انگار یک اسب وحشی را در سَرَم رها کردهاند. به شقیقهها که میرسد با تمام قدرت، پا بر زمین میکوبد و ذرات درد را مثل گرد و غبار در تمام سرم پخش میکند. هر موج صدا و هر باریکه نور، اسب را وحشیتر میکند.
نور صفحه گوشی را در کمترین حالت تنظیم کردهام تا این اسب وحشی اجازه دهد بیایم اینجا و برایتان حرف مهمی را بگویم که شاید فردا برای گفتنش دیر باشد.
آمدهام بگویم که دردها، بخصوص دردهای روحی، نقطه اتصالهای قوی بین آدمها هستند. آمدهام بگویم از دردهایتان برای هم حرف بزنید. آمدهام بگویم معجزه حرف زدن را دست کم نگیرید و تا فرصت هست، برای هم حرف بزنید.
امشب با رفیق عزیزی که انگار سالهاست میشناسمش برای اولین بار از دردهای مشترک حرف زدیم. از پشت صفحه چت ایتا، مهربانانه و صمیمی دست هم را گرفتیم و در یک دنیای مشترک آرام آرام قدم زدیم. از نسبت رشد و درد کشیدن گفتیم و از اینکه استخوان ترکاندن با درد، و رسیدن به مرحله صلح با درد و حتی راضی شدن از آن، چگونه اتفاق میافتد.
تا فرصت هست، برای هم حرف بزنید🌱
#روایت_زندگی
#رفیق_عزیز
@Negahe_To
🌾 امروز ۳۰ امین روز چله و ۱۴۰ امین روز سال با صفت "یا نِعمَ القریب" است؛ و چه جمله انگیزشی بهتر از اینکه او، از بین تمام نزدیکان آدم، بهترین است. بهترین و نزدیکترین...
#انگیزشی
#روز_سیام_چله
#دعای_جوشن_کبیر
@Negahe_To
🌾 اگر دوران سختی که داشتید را مقصر تمام اتفاقات بد زندگیتان میدانید، پس باید اتفاقات خوب زندگیتان را هم گردن آن بیندازید.
#انگیزشی
#روز_سیویکم_چله
@Negahe_To
🌾 اگر چیزی از شما گرفته شده، اگر زمین خوردهاید، دوباره بلند شوید و بایستید!
#انگیزشی
#روز_سیودوم_چله
@Negahe_To
دوست بدارید و بگذارید دوست داشته شوید. آدم بدون این بساطها، زندگی از گلویش پایین نمیرود!
#دلنوشته
@Negahe_To
هدایت شده از قهتاب | جیران مهدانیان
اشکها اگر نبود تحمل رنجهای عمیق امکان داشت؟
#پروانه_ها_گریه_نمی_کنند
https://eitaa.com/ghahtab
برام نوشت:
"روزهام داره تلخ میگذره. اومدم عشق رو بیارم تو زندگیم ولی نیومد. زورش از من بیشتر بود. خفهم کرد."
براش نوشتم:
"دردها، بخصوص دردهای روحی، نقطه اتصالهای قوی بین آدمها هستند..."
#رفیق_عزیز
#روایت_زندگی
@Negahe_To
احوالپرسی یه رفیق نویسنده اینجوریه.
برام نوشته:
"چقدر امروز لبریزی!
مگر دریا هم سر میرود؟!"
#من_کجا_دریا_کجا
#رفیق_عزیز
#روایت_زندگی
@Negahe_To
🌾 اولین قدم برای تبدیل شدن به نسخهای بهتر از خودتان، صادق بودن است.
#انگیزشی
#روز_سیوسوم_چله
@Negahe_To
[نگاه ِ تو]
سرگردانی و استیصال در نگاههای کمرمقش، در حرکات سردرگم دستهایش و در تُن ضعیف صدایش نمایان بود.
یک روز بهاری، اینجا نوشته بودم
"ما آدمها به هم نیاز داریم، به خصوص برای عبور از غمهایمان".
حالا در یک روز تابستانی، یکی از رفقای عزیز نویسندهام روایتی زیبا، درست و دلنشین نوشته از آدمهای غمدیده. نوشته که "ما آدمها حتی به آنهایی که برای عبور از غمهایشان به ما نیاز دارند، نیازمندیم".
روایتش را برایتان میگذارم. بخوانید و لذت ببرید. با این جمله طلاییاش:
"دنیا بدون آدمهای برگشته از رنج، خشک است؛ میشکند."
#رفیق_عزیز
#روایت_زندگی
@Negahe_To
هدایت شده از ذوالنون
.
فیزیک سیال زندگی
جایی همین نزدیکیها، عزیزی نوشته بود: «ما آدمها به هم نیاز داریم؛ بهخصوص برای عبور از غمهایمان.»
آدمهای غمدیده دو دستهاند: سفیدها و سیاهها؛ شیرها و قیرها. شیرها دسته نسبتا بیآزاری هستند. حرارت که میبینند عین خیالشان نیست و فقط زیر لایهای چرب از ظاهرسازی، حباب میزنند. امان از لحظهای که برسند به آستانه جوش. آن لحظه است که سرعت ساخته شدن حبابها از سرعت ترکیدنشان بیشتر میشود. حبابهایی که فرصت آزادشدن ندارند روی هم دپو میشوند و شیرها سر میروند. آدمیزاد هر چقدر هم صبور باشد بالاخره یک جایی به تنگ میآید. یک جایی زور ترکیدن غم و غصههایش به آنچه هر دم به مبارکبادش میآید نمیچربد. داغ میکند. لت میزند به سر و روی خودش. چنگ میکشد به در و دیوار. عین سیر و سرکه میجوشد. سرریز میکند. وقتی آرام میشود که از وجودش، از جانش چیزی کم شده باشد و ضخامت لایه ظاهرسازیاش بیشتر. آنوقت است که یک نفر باید فکری برای غمهای سررفته بکند وگرنه هر بار که اجاق زندگی روشن میشود، بوی دلسوختگی میدهد.
آدمهای دسته دوم؛ یعنی قیرها در دمای اتاق جامدند. حرارت که میبینند تا جایی که مقاومت اصطکاکیشان جا دارد صبوری به خرج میدهند. وقتی برسند به درجه نرمیشان، خمیر میشوند. گرانرویشان کم میشود. پخش میشوند. وقارشان آب میرود. بعدش دیگر شبیه اولشان نیستند. توی هر ظرفی بریزیشان شکل همان میشوند. میچسبند به هر بهانهای؛ حتی به ته کفش رهگذری.
آدمها دو دستهاند و هر دو دسته بعد از رنج، هیچوقت شبیه اولشان نمیشوند. چیزی از آنها کم میشود و چیزی به آنها اضافه. باید مخلوط شوند با چیز دیگری تا به کاری بیایند. شیر را اگر مخلوط کنی با آرد و تخممرغ و شکر میتوانی کیک بپزی. شیر، خشکی مواد را میگیرد. حجم و ارزش غذاییاش میدهد. قیر را اگر توی قلمزنی استفاده کنی؛ فلزت زخمی نمیشود. طرحت مینشیند به جان فلز. ما آدمها حتی به آنهایی که برای عبور از غمهایشان به ما نیاز دارند، نیازمندیم. دنیا بدون آدمهای برگشته از رنج، خشک است؛ میشکند.
#دلآیه_بر_وزن_گلایه
@zonnoon