2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب آقایی دارم
منو دست علمدارش سپرده...
کلیپ#شهید_نوید
شادی روح شهید#نوید🍀صلوات
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید 🌸
بخشی از روایت خواهر شهید#نوید
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد...
🖤😔🖤
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری
🌹خوشا آنان که در راه رفاقت
رفیق با وفا بودند و رفتند ...
شهید#نوید
https://eitaa.com/Navid_safare
شهید#نوید می گفت...
من گناه کارم ای خدا! می دانم که گناهانم مانع از رسیدنم می شود، اما می دانم که تو اکبر هستی و همیشه در تسبیحات حضرت زهرا (س)
بعد از نمازم وقتی می گویم اللّه اکبر به این فکر می کنم که درست است من خیلی گناه دارم اما خدایم بزرگ و اکبر است و او همه چیز را اگر بخواهد تغییر می دهد پس خدای مهربان پرده پوش ،ای سبحان پاک،من را پاک کن تا بتوانم به شهدا برسم و در را برایم بگشا.
﴿#برشی از کتاب شهید نوید صفری ﴾
به روایت همسر شهید...
https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
بیاید همگی امشب نماز شب هامون رو به نیت امام زمان (ع)هدیه به حضرت زهرا (س)بخونیم🥀 این خاندان بدون
شهید#نوید رو هم یادتون نره تو نماز شب هاتون...
شهید#نوید همیشه میگفت:
کار رو خوبه خدا درست کنه.)
https://eitaa.com/Navid_safare 🦋
#گزیده_کتاب_شهیدنوید📚
#شماره_۴۵
#چشم_و_چراغ_خانه_بود
#مدیریت_خانه_دستش_بود👌
#همه_حرفش_را_قبول_داشتیم
💐چشم و چراغ خانه بود. همه دوستش داشتیم. مِنتَی نیست آقاجان ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده "نکردیم." سوگلی خانه را فدای شما کردیم.
کوچک ترین پسرم بود، ولی مدیریت خانه دستش بود. همه حرفش را قبول داشتیم. رضا برادر بزرگترش وقتی به مشکل برمی خورد می رفت توی اتاق نوید و با او مشورت می کرد. خواهرش همین طور. من و مادرش همین طور.
🔸اصلاً خرید وسایل خانه را هم بدون مشورت با #نوید انجام نمی دادیم. حتی وقتی سوریه بود و وسیله ای می خواستیم بخریم عکسش را برایش می فرستادیم. برای ورودی حیاط خانه شمال که موزاییک خریدم، سوریه بود. عکس گرفتم و برایش فرستادم.
همه ی کارهای قبلی خانه را با هم انجام داده بودیم و فقط مانده بود همین موزائیک ورودی. دلم می خواست این آخری را هم باهم انتخاب کنیم. نمی دانستم که دیگر قرار نیست برگردد و روی موزائیک ها قدم بگذارد.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲
#به_نقل_از_پدر_شهیدنوید
#ابوالشهید_حاج_رحیم_صفری
#عکس_نوشته📸
#نمازاول_وقت
#به_نقل_از_پدرشهیدنوید🌷
روی نماز اول وقت حساس بود. وقتی می رفت سفر و اتوبوس برای نماز نمی ایستاد خیلی حرص می خورد. هر طور بود راننده را راضی می کرد که نماز {اول وقتش} از دست نرود.
توی سفر کربلا🕌 همه خسته و کوفته بودند، ولو شده بودند روی صندلی اتوبوس.
اذان که گفتند #نوید پیشنهاد داده بود برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند.
خیلی ها غرولند کردند که، نه! برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم، حالا دیر نمی شود، ولی #نوید پایش را کرده بود توی یک کفش که شما چه زائراهای کربلا هستید که نماز اول وقت نمی خوانید⁉️
🔸{بالاخره} همه را از ماشین پیاده کرد و حرف خودش را به کرسی نشاند.
#برشی_از📚 کتاب شهیدنوید صفحه ١۶
#برپایی_نمازاول_وقت
#درسخت_ترین_شرایط