eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.8هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
Shaban 1444.pdf
321.2K
🔶 ماه شعبان در عرش بدرخشید 🔷 جدول اعمال ماه شعبان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
2013.mp3
1.13M
☀️ .🌟 🎧باصدای استاد موسوی قهار @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
1_243514163.mp3
3.81M
با صدای «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُکَ» @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامم شده همیشه پریشانِ کربلا اهلِ عراقِ عشقمُ استانِ کربلا نانُ نوای هفتگی ام جور میشود هر شنبه با سلام به سلطان کربلا 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
😍✋ 🌱شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای... وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای... 🌱دیری است آسمان مرا شب گرفته است... خورشید من، برای چه تأخیر کرده‌ای؟! 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
من به قلبم قفل ایمان میزنم پیش تو دل را به دریا میزنم تا بگویم رهبرم سید علی من خودم دشمنت را به خاک میزنم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💢حجاب؛ یعنی همین دقت در برخورد ، که آلوده نشوے و آلوده نسازے؛ که اسیر نشوے و اسیر ننمایی... زن و مرد ، هر دو باید سنگ راه نباشند و دیگران در خود اسیر نسازند و چشمها و دلهـا را نگه ندارند و در دنیا نمانند... @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره تین توحیدفلق ناس 👇 جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع . ص 77 . @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
❣️ با روضه 🕊💌 🎤 حاج مهدی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج هر سه شنبه به نیت ظهور (عج) دعای توسل می خوانیم بارانی و دلگیر هوایِ بی تو محزون و غم انگیز نوای بی تو برگرد که بیقرارم و بیتابم بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو! تعجیل درظهور مولاعج متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/135 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌼🌿🌼🌿🌼 🌿🌼🌿 🌼🌿🌼 🌿 🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌾 فرمود هر که در شب هجدهم ده رکعت نماز گذارد هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت بعد از حمد پنج بار توحید را بخواند خداوند هر حاجت که در این شب خواسته باشد برآورد و اگر شقی باشد خداوند او را سعید گرداند و اگر در آن سال بمیرد شهید می میرد (ترجمه اقبال، ج 2, ص943) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 🌼 🌿 🌼🌿🌼 🌿🌼🌿 🌼🌿🌼🌿🌼
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۶ چادر را سرش کرد مدلش ملی بود پس راحت توانست آن را کنترل
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۷ با احساس درد چشمانش را باز کرد و دستی بر روی سرش کشید با دیدن اتاقی که درآن بود فورا در جایش نشست... با ترس و نگرانے نگاهی به اطرافش انداخت هر چقدر با خود فڪر مے ڪرد اینجا را یادش نمے آمد از جایش بلند شد و به طرف در رفت تا خواست در را باز کند در باز شد و همان دختر محجبه وارد شد _اِ اِ چرا سرپایی تو، بشین ببینم مهیا با تعجب به آن نگاه مے کرد دختره خندید _چرا همچین نگام میکنے بشین دیگه دختره به سمت یخچال کوچکی که گوشه ے اتاق بود رفت و لیوان آبی ریخت و به دست مهیا داد و کنارش،نشست _من اسمم مریم هستش.حالت بد شد اوردیمت اینجا اینجا هم پایگاه بسیجمونه مهیا کم کم یادش امد که چه اتفاقی افتاد سرگیجه...، مداحی... ،باباش... با یادآوری پدرش از جا بلند شد _بابام مریم هم همراهش بلند شد _بابات؟؟نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیشمون بودی مهیا سرش را تکان داد _نه نه بابام بیمارستانه حالش بد شد من باید برم به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت _کجا میری با این حالت مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد _ توروخدا بزار برم اصلا من برا چی اومدم اینجا بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم مریم دستی به بازویش کشید _اروم باش عزیزم میری ولی نمیتونم بزارمت با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم برسونتمون مریم به سمت در رفت مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت ۱شب بود و از حال پدرش بی خبر بود با امدن مریم سریع از جایش بلند شد _ بیا بریم عزیزم داداشم میرسونتمون 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۷ با احساس درد چشمانش را باز کرد و دستی بر روی سرش کشید ب
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۸ مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند ...سوار شدند مهیا حتی سلام نکرد داداش مریم هم بدون هیچ حرفی رانندگی کرد مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همه‌اش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید ‌و او را آزار می داد... نمی دانست اگر برود چگونه باید رفتار مے ڪرد یا به پدرش چه بگویید و یا اصلا حال پدرش خوب است _خانمی باتوام مهیا به خودش اومد _با منے؟؟ _آره عزیزم میگم ادرسو میدی _اها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان ..... دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد ...به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شد با پیاده شدن داداش مریم مهیا ایستاد باورش نمی شود داداش مریم همان سیدی باشد که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند _سلام خانم پدرمو اوردن اینجا پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند مهیا که از این کار پرستار عصبی شد خیزی برداشت و گوشی را از دست پرستار کشید _من بهت میگم بابامو اوردن بیمارستان تو با تلفن صحبت میکنی پرستار از جاش بلند شد و تا خواست جواب مهیا را بدهد مریم و داداشش خودشان را به مهیا رساندن مریم اروم مهیا را دور کرد و شروع کرد به اروم کردنش _اروم باش عزیزم _چطو اروم باشم بهش میگم بابامو اوردن اینجا اون با اون تلفنش صحبت میکنه مهیا نگاهی به پذیرش انداخت که دید سید با اخم دارد با پرستار حرف می زد به سمتشان امد _اسم پدرتون _احمد معتمد مهیا تعجب را در چشمان سید دید ولی حوصله کنجکاوی را نداشت سید به طرف پذیرش رفت اسم را گفت پرستار شروع به تایپ ڪردن کرد ...و چیزی را به سید گفت سید به طرفـ آن ها امد مریم پرسید _چی شد شهاب مهیا باخود گفت پس اسم این پسره مرموز شهاب هستش _اتاق ۱۱۴ 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۸ مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی ر
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۹ مهیا دوباره سریعتر از همه به سمت اتاق رفت ...به محض رسیدن به اتاق استرس شدیدی گرفت نمی دانست برگردد یا وارد اتاق شود بلاخره تصمیم خودش را گرفت در را ارام باز کرد و وارد اتاق شد پدرش روی تخت خوابیده بود ومادرش در کنار پدرش رو صندلی خوابش برده ارام ارام خودش را به تخت نزدیک کرد نگاهی به دستگاه های کنار تخت انداخت از عددها وخطوط چیزی متوجه نشد به پدرش نزدیک شد طبق عادت بچگی دستش را جلوی بینی پدرش گذاشت تا مطمئن شود نفس مے کشد با احساس گرمای نفس های پدرش نفس آسوده ای کشید دستش را پس کشید اما نصف راه پدرش دستش را گرفت ...احمد آقا چشمانش را باز کرد لبان خشکش را با لبش تر کرد و گفت _اومدی بابا منتظرت بودم چرا دیر کردی و همین جمله کوتاه کافی بود تا قطرهای اشک پشت سر هم بر روی گونه ی مهیا بشینند _ای بابا چرا گریه میکنی نفس بابا...اصلا میدونی من یه چیز مهمی و تا الان بهت نگفتم مهیا اشک هایش را پاک کرد و کنجکاوانه پرسید _چی؟؟ احمد اقا با دستش اثر اشک ها را از روی صورت دخترکش پاک کرد _اینکه وقتی گریه میکنی خیلی زشت میشی مهیا با خنده اعتراض کرد _اِ بابا احمد اقا خندید _اروم دختر مادرت بیدار نشه 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 دکتر گوشی ها را از گوشش دراورد _خداروشکر آقای معتمد حالتون خیلے بهتره فقط باید استراحت کنید و ناراحت یا عصبی نشید پس باید از چیزهایی که ناراحتتون میکنه دوربشید _ببخشید آقای دکتر کی مرخص میشن _الان دیگه مرخصن مهیا تشکر کرد احمد آقا با کمک مهیا و همسرش اماده شد و پس از انجام کارهای ترخیص به طرف خانه رفتند... مهیا به دلیل شب بیداری و خستگی بعد از خوردن یک غذای سبک به اتاقش رفت وآرام خوابید 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💯✍از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: …اگر سوره حاقه را بنویسند و زن باردار آن را به همراه خود داشته باشد فرزندے ڪه در شڪم دارد به اذن خداوند حفظ می شود و اگر آن را بنویسند پس از شستن آب آن را به طفل شیرخوار بدهند تا بنوشد آن طفل داراےحافظه و هوش بسیار می شود… ✨⇇امام صادق علیه السلام نیز در روایتی فرمودند: اگر ڪودڪی از آب نوشته شده سوره حاقه بنوشد بسیار باهوش می شود و خداوند او را به سلامت می دارد و به بهترین شڪل رشد و نمو میڪند. 📚تفسیرالبرهان، ج5، ص467 ✨⇇اگر آب شسته شده سوره حاقه را زن باردارے بنوشد طفلش بسیار باهوش و ذڪاوت می شود و از آزار دهنده ها و شیاطین حفظ می شود و اگر نوشته آن را زن باردار همراه خود داشته باشد جنین در شڪم از هر آفت و سویی حفظ می شود. 📚المصباح ڪفعمی، ص 458 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨پیامبر اکرم ص ؛ هر کس در شبانه روز ۱۰۰ مرتبه ذکر 《یا مُحسِن》 را بگوید خواهد شد این ذکر به تجربه ثابت شده✨ 📚 ختوم و اذکار ۱۲۴ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🍂جہت یا خیرے عظیم🍂🍃 🌸✨ هرڪس سوره تڪاثر را روز دوشنبہ یا چهارشنبہ ۴۰ بار بخواند مال عظیم یا خیرے بہ او رسد ڪہ در ذهن و تصورات او نگنجد✨ 📚 کشکول افشاری ۱۱ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💯✍🏻از امام صادق علیه السلام نقل شده است : یکی از اصحاب از آن حضرت پرسید اگر کسی بخواهد کارے انجام دهد و کسی را برای مشورت نباید چه کند ؟ ⇇امام فرمود : با خداے خود مشورت کن . پرسید : چگونه ؟فرمود : آن کار را در نظر بگیر نیت کن و دو رقعه بنویس . در یکی لا و در دیگری نعم بنویس و سپس آن ها را در میان دو گلوله از گل قرار ده و آن گاه در زیر جانماز خود بگذار . سپس برخیز و دو رکعت نماز بخوان و آن گاه بگو : ⇆يَا اللَّهُ إِنِّي أُشَاوِرُكَ فِي أَمْرِي هَذَا وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَشَارٍ وَ مُشِيرٍ فَأَشِرْ عَلَيَ بِمَا فِيهِ صَلَاحٌ وَ حُسْنُ عَاقِبَةٍ سپس دست خود را از زیر سجاده ببر و یکی از آن ها را بیرون آور . اگر در آن نعم نوشته شده بود آن را انجام بده و اگر لا بود آن کار را انجا نده⇆ 📚بحارالانوار ج 88 ص 237 – 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 69 – 📚مکارم الاخلاق ص 323 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 هر حاجت مهمے ڪہ باشد آیه ۵۸ 《سوره یس》را به مدت ۱۵ روز و هر روز ۸۱۸ بار بخواند ابتدا آن روز چهارشنبه باشد بسیار موثر است↻ 📚 منتخب ختوم۹۲ و ۹۳ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨براے امر ، ، یا ... قبل از شروع صد آیہ از قرآن ازهرکجا ڪہ خواستے بخوان سپس ۷ بار این ذڪر را بگو✨ 📚 مکارم الاخلاق ۲۱۱/۲ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «عهد با امام زمان» 👤 استاد 🔺 یکی از اصلی‌ترین موانع ظهور گناهان ماست... عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یاد خدا ۳۶.mp3
10.36M
مجموعه ۳۶ | √ چرا شاگردانِ بسیاری از علما و اساتید اخلاق قادر نبوده و نیستند، به مقام و قدرت باطنیِ استادشان برسند؟ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
03 Az Modava Ta Molaghat (1402-11-22) Vadi Salam_ Najaf Ashraf.mp3
18.68M
🔉 🔰 جلسه سوم 📌 انقطاع؛ عامل اساسی در میزان بهره‌برداری از زیارت 🔻 دل‌بستگی به امور دنیا؛ علامت بیماری قلبی [5:01] 🔺 دل‌شکستگی؛ علامت رحمت و عنایت ویژه خداوند [8:28] * وابستگی شدید دلِ مؤمنین به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) [9:37] * یادِ مرگ و حضور در قبرستان؛ یکی از عوامل مؤثر در انقطاع [12:03] * اشکال ذهنی شیخ محمد تقی آملی (رحمه‌الله) به زیاد نشستن آیت الله قاضی (رحمه‌الله) در قبرستان و نحوه پاسخ دادن عجیبِ استاد [15:20] * آیت الله قاضی (رحمه‌الله): تمام مشکلات زندگی من تا اول نماز است [22:10] * آیت الله قاضی (رحمه‌الله): اگر کسی با نماز اول وقت به مراتب بالای معنوی نرسید، مرا لعن کند [23:17] * حفظ آراستگی حتی برای نماز مستحب؛ سیره آیت الله قاضی (رحمه‌الله) [24:46] * ماجرایی عجیب از علامه حسن زاده آملی (رحمه‌الله)؛ رحمت خدا حرام است بر کسی که نمی تواند غضبش را کنترل کند [26:56] * آیت الله قاضی (رحمه‌الله): رحمة الله الواسعة حسین بن علی (علیه‌السلام) است و باب این رحمت قمر بنی هاشم (علیه‌السلام) است [32:19] ⏰ مدت زمان: ۳۵:۱۵ 📆 ١۴٠٢/۱۱/۲۲ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕