eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
به نیابت از همه ی شهدا و شهید نوید وآقا ابراهیم😍🍃 ان شاالله حاجت روا بشید 🥲 https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
دانشجوی دانشگاه شہید بہشتی تہران بود به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشت از او می‌پرسیدم: سید محمد! تو که داری درس می‌خونی می‌خوای چه کاره بشی؟ می‌گفت: پاسدار... گفتم: آخه تو که الان هم پاسدار هستی... جواب داد: مامان! جمہوری اسلامی پاسدار بی‌سواد نمی‌خواد! به پاسدار باسواد احتیاج داره... شہیدسیدمحمد‌اسحاقی https://eitaa.com/Navid_safare
شہادت؛ عشق به وصال محبوب ومعشوق در زیباترین شکل است.🫀🤍 https://eitaa.com/Navid_safare
شهید نوید صفری هرکس چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را هدیه بفرستد ، حتما تمام تلاش خودرا به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیرم ♥️🎨
رفقا قصد داریم با کمک شما عزیزای شهید نوید کتاب زندگینامه داداش نوید رو تهیه کنیم و به کسانی که این کتاب رو نخوندن هدیه کنیم دیگ از ثواب دنیوی و اخروی اینکار هم که همه خبر دارین 😉 شماره کارت خادم شما 👇🏻👇🏻
بنام مائده سادات میرغضنفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همونجا که میگه: نه آنقدرخوبم که بخریم، نه آنقدربدم که ردم کنی، گرفتارموندم، دستمو ول نکن💔 https://eitaa.com/Navid_safare 🍃
نوید دلها 🫀🪖
رفقا قصد داریم با کمک شما عزیزای شهید نوید کتاب زندگینامه داداش نوید رو تهیه کنیم و به کسانی که این
شہید، باران رحمت الہی است کہ بہ زمین خشك جانہا، حیات دوباره می‌دهد. عشقِ شہید، عشقِ حقیقی است کہ با هیچ چیز عوض نخواهد شد .🍃♥️ https://eitaa.com/Navid_safare
ممنون بابت واریزی هاتون اجرتون باشهدا 🌱
🌱 ما‌تشنه‌عشقیم‌و‌شنیدیم‌که‌گفتند رفع‌عطشِ‌عشق‌❤️ فقط‌نام‌حسین‌است :)! به نیابت از شهید نوید صفری هدیه به امام حسین(ع) روز: هفتم https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوید دلها 🫀🪖
. ‌. .
.• رهبر معظم انقلاب: زیارت شریفه آل یاسین، عاشقانه است . .
📚برشی از کتاب «شهیدنوید» به روایت خواهر بزرگوار شهید: مامان رفته روضه خانه ی همسایه.دیگر باید برگردد.قاب عکست را بگذارم روی میز،از در که وارد می شود اولین چیزی که به چشمش می خورد همین قاب عکس است.قاب عکس تو که با پیراهن مشکی ات تکیه داده ای به ستون حرم حضرت رقیه(س).این عکس را مریم از تو گرفته. یادت هست چقدر اصرار کردم با لباس مشکی نرو خواستگاری،چقدر پاپیچت شدم که به جای بهشت زهرا خانمت را ببر کافی شاپ! حرف گوش نمیکردی که. او هم هم نظر تو بود. محرم و صفر غیر پیراهن مشکی رنگ دیگری نمی پوشیدی.چقدر محرم ها دلم برایت تنگ میشد.کم خانه می آمدی. وقتی می دیدمت باذوق‌ می‌آمدم سمتت و میگفتم:به به آقانوید ،بیاببینمت‌داداش گلم.. همیشه می گفتی :حیفه ازین فرصت محرم غافل بشیم.این روزا هرچی بیداری بکشیم می بریم! تو بردی نوید.بازی عاقبت بخیری را بردی.دل همه ی ما از نبودنت خون است ،ولی خوشحالیم. برای خودت خوشحالیم.
🌱 ما‌تشنه‌عشقیم‌و‌شنیدیم‌که‌گفتند رفع‌عطشِ‌عشق‌❤️ فقط‌نام‌حسین‌است :)! به نیابت از شهید نوید صفری هدیه به امام حسین(ع) روز: هشتم https://eitaa.com/Navid_safare
خدا دنبالِ‌ بهونه‌ست‌ تا‌ ببخشتت.. این‌ فرصت رو از دست‌ ندیم! بلند بشیم‌ بریم‌ بگیم‌ ببخش‌ ما رو.. شاید امروز، روز آخری‌ باشه‌ که‌ زنده هستیم.. [ استاد پناهیان ]
مهدی از کشتن نفرت داشت. هدف او پیروزی بر صدام و سران حزب بعث بود نه بر سربازان و مردمانش. از کشته شدن کسی خوشحال نمی‌شد. از آن طرف اگر یک عراقی برای بچه ها ایجاد خطر می کرد هر طوری بود او را می زد تا آسیبی به بچه ها نرساند. طوری طراحی می‌کرد و نقشه می‌کشید که دشمن در محاصره بیفتد و مجبور به تسلیم شود. می‌گفت: تا دیدین تسلیم شدن، دیگه شلیک نکنید. دیدن کشته های عراقی ناراحتش می‌کرد طوری که روی جنازه های آن ها پا نمی‌گذاشت. گاها می‌آمد که مجبور بودیم از داخل کانال که پر از جنازه های دشمن بود عبور کنیم. آقا مهدی آرام می‌آمد و به هیچ عنوان روی این جنازه ها پا نمی‌گذاشت و می‌گفت: هر کدوم از اینها عزیز یه خانواده هستند. خدا میدونه زن و بچه هاشون و پدر و مادرشون الان در چه حالی هستن و چه حالی میشن وقتی بفهمن ما داریم از روی جنازه عزیزانشون رد می شیم و پا روی اونا می‌ذاریم. بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇 https://eitaa.com/Navid_safare
مالتون پر برکت ،تنتون سلامت، لبتون خندون 🙏 زیر سایه اهل بیت و شهدا باشید ان شاءالله ✨ https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ما‌تشنه‌عشقیم‌و‌شنیدیم‌که‌گفتند رفع‌عطشِ‌عشق‌❤️ فقط‌نام‌حسین‌است :)! به نیابت از شهید نوید صفری هدیه به امام حسین(ع) روز: نهم https://eitaa.com/Navid_safare
واریزی شما برای خرید هدیه ی کتاب زندگینامه شهید نوید صفری😍 خداروشکر میکنیم برای داشتن شما بزرگواران بامحبت و رئوف ان شاءالله که زیر سایه اهل بیت و شهدا شاد و سلامت باشین 🌱✨
112.mp3
2.57M
‹📻🎧› با زبون خودت با بابا حرف بزن 🌱🩵 🎙 الّلہُمَّ  عَجِّلْ  لِوَلِیِّکَ  الْفَـرَج  بِحَقِ زِینَبِ  کُبریٰ  سَلامُ  اللّٰه  عَلَیہا 🕊 • https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
‹📻🎧› با زبون خودت با بابا حرف بزن 🌱🩵 #دکترعلیرضاهزار🎙 الّلہُمَّ  عَجِّلْ  لِوَلِیِّکَ  الْفَـرَج 
همیشه انتظار داریم اهل بیت بیان دستمونو بگیرن چرا یك بار خودمون نریم دستشونو بگیرم . . هرچند اهل بیت مھربونترینن نسبت به ماها تا ما بخوایم حرکتی کنیم یہو میبینیم که تو دریای محبتشون داریم عشق میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگواری که هزینه سه کتاب رو هدیه دادن 😍 همگی برای خوشبختی و عاقبت بخیریشون دعا میکنیم 😍🙏 ان شاءالله که نگاه شهدا همواره همراه زندگیشون باشهو مالشون هم پربرکت 😍✨🌱 https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
بزرگواری که هزینه سه کتاب رو هدیه دادن 😍 همگی برای خوشبختی و عاقبت بخیریشون دعا میکنیم 😍🙏 ان شاءالله
بعضی عزیزان خیلی سخاوتمندانه واریز میکنند و خداخیرشون بده ولی شما بزرگواران حتی اگر در توان خودتون مبالغ کمتر هم میبینین که دوست دارین واریز کنین ما بازهم خیلی خوشحال میشیم و دعاگوهستیم 😍🙏✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتم جلوی چادر تدارکات گردان و گفتم: پوتین‌هایم پاره شده و دیگر قابل استفاده نیست. و با دستم اشاره کردم به پوتین‌هایم که دهان باز کرده بودندو  مسئول تدارکات گفت: باید از آقا سید نامه بیاوری، اگر او نوشت من پوتین می‌دهم وگرنه، نمی‌توانم. رفتم دنبال آقا سید. گفتم: آقا سید، پوتین‌هایم پاره شده، گفتند شما باید نامه بدهید تا تدارکات. سید گفت: ببرکفشدوزی درستش کند. گفتم: بردم. درست بشو نیست. وضعشان خیلی خراب است. می‌بینید که. گفت: پوتین‌های من، وضعشان بهتر از پوتین‌های شما نیست، اما باید تحمل کرد. موقع نماز جلوی حسینیه تخریب، پایش را گذاشت روی یکی از پله‌ها، بند پوتینش را باز کرد. وقتی به پوتینش نگاه کردم از تقاضای خودم شرمنده شدم. پوتین سید هیچ کف‌پوشی نداشت. همه‌اش، همان کف زیرین زبرِ خانه خانه بود. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه نشسته بودم غرق در فکر و خیال که دستی به شانه‌ام خورد. تا خواستم سرم را بلند کنم، دستی به طرفم دراز شد، یکی از بچه‌های گردان بود. کاغذی در دستم گذاشت و رفت. باز کردم و یادداشت را خواندم: تدارکات، لطفا یک جفت پوتین تحویل حامل نامه بدهید. شهیدسیدداوودعلوی https://eitaa.com/Navid_safare