خیلی از دستش بخاطر بی‌منطقی‌هاش ناراحت شدم اما دلمم برای زندگیم سوخت ،شاهین مرد خوبی بود تا قبل از این اتفاق ما مشکلی نداشتیم خیلی هم دوستش داشتم و بهش علاقه داشتم اون هم همینطور بود من را دوست داشت نمی‌دونم چی شد که زیر و رو شد. یعنی واقعاً به خاطر کمک‌های من به اون جوون‌ها بوده یا نه کاسه‌ای زیر نیم کاسه هست که این رو بهونه کرده باید از کارش سر در می‌آوردم و این احتیاج به تحقیق و تعقیب شاهین رو داشت، افکار مختلفی تو ذهنم اومد اینکه با دوستم هماهنگ بشم چند جلسه تعقیبش کنم کسی رو بفرستم بره محیط کارش رو ببینه شاید پای یک زن دیگه‌ای در میون باشه. شاهین هم دنبال یک موقعیت می‌گشته که با من سر ناسازگاری بگذاره و الان براش شده بهترین موقعیت و گرنه خودشم می‌دونه که من اهل حلال و حرام و محرم و نامحرم هستم اون شب هم فقط برای نجات جون اون چند نفر مخصوصاً اون بچه که طاقتش از همه کمتر بود کمک کردم با این فکر خودم دلم گرفت فقط خدا کنه که این افکار من افکاری آشفته از وضعیت روحیم باشه و پای یک زن وسط نباشه چون خیلی داغون میشم. ادامه دارد کپی حرام

🌹🌸 #نماز_مضطر برای حاجت گرفتن و رفع گرفتاری 🌸🌹 🌻برای حوائج میباشد و آنرا بهتره نصف شب انجام داد بدین نحو می باشد: چهار رکعت نماز که به صورت دو رکعت دو رکعت خوانده می شود. 🌷در رکعت اول بعد از حمد ۲۵ مرتبه "افوِّضُ امری الیَ الله اِنّ الله بَصیر بِالعِباد" 🌷در رکعت دوم بعد از حمد ۲۵ مرتبه "لا اله الاّ اَنت سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِن الظّالمین فَستَجَبنا لهُ وَ نَجّیناهُ مِن الغَم وَ کَذالِکَ نُنجِی المومنین" 🌷در رکعت سوم بعد از حمد ۲۵ مرتبه "حسبیَی الله وَ نِعمَ الوَکیل" 🌷در رکعت چهارم بعد از حمد ۲۵ مرتبه "لاحَول وَ لا قُوّه َ الاّ بالله العَلی العَظیم" 🌻بعد از اتمام (سلام دادن) 🌴همانطور که رو به قبله نشسته ۲۵ مرتبه صلوات بفرستد و بعد حاجت بخواهد که برآورده شود ان شاءلله 🙏🌴 _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

در فکر راهی برای سر درآوردن کار شاهین بودم که انگار یکی از درون بهم گفت کدوم راهکار از پدرت بهتر، بابات که هیچ وقت تنهات نگذاشته همیشه هم بهترین تصمیم‌ها رو برات گرفته خوب به بابات بگو برات تحقیق کنه تو هم این وسط‌ها کاری انجام نمیدی که باعث پشیمانی خودت بشه همینطور که بابا پشت فرمان نشسته بود و به سمت خونه می‌رفتیم رو کردم بهش_ بابا سر چرخاند سمت من جانم بابا_ من یه فکری به سرم زده_ چه فکری بابا جان؟ اینکه من به اون جوون‌ها کمک کردم اصلاً کار غیر عادی نبوده هیچ اتفاقی هم نیفتاده حسم میگه شاهین زیر سرش بلند شده پای زن دیگه‌ای اومده وسط که انگار من براش یک بهانه خوبی شدم_ بابا مکثی کرد و رو کرد به من، بدم نمیگی بابا به نظرم میاد همینجوری که میگی باشه تهشو برات در میارم وقتی بابای من میگه تهش رو برات در بیارم یعنی از کارهایی که در فکر شاهین هم بوده و انجام نشده بابای من سر در میاره تکیه دادم به صندلی‌ها و نگاهم رو دادم به آسمان خدایا زندگیمو، عاقبت خودم رو به تو می‌سپارم نمی‌دونم در مورد شاهینم چی بگم درست دارم فکر می‌کنم یا غلط اما هرچی هست توکلم با توئه ادامه دارد کپی حرام