شب که نم در جگر دیده بی خواب نبود
اشک را نیز فشردیم درو آب نبود '!
#میرالهیقمی
مردم به هر که آینه شد، سنگ میزنند
از طعنههای عالم و آدم غمت مباد
#فاضلنظری
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنیم
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنیم
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنیم'!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنیم!؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی
با همیم اما چرا احساس غربت می کنیم !؟