@SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

باز خداروشکر ترانه علیدوستی فمنیست، به رکوع رضایت داد و سجده نکرد :) @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

- حافظ‌نگو‌تو‌فال‌من‌ جدایی‌افتاده‌برای‌همیشه💔 #حاج‌_قاسم‌ @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

🎐 #مکتب_حاج_قاسم| #حاج_قاسم ◽️ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی: امروز اسلام مجسّم نظام جمهوری اسلامی است. 👈 سخنان مهم شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به مسئولان @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

🎥 نمی‌دانیم انگیزه تهران‌گردی بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا چه بوده و یا او پس از این گشت و گذار و عبور از کنار مردمی که بی‌خیال از حضور او به کار خود مشغول‌اند، چه دگردیسی ذهنی برایش اتفاق افتاده؟‌ ▪️اما این تهران‌گردی ما را به یاد خاطره حامد حدادی انداخت؛ حتما شما هم این روایت از حامد حدادی و یا روایت‌های مشابه را دیده یا شنیده‌اید که برخی در ممالک خارجه تصور می‌کنند ایران در عهد قدیم باقی مانده، خبری از تکنولوژی نیست و مردم با چهارپا در رفت و آمدند. ▪️همین چند روز پیش یک ایرانی از آلمان از تعجب دوستش گفته بود، وقتی که او تصویری از فراز تهران روشن در شب‌هنگام دیده و با تعجب پرسیده بود مگر ایران برق هم دارد؟ و از این دست داستانک‌ها زیاد است‌. @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

🎥 ‏متخصصان صنعت دفاعی فارغ از تمام هیاهوها و فشارهای تحریمی، قدم به قدم در حال تثبیت هرچه بیشتر دسترسی کشورمان به مدار لئو هستند تا مبادا در این حوزه محتاج غرب و شرق شویم @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

📷تصویر زیبایی از عملیات پرش چتربازان از هواپیماهای C-130 هرکولس نیروی هوایی ارتش. @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

🎥 کلیپ | بامداد جمعه؛ روایتگری در جوار مزار سردار دل‌ها @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

توییت استاد #رائفی_پور ‏از آنکه یا علی می‌گوید تا آنکه #یاغی می‌شود سال‌های نوری فاصله است ‎ @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

🎥فیلمی دیده نشده از یزله و پایکوبی شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی پس از نبرد و پیروزی با داعشیان.. عراق @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE

✅خاطره شنیدنی رهبرانقلاب از اولین دیدارشان با امام پس از واقعه ترور در مراسم تنفیذ شهید رجایی ‌ ✍«دلم براى امام تنگ شده‌بود. ما، همراه با دكتر «فاضل» و دكتر «ميلانى» اين‌جا آمديم و امام را زيارت كرديم. اوّلين روزى بود كه من عصا دستم گرفتم. ‌آمديم توى اتاق و امام نبودند. من همين‌طور، متحيّر ايستاده بودم كه يك وقت امام وارد شدند و با خنده جلو آمدند. گفتند: «اتّفاقاً من الان به فكر تو بودم. با خودم گفتم همه اين‌جا جمع شده‌اند؛ جاى فلانى خالى است.» ‌خيلى خوشحال شدم و دستشان را بوسيدم. بعد اصرار كردند: «اين‌جا، روى اين صندلى بنشين.» من، نمى‌نشستم. به‌نظرم آن‌قدر اصرار كردند تا من نشستم.» @SHAHIDGHASEMSOLEIMANEE