حسنای الهی در کارند. اسم «رزاق» با اسمای دیگر آمیخته میشود و امتزاج پیدا میکند تا مال با برکت شود. روزیِ با برکت، برکتش به این است که شخص بهترین بهره را از آن میبرد و شرّی در آن نیست و خیر است.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
325 اسماء حسنی.mp3
7.52M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 325
(برکت روزی)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 325 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۵ (اواخر اسفند ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 برکت روزی
✅ یکی از مفاهیم پیرامونی مسئله رزق و روزی، مسئله برکت در روزی است. در آیات و روایات مسئله روزی، با برکت گِره خورده است. روزی با برکت روزیای است که خیرِ آن از طرف خدا ثابت باشد و خیر در آن جاری باشد و از آن خیر و فزونی به دست بیاید. خیر باید الهی باشد. خداوند گاهی روزیِ فراوان میدهد، ولی همین روزی فراوان مایه نقمت میشود. این روزی، دیگر با برکت نیست. روزی با برکت، روزیای است که در عین اینکه خیر است، خیر الهی باشد و استمرار داشته باشد. این روزی را روزیِ با برکت میگوییم.
🔵 ریشه بحث برکت
✅ در روزی باید خیر باشد و شرّ نباشد و در آن سلامتی و صحت و امثال این موارد موج بزند. برکتِ روزی ریشه در ترکیب اسمایی دارد؛ یعنی اسم «رزاق» با اسمایی مانند «شکور» و «وَدود» و «توّاب» و «حکیم» ترکیب میشود. خداوند از روی حکمتش به فردی نعمتی میدهد که خیر در آن است؛ همراه آن فزونیِ مطلوب است که هزینههای زندگیاش را پوشش میدهد.
✅ این موارد ریشه در امتزاج اسمایی دارد. مثلاً در قرآن تعبیر «واسع» آمده است؛ خدا وسعت میدهد. اسم «واسع» حقتعالی همراه اسم «رزّاق» کار میرسد و اسم «واسع» به دلیل اسم «شکور» کار میرسد و گاهی به دلیل اسم «توّاب» یا اسم «وَدود» کار میرسد. اینها ریشه در امتزاج اسمایی دارد. انشاالله اندکی امتزاج اسمایی را در آینده توضیح خواهیم داد.
🔵 شفاعت و ترکیب اسمایی
✅ علامه طباطبایی ذیل آیه ۴۸ سوره بقره به صورت مفصل بحث شفاعت را مطرح کردهاند. در آنجا بیان کردهاند اگر قرار است که اسم «مُجازی» و اسم «دیّان» کار برسند و هر کس به حسب اعمال خود به نتایج کارش برسد، در این میان جایگاه شفاعت کجا است؟ علامه طباطبایی برای حل این اشکال میفرمایند: یک اسم کار نمیرسد، بلکه انواع اسمها کار میرسند و مجموع آنها باعث میشود شفاعت صورت پذیرد.
✅ به تعبیر دیگر، فقط اسم «مُجازی» و اسم «دیّان» کار نمیرسند؛ اینکه خدا هر کس را به نتیجه اعمالش میرساند، درست است، ولی اسمای دیگری مانند اسم «رأفت» و اسم «مؤمن» هم در کارند.
✅ اگر کسی مؤمن است و با این حال خِلافی هم مرتکب شده است، ولی ایمانش را به صورت جدی نگه داشته است، آیا رأفتِ الهی شاملِ حال او نمیشود؟ البته بعد از اینکه نتیجه اعمالش را دید، بالاخره از جهنم بیرون میآید. چه امری سبب میشود که او از جهنم بیرون بیاید؟ ترکیب اسمایی، سبب آن است.
🔵 امتزاج اسمایی و اسرارِ اسمایی
✅ مسئله امتزاج اسماء را باید جدی گرفت؛ گاهی در جایی یک اسم کار میرسد و گاهی چندین اسم در کارَند که در واقع معجونی از اسماء میشود و واقعاً یک نوع معجون و یک ترکیب داریم. طبیعتاً تأثیر خاص خودش را هم دارد. بحث امتزاج اسمایی از این جهت مهم است که ما وقتی آن را در نظر میگیریم میتوانیم بسیاری از اسرار تبدّلاتیِ شیء را درک کنیم. اگر اسم «رزّاق» به همه به صورت مساوی روزی میدهد، چرا بعضی از روزیها با برکتاند و بعضی دیگر نه؟ در این موارد باید به اَسرارِ اسمایی توجه کرد.
✅ هر چه در عالم پدید میآید در اسماء ریشه دارد و آن اسماءالله است که کار میرسند: «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْءٍ». این اسماء چگونه کار میرسند؟ گاهی یک اسم غلبه دارد و گاهی چندین اسم ترکیب میشوند و تأثیر میگذارند. در مسئله برکت هم به همین شکل است. اسم «رزّاق» به همه روزی میدهد؛ چرا بعضی از روزیها با برکتاند و بعضی بیبرکت؟ چون اسم «رزّاق» با اسمای دیگر آمیخته شده و تَرکیب اسمائی صورت گرفته است. یک مزاج جدید پدید میآید؛ یک معجون جدیدی با این ترکیب اسمائی شکل میگیرد و مؤثر واقع میشود.
✅ با این مباحث فیالجمله بحث برکت بیان شد. مفصل آن را باید به متون مراجعه کنیم و ببینیم چه مطالبی مطرح شده است که باعث میشود روزی با برکت شود. برخی از آیات و روایات که راجع به برکت در روزی است، میآوریم و بعد از آن به عواملی که باعث بیبرکت شدنِ روزی است اشاره میکنیم.
🔵 روزیِ اجتماعی
✅ «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم (اعراف ۹۶).
✅ پیش از این عرض کردیم که علامه طباطبایی برکت را منحصر در روزی نمیدانند و برکت میتواند در غیرِ روزی هم باشد؛ مانند برکت در وقت و برکت در جان و برکت در عمر و امثال اینها. بحث ما در برکتِ روزی است. این کریمه از یک نظر عام است، ولی یقیناً برکت در روزی را در بر میگیرد.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۵ (اواخر اسفند ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اگر مردم قریهها (قریه در فرهنگ قرآن یعنی جوامع انسانی) ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، ما برایشان برکاتی از آسمان و زمین میگشاییم و برای آنها برکاتی از زمین و آسمان میبارد. با توجه به «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى» بحث این آیه، اجتماعی است. من قصد داشتم جداگانه بحث اجتماعیِ روزی را مطرح کنم، ولی لزومی نیست و همین جا به آن اشاره میکنم.
✅ یک روزیِ فردی داریم که هر فردی روزیِ خاصّی دارد؛ و یک روزی خانواده داریم و یک روزیِ جامعه. در روزیِ جامعه، روزی به جامعه داده میشود. گاهی یک فرد متموّل است، ولی جامعه او جامعهای فقیر است. یک جامعه ممکن است دردسرهای فراوانی داشته باشد و در مقابل جامعهای دردسرهای کمی داشته باشد. این گرفتاریها، دردسرهای اجتماعی یا جمعی است.
✅ در این کریمه منظور از اینکه «اگر جوامع انسانی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند»، یعنی، ایمانی که در سطح اجتماع شکل گرفته باشد و تقوای اجتماعی شکل گرفته باشد. گاهی فضای جامعه، فضای تکثیر خِلاف است و مجموعِ مردم آن گناه زیاد میکنند. گناه بهگونهای کثرت مییابد که پذیرش و تقبّل اجتماعی پیدا میکند؛ گناه، فرهنگ آنها شده است و به صورت اجتماعی از آن لذت میبرند. اگر وضعیت جامعه اینگونه باشد، جامعه در حال گناه کردن است.
✅ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه در مورد قوم صالح میفرمایند: «یک نفر آن ناقه را پِی کرد، ولی خداوند میفرماید که آنها ناقه را پی کردند: «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ» (اعراف ۷۷)». «عَقَرُوا» یعنی جامعه این کار را کرده است و لذا عذاب بر همه آنها نازل شد. یک نفر این کار را انجام داد، ولی چون جامعه از آن راضی بود و تقبّل اجتماعی یافت، میتوانیم بگوییم در آن جامعه خِلاف رواج یافته است. چرا؟ چون مردم آن جامعه از پِی کردن معجزه الهی خوشحال شدند و با رسانههای خود همراهی کردند؛ کف زدند؛ سوت زدند؛ استدلال و توجیه کردند. یک نفر پِی کرد، ولی جامعه همراهی کرد. در آن جامعه گناه تقبّل اجتماعی یافته بود.
✅ در مقابل، اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، یعنی نسبت به ایمان و تقوا پذیرش اجتماعی شکل بگیرد و همه مردم درگیر آن باشند و جانب خدا را رعایت کنند، در این صورت، خدا درهای آسمان و زمین را برای آن جامعه میگشاید. پذیرش اجتماعیِ ایمان و تقوا، یعنی خداترسی در جامعه نهادینه شود و بهگونهای باشد که همه از اینکه تقوا رعایت میشود، خوشحال شوند و بر آن صحه بگذارند.
✅ برکات آسمان و زمین یعنی اگر باران برای آنها میبارد، سر جمع یا تماماً برای آنها مفید است؛ اگر از زمین محصولی به دست میآید، تماماً برای آنها مفید است. ولی اگر اینگونه نباشد و ایمان و تقوا نباشد، خدا در اموال و جانهایشان نقص پدید میآورد. نقص در روزی آسمان و زمین، یعنی آسمان یا نمیبارد یا اگر میبارد، همه آن میشود سیل و خرابی.
✅ این موارد، از نظر مباحث سِرُّالقَدَری هشدارهای اجتماعی است؛ اگر کسی از این منظر نگاه کند و پشت صحنه را بداند، همه این موارد هشدار به جامعه است؛ تکان دادن جامعه است. این مباحث نیاز به توضیح دارد، ولی الان به آن نمیپردازیم.
✅ در اینجا شاهد بحث ما این است که ایمان و تقوای اجتماعی باعث میشود، برکات اجتماعی نازل شود. بحث از برکات فردی نیست؛ برکات اجتماعی است. به این معنا که خدا به آن جامعه مهر میورزد و تقدیرات را بهگونهای رقم میزند که هر چه از اموال و امکانات اجتماعی به دستشان میرسد، همه آنها خیر است. البته عرض کردیم این برکات عامتر است، ولی در اینجا در حدّ روزیها این کریمه را معنا کردیم.
🔵 برکتِ روزی در آیات
✅ ۱. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند، و خداوند گشايشگر دانا است (بقره ۲۶۱).
✅ خداوند برای چه کسی اضافه میکند؟ برای کسی که از سرِ دلسوزی انفاق میکند نه از روی ریا و منّت. «وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ خدا وسعتدهنده است. اسم «واسع» همراه با اسم «رزّاق» کار میرسد. ریشه اسم «واسع» اسم «شکور» است.
✅ تو با انفاق کردن یک قدم به سمت خدا رفتی، خدا صد قدم (تو را به سمت خودش میکشاند).
انشاءالله در آینده اسم «شکور» را بحث خواهیم کرد.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ اگر مردم قریهها (قریه در فرهنگ قرآن یعنی جوامع انسانی) ایمان بیاورند و
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ ۲. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً»؛ كيست آن كس كه به (بندگان) خدا وام نيكويى دهد تا (خدا) آن را براى او چند برابر بيفزايد؟ (بقره ۲۴۵)؛
گویا کسی که انفاق میکند به خدا قرض میدهد و خدا آن را مضاعف میکند. مضاعف کردن یک نوع برکت است که در آن نشو و نما هست.
✅ ۳. «إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ»؛ در حقيقت، مردان و زنان صدقهدهنده و (آنان كه) به خدا وامى نيكو دادهاند، ايشان را (پاداش) دو چندان گردد و اجرى نيكو خواهند داشت (حدید ۱۸).
✅ گاهی شخص عمل خیر و انفاقی میکند که موجب افزایش مالش میشود. در اینجا زیاد شدن مال از نوع مال خیری است که در واقع یک نوع برکت است.
✅ ۴. «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا؛ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا؛ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا»؛ گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است. (تا) بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد. و شما را به اموال و پسران، يارى كند و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد (نوح ۱۰تا۱۲).
✅ استغفار و توبه کنید تا خدا بر مالتان بیفزاید. آسمان برایتان خوش ببارد. این بحث استغفار و توبه است که عرض کردیم. این را به شکل اجتماعی هم میشود معنا کرد. «يُرْسِلِ السَّمَاءَ» به عنوان نتیجه عمل است. یعنی اگر شما استغفار و توبه کنید، مورد عنایت قرار میگیرید و خدا امدادِ به اموال میدهد؛ امدادِ به خیرات میدهد.
✅ ۵. «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»؛ و آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، (نعمت) شما را افزون خواهم كرد (ابراهیم ۷).
✅ هرکس خدا را شکر کند، خدا (نعمتهایش را) میافزاید. این افزودن یک نوع برکت است که در آن افزایش و رشدِ مطلوب وجود دارد. اگر شما خدا را شکر کنید، دمبهدم خدا به شما توجه بیشتری میکند.
✅ این مواردی که از آیات بیان شد، در این امر مشترکاند که تا به سمت خدا میروید، کار خیری میکنید، پاکی دارید، طهارت دارید، بنده خوبی هستید، خدا توجه ویژهای به شما دارد.
✅ حتی در مواردی مانند یتیم، خدا با اسم عطوفش به او توجه میکند. از این موارد فراوان داریم که خداوند معمولاً جانب فقرا را میگیرد. حضرت خضر از بازوان حضرت حق است و از رجال غیبی است که قرار است دستورات الهی را به لحاظ باطن، در عالم ساری و جاری کند. در جریان سوراخ کردن کشتی، حضرت موسی به حضرت خضر اعتراض میکند. ایشان میگوید: کشتی برای فقرا بود. خدا خواست کشتی به دست فقرا برسد و آن پادشاه غاصب آن را نگیرد. اینجا میگوییم به خاطر اینکه این شخص فقیر و بیچاره و محروم و مستضعف است، خداوند یک کاری میکند که این مال برایش برکت داشته باشد و از دستش خارج نشود. و الّا اگر بیبرکت بود، این مال برایش باقی نمیماند.
✅ از این دست مسایل در قرآن فراوان آمده است. لذا خداوند با اسم عطوفش و با اسم شکورش و با اسم توّابش و با اسم وَدودش و با اسمای دیگرش به همراه اسم «رزاق» کار میرسد.
🔵 برکت روزی در روایات
✅ ۱. «سئل النبي صلىاللهعليهوآله عن الصلاة، فقال عليهالسلام: الصلاة من شرايع الدين، وفيها مرضات الرب عز وجل، وهي منهاج الأنبياء، وللمصلي حب الملائكة، وهدى وإيمان، ونور المعرفة، وبركة في الرزق،....» (الخصال، ص۵۲۲)؛ نماز برکت در رزق میآورد. خداوند اهل نماز توجه میکند و برکتش را بیشتر میکند.
همین مضمون از امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه راجع به نماز شب وارد شده است.
✅ ۲. امام صادق علیهالسلام: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَقْضِی الدَّیْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَکَةِ» (وسائلالشيعة، ج۶، ص۳۰۴)؛ صدقه بدهی را برطرف میکند و برکت میآورد.
یعنی انفاق کردن و صدقه دادن موجب برکت میشود.
✅ ۳. خوشدلی و پاکدلی و حتی فقر، موجب برکت میشود و خدا توجه میکند. یکی از این موارد رِفق و مدارا است. کسی که اهل رفق و مدارا است، خدا به او برکتِ در مال میدهد.
«علي، عن أبيه، عن عبد الله بن المغيرة، عن عمرو بن أبي المقدام، رفعه إلى النبي (صلىاللهعليهوآله) قال: إنَّ في الرِّفْقِ الزِّيادَةَ وَالبَرَكَةَ، وَمَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الخَيْرَ» (کافی، ج۲، ص۱۱۹). در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كه از مدارا محروم باشد، از خير، محروم گشته است (ترجمه از میزانالحکمه).
✅ کسی که اهل رِفق و مدارا است آن رِفق و نرمخوییاش باعث میشود، خدا برایش زیادت و برکت رقم بزند. خوشخویی و خوشخُلقی، برکت را زیاد میکند.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ ۲. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ ۴. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه: «بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَكاتُ»؛ با عدالت، بركتها دوچندان مىشود (غررالحكم و دررالكلم، ص۴۳).
کسی که اهل عدل باشد، برکاتش زیاد میشود. این روایت را باید به شکل اجتماعی معنا کرد. عدل موجب میشود در جامعه برکات زیاد شود. اگر عدالتمحوری در جامعه جا افتاد و حاکمان و مردم به عدالت تن دادند، آنجا پیدرپی برکات افزوده میشود و خدا به آن جامعه توجه میکند.
✅ این احادیث مسئله برکت و عوامل آن را مطرح میکنند. اگر دقت کنید همه آنها به این موضوع بر میگردد که خداوند توجه ویژهای به آن افراد میکند. آیات و روایاتی که در باب برکت خواندیم، میتواند گواهِ این ادعا باشد.
🔵 عوامل بیبرکت شدنِ روزی
✅ بر مبنای این کریمه «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ»، اگر جامعهای اهل ایمان و تقوا باشد، خداوند برکات را بر آنها نازل میکند. اگر اهل خِلاف باشند، طبیعتاً خداوند سبحان با آنها برخورد دیگری دارد و برکت را از آنها میگیرد. ممکن است جامعهای خیلی متموّل باشد، ولی بیبرکت باشد. خدا توجهاش را از آن جامعه بر میدارد. در این صورت، ملائکه روزیدهنده توجهشان را بر میدارند. دقت کنید. توجه برداشته شد؛ یعنی آن عوامل میانی که قرار است کاری انجام دهند، انجام نمیدهند. آنچه باید سبب رونق اقتصادی شود، نمیشود.
✅ ۱. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «مَن حَبَسَ عن أخيهِ المسلمِ شيئا مِن حَقٍّ حَرَّمَ اللّهُ علَيهِ بَرَكةَ الرِّزقِ إلاّ أن يَتوبَ» (من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۱۵)؛ هر كه حقّى از حقوق برادر مسلمان خود را از او دريغ و باز دارد، خداوند بركت روزى را بر او حرام گرداند، مگر آنكه توبه كند (ترجمه از میزانالحکمه).
✅ این خیلی معنادار است. من از کسانی که تجربه عملی داشتهاند شنیدهام که میگویند: ما کوچکترین خِلافی مرتکب میشویم، به سرعت چیزی از مال ما کم میشود، بهگونهای که تاکنون سابقه نداشته است اینطور شود.
✅ هر کس از برادر مسلمانش حقّی را بگیرد، خداوند برکتِ روزی را از او میگیرد. آنکه در معاملات حق دیگران را ضایع میکند، خیال میکند پولش زیاد شده است؛ درحالیکه خدا برکت را از مال او برداشته است.
✅ ۲. رسولُاللّه صلىاللهعليهوآله: «مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّهُ عَنهُ بَرَكهَ رِزقِهِ، وأفسَدَ علَيهِ مَعيشَتَهُ، و وَكَلَهُ إلى نفسِهِ» (بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۶۵)؛ هركه به برادر مسلمان خود غشّ روا دارد، خداوند بركت را از روزى او بگيرد و زندگياش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش وا گذارد (ترجمه از میزانالحکمه).
✅ غشّ یک نوع فریبکاری است و نظام عالَم به گونهای است که اگر فریبکاری صورت گیرد، خدا آن را بیجواب نمیگذارد. این قاعده کلی است. «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عمران ۵۴).
✅ گاهی استکبار میخواهد با فریبکاری کارش را پیش ببرد، ولی خدا او را زمین میزند. «اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ»؛ اینها همه به خاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود؛ امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را میگیرد (فاطر ۴۳). یعنی خدا همان کارشان را زمینه سقوطشان قرار میدهد.
✅ برخی از متدینین با اینکه از راه حلال اموالی به دست آوردهاند، ولی کارهایی میکنند که جامعه اسلامی تحمل آن را ندارد. گاهی این کارها برکت را از بین میبرد. مواظب باشید. اگر مالی دارید بهگونهای عمل کنید که دل دیگران به درد نیاید. اگر با اموال خود فخرفروشی کنید و دایماً به دیگران نشان دهید، آنها دلشان به درد میآید و برکت را از مال شما میبرد.
✅ آیتالله العظمی مرعشی رحمتاللهعلیه گاهی میوه معمولی میخریدند و آن را زیر عبای خود پنهان میکردند. به ایشان میگفتند چرا این کار را میکنید؟ ایشان میفرمود: درست است این میوهای که من خریدم، ارزشِ آنچنانی ندارد؛ ولی اگر یک بنده خدایی همین میوه را نداشته باشد و آن را ببیند، این میوه خوردن ندارد.
✅ نمیگویم زیاد سخت بگیرید، ولی بهگونهای مراعات حال دیگران را بکنید. اگر میتوانید از سر خیرخواهی دستگیری کنید. این کار برکت میآورد. ولی اگر بخواهید فخرفروشی کنید، گاهی خدا همه اموال را از شما میگیرد.
✅ البته اگر کسی مؤمنِ قویتر شد، از او دقیقتر حساب میکشند. بعضیها که خیلی بالا میروند، نباید توجه به دنیا کنند. من افراد عادی را نمیگویم. ولی کسانی که خیلی بالا میروند، اگر توجه دنیا بیاید، خدا برکت را از او میگیرد. این را باید مواظب بود. کسانی که بالاتر میروند، باید این توجه را داشته باشند. این مسئله، مسئله مهمی است.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم ✅ ۴. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه: «بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَكاتُ»؛ با
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
✅ ۳. «الكافي عن أحمد بن أحمد عن بعض رجاله: مَن فَحَشَ عَلى أخيهِ المُسلِمِ، نَزَعَ اللّه ُمِنهُ بَرَكَةَ رِزقِهِ، و وَكَلَهُ إلى نَفسِهِ، و أفسَدَ عَلَيهِ مَعيشَتَهُ» (کافی، ج۲، ص۳۲۶)؛ هر كس به برادر مسلمانش دشنام دهد، خداوند بركت روزىاش را از او مىگيرد و او را به خودش وا مىگذارد و زندگىاش را برايش تباه مىكند (ترجمه از میزانالحکمه)
✅ هر یک از گناهان تأثیری دارند: بعضی از گناهان دل را سیاه میکند؛ بعضی از گناهان اَجل را نزدیک میکند؛ بعضی از گناهان برکت را از روزی میبرد. فحاشی نسبت به مسلمان از آن گناهانی است که برکتِ روزی را میبرد.
✅ ۴. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه: «إذا ظَهَرَتِ الجِناياتُ، ارتَفَعَتِ البَرَكاتُ»؛ هرگاه جنايتها آشكار شود، بركتها از ميان مىرود (غررالحكم و دررالكلم، ص۴۰).
هروقت جنایتها ظاهر میشود، برکات میرود. تا خِلافها و ظلمها، به صورت اجتماعی اظهار میشود، برکات از میان میرود.
✅ ۵. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه: «اللهم وأستغفرك لكل ذنب يدعو إلى الغي، ويضل عن الرشد ويقل الرزق، ويمحو البركة، ويخمل الذكر» (بحارالانوار، ج۸۷، ص۳۲۷).
بار خدايا! از تو آمرزش مىجويم براى هر گناهى كه به گمراهى فرا خوانَد؛ از هدايت باز دارد؛ روزى را كاهش دهد؛ سود و ثمر را نابود سازد؛ و ياد (و نامِ آدمى) را محو كند (ترجمه از میزانالحکمه).
یعنی، گناه برکت را از بین میبرد.
✅ بعضی از موارد مانند خوشدلی و خوشبرخورد بودن و خوشخُلقی روزی را زیاد میکند و مؤثرند. در مقابل، بدخُلقی روزی و برکتِ روزی را از بین میبرد.
🔵 برکتِ معنوی
✅ مهمترین برکات، برکات معنوی در روزی است. گاهی کسانی از روزی مادی، برکات معنوی فراوانی میبرند. این برکات معنوی به روح عمل بر میگردد؛ مثلاً این افراد وقتی انفاق میکنند، انفاقشان جانانه است که تمام هستی و همه مراحل هستی از عرش و ملائکه، همه به وَجد میآیند. اینگونه انفاق جانانه برکت مال را زیاد میکند؛ «من حیث لایحتسب» آن زیاد میشود؛ خیر و برکت این مال زیاد میشود. بعد در دل او یک نرمدلیِ عجیبی ایجاد میگردد. این نرمدلی به صورت فوقالعاده میتواند او را آسمانی کند. این را توجه داشته باشید.
✅ اگر در برکات، مجموعش به سمت خیر باشد، خیلی خوب است. مثلاً برکت در مجموع، برای انجام کارهای عبادی، سلامتی بیاورد. گاهی برکات به صورت مستقیم میتواند در مسائل معنوی اثر داشته باشد. آنها حسابش جدا است که در واقع به روح عمل و اعمال بسیار ناب بر میگردد.
✅ اگر کسی به معنای واقعی، بنده مخلص خدا باشد، مالش با برکت خواهد بود. گاهی آدم حاضر است به ازایِ این مقدار مال، صَدها برابرش را بدهد تا اندکی از آن مال را به دست بیاورد تا مایه برکت زندگیاش شود. اینقدر مؤثر است. باید برکت معنویِ مال را خیلی مواظب بود.
✅ برکت مادی را هم باید شاکر باشیم و بدانیم این مال زمانی برکتدار است که در مسیر الهی باشد؛ در مسیر خیر باشد؛ در مسیر دین و دیانت باشد؛ و الاّ برکت در آن نیست.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
326 عرفان دروادی عمل.mp3
7.08M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 326 (1399.6.29 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 326 (1399.6.29 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🌱بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه 326 (1399.6.29)
🔴 بخش اول
🔵 خلاصهای از مباحث عرفان در وادی عمل
✅ مباحث عرفان در وادی عمل از مباحث سلوکیِ منازلالسائرین گستردهتر است. گاهی تصور میشود عُرفا فقط به مباحث منازل و مقامات پرداختهاند و مطالب دیگری وجود ندارد. در ابتدای شروع عرفان در وادی عمل توضیح دادیم که عرفا از موضوعاتی بحث کردهاند که راجع به وادیِ عمل است، ولی لزوماً ذیل مباحث منازل نمیگنجد. مثلاً اسرار عبادات موضوعی است که در آثار عرفا آمده است، ولی ذیل منازل و مقامات قرار نمیگیرد. ما حدود دو سال راجع به اسرار نماز بحث کردیم. مورد دیگر موانع سلوک است که ما فقط به یک مانع از آن موانع پرداختیم. نفس امّاره یکی از موانع سلوک است. این موارد را باید به عنوان یک موضوع مهم در عرفان در وادی عمل پذیرفت. عرفا به مبحث نفس اماره پرداختهاند، ولی این موارد در منازل منعکس نشده است. موضوع ایمان و عمل صالح که در عرفان در وادی عمل طرح کردیم، یک طرح کلان است. این طرح کلان بسیاری از مباحث منازل را پوشش میدهد، ولی در منازل اینگونه بیان نشده است. در بررسی کتاب رسالةالولایة علامه طباطبایی بیان کردیم که این کتاب شامل یک دوره مباحث سلوکی است، ولی لزوماً مباحث آن منازلی نیست. خیلی از مباحث جزء منازل نیست، ولی جزء مباحث سلوکی قرار میگیرد.
عرفا بحثهای معارف را به صورت سلوکی نگاه میکنند. یعنی از معارف دین مانند توحید، نتیجۀ سلوکی و عملیِ فراوان میگیرند. این موارد غالباً در منازل نیست، ولی در لابهلای تفاسیر عرفا آمده است. مثلاً از «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» نتایج سلوکیِ فراوانی گرفتهاند. حتی مباحث معرفتی، بُعد سلوکی و عملی دارد و در فضای عمل خیلی میتواند کمک کند.
این موضوع باعث شد که بحث اسمای حسنای الهی را انتخاب کنیم. از مباحث معارفی، اسمای حسنای الهی و تعامل سلوکی با آن را گزینش کردیم.
اگر میتوانید، یک دور بحثهای تفسیر عارفان و عرفان نظری و عرفان عملیِ آنها را بخوانید. با مطالعۀ این آثار میبینید که چقدر بحثهای عملی، در این معارف نهفته است. این شیوه در قرآن آمده است. سال قبل، به چهارپنج وجه از اسمای حسنای الهی و تعامل سلوکی با آن اشاره کردیم.
از اسمای حسنای الهی یک نمونه را انتخاب کردیم: «اسم رزّاق». ما با «اسم رزّاق» همیشه درگیریم. چه کسی میتواند ادعا کند که من روزی نمیخواهم؟ از ابتدای عمر تا آخر عمر و بعد از مرگ هم به این اسم نیازمندیم. روزیِ انسان همیشه ادامه دارد و تمامشدنی نیست.
مباحث مرتبط با «اسم رزّاق» را توضیح دادیم و اینکه چگونه از این اسم استفادۀ سلوکی کنیم. در اواخر سال قبل که کرونا آمد، دوسه جلسه راجع به برکت و مفاهیم مرتبط با آن بحث کردیم. مباحث مطرح شده نوعاً راجع به رزق مادّی بود. الان میخواهیم از جهت معنوی، «اسم رزّاق» را بررسی کنیم.
🔵 رزق معنوی
✅ رزق معنوی در قرآن آمده است و از آن به «رزق کریم» یاد شده است. «رزق کریم» ارزش ذاتی دارد. یک خیر هم در خود کریم خوابیده است. به اشیاء گرانبها میگویند: کریم. و گاهی به دو چشم هم گفته میشود کریم. در ضمن اینکه «کریم» به معنای گرانبها است، یک ارزش اخلاقی و معنوی هم در آن نهفته است. در قرآن «رزق کریم» آمده است.
🔵 تثبیت رزق کریم در قرآن کریم
✅ علامه طباطبایی میفرماید: رزق حَسَن، وحی و نبوت است. این رزق معنوی است و رزق مادی نیست. «قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَني مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُريدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُريدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ»؛ گفت: «اى قوم من، بينديشيد، اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم؟] من نمىخواهم در آنچه شما را از آن باز مىدارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم]. من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا كه بتوانم، ندارم، و توفيق من جز به [يارى] خدا نيست. بر او توكّل كردهام و به سوى او بازمىگردم»(هود 88). این آیه درباره انبیا است. اما این موضوع اختصاص به انبیا ندارد، بلکه غیر انبیا هم این را دارند.
در آیۀ26سوره نور آمده است: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ»؛ زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براى مردان پاكاند و مردان پاك براى زنان پاك. اينان از آنچه دربارۀ ايشان مىگويند بر كنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.
🔴 بخش دوم
علامه طباطبایی میفرماید: گرچه «رزق کریم» در قرآن شامل بهشت هم میشود، ولی لزوماً «رزق کریم» مخصوص حیات پس از مرگ نیست، بلکه در همین دنیا هم رزق کریم وجود دارد.
🔵 ایمان؛ ذوبکنندۀ گناه
✅ علامه طباطبایی میفرماید: خودِ ایمان موجب مغفرت است. خود ایمان، گناهان را ذوب میکند. علامه در برای توضیح «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ» به آیه31سوره احقاف اشاره کرده است: «آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ»؛ اى قوم ما، دعوتكننده خدا را پاسخ [مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابى پر درد پناهتان دهد. علامه میفرماید: بهخاطر ایمانشان برای آنها مغفرت است. بعد از فعل امر، اگر فعل مضارع مجزوم بیاید، معنا جمله شرطیه میشود. اگر ایمان بیاورید، خداوند گناهانتان را میبخشد. یعنی نفْسِ ایمان، گناه را از بین میبرد. یعنی در همین دنیا ایمان گناهان را از بین میبرد. حتی اگر با این ایمان به جهنم هم برود، بالاخره از جهنم در میآید. چرا که ایمان ذوبکنندۀ گناهان است.
علامه طباطبایی ذیل بحث شفاعت، در آیات 47و48 سوره بقره، ایمان را از نظر فلسفی توضیح دادهاند. ایمان ذاتیِ ذات است و در نهاد ذات است. گناه به هر صورت که باشد بالاخره پاک میشود و شفاعت و غفران نصیب آن فرد میشود. در آخرت همینطور است؛ در دنیا هم همینطور است. ایمان گناهان را پاک میکند. در دنیا هم «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ» است و هم «لَهُمْ رِزْقٌ كَريمٌ».
🔵 رزق کریم؛ حیات طیبه
✅ علامه میفرماید: «رزق کریم» حیات طیبه است که در دنیا ایمان او است و اجر حسن در آخرت. رزق کریم چیست؟ حیات طیبهای است که در دنیا داریم. حیات طیبه، رزق معنوی است؛ رزق مادی نیست. دقت کنید.
اینکه در عوالم بعدی آدم سر سفره بهشت مینشیند، «لهم رزق کریم و هو الحیاه الطیب»، یعنی همینجا هم حیات طیبه که رزق معنوی است، به انسان داده میشود. به چه دلیل اینگونه معنا کردید؟ در آیه97 سوره نحل آمده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»؛هر كس، از مرد يا زن، كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حيات [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.
«فالمراد بالطيب الذي يوجب كونهم مبرءين مما يقولون على ما تدل عليه الآيات السابقة هو المعنى الذي يقتضيه تلبسهم بالإيمان و الإحصان فالمؤمنون و المؤمنات مع الإحصان طيبون و طيبات يختص كل من الفريقين بصاحبه، و هم بحكم الإيمان و الإحصان مصونون مبرءون شرعا من الرمي بغير بينة، محكومون من جهة إيمانهم بأن لهم مغفرة كما قال تعالى: «وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ»: الأحقاف: 31 و لهم رزق كريم، و هو الحياة الطيبة في الدنيا و الأجر الحسن في الآخرة كما قال: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»النحل 97» (الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص96).
🔵 حیات طیبه
✅ علامه طباطبایی ذیل «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» بحث حیات طیب را به خوبی توضیح دادهاند. در همین دنیا خدا به مؤمن یک حیات برتر میدهد. حیات برتر چیست؟ اصل حیات به دو امر بر میگردد: علم و قدرت. بعضی معتقدند که مجموع علم و قدرت میشود حیات؛ و بعضی دیگر بر این نظرند که حیات منشاء علم و قدرت است. حیات اولیه را مؤمن و کافر دارند. این حیات اولیه همان عقل و شعور است. اما وقتی حیات برتر محقق شود، انسان قدرت ویژه و معرفت مخصوصی پیدا میکند. آن معرفت مخصوص چیست؟ آن نوری است که خدا به مؤمن میدهد. حیات برتر که بیاید، قدرت ویژه هم میآید. با این قدرت است که انسان میتواند در عالَم دگرگونی ایجاد کند. رزق کریم در دنیا چیست؟ حیات برتر است؛ معنویت است؛ قدرت است. این بیان علامه طباطبایی است در ذیل آیه26 سوره نور.
🔴 بخش سوم
🔵 منازل سایرین در قرآن
✅ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَ عَلىَ رَبِّهِمْ يَتَوَكلونَ(2) الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(3) أُوْلَئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ(4)»؛ مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند. همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند. آنان هستند كه حقاً مؤمناند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود. (انفال، 2تا4).
منازل سایرین یعنی همین درجات نزد خدا. این منازل سالکان و موحدان، همه درجاتِ قرباند. علامه طباطبایی میفرماید: درجات نزد خدا یعنی درجات قرب. مؤمنان حقیقی برای خود درجات دارند. «عندالله» یعنی، به وِزان حضرت حق باید معنا شود. اینکه بعضی از آقایان میگویند منازل کجای قرآن آمده است، این (برداشت از آیه) خیلی کمک میکند. به این سبْک، منازل در قرآن فراوان آمده است: «هم درجاتٌ» و «لهم درجاتٌ». علامه طباطبایی میفرماید: درجات دنیوی و اُخروی فرقی ندارد. این درجات رزق معنوی است، ولی چون لفظ رزق در اینجا نیامده است، به آن نمیپردازیم.
علامه طباطبایی میفرماید: این درجات دنیوی است و منحصر به آخرت نیست. علامه میفرماید: مغفرت و رزق کریم در آخرت است. چرا؟ به قرینۀ آیه 50 سورۀ حج: «فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لهم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ(50) وَ الَّذِينَ سَعَوْاْ فىِ ءَايَتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئكَ أَصْحَابُ الجحِيمِ(51)»؛ پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، آمرزش و روزىِ نيكو براى ايشان خواهد بود. و كسانى كه در [تخطئه] آيات ما مىكوشند [و به خيال خود] عاجزكنندگان ما هستند، آنان اهل دوزخاند (حج، 50 و 51). چون رزق کریم با اصحاب جحیم مقارنه دارد، علامه طباطبایی از آن برداشت کرده است که رزق کریم درباره روزی آخرتی است. آیات 4و5 سوره سباء هم به همین سبک است.
🔵 بیان استاد
✅ اگر ایشان همان بیان ذیل آیه 26 سورۀ نور را اینجا بیان میکردند، خیلی عالی بود که هم شامل دنیا میشد و هم شامل آخرت. اینجا صحبت از مؤمنین حقیقی است. مؤمنان در همین دنیا هم مورد مغفرت قرار میگیرند. به گونهای که ملایکه عرش در همین دنیا برایشان استغفار میکنند. در همین دنیا برای آنها دعا میکنند. «الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ»؛ كسانى كه عرش [خدا] را حمل مىكنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويدهاند طلب آمرزش مىكنند: «پروردگارا، رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار» (غافر، 7).
ملائکۀ حامل عرش، در همین دنیا و در همین زمان، برای مؤمن استغفار میکنند. یعنی همین الان ملائکه استغفار میکنند و همین الان اثر میگذارد. نظام عالَم مدافع مؤمنین است.
ایمان، گناه را از بین میبرد. اگر ایمانِ قوی در دل باشد، خطایی هم صورت بگیرد، میگویند: اشکال ندارد. این نحوه برخورد، برای مؤمن حقیقی است. ایمان عاریهای به درد نمیخورد. این یک سرّ در شخص دارد و یک سرّ در نظام هستی دارد. نظام هستی مدافع مؤمن است. خانهای که هر شب در آن قرآن خوانده میشود، نورانیت از آن متصاعد است؛ در روایت داریم که ملایکه آن را مانند آسمانی که ستاره در آن میدرخشد، میبینند.
🔵 بیمه با اعمال خیر و معرفت توحیدی
✅ با اعمال خیر و معرفت توحیدی و با ذکر خود را بیمه کنید. نظام هستی میبیند و مدد میدهد و حمایت میکند. وقتی ما میبینیم کسی مؤمن است، او را دوست داریم و طرفدارش میشویم؛ نظام هستی هم همینگونه به مؤمن مدد میرساند.
🔴 بخش چهارم
🔵 مدافع مومن
✅ وقتی ایمان میآید، شستوشویِ جان صورت میگیرد. در مورد نماز میگویند مؤمن پنج بار که نماز میخواند، مانند این است که پنج بار جانش را شستوشو میدهد. نماز لطفِ توحید است. یعنی، حتی اگر انسان یک لحظه هم که با خدا بنشیند، شستوشو انجام میپذیرد. خاصیت نماز شستوشو دادن است. همۀ اعمال خیر شستوشودهنده هستند، به ویژه ایمان. نظام عالَم اینگونه است که مدافع مؤمن است: «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ»؛ قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند، زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد(حج، 38).
صحبت از آخرت نیست، بلکه در همین دنیا هم مغفرت پابرجا است؛ همینجا شستوشو و مغفرت وجود دارد: چه از سوی «هستی» و چه از سوی شخصی که ایمان آورده است. مثلاً بعد از ماه مبارک رمضان، احساس میکنیم کمی سبک و پاک شدهایم.
🔵 «سریعُالرضا» بودنِ حضرت حق
✅ برخی از آقایان نقل می کنند که ما «سریعُالرضا» بودنِ حق را دیدهایم. معیارهایی دارند. میدانند که وقتی ناپاکی زیاد باشد، میبینند که راه ندارند. ولی بهتدریج راه باز میشود. وقتی راه باز شد میبینند که بَرد و خنکی آمده است. توحید شستوشودهنده است. توحید همان ایمان است. ایمان در حال شکوفاشدن است. هر چه ایمان شکوفاتر شود، بیشتر شستوشو میدهد. «لهم مغفره»، در همین دنیا هم هست؛ لزومی ندارد فقط منحصر به آخرت باشد. بله، در آخرت هم هست، اما اینجا هم هست. رزق کریم هم هست.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است (حدید، 28).
🔵 تغییر نگاه
✅ بنده خدایی میدید که وقتی توحیدش قویتر شد، با اینکه بلاهایش سنگینتر میشد، ولی احساس او این بود که سبکتر شده است. چون نوع نگاهش تغییر کرده است. وقتی توحید بیاید، بعضی حرفها وجود ندارد.
علامه طباطبایی از این آیه استفاده میکند برای حیات طیبه. رزق معنوی هم از این سنخ است: «يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ»(حدید، 28). به آنها نور داده میشود؛ به آنها نوعی اقتدار داده میشود. «وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ»؛ و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه نيرومند و ديدهور بودند به يادآور(سورۀ ص، 45). این خاصیت بهخاطر جهت ایمانی آنها است.
🔵 رزق کریم و رزق معنوی
✅ «كَتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسی) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده (مجادله، 22). ملَکِ مُسدّد جزء روح ما میشود و به ما مدد میرساند. وقتی ملک مسدّد روح ایمانی را برای ما آورد، روح ایمانی لوازمی دارد. یکی از لوازمش معرفت است. یعنی، در همین دنیا هم محقق میشود. رزق معنوی را در همین دنیا هم خواهیم داشت. بنابراین، آیات 2تا4 سوره انفال را هم باید همینگونه معنا کرد که منظور منحصر به حیات اخروی نیست، بلکه حیات همین دنیا را هم شامل میشود.
باید آیاتی که عبارت «رزق کریم» دارد، جدی گرفته شود و این همان معنای روزی معنوی است که ما دنبالش بودیم.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
327 عرفان دروادی عمل.mp3
7.65M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 327 (1399.7.5 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 327 (1399.7.5 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۷ (۲) (شنبه ۵ مهر۹۹/ ۸ صفر)
🔴 بخش اول
🔵 روزی معنوی در قرآن
✅ در قرآن از روزی معنوی به «رزق کریم» یاد میشود. رزق کریم یعنی، رزق ارزشمند و گرانبها. در آیۀ۲۶ سوره نور آمده است: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ»؛ زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براى مردان پاكاند و مردان پاك براى زنان پاك. اينان از آنچه دربارۀ ايشان مىگويند بر كنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه رزق معنوی در دنیا و رزق اخروی را از نوع «رزق کریم» دانسته است.
✅ «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً»؛ و هركس به خدا بگرود و كار شايسته كند او را در باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است، درمىآورد، جاودانه در آن مىمانند. قطعاً خدا روزى را براى او خوش كرده است (طلاق، ۱۱). این رزق نیکو چیست؟ علامه طباطبایی میفرماید: این رزق معنوی است. برخی گفتهاند در آخرت است، ولی ایشان معتقد است که هم در دنیا است و هم در آخرت. رزق دنیا، در دنیا هم رزق معنوی است، مانند ایمان و عمل صالح.
✅ در آیات ۲تا۴ انفال هم این موضوع آمده است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَ عَلىَ رَبِّهِمْ يَتَوَكلونَ(۲) الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(۳) أُوْلَئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ(۴)»؛ مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند. همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند. آنان هستند كه حقاً مؤمناند. براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود (انفال، ۲تا۴). علامه طباطبایی این رزق کریم را مخصوص آخرت میداند، اما این رزق کریم مخصوص آخرت نیست، بلکه هم در دنیا است و هم در آخرت.
✅ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است (حدید، ۲۸). بنا بر این آیه «رزق کریم» هم در دنیا است و هم در آخرت. رزق کریم در قرآن نوعاً هم شامل رزق دنیوی است و هم شامل رزق اخروی. اما باید توجه داشت رزق معنوی که در دنیا به انسان داده میشود، قابل مقایسه با رزق اخروی نیست؛ چرا که رزق اخروی ماندگار و پایدار است.
✅ «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ»؛ و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و كسانى كه [مهاجران را] پناه داده و يارى كردهاند، آنان همان مؤمنان واقعىاند، براى آنان بخشايش و روزىِ شايستهاى خواهد بود (انفال، ۷۴). یعنی، اعمال خلاف مؤمن حذف و غفران نصیبش میشود و روزی کریم به او داده میشود. خداوند سبحان به مؤمن واقعی با رزق معنوی مدد میرساند. میتوان رزق کریم را در آخرت دانست، ولی نمیتوان این آیات را به آخرت منحصر کرد، بلکه شامل دنیا هم میشود.
🔵 وجه تسمیۀ «رزق کریم»
✅ چرا رزق معنوی، رزق کریم نامیده میشود؟ این موضوع را میدانیم که روزی معنوی حسابش از روزی مادی جدا است؛ رزق مادی کجا و رزق معنوی کجا! رزق معنوی خیلی ارزشمند است و لذا میشود «رزق کریم».
✅ در آیه ۱۳۱سورۀ طه خطاب به رسولالله آمده است: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى»؛ و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۷ (۲) (شنبه ۵ مهر۹۹/ ۸ صفر
🔴 بخش دوم
✅ این «رِزْقُ رَبِّكَ» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی میفرماید: به قرینۀ «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» باید رزق اخروی باشد و رزق اخروی خداوند خیر است و ماندگار. این مقابله درست است، ولی در مقابل «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» عبارت «رِزْقُ رَبِّكَ» است که هم شامل رزقهای دنیایی است و هم شامل رزقهای آخرتی. این رزق خیر است و چون برتر است، کریم است؛ چون ماندگارتر است، کریم است. این آیات را حتی میتوان در مورد رزق معنوی در دنیا هم معنا کرد و منحصر به رزق اخروی نیست.
✅ «وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ و آنچه از نعمتها(ی این عالم) به شما داده شده متاع و زیور (بیقدر) زندگانی دنیاست و آنچه نزد خداست بسیار بهتر و باقیتر است. آیا فهم و عقل کار نمیبندید؟(قصص، ۶۰). بعضی از مفسران «ما عِنْدَ اللَّهِ» را راجع به آخرت دانستهاند، ولی هر چیزی که درجات عنداللهی پیدا کند، باقیتر و ماندگارتر است.
✅ «فَما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»؛ و آنچه به شما داده شده، برخوردارى [و كالاى] زندگى دنياست و آنچه پيش خداست براى كسانى كه گرويدهاند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر است (شوری، ۳۶). «ما عِنْدَ اللَّهِ» هم شامل دنیا میشود و هم شامل آخرت. لذا رزق کریم شامل هر دو میشود. این روزیها کجا و روزیهای دنیا کجا؟!
✅ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً»؛ مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است (کهف، ۴۶). وقتی از ثواب حرفی به میان میآید، بعضی افراد گمان میکنند که ثواب برای آخرت است. درحالیکه این ثواب، دنیا را هم شامل میشود. ثواب لزوماً منحصر به آخرت نیست.
✅ بنده خدایی میگفت: داشتم مسجد میرفتم که در راه فقیری را دیدم. واقعاً نیازمند بود. مقداری پول به او دادم. بعد از این انفاق، به نماز مشغول شدم. حال خوشی در این نماز تجربه کردم که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم. خودم فهمیدم که این حال خوش بهخاطر آن انفاق جانانه بوده است. این ثواب است. یعنی، ثواب لزوماً برای آینده نیست.
✅ «خَيْرٌ أَمَلاً» چرا بهتر است؟ چون به اصل و اساسِ «انسان» اختصاص دارد. این اندیشۀ قرآنی به ما خیلی کمک میکند: دنیا کجا و حقایق معنوی کجا؟!
✅ «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»؛ بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند.» و اين از هر چه گرد مىآورند بهتر است (یونس، ۵۸).
✅ به آنچه که خدا به تو داد به عنوان موعظه و شفا، به این باید خوشحال شوی. این اندیشۀ قرآنی، رزق کریم را معنادار میکند. یعنی، رزق معنوی با رزق مادی قابل مقایسه نیست.
✅ این مضمون در روایات آمده است: شما که ذکر «لاإله الا الله» را می گویید، این ذکر از دنیا و ما فیها برتر است. «بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَذَلِكِ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا». طبق این روایتها رزق کریم معنادار است. دلیل آن چیست؟ انسان یک نفس دارد و یک بدن. کمال نفس و لذت نفس هیچگاه قابل مقایسه با لذتهای مادی نیست. بوعلی در نمط هشتم اشارات این مطلب را خیلی خوب توضیح داده است. ایشان توضیح داده است که بهجت و سعادت انسان به کمالات معنوی و انسانی است. ما لذتهای مادی فراوانی داریم، ولی گاهی بهخاطر لذات وهمی، از لذات مادی خود چشمپوشی میکنیم. لذت وهمی از لذت مادی قویتر است. (و لذت عقلی از لذت وهمی قویتر است).
✅ آیتالله بهجت در یکی از باغهای بیرون شهر، بعد از نماز خطاب به شاگردانش گفت: پادشاهانِ دنیا کجا هستند تا ببینند ما از نماز چه لذتی میبریم.
✅ انسان یک لحظه با خدا بنشیند و با خدا خوب بنشیند، خودش میفهمد چه خبر است و این لذت را درک میکند.
✅ قونوی در توضیح القائات معنوی میگوید: القاء ربانی آن القائی است که وقتی میآید، لذت عظیمه به همراه دارد. لذت عظیمه طویله دارد که گاهی چند ماه ادامه دارد. چرا؟ چون با مغز توحید نشسته است. این مطلب را قونوی توضیح داده است. معیار القاء ربانی، لذت عظیمه طویله است که خودشان این را میدانند. این روزی معنوی است که اینقدر قوی است و الا روزی مادی اینقدر قوی و ماندگار نیست.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ این «رِزْقُ رَبِّكَ» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی میفرماید: به قرینۀ «زَهْرَ
🔴بخش سوم
✅ یکی از روشنفکران به حج مشرف شده بود. در مشعر و منی، آن حالت او را گرفت و وضعیت توحیدی برایش پیش آمد. برای کسی این حال را تعریف کرد. او گفت: این حال چند ماه برایت باقی بود؟ گفت: دو ماه. این حالت توحیدی، رزق معنوی است. چرا؟ چون با ذات انسان مناسبت دارد. هر چیز که با ذات انسان مناسبت بیشتری داشته باشد، لذتش بیشتر است. برخلاف لذات مادی که یک لحظه بیشتر به طول نمیانجامد. لذا ترتیب لذتها باید بر مبنای حقیقت انسانی باشد.
✅ قرآن کریم اگر میگوید: رزق معنوی، رزق کریم است، به دلیل این است که به جهت معنویت و به جهت اصلی و نفسیِ انسان گره میخورد. هرچه توحید قویتر میشود، کرامتش بیشتر میشود.
✅ علاوه بر بدن، جان هم برای خودش قوت و غذا دارد. که در روایت است: «فی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَنْظُرِ اَلْإِنْسَانُ إِلى طَعَامِهِ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ»؛ زيد شحام از امام باقر درباره گفتار خداى عزوجل «بايد انسان به خوراك خويش نظر داشته باشد»، پرسيد معنى خوراك چيست؟ فرمود: علمى را كه فرا ميگيرد نظر كند از كه فرا ميگيرد (اصول کافی، ج۱، ص۶۳). این قوت و غذای جان ما است. رزق جان، رزق کریم است.
✅ یکی از کسانی که از منظر معنوی به او توحیدهای نابی دادهاند (که از بین ده هزار سالک به یک سالک هم این معارف را نمی دهند!) خدمت کسی رفت و دستوری گرفت و آن آقا گفت: اجازه بده استخاره بگیرم. در قرآن آمد: «وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»؛ و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود (نساء، ۱۱۳). رزق عظیمی به او داده شده بود. رزق نهایی به او داده بودند و در تجلی ذاتی خیلی بالا رفته بود.
✅ همۀ رزقهای دنیایی (و مادیِ) ما را اگر جمع کنند، شاید به اندازه یک نماز شب انسان نشود. این موضوع جدی است و روایات این را میگوید. یادمان باشد که برخی از روزیها که برای ما عظیم و کبیر است، نباید از آنها غافل بود. یکی از اساتید ما میفرمود: درخواستهایتان از خداوند متعال از سنخ رحمت رحیمیه باشد؛ چرا همیشه در حد رحمت رحمانیه طلب میکنید؟ چرا رزق کریم طلب نمیکنید؟
✅ تا اینجا توضیح دادیم که رزق معنوی در قرآن آمده و چرا رزق معنوی، رزق کریم است. اکنون ببینیم انواع روزیها چند قِسماند.
🔵 انواع رزقهای معنوی
✅ به طور خلاصه، هرچه از سنخ معرفت معنوی باشد؛ هرچه از سنخ احوال معنوی باشد؛ هرچه از سنخ اعمال معنوی باشد، اینها همه از سنخ رزق معنوی هستند.
✅ «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْاْ زَادَهُمْ هُدًى وَ ءَاتَئهُمْ تَقْوَئهُمْ»؛ و از ميان [منافقان] كسانىاند كه [در ظاهر] به [سخنان] تو گوش مىدهند، ولى چون از نزد تو بيرون مىروند، به دانشيافتگان مىگويند: «هم اكنون چه گفت؟» اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كردهاند. و[لى] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق] پرهيزگارىشان داد (محمد، ۱۶و۱۷).
✅ علامه طباطبایی این آیه را خیلی خوب توضیح دادهاند. «زَادَهُمْ هُدًى» یعنی، به ایشان ایمانِ افزوده داده میشود که بخش علمی و معرفتی ایشان تکمیل میشود. و «ءَاتَئهُمْ تَقْوَئهُمْ»، منظور بخش عمل است که عملشان تکمیل میشود. یعنی به آنها تقوای ویژه داده میشود. تقوای ویژه یعنی چه؟ یعنی، هوای نفس خود را مهار کرده و بر نفس خود غلبه کرده است. «تقوا» مربوط به عمل است و «هدی» مربوط به نظر. افزودن بر ایمان یک رزق معنوی است. ما باید خیلی تلاش کنیم که ایمان، افزوده شود. برخی میگویند باید طلب کرد تا ایمان حفظ شود و بلکه افزوده شود و بلکه از مراحل ایمانی بالاتر برود و به مراحل نهایی ایمانی برسد.
✅ خداوند دو رزق دارد: یکی رزق ایمانی و دیگری رزق عملی. بخشی از رزق ایمانی، «معرفت» میشود و بخشی از رزق ایمانی، «احوال» میشود. رزق عملی، آن مقاماتی است که عرفا تعبیر به مقامات سلوک میکنند؛ رزق عملی، منازل سلوک است.
✅ پس این دو بُعد را میتوان به سه قسم تقسیم کرد. یعنی، رزقهای معنوی سه دستهاند:
1️⃣معرفت یا شِبه معرفت؛
2️⃣ احوال خوش معنوی؛
3️⃣ عمل. یعنی، عملی که ملکۀ جان شده که میشود «مقام».
✅ تمام مقامات سلوکی که اهل معرفت گفتهاند همگی میشود مراتب انواع رزقهای معنوی که گاهی ایمانی و گاهی عملی است. مثلاً توکل که میآید، انسان احساس میکند که چقدر آرام شده؛ چقدر قدرت پیدا کرده؛ چقدر به مرحلۀ بندگی نزدیک شده است؛ چقدر از این احوال عادی خارج شده است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal