eitaa logo
ندای رضوان
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شوهر عمه کبری که مرد مدتی بعد بخاطر سکته‌ای که داشت نمیتونست از پس کارهای شخصیش بربیاد برای همین بابا تصمیم گرفت او رو به خونه‌ی خودمون بیاره مامانم مخالف این کار بود... اخه عمه زنی غرغرو بود با وجود سه تا عروس همیشه تنها بود و چندان بهش رسیدگی نمیکردند یه شب که بابا گفت فردا قطعا عمه رو‌ میاره مامان با التماس گفت خودت میدونی خواهرت وسواس داره از طرفی مدام در حال ایراد گرفتن و غر زدنه تا جایی که حتی پسرهاش راضی به نگهداری از او نیستند حالا توقع داری من ازش مراقبت کنم بابا با دلخوری گفت تو هم خوب میدونی خواهرم بعد از مرگ پدرومادرم به گردنم خیلی حق داره ادامه دارد کپی حرام