هدایت شده از سایت خبری تیتر قزوین
🔴 برای مادرم...
✍ سید مصطفی جعفری|خبرنگار
🔹در دهه اول محرم قرار داریم، عدالت و دفاع از حق یکی از مفاهیم مهمی است که این ایام یادآور آن است؛ اما در همین چند روز گذشته با اتفاقاتی مواجه شدم که بیعدالتی و بیانصافی بود.
🔹رسالت خبرنگاری یکی از مفاهمیم اصلی محرم و اتفاقات بعد از آن است، اگر در محرم نوحهسرایی اما خبرنگاری را محدود و خبرنگار را در بند میکنیم، تناقضی است بزرگ.
🔹اگر اعتقاد داریم که "کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود" اما حنجرهها و قلمها را خاموش میخواهیم آشکارا در دوگانگی هستیم.
🔹در حالیکه به اتهام #نشر_اکاذیب و صرفا برای ادای توضیح رفته بودم، بازداشت شدم، از اینکه در ابتدا هم تشریفات رسیدگی به پرونده رعایت نشد و بعد از حضور در دادسرا ابلاغیه صادر شد، بگذریم، روند زندانی شدنم هم خالی از اشکال نبود.
🔹اخبار، توئیتها و استوریهای من هنوز موجود است، آیا انتشار رخدادهایی که اتفاق افتاده اکاذیب است؟ آیا گفتن حقیقت، تشویش اذهان عمومی است؟
🔹حاضرم پروندهام انتشار پیدا کند تا مخاطب قضاوت کند.
🔹بر فرض اینکه جرمی هم مرتکب شده باشم، مگر پروندههای حوزه رسانه و فضای مجازی نباید در دادگاه مطبوعات و یا با حضور هیأت منصفه بررسی شود؟ چرا این روند برای پرونده من طی نشد؟ آیا این نقض حق نیست؟
🔹قسمت دوم ماجرا، #مادرم است، هر مادری دفاع از فرزندش را حق خود میداند، مادر است، بیقرار فرزند، وقتی قرار شد بازداشت باشم، مادرم در دادسرا حضور یافت، چندین بار درخواست دیدن مرا داد که اجازه ندادند، حتی زمانی که وعده داده بودند هم این کار را نکردند.
🔹اینجا صدای مادر من برای بیعدالتی و ناحقی صورت گرفته بلند شد، جالب است برای بیقراریهای مادرانه و حقجویی عنوان #اخلال_در_نظم_دادگاه منظور کرده و برایش قرار صادر کردهاند؟
🔹دستگاه قضا باید شنونده صدای مردم جامعه باشد نه اینکه اعتراض کوچک را جرم تلقی کرده و برایش پروندهسازی کنند.
🔹عاشورا نماد حقجویی و اطلاعرسانی است، اگر مثل خیلی از مواقع مورد بیمهری قرار بگیریم به این دلخوشیم که راه، راه درستی بوده، راهمان همان راه زینبی و امام حسینی است و کارمان اطلاع رسانی، صدای رسای مردم بودن و تأکید به عدالت...
🆔 @titrqazvin
منتشر شده در صفحه اینستاگرام👇
https://www.instagram.com/p/CvM7IMsthAx/?igshid=NjIwNzIyMDk2Mg==
─┅═ঊ﷽ঈ═┅─
صبح با شهدا
« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »
امروز چهارشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ مصادف با #ولادت شهیدی از شهدای والامقام استان قزوین
روزی شما امروز شهید والامقام:
🌷مصطفی ارداقیان
بیست و نهم آذر ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد.
پدرش محمدحسین و مادرش هاجر نام داشت.
دانشآموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت تکتیرانداز در عملیات کربلای ۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، صورت و پاها، شهید شد.
✍ بخشی از وصیت شهید:
همه بدانید که من هر چه داشتم و هر چه دارم، از نیکی ها، خوبی ها، به واسطه ی هدایت و تربیت #مادرم و برادرانم بوده است.
خُب اینجاست که زبان من لال می شود و قلمم می شکند!
چرا که صحبت از #مادر به میان آمده است و دستم می لرزد.
سلام ای وارث فاطمه! ای مادر عزیزم، ای امید زندگی ام، ای همدمم و مَحرم رنجم! آفرین بر تو باد.
بالاترین درودها و سلام ها بر تو باد و عاجزانه از تو طلب حلالیت می کنم؛ چرا که همه ی وجود من از توست و تک تک سلول های من از گرمی دستهای مهربان تو جنب و جوش پیدا می کند.
مرا ببخش و شیر پاکت را حلالم کن؛ چرا که شهد شربت شهادت تویی و تو و من به تو افتخار می کنیم.
ای عزیزانم! چشم امام و امت به سوی دانشگاه هاست و آینده ی اسلام و ایران در گِرو سعی بی وقفه ی شما عزیزان است.
🍀 یادش گرامی و راهش پررهرو
شادی روحش صلوات
🆔 @nasimqazvin
💫 شهیدانه
با یھ شهید رفیق بشید !
عمل و سبک زندگیش رو ‹الگو› بگیرید. ببینید چطور رنگ شهدا رو میگیرید و خدا بھ شما عنایت میکنھ🌸'
🔻امروز پنجشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۳
بھ یاد رفیق شهیدم
مصطفی ارداقیان
شهیدی از شهدای گرانقدر استان قزوین
بیست و نهم آذر ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد.
پدرش محمدحسین و مادرش هاجر نام داشت.
دانشآموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت تکتیرانداز در عملیات کربلای ۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، صورت و پاها، شهید شد.
#پیام_شهید:
همه بدانید که من هر چه داشتم و هر چه دارم، از نیکی ها، خوبی ها، به واسطه ی هدایت و تربیت #مادرم و برادرانم بوده است.
خُب اینجاست که زبان من لال می شود و قلمم می شکند!
چرا که صحبت از #مادر به میان آمده است و دستم می لرزد.
سلام ای وارث فاطمه! ای مادر عزیزم، ای امید زندگی ام، ای همدمم و مَحرم رنجم! آفرین بر تو باد.
بالاترین درودها و سلام ها بر تو باد و عاجزانه از تو طلب حلالیت می کنم؛ چرا که همه ی وجود من از توست و تک تک سلول های من از گرمی دستهای مهربان تو جنب و جوش پیدا می کند.
مرا ببخش و شیر پاکت را حلالم کن؛ چرا که شهد شربت شهادت تویی و تو و من به تو افتخار می کنیم.
ای عزیزانم! چشم امام و امت به سوی دانشگاه هاست و آینده ی اسلام و ایران در گِرو سعی بی وقفه ی شما عزیزان است.
#یاد_کنیم_شهدا_را_باصلوات