eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
95 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_لبخند_بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت_صد_بیست_هشتم آرام وارد اتاق میشوم ، پدرم و عمو محمود کنار در ایستاده اند ، با ورود من پدرم سریع سر بلنر میکند و بهت زده نگاهم میکند . انگار انتظار حضور من را نداشته ، سریع میگوید _اینجا چیکار میکنی ؟ میزنم زیر گریه و با دلخوری میگویم +نمیخواستید به من بگین ؟ به من که اصل کاری ام . _نه نورا جان با برگرداندن سرم گریه ام متوقف میشود . بهت زده میشوم و چشم هایم را مدام میبندم و باز میکنم ، احساس میکنم چشم من دارد اشتباه میبیند . میزنم زیر خنده ، بلند قهقهه میزنم +دیوونه شدم ، بدبختیام کم بود دیوونگی هم بهش اضافه شد میخندم ، تلخ میخندم ، به بدختی هایم میخندم . دیوانه شده ام سجاد را میبینم . با لباس سپاهی خاکی و خونی به دیوار تکیه داده . موهایش پریشان و چشم هایش کاسه ی خون است . سرش لَق میخورد ، انگار توانایی نگه داری سرش را ندارد . با عشق نگاهم میکند ، دلتنگی در چشم هایش موج میزند ، اما انگار توان تکان خوردن از کنار دیوار را ندارد . با تکان خوردن شانه ام به خودم می آیم اما نگاه از سجاد نمیگیرم . صدای مادرم در گوشم میپیچد _نورا جان مگه نگفتم نزدیک خونه شده به من زنگ بزن و ریز ریز گریه میکند سر بر میگردانم و بی توجه به مادرم به سمت تابوت وسط اتاق قدم بر میدارم ، نکند دارم روح سجاد را میبینم ؟ سرم را خم میکنم و با دقت داخل تابوت را نگاه میکنم . با دیدن جسد داخل تابوت روی زمین می افتم . مادرم و خاله شیرین سریع به سمتم می آیند و کنارم مینشینند . حرف میزنند اما نمیدانم چه میگویند ، صدا ها برایم مبهم است . حالم خوش نیست . گوش هایم سوت میکشند ، روحم برای خروج از بدنم تقلا میکند . مدام منتظرم از خواب بپرم ، همیشه در جاهای بد خوابم ، از خواب میپرم اما حالا چرا بیدار نمیشوم ؟ چرا هیچکس نیست من را از این خواب بد بیدار کند . دوباره خم میشوم و به جسد نگاه میکنم ، بعد سر بلند میکنم و به یجاد نگاه میکنم . جسد داخل تابوت شهریار است !!!!! احساس میکنم چشم هایم سجاد و شهریار را جا به جا میبیند . آنقدر مبهوتم که نمیتوانم گریه کنم ، اصلا نمیدانم ماجرا چیست که بخواهم برایش گریه کنم . 🌸🌸🌸🌸🌸