eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.9هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
477 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا 📖 صوتی بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است 🎙 با نوای علی فانی متن دعای جامعه کبیره👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/91 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعای‌عدیله۩اباذرحلواجی.mp3
5.76M
💀 عدیله به هنگام مرگ یعنى عدول کردن از حق به سوى‏ باطل به‌گاه جان دادن، و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مى‏شود و او را وسوسه کرده و نسبت‏ به باورهاى دینى به شک مى‏اندازد، تا جایى که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول‏ به خدا پناه برده شده. این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آن را به او برگرداند. همچنین خواندن این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند. این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است . 📌 کلمه‌ی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود. یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود. 🎤 با صدای اباذر حلواجی متن دعا و ترجمه👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/253 ♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعای‌جوشن‌صغیر۩سماواتی.mp3
13.72M
💠 دعای 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی لینک دسترسی به 📖 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/265 👇👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/286 سلام عزیزان، در جنگ ۴۰ روزه اسرائیل ،را توصیه کردند، اگر بتونید، لطف کنید و نشر دهید،‌اجرتون با خداوند منان. غزه زیر آتیش شیاطین هست😢 ♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ربّنا با صدای زیبا و ملکوتی قاری نوجوان سید علیرضا موسوی... @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن
جهت دستیابی به دعای عظیم الشأن سحری دعاهای بعداز نماز دعای فتتاح دعای ابوحمزه ثمالی دعای سحری دعای افطار دعای یاعلی یا عظبم تسبیحات ده گانه کلیک کنید⬆️⬆️⬆️ 👆👆 التماس دعای فرج از تمامی دوستان طاعات و عباداتتون قبول حق باشه ان شاءالله😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حسـین‌ مظلـوم ما تشنہ ے عشقیم و شنیدیم ڪہ گفتند: رفعِ عطـشِ عشـق فقط نامِ حسیڹ (علیہ السلام) است... السلام علیڪ یا ابا عبداللہ✋🌷 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
😍✋ ای که دل برده‌ای ز پیر و جوان دل عشاق بر رهت نگران غم هجران تو جگرسوز است بِاَبی انتَ یا امام زمان 💔 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سلام ای یار دور از ما نشسته ؛ سلام ای بدتر از ما دل شکسته ! سلام ای آشنا همچون غریبان ؛ سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان ! سلام ای رهبرم ای بهتر از جان😊‌ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌱 من یک دخــ♥️ـتــرم  از نوع باحجابـ🧕🏻ــش  من خودم را و خــ🌙ـدایم را قبول دارم و این برایم از تمام دنیا با ارزش تر است ... توی خیابـان که راه مـیروم:  نه نگـران پاک شــدن خَط خَطی های صورتم هستم ... و نه نگران مورد قبول واقع نشدن 😏 تنها دغدغه ام حجاب هست و بس 🥰 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ست به یاد می آورم که معلم میگفت جاهای خالی را باکلمات مناسب پر کنید ولی افسوس بعضی ازجاهای خالی هرگزپرنمیشوند.. آخر هفته است، جاهای خالی بسیاری پرنمیشوند جز تکرار خاطره ای و @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💙🍃 🍃🍁 .... ✍آیت‌الله بهجت رحمه‌الله اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کرد و می‌فرمود: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌اے براے او می‌رسید» چهار رڪعت (دو نماز دورکعتی) 👈💎در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید ✨بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند ✨ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. 🌺🍃پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند🌺🍃 🍃🌸 از براے مال و ثروت ۲ رڪعت نماز و بعد "سوره یس" بخواند و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد اکمل خواهد بود✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ‏ اى خدا در اين روز از تو درخواست مى‏ كنم آنچه را كه رضاى تو در اوست و به تو پناه مى‏ برم از آنچه تو را ناپسند است وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لاَ أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِينَ‏ و از تو توفيق مى ‏خواهم كه در اين روز همه را به فرمان تو باشم و هيچ نافرمانى نكنم اى جود و عطا بخش سؤال كنندگان. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_887331829512667185.mp3
1.13M
♻️ ✨بسم اللّه الرحمن الرحيم✨ 💠اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً لاَِوْلِیآئِکَ وَمُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَِمِ اَنْبِیآئِکَ یا عاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیّینَ💠 ✨خداوندا مرا در این روز محب دوستانت ودشمن دشمنانت قرار ده ودر راه روش به طریقه وسنت خاتم پیغمبرانت بدار ای عصمت بخش دلهای پیعمبران✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
👇👇 برای عزیزانی که میخواند زودتر تلاوت کنند
4_872278501716131920.mp3
6.92M
💠ختم روزانه کلام الله مجید 💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_872278501716131919.mp3
6.58M
💠ختم روزانه کلام الله مجید 💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_333285742727922315.mp3
4.34M
🔺 (تند خوانی) قرآن کریم مدت زمان: ۳۳ دقیقه حجم ۴،۱ مگابایت اللهم العجل لولیک الفرج الساعـه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Juz-025.pdf
1.63M
متن آیه به آیه همراه با معنی ♦️ 25♦️ (PDF) •-------------------•°•---------------------• @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨ @zohoreshgh ❣﷽❣ 5️⃣2️⃣ هشت رکعت (چهار تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید. ثواب: حضرت علی (ع) فرمود: هر کس بخواند، نوشته می شود از برای او ثواب عابدین. 🌓 مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید: سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه ✋😍 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨
🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟 @zohoreshgh ❣﷽❣ یَا جَاعِلَ اللَّیْلِ لِبَاسا وَ النَّهَارِ مَعَاشا وَ الْأَرْضِ مِهَادا وَ الْجِبَالِ أَوْتَادا یَا اللهُ یَا قَاهِرُ یَا اللهُ یَا جَبَّارُ یَا اللهُ یَا سَمِیعُ یَا اللهُ یَا قَرِیبُ یَا اللهُ یَا مُجِیبُ یَا اللهُ یَا اللهُ یَا اللهُ لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى و الْأَمْثَالُ الْعُلْیَا وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ الْآلاءُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِی فِی عِلِّیِّینَ وَ إِسَاءَتِی مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِی یَقِینا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ إِیمَانا یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنِّی وَ رِضًى بِمَا قَسَمْتَ لِی وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِیقِ وَ ارْزُقْنِی فِیهَا ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَیْکَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ التَّوْفِیقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اى قراردهنده شب را جامه روز، و روز را مایه کسب روزى و زمین را بستر آرامش، و کوه ها را می‌خهاى‏ زمین، اى خدا، اى چیره، اى خدا، اى شکوه‌مند، اى خدا، اى شنوا، اى خدا، اى نزدیک، اى خدا، اى اجابت کننده اى خدا اى خدا اى خدا، نام هاى نیکو‌تر، و نمونه‏ هاى بر‌تر، و بزرگمنشى و نعمت ها از آن توست، از تو مى‏ خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و در این شب نامم را در شمار سعادتمندان‏ و روحم را با شهیدان، و نیکوکارى ‏ام را در بلند مرتبه‏‌ ترین درجه بهشت و بدکارى ‏ام را آمرزیده قرار دهى، و به من ببخشى یقینى که قلبم با آن همراه باشد، و ایمانى که شک را از من برطرف نماید، و خشنودى به آنچه نصیبم فرمودى، و در دنیا و آخرت پاداش‏ نیکو به ما عنایت کن، و ما را از عذاب آتش سوزان حفظ فرما، و در این شب ذکر و شکر خویش، و رغبت به سوى خود، و بازگشت و توبه را روزى ‏ام فرما، و به آنچه محمّد و خاندان محمّد (درود خدا بر آنان) را بر آن موفّق نمودى توفیقم ده 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۹۹ خسته، کتاب هایش را جمع کرد. _مهیا داری میری؟؟ _آره دیگ
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۰۰ شهاب سر جایش نشست. _به چی میخندی؟؟ مهیا با چشم اشاره ای به اطراف کرد. _هیچی برا چند لحظه، به خودمون و اطراف نگاه کردم. خندم گرفت. شهاب به صندلی تکیه داد. _کجاشو دیدی! رفتم سفارش دادم پسره با اون موهاش؛ با ترس نگام میکرد و گفت؛ حاج آقا یه نگاه به این خواهرای بی حجاب بنداز... فقط موندم می خوان جواب خدارو چی بدن...خوبه با لباس کارم نیومدم، دنبالت. مهیا بلند زد زیر خنده. شهاب اخمی به مهیا کرد. مهیا، دستش را جلوی دهانش گرفت.شهاب با لبخند به مهیا نگاه می کرد. _وای شهاب... حالا فکر کردن گشت ارشادیم! شهاب دستی به ریش های خودش کشید. _شاید... شهاب کمی فکر کرد. _مهیا، یه سوال ازت بپرسم؛ جوابم رو میدی؟ مهیا لبخندی زد. _بفرما؟ _اون روز... امامزاده علی ابن مهزیار... _خب! _من قبل از اینکه دم خروجی ببینمت، داخل هم دیدمت. مهیا، منتظر بقیه صحبت شهاب ماند. _ولی داشتی گریه می کردی... برای همین جلو نیومدم. شهاب به مهیا نگاهی انداخت. _برا چی اون شب حالت بد بود؟!... نگو هیچی؛ چون اون گریه هات برای هیچی نبود. دستان مهیا یخ زد.... از چیزی که میترسید؛ اتفاق افتاد.شهاب دستان مهیا را گرفت، که با احساس سرمای دستان مهیا با نگرانی نگاهی به مهیا انداخت. _چیزی شده مهیا؟! مهیا سرش را پایین انداخت. نم اشک در چشمانش نشست. _مهیا، نگرانم نکن!! مهیا میدانست آن اتفاق تقصیر خودش نبود، اما استرس داشت که نکند شهاب، بد برداشت کند. شهاب با اخم اشاره ای کرد. _بلند شو بریم! شهاب پول را روی میز گذاشت، دست مهیا را گرفت و بیرون رفتند. شهاب در ماشین را برای مهیا، باز کرد. مهیا سوار شد. شهاب ماشین را دور زد و سوار شد. _مهیا؛ خانمی... مهیا سرش را بلند کرد.شهاب اخم کرد. ــ چرا چشمات خیسند؟؟ چیز بدی پرسیدم؟! _نه! _داری نگرانم میکنی... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۰۰ شهاب سر جایش نشست. _به چی میخندی؟؟ مهیا با چشم اشار
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۰۱ مهیا، اشک هایش را پاک کرد. _مهیا!... مگه چه اتفاقی افتاده که تو اینجوری بهم ریختی... مهیا نفس عمیقی کشید. _مهران...! شهاب آبروهایش را درهم کشید. _مهران کیه؟! _هم دانشگاهیم. _خب؟! _ازم جزوه برده بود؛بعد یه مدت بهم پیام داد، که برم جزوه رو بگیرم. مهیا نفس عمیقی کشید و ادامه داد: _تو رستوران قرار گذاشته بود... من اون موقع با اینکه محجبه نشده بودم و نماز نمیخوندم ولی با پسرا زیاد گرم نمیگرفتم... اونم هی از دست شکستم، سوال میپرسید... اون لحظه اصلا احساس خوبی نداشتم. فقط دوست داشتم از اونجا برم.... دستم رو دراز کردم که جزوه رو ازش بگیرم که اون... شهاب اخم کرد و گفت: _اون چی؟! _اون دستمو گرفت و محکم فشار داد... اشک های مهیا، روی گونه اش سرازیر شد. شهاب از عصبانیت فرمون را محکم فشار داد. مهیا بالرزش ادامه داد: _از اونموقع هی زنگ میـزد و ادعای عاشقی می کرد تو بیمارستان هم خودت دیدیش... با هر حرفی که مهیا می زد... فشار دست شهاب روی فرمون بیشتر می شد. مهیا که عصبانیت شهاب را دید تند تند گفت: _باور کن شهاب من تقصیری ندارم... من اصلا اهل این حرفا نیستم. شهاب، نفس عمیقی کشید و به طرف مهیا برگشت. دستانش را در دست گرفت. _آروم باش مهیا! اشک های مهیا را با دستش پاک کرد و گونه اش را نوازش کرد _میدونم تو تقصیری نداری. _باور کن شهاب.... من اون روز، خیلی اذیت شدم. همش استرس مهران رو داشتم. همه چیز پشت سرهم بود. نمیتونستم به کسی بگم. چون کسی رو نداشتم... _اگه دستم بهش برسه! شهاب لحظه ای فکر کرد و دوباره پرسید: _اون ماشینی که نزدیک بود، بهت بخوره هم کار اون عوضیه؟! مهیا به چشمان سرخ شهاب نگاه کرد. ترسید بگوید کار مهران است میترسید که شهاب کارش را بی جواب نگذارد... _ن... نه کار اون نبود... _مهیا بامن روراست باش. اون تصادف کار اون بود؟! _نه نبود... نگاهش را به بیرون سوق داد؛ تا چشمانش اورا لو ندهند.از استرس ناخون هایش را می جوید.با صدای ضربه ای که شهاب به فرمان زد؛به طرف شهاب برگشت. _چرا به من دروغ میگی مهیا؟! من شوهرتم. چرا نمیگی که کار اون بی همه چیز بوده؟! _ن... نه اون... شهاب اجازه نداد ادامه بدهد.غرید: _دروغ نگو مهیا... دروغ نگو...چشمات لوت دادن ،چرا با من راحت نیستی؟! ها؟! مهیا سرش را پایین انداخت و حرفی نزد.... شهاب عصبی دنده را جابه جا کرد و زیر لب به مهران بدو بیراه می گفت... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۰۱ مهیا، اشک هایش را پاک کرد. _مهیا!... مگه چه اتفاقی ا
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۰۲ در مسیر حرفی نزدند...مهیا نگاهی به جاده انداخت. نزدیک خانه بودند؛ نگاهی به شهاب انداخت، که با اخم رانندگی می کرد.نمی توانست ناراحت بودن شهاب را تحمل کند. _شهاب؟! _لطفا چیزی نگو مهیا. مهیا، سرش را پایین انداخت. نم اشک در چشمانش نشست، با ایستادن ماشین سرش را بلند کرد. روبه روی در خانه شان بود. _شهاب؟! _من صبح زود میرم ماموریت. _شهاب؟! _مواظب خودت باش. کلاس هات رو هم حتما برو. _شهاب؟! شهاب موبایلش را درآورد و شماره‌ای گرفت. _برو خونه مادرت الان نگران میشه. و تلفن را به گوشش نزدیک کرد. _سلام محمد خوبی؟؟ _قربانت فردا صبح ساعت چند حرکته؟! مهیا با چشمان پر اشک به شهاب نگاهی انداخت.خداحافظی زیر لب زمزمه کرد و از ماشین پیاده شد.رو به روی در ایستاد. اصلا رمقی برای درآوردن کلید نداشت. دکمه آیفون را فشار داد. در با صدای تیکی باز شد. مهیا نگاه آخرش را به شهاب انداخت و وارد خانه شد.شهاب تا مهیا وارد خانه شد، با محمد خداحافظی کرد. سرش را به صندلی تکیه داد؛ خودش هم ناراحت بود و دوست نداشت مهیا را ناراحت کند. اما باید او را تنبیه میکرد، تا یاد بگیرد؛ دیگر چیزی از او پنهان نکند.... یاد چشمان اشکین مهیا افتاد. مشتی به فرمان زد. _لعنت بهت مهران... پشیمان شده بود. تحمل ناراحتی مهیا را نداشت....در را باز کرد، تا به طرف خانه مهیا برود. اما با دیدن چراغ خاموش اتاق مهیا سرجایش ایستا‌د. با اینکه برایش سخت بود؛... اما بایدمهیا یاد می گرفت، که چیزی از او پنهان نکند.به عقب برگشت و سوار ماشین شد.ماشین را در قسمتی از حیاط پارک کرد. وارد خانه که شد، شهین خانوم به استقبالش آمد. _سلام مادر! خسته نباشی! شهاب لبخند بی جانی زد. _خیلی ممنون... _چیزی شده شهاب؟! _نه مامان! خستم. من میرم بخوابم. به طرف پله ها رفت. روی یکی از پله ها ایستاد. _مامان من از فردا برای دو سه روز میرم ماموریت... _چرا زودتر نگفتی مادر؟! _شرمنده یادم رفت. شهین خانوم به رفتن شهاب نگاهی انداخت.مطمئن بود اتفاقی افتاده است. ازنگاه غمگین پسرش راحت می توانست این را فهمید... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
🌹🍃 🍃🌹 💜👈به جهت مطالب عظیم و بزرگ صد (100)باربگوید«طه» و یکبار سوره «قل هو الله احد» را بخواند و باز صد(100) مرتبه بگوید «طه»  و یک مرتبه سوره «قل هو الله » را بخواند 💜👈تا هفت بار این را تکرار کند، همین که هفت مرتبه «توحید» و هشتصد (100) بار «طه» تمام شد 💜👈بعد از آن 17 بار سوره «قل هو الله احد» را تا آخر بخواند، ✨خداوند مطلب و او را برآورده می کند و بی شک عمل خواهد شد. 📌مولف گوید؛ این از مجربات است و آزموده شده است. 📚کشکول ارومیه ای، ص312 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃 🍃🌹 ختـم سـوره مبارکه مزمل 🌷🍃اگر کسی را کرده باشند روز یکشنبه این سوره را بنویسد و روی آن آب بریزد و بنوشد دفع شود 🍃🌷 ان شاء الله🌸 📚تفسیر زواره؛حاشیه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕