سیدمحمدالحسینی شورومحشر .mp3
5.54M
شور و محشر
#سیدمحمدالحسینی
عربی/فارسی
@Nawayhram
Morteza Bab - Ya Abalfazl Begoo (320) (2).mp3
12.05M
یه یا ابالفضل بگو ببین چه ها میکنه
کار صد دعا میکنه دردها رو دوا می کنه
@Nawayhram
متن نوحه در شهریور ۱۴۰۱ هیئت رایة العباس (ع)
تشنه ام اما تشنه تر از لعل ترک خورده لب های تو نه
گرمم اما گرم تر از محبت و عشق مسیحای تو نه
داغم اما داغ تر از داغ دل و داغی زخمای تو نه
گرما داغ تشنگی با تو چه دلنشینه
ایمان عشق بندگی نشون مومنینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه ...
خسته ام اما خسته تر از خستگی خواهر محزون تو نه
تنهام اما تنها تر از دل سه ساله پریشون تو نه
عاشقم اما عاشق تر از رقیه دلتنگ و دلخون تو نه
الهی که هرکی یه بار این روزا رو ببینه
بهشتی که وعده انبیاء بوده همینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه ...
بازم امسال راهی میشم با زائرای واقعی اربعین
پرستو های مهاجری که خونشون شد بانی فتح المبین
فدائیای واقعی آقا جانم پسر ام البنین
با شهدا میزنم سنگ تو رو به سینه
خاک کرببلا با شهدا عجینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه
مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه ...
➖➖➖➖➖➖➖➖
@Nawayhram
4_5857448403687965792.mp3
1.33M
روضه جانسوز شهر شام وحضرتِ رقیه سلام الله علیها _😭😭😭😭
_سید مجید بنی فاطمه
🔴➖⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️➖🔴
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
چرا که دخترت کوتاه قد بود ...
مرا پایِ سر عباس می زد
کسی که زجر دادن را بلد بود ...
در این یک هفته مشکل در نمازم
ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود
*یعنی بابا دندونام شکسته*
مرا در بزم نامحرم بردند
گمانم فقط یک خواب بد بود
در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم
هر آنکس که مرا آن روز زَد بود
شمردم زخم هایت را به خوابم
حدود یک هزار و هشتصد بود
همان خشتی که هر شب بالشم شد
که می دانست که سنگ لحد بود
*یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....*
حسین ....
@Nawayhram