eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.9هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ @NedayQran ❣﷽❣ 🔹 حاج آقا قرائتی 🔹 🌻‍ 🌻‍ در سوره ی آل عمران آیه ۶۱ صحبت خواهیم کرد راجع به مباهله: زمانی که پیامبر (ص) می آید تا با مردم سخن بگوید. ابتدا باید معجزه ای نشان بدهد تا مردم این باور را داشته باشند که او از جانب خدا آمده است. زمانی که حرف می زنیم باید منطقی باشد، که این کار در حیطه پیامبر؛ معجزه نام دارد. اما گاهی اوقات ؛ مردم حقیقت را قبول ندارند و به لجبازی می پردازند و در همین زمان است؛ که به نفرین کردن هم می پردازند ؛ در اینجا کسی که با نفرین نابود می شود باطل بوده و نفرین کننده حق بوده است، که به این می گویند ابتهال، ابتهال یعنی نفرین کردن بین دو نفر تا مشخص شود چه کسی حق است و چه کسی باطل . در سال دهم هجری که مصادف است با سال های آخر عمر پیامبر عظیم الشان اسلام. پیامبر در 63 سالگی افرادی را به یکی از بلاد یمن به نام نَجران فرستادند. برای تبلیغ دین مبین اسلام؛ پیامبر نامه های زیادی را در زمینه ی تبلیغ می نوشتند. زمانی که پیامبر مبلغین خود را اعزام کرده بودند؛ عده ای مسیحی ها هم به آن منطقه آمدند تا ببینند جریان ازچه قراراست، در این حین آیه ای بر پیامبر نازل شد و خدا به رسولش گفت: کسانی که از حق گریزانند و به تو ایمان نمی آورند؛ بگو: زنان و بچه های خود را می آوریم ؛ شماهم زنان و کودکان خود را بیاورید، ما جان خود را اهدا می کنیم و شما نیز اهدا کنید، سپس به یکدیگر نفرین کنیم؛ نفرین هر کسی که گرفت، او حق است و نفرین شده باطل است. این ماجرا در روز 24 ذی الحجه در بیرون از مدینه و در نزدیکی مسجد النبی رخ داد. این ماجرا اولین بار بین مسیحی ها اتفاق افتاد ولی پیامبر با یهودی ها هم مباهله می کردند و مباهله منحصر به زمان خاصی نیست، برای پذیرش دین و ایمان آوردن مباهله نیست بلکه منطق و استدلال است. پیامبر اسلام به مسیحی ها گفت: ما بچه و خانم و جانمان را می آوریم، شما هم بچه هایتان ، خانم و جانتان را بیاورید، نفرین کنیم. مسیحی ها گفت: ای پیامبر، ما مشورت می کنیم به شما خبر می دهیم! در جریان مباهله مسیحی ها باهم مشورت کردند و رئیس مسیحی ها گفتند : اگر با تنبک و دار و دسته و... آمدند خبری نیست، ولی اگر فقط با اهل خانواده خود آمدند بترسید، وقتی مسیحی ها دیدند پیامبر فقط با حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام آمدند، ترسیدند. لذا عقب نشینی کردند. و اما از این آیه ما می توانیم به دو نتیجه برسیم واز آن به نفع خود استفاده کنیم . ❶ اینکه در مجالس دعا بچه ها را به همراه خود ببریم تا دعا کنند. البته نباید طوری باشد که بع بچه ها فشار وارد شود. ❷ اینکه امامان و اهل بیت مستجاب الدعوة هستند؛ یعنی ما می توانیم آنها را قسم دهیم، به خدا و به همین دلیل هست که به اهل بیت علیهم السلام متوسّل میشویم و می گوییم یا علی! یاحسین و یا اباالفضل... این یا حسین! یعنی حسین جان، چون شما مستحاب الدعوة هستید، از شما میخواهیم که از خدا بخواهید دعای ما را مستجاب کند. در این جا پیغمبر فرمود: نِسائَنا، چه کسی را آورد؟ حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: بچه ها، چه کسی را آورد؟ حسن و حسین علیهم السلام. فرمود: اَنفُسَنا، جانتان را بیاورید، چه کسی را آورد؟ امام علی علیهم السلام. پس معلوم می شود لی بن ابیطالب جان پیغمبر است. ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔰 حاج آقا رفیعے 🔰 🔷 -گرفتن از (علےه السلام) امام جواد(ع) در پاسخگویے به حاجات دنیایے زودتر ڪار را راه مے اندازند. محمد بن سهل قمے نقل مے ڪنند؛ رفتم مڪه براے زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، مے گفت: خیلے دلم مے خواست یک پیراهن تبرڪے از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نڪردم و خداحافظے ڪردم و آمدم. در مسیر ڪه با ڪاروان حرڪت مے ڪردیم یک وقت دیدم یک قاصدے از پشت سرم فریاد مے زند ڪه محمد بن سهل قمے ڪیست؟ گفتم ؛ من هستم چه ڪارے دارید؟ گفت ؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را براے شما فرستاده است. بقچه را باز ڪردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را براے من فرستاده است بدون اینڪه من حاجات خود را مطرح ڪنم و به زبان بیاورم. ابو هاشم جعفرے مے فرمایند؛ مدتے بود عادت بدے پیدا ڪرده بودم گِل مے خوردم . یک وقتے با آقا امام جواد‌ (ع) قدم مے زدیم وارد باغے شدیم همانطور ڪه در باغ قدم مے زدیم، خدمت آقا مشڪلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدے پیدا ڪردم،گِل میخورم ، و حرص به این ڪار دارم. آقا فرمودند؛ ما دعا مے ڪنیم. چند روز بعد من را دیدند ،فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا ڪردم با دعاے شما این محبت و دوستے این علاقه ڪه نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد،به تنفر. عزیزان امام جواد منشاء خیر و برڪت هستند، یک حدیث بخوانم؛همه ے راه هاے ترقے در این یک حدیث جمع شده است. امام جواد(ع) مے فر مایند؛〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِڪُلِّ غالٍ،وسُلِّمٌ اِلے ڪُلِّ عالٍ.〗: «توڪل بر خدا نردبان همه ے ترقے هاست.» چرا؟ چون شما به هرچے تڪیه ڪنے ڪوه یخے است آب مے شود. پدر، مادر، برادر‌، مے میرند. پارتے، آشنا، رییس‌، وزیر، مرجع، و ... هر ڪسے و هر چیزے پیش شماست، نابود مے شود. اما آن ڪسے ڪه ماندگار است . در زندگے، درس، ازدواج، شغل و...تڪےه ات بر خدا باشد. در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور مے دهد؛ همه ے عالم بهت پشت ڪردند ،تو ماندے تنها ،هےچ ڪس نبود،خودت بودے و خودت 〖قُل حَسْبے الله〗: «بگو خدا برایم ڪافیست.» گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند ولے به خدا اعتماد ندارند. 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔰 حاج آقا رفیعے 🔰 🔷 -گرفتن از (علےه السلام) امام جواد(ع) در پاسخگویے به حاجات دنیایے زودتر ڪار را راه مے اندازند. محمد بن سهل قمے نقل مے ڪنند؛ رفتم مڪه براے زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، مے گفت: خیلے دلم مے خواست یک پیراهن تبرڪے از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نڪردم و خداحافظے ڪردم و آمدم. در مسیر ڪه با ڪاروان حرڪت مے ڪردیم یک وقت دیدم یک قاصدے از پشت سرم فریاد مے زند ڪه محمد بن سهل قمے ڪیست؟ گفتم ؛ من هستم چه ڪارے دارید؟ گفت ؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را براے شما فرستاده است. بقچه را باز ڪردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را براے من فرستاده است بدون اینڪه من حاجات خود را مطرح ڪنم و به زبان بیاورم. ابو هاشم جعفرے مے فرمایند؛ مدتے بود عادت بدے پیدا ڪرده بودم گِل مے خوردم . یک وقتے با آقا امام جواد‌ (ع) قدم مے زدیم وارد باغے شدیم همانطور ڪه در باغ قدم مے زدیم، خدمت آقا مشڪلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدے پیدا ڪردم،گِل میخورم ، و حرص به این ڪار دارم. آقا فرمودند؛ ما دعا مے ڪنیم. چند روز بعد من را دیدند ،فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا ڪردم با دعاے شما این محبت و دوستے این علاقه ڪه نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد،به تنفر. عزیزان امام جواد منشاء خیر و برڪت هستند، یک حدیث بخوانم؛همه ے راه هاے ترقے در این یک حدیث جمع شده است. امام جواد(ع) مے فر مایند؛〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِڪُلِّ غالٍ،وسُلِّمٌ اِلے ڪُلِّ عالٍ.〗: «توڪل بر خدا نردبان همه ے ترقے هاست.» چرا؟ چون شما به هرچے تڪیه ڪنے ڪوه یخے است آب مے شود. پدر، مادر، برادر‌، مے میرند. پارتے، آشنا، رییس‌، وزیر، مرجع، و ... هر ڪسے و هر چیزے پیش شماست، نابود مے شود. اما آن ڪسے ڪه ماندگار است . در زندگے، درس، ازدواج، شغل و...تڪےه ات بر خدا باشد. در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور مے دهد؛ همه ے عالم بهت پشت ڪردند ،تو ماندے تنها ،هےچ ڪس نبود،خودت بودے و خودت 〖قُل حَسْبے الله〗: «بگو خدا برایم ڪافیست.» گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند ولے به خدا اعتماد ندارند. 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔰 حاج آقا رفیعے 🔰 🔷 -گرفتن از (علےه السلام) امام جواد(ع) در پاسخگویے به حاجات دنیایے زودتر ڪار را راه مے اندازند. محمد بن سهل قمے نقل مے ڪنند؛ رفتم مڪه براے زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، مے گفت: خیلے دلم مے خواست یک پیراهن تبرڪے از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نڪردم و خداحافظے ڪردم و آمدم. در مسیر ڪه با ڪاروان حرڪت مے ڪردیم یک وقت دیدم یک قاصدے از پشت سرم فریاد مے زند ڪه محمد بن سهل قمے ڪیست؟ گفتم ؛ من هستم چه ڪارے دارید؟ گفت ؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را براے شما فرستاده است. بقچه را باز ڪردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را براے من فرستاده است بدون اینڪه من حاجات خود را مطرح ڪنم و به زبان بیاورم. ابو هاشم جعفرے مے فرمایند؛ مدتے بود عادت بدے پیدا ڪرده بودم گِل مے خوردم . یک وقتے با آقا امام جواد‌ (ع) قدم مے زدیم وارد باغے شدیم همانطور ڪه در باغ قدم مے زدیم، خدمت آقا مشڪلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدے پیدا ڪردم،گِل میخورم ، و حرص به این ڪار دارم. آقا فرمودند؛ ما دعا مے ڪنیم. چند روز بعد من را دیدند ،فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا ڪردم با دعاے شما این محبت و دوستے این علاقه ڪه نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد،به تنفر. عزیزان امام جواد منشاء خیر و برڪت هستند، یک حدیث بخوانم؛همه ے راه هاے ترقے در این یک حدیث جمع شده است. امام جواد(ع) مے فر مایند؛〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِڪُلِّ غالٍ،وسُلِّمٌ اِلے ڪُلِّ عالٍ.〗: «توڪل بر خدا نردبان همه ے ترقے هاست.» چرا؟ چون شما به هرچے تڪیه ڪنے ڪوه یخے است آب مے شود. پدر، مادر، برادر‌، مے میرند. پارتے، آشنا، رییس‌، وزیر، مرجع، و ... هر ڪسے و هر چیزے پیش شماست، نابود مے شود. اما آن ڪسے ڪه ماندگار است . در زندگے، درس، ازدواج، شغل و...تڪےه ات بر خدا باشد. در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور مے دهد؛ همه ے عالم بهت پشت ڪردند ،تو ماندے تنها ،هےچ ڪس نبود،خودت بودے و خودت 〖قُل حَسْبے الله〗: «بگو خدا برایم ڪافیست.» گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند ولے به خدا اعتماد ندارند. 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔰 حاج آقا رفیعے 🔰 🔷 -گرفتن از (علےه السلام) امام جواد(ع) در پاسخگویے به حاجات دنیایے زودتر ڪار را راه مے اندازند. محمد بن سهل قمے نقل مے ڪنند؛ رفتم مڪه براے زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، مے گفت: خیلے دلم مے خواست یک پیراهن تبرڪے از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نڪردم و خداحافظے ڪردم و آمدم. در مسیر ڪه با ڪاروان حرڪت مے ڪردیم یک وقت دیدم یک قاصدے از پشت سرم فریاد مے زند ڪه محمد بن سهل قمے ڪیست؟ گفتم ؛ من هستم چه ڪارے دارید؟ گفت ؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را براے شما فرستاده است. بقچه را باز ڪردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را براے من فرستاده است بدون اینڪه من حاجات خود را مطرح ڪنم و به زبان بیاورم. ابو هاشم جعفرے مے فرمایند؛ مدتے بود عادت بدے پیدا ڪرده بودم گِل مے خوردم . یک وقتے با آقا امام جواد‌ (ع) قدم مے زدیم وارد باغے شدیم همانطور ڪه در باغ قدم مے زدیم، خدمت آقا مشڪلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدے پیدا ڪردم،گِل میخورم ، و حرص به این ڪار دارم. آقا فرمودند؛ ما دعا مے ڪنیم. چند روز بعد من را دیدند ،فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا ڪردم با دعاے شما این محبت و دوستے این علاقه ڪه نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد،به تنفر. عزیزان امام جواد منشاء خیر و برڪت هستند، یک حدیث بخوانم؛همه ے راه هاے ترقے در این یک حدیث جمع شده است. امام جواد(ع) مے فر مایند؛〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِڪُلِّ غالٍ،وسُلِّمٌ اِلے ڪُلِّ عالٍ.〗: «توڪل بر خدا نردبان همه ے ترقے هاست.» چرا؟ چون شما به هرچے تڪیه ڪنے ڪوه یخے است آب مے شود. پدر، مادر، برادر‌، مے میرند. پارتے، آشنا، رییس‌، وزیر، مرجع، و ... هر ڪسے و هر چیزے پیش شماست، نابود مے شود. اما آن ڪسے ڪه ماندگار است . در زندگے، درس، ازدواج، شغل و...تڪےه ات بر خدا باشد. در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور مے دهد؛ همه ے عالم بهت پشت ڪردند ،تو ماندے تنها ،هےچ ڪس نبود،خودت بودے و خودت 〖قُل حَسْبے الله〗: «بگو خدا برایم ڪافیست.» گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند ولے به خدا اعتماد ندارند. 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚