#داستانکودکانه
#قورقوری 🐸 #غوکباهوش🐸
داستان کودکانه برای سنین 6-4 سال
جنگ بین دو تا ماهی بزرگ و مردهای ماهیگیر برای ده دقیقه ادامه داشت!!
ولی در انتها، زور ماهیها اصلا به ماهیگیرها نرسید و اونا توی دام افتادن!!
قورقوری که توی مرداب امن خودش نشسته بود، این صحنه رو از پشت سبزههای بلند کنار مرداب تماشا کرد!!
مردهای ماهیگیر حسابی خوشحال بودن!!
هر کدوم از اونا توی اولین تلاش اون روز یک ماهی خیلی بزرگ شکار کرده بود!!
اونا حتما وقتی به خونه برمیگشتن، این داستان خفن رو برای خانوادشون تعریف میکردن!!
قورقوری خیلی آروم و بی صدا به سمت مرداب خودش رفت
و اون جیزی که دیده بود رو برای خانوادش تعریف کرد. قورقوری به خانوادش گفت:
هر دو تا دوست من، ماهیهای شجاع و خیلی با استعدادی بودن!!!
حیف که اونا مغرور بودن و احتیاط نکردن!! من فقط با یکم احتیاط و مراقبت تونستم خانوادمو نجات بدم!!
من خیلی خیلی دلم برای دوستام تنگ میشه!!
قورقوری ادامه داد:
ما باید از این اتفاق درس بگیریم!!
از این به بعد با اولین علامت خطر باید عقلمونو به کار بندازیم و تا دیر نشده خودمون رو نجات بدیم!
🔹 خانواده برای نسل قیام
#فرزند_آوری_یک_جهاد_است
🔹 رسانه ما باشید
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/IA75SRPcowUHTAPbkD3XXU
ایتا
https://eitaa.com/Nasleghiyam