eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰احڪـ🔎ــام عــــ🏴ـــزاداری ⁉️ایام فاطمیه چند روز است؟🤔 🔻انجام چه کارهایی در این ایام جایز نیست؟🤨
ـ‹‹👀📌›› خوش‌ بہ‌حال‌ِ زلیخا .. ! عاشق‌ شد و خدا رو پیدا کرد ؛ ماهم‌ عاشق‌ میشیم‌ خدا رو گم‌ می‌کنیم💔
شهید چمران میگه:! خدایا! هدایتم کن! که ظلم نکنم، زیرا می‏دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است. https://eitaa.com/Navid_safare ❤️‍🩹
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اینکه یه واکسن ایرانی ساخته بشه بچه‌های امنیت چه سختی‌ها که نکشیدن... تو سریال ماجرایی رو بازسازی کردن که بچه‌ها مجبور میشن برای حیوونای آزمایشگاهی تا مرز شهادت برن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(؏)فرمودند :🌱 هرکس‌سه‌صلوات‌ برای‌مادرم‌حضرت‌_زهرا‌(س) بفرستد:) ‌تمامی‌گناههانش‌بخشیده‌میشود✨ اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌فاطِمَةَ‌وَ‌اَبیها‌وَ‌بَعْلِها‌وَ‌بنیها‌ وَالسِّرِّ‌الْمُسْتَوْدَعِ‌فیها‌بِعَدَدِ‌ما‌اَحاطَ‌بِه‌عِلْمُكَ...🖤🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••تلنگرانه|جهت‌عاقبت‌بخیری🧡🌼•• -میگفت: هرحقی‌ازدیگران‌برگردنت‌باشد، تاادانکنی‌باب‌قرب‌ومعرفت‌بازنمیشود. خداوندرضایتش‌رادررضایت‌مردم‌قرارداده.. -سیدعلی‌آقا‌قاضی-🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"رمز ما:السلام علیک یا ابا عبدالله الحسين(ع)"✨ مادر گرامی شهید: من خیلی وقت‌ها نوید را کنار خودم حس می‌کنم.توی خواب نه!بیداری.گرمای وجودش را حس می‌کنم.🥰 من هنوز هم با نوید زندگی می‌کنم.🥺 رمزمان را می‌خواهید بدانید، «السلام‌علیک‌یا اباعبدالله‌الحسين(ع)»✋🏻✨ خود نویدم قبل از شهادتش برایم این رمز را انتخاب کرده،«مادر بدان اگر شهید شدم غصه ندارد،بلکه برای خودم و شما افتخار دارد.من منتظرم شما بیایید و همه چیز را برای شما مهیا کنم،به شرط صبر و استقامت و ایمان البته. هروقت‌یک‌سلام‌به‌سیدالشهدا(ع)بدهی،من کنار تو حاضر هستم.بدان من را به حضرت زینب (س) سپرده‌ای و از این به بعد پسر حضرت زینب (س) شده‌ام🙂 تمام زندگی سعی کردم،هر کاری داری انجام بدهم تا دلت شاد شود.از کارِ خانه تا کار فنی و حال باید در عرصه جهاد دیگر به مادرشهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) خدمت‌کنم. تمام هدفم این است از طرف حضرت زهرا (س) برای مدافعان و خود حضرت زینب (س) خدمت کنم و ثوابش را به حضرت زهرا (س) هديه بدهم.ان‌شاءالله🤲🏻... من منتظر شما هستم و از شما جدا نیستم.»☘ 🕊
فاطمیه‌ یعنۍ ؛ پای‌ ولایت‌ بمانیم‌ تا شھادت . همانند تنھا سپاهِ‌ علی ؛ فاطمهۜ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬💥ایام فاطمیه داره نزدیک میشه برا فاطمیه باید زحمت کشید. فاطمیه ماه خواص است 📌از هزارتایی که محرم سینه می زنند صدنفر توفیق ندارند برای حضرت زهرا سلام الله علیها عزاداری کنند 📌از هزار تایی که خرج می‌کنن برای امام حسین صدتاشون توفیق ندارن برای حضرت زهرا (س)خرج کنند🥺🖤
نوید دلها 🫀🪖
🎬💥ایام فاطمیه داره نزدیک میشه برا فاطمیه باید زحمت کشید. فاطمیه ماه خواص است 📌از هزارتایی که محرم س
سلام رفقااااااای شهید نوید 🌱 📌قصد داریم توی این ایام فاطمیه به نیابت از شهید نوید هدیه به حضرت زهرا (س) کتیبه حضرت زهرا رو سفارش بدیدم و توی شهرمون پخش کنیم یه نوع کار فرهنگی هست❤️‍🔥 هر کس دوست داشت توی این کار خیر شریک بشه برای دریافت شماره کارت به آیدی زیر پیام بده @motahareh_sh اجرتون با خدا و شهید نوید و حضرت زهرا 🖤 در آخر ان شاالله عکس یا فیلم در کانال گذاشته میشه🥀 https://eitaa.com/Navid_safare ❤️‍🔥
نوید دلها 🫀🪖
سلام رفقااااااای شهید نوید 🌱 📌قصد داریم توی این ایام فاطمیه به نیابت از شهید نوید هدیه به حضرت زهرا
رفقاا وقت تموم بشه نگید که بزارید حتی شده یه مقدار کمی واریز کنیم چون هزینه که ان شاالله جور شد دیگه نمیشه واریز کرد 💚 الان فرصت واریز هستااااا
نوید دلها 🫀🪖
سلام رفقااااااای شهید نوید 🌱 📌قصد داریم توی این ایام فاطمیه به نیابت از شهید نوید هدیه به حضرت زهرا
حدودای ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار تومان هزینه نیاز داریم هرکس مایل به کمک بود پیوی بنده مراجعه کنه
70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(20) 📌بـه نیـابت از شهـید اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِيهِ شَهْوَتِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ آثَرْتُ فِيهِ مَحَبَّتِي عَلَى أَمْرِكَ وَ أَرْضَيْتُ نَفْسِي فِيهِ بِسَخَطِكَ إِذْ رَهَّبْتَنِي مِنْهُ بِنَهْيِكَ وَ قَدَّمْتَ إِلَيَّ فِيهِ بِأَعْذَارِكَ وَ احْتَجَجْتَ عَلَيَّ فِيهِ بِوَعِيدِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. معنــی❤️‍🔥📌 بند 20: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم، و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم، و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و پیشاپیش راه عذر را بر من بسته بودی وبا وعده ی عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
Shab08Ramazan1400[04].mp3
9.54M
استغفار 70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(20) 📌بـه نیـابت از شهـید بـه وقـت🌱
اگھ‌برآی‌خدآڪارڪنۍ شھآدت‌میآد‌بغلت‌مےگیرھ :) آخرش‌میشے‌الگوی‌ِچندتاجوون‌ ڪھ‌آرزوی‌شھآدت‌دآرن! همینقدرقشنگ‌‌ودلبر خدآهمہ‌چیو‌میچینھ‌وآست توفقط‌بآید‌برآی‌خودش‌ڪآرڪنے..💔.! https://eitaa.com/Navid_safare
بـه وقت رُمان()😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت43 سلما : سارا جان ، بیدار شو ناهار بخوریم -من گشنم نیست شما بخورین سلما: سارا گریه کردی؟ -( چشمام پر اشک شد ) نه چیزی نیست سلما: چرا ،یه چیزی شده بگو چی شده؟ - تو رو خدا اذیتم نکن سلما ،لطفن تنهام بزار سلما: باشه چشم سلما رفت و من دوباره شروع کردم به‌گریه کردن ،هوا تاریک شده بود در اتاقم باز شد ،نگاه کردم بابا رضاست اومد کنار تخت نشست بابا رضا: سارا بابا ، - جانم بابا بابا رضا: چیزی شده ،چرا نمیای غذا نمیخوری؟ - فک کنم مریض شدم ،حالم خوب نیست ( بابا دستشو گذاشت روی سرم) : واییی تب داری سارا،پاشو بریم دکتر - نه بابا جون قرص بخورم خوب میشم ( بابا از اتاق رفت بیرون و با سلما اومد ، سلما هم دیدن حالم فهمید که تب کردم ) سلما: عمو رضا نگران نباشین من امشب میمونم کنارش قرص هم میدم بخوره که تبش بیاد پایین بابا رضا قبول کرد و رفت سلما هم رفت با قرص و یه تشک اب اومد کنارم نشست سلما: پاشو این قرص و بخور - دستت درد نکنه ( تمام تنم شروع کرده بود به لرزیدن ) سلما: مامان گفت که امروز با لباس خیس اومدی خونه سارا نمیخوای چیزی بگی - ( بغضم ترکید ، ماجرا رو واسش تعریف کردم ،اونم شروع کرد به کریه کردن) سلما: واییی سارا من که گفتم همراه ما بیا بیرون، اگه یه بلایی سرت میاومد ما جواب عمو رضا رو چی میدادیم ( منم فقط گریه میکردم) سلما: حالا خدا رو شکر که اون اقا اومد نجاتت داد ( سلما گفت که احتمالن یه طلبه باید باشه چون عبا همراهش بود) تا صبح سلما بالا سرم بود و پاشویم میکرد صبح که بیدار شدم دیدم سلما نیست لباسمو پوشیدم رفتم بیرون خاله ساعده داخل آشپز خونه بود داشت غذا درست میکرد تا منو دید اومد سمتم خاله ساعد: وااایییی ،چرا بلند شدی از جات ،برو تو اتاقت برات یه چیزی بیارم بخوری - خاله جون سلما کجاست؟ خاله ساعده: رفته علی اقا رو برسونه فرودگاه ،الاناست که برگرده. .. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت44 خاله ساعده صبحانه رو آورد توی اتاق ،خوردم نیم ساعت سلما اومد خونه وارد اتاقم شد سلما: به خانم خانومااا ،خیلی واسه مامان خانوم ما عزیزین که صبحانه اتو آورده توی اتاق - ببخشید دیشب تا صبح نخوابیدی ! سلما: (اومد کنارم دستشو گذاشت رو پیشونیم) نه خدا رو شکر تب نداری ،من برم لباسمو عوض کنم میام - سلما به کسی که چیزی نگفتی؟ سلما: چرا اتفاقن به همه گفتم ،فقط مونده خاجه حافظ شیرازی... - بی مزه نزدیکای ظهر بابا و عمو حسین اومدن خونه ،بابا رضا اومد توی اتاقم بابا رضا: خدا رو شکر که بهتری ( لبخندی زدم ) بابا رضا: سارا جان واسه غروب بلیط گرفتم برگردیم - ( خیلی خوشحال بودم که بر میگردیم خونه): باشه بابا جون موقع ناهار سلما با غذاش بازی میکرد و چیزی نمیخورد ( منم با اینکه حالم خوب نبود ،نمیخواستم کسی چیزی بفهمه گفتم) - سلما جوون به همین زودی دلت واسه علی اقا تنگ شده غذا نمیخوری؟ ( همه خندیدن و سلما سرخ شد ) بعد ناهار رفتم اتاقم وسیله هامو گذاشتم داخل چمدون دیدم سلما دم در اتاق داره نگام میکنه - بفرما داخل دم در بده... سلما: نمیشه نرین سارا هنوز دوسه روز مونده تا تعطیلات تمام شه - یه عالم کار دارم باید برگردیم ،تازه میخوام واسه حاج بابا برم خاستگاری ( اومد بغلم کرد): من که از دلت باخبرم چه جوری میخندی تو دختر ( حرفی نزدم) بابا رضا: سارا بابا اماده ای بریم فرود گاه - اره بابا جون ( خاله ساعده رو بغل کردم ) : خاله جون خیلی خسته شدین این مدت خاله ساعده: ای چه حرفیه سارا جان تو هم مثل سلمایی برام - میدونم رو به سلما کردمو : خیلی دلم برات تنگ میشه ،حتمن زود بیاین ایران ( سلما اشک میریخت و چیزی نمیگفت ،فقط منو سلما میدونستیم علت این گریه ها چیه). عمو حسین مارو برد فرودگاه عمو حسین و بابا رضا همدیگه رو بغل کردن و خدا حافظی کردن سوار هواپیما شدیم سرمو گذاشتم روی دستای بابا - بابا جون بابا رضا: جانم بابا -میشه تادو سه روزکسی نفهمه که رسیدیم؟ بابا رضا: چرا سارا جان -میخوام یه کم استراحت کنم ... بابا رضا: چشم بابا... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهرت اجازه داده که مادر بخوانمت:) ❤️‍🩹
💌 بن‌بست‌های زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا