فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی رضا نیکوکار استاد غزلسرای گیلان برای «مادر»
سینه ام پر می شود باز از هوای مادرم
تا سرم را می گذارم روی پای مادرم
با همین موی سپیدی که نشسته بر سرم
کودکی هستم که مست لای لای مادرم
مانده روی صورت چین و چروک افتاده ام
مثل رد نور جای بوسه های مادرم!
هر زمانی که گره انداخت در کارم جهان
باز شد بی وقفه با دست دعای مادرم
داده بی منت همیشه خرج تحصیل مرا
سال ها پول النگوی طلای مادرم!
دور دنیا گشتم و جایی ندیدم بهتر از
گرمی آغوش پاک و باصفای مادرم
کم ندارم هیچ چیزی با حضور او ولی
کم شود ای کاش از قرص و دوای مادرم!
کاش می شد می تکاندم با دو دوست کوچکم
برف را از روی گیسوی رهای مادرم
خوش به حال من که دستان خدا آمیخته
سرمه ی چشم مرا با خاک پای مادرم!
کاش راضی باشد از من این رفیق بی کلک!
من رضای مادرم هستم، رضای مادرم...
#رضا_نیکوکار
#نهضت_شهر
@Nehzat_shahr