eitaa logo
دعای ندبه شهرک آراسنج🇱🇧
109 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
937 ویدیو
18 فایل
🌹امام خامنه ای: سه کار عمده بر عهده‌ی روحانیون است: «هدایت فکری و معنوی»، «هدایت سیاسی" و «خدمات اجتماعی و غمخواری و « خدمت رسانی به مردم» . 🌹 @AliChegini_66 کوتاه ترین دعا، برای بلندترین آرزو : أللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الفَرج لینک لینک عضویت
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 نامه امیدبخش علیه‌السلام : «عده‌ای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیه‌السّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیه‌السّلام) در نامه‌ای به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوش‌نیّتی و خوش‌فکری شما آرام است.»؛ «ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم است میان امام و پیروانش.» @Nodbeh_Arasanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اولین تصاویر از زلزله بندرعباس، وسط فیلم یه زلزله دیگه میاد @samen_Arasanj
✅ راز خلقت انسان! ✍ از قول آیت الله حسن زاده نقل شده: «شبی در این موضوع فکر می کردم که چرا خداوند، انسان ها را آفرید؟ آیاتی مانند و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون را هم که از نظر می گذراندم و این که در تفسیرش فرموده اند: لیعـبـدون، یعنی لتعرفون، باز این اشکال به ذهنم می آمد که عبادت، فرع معرفت است، و ما که معرفـتی نسبت به خدا نداریـم، پس چه عبادتی؟! و ...» ☀️صبح، اول وقت، به حضور استاد علامه طباطبائی رسیده و سؤال را با ایشان در میان گذاشتم که «حضرت استاد! پس چه کسی بناست خداوند را عبادت کند؟!» ایشان در بیانی کوتاه فرمودند: «گرچه یک نفر!» 🔸تا این جمله را فرمودند، من آرام شدم؛ همان دم به یاد وجود مقدس امام زمان علیه السلام افـتادم و خاطرم آمد که زمین و عالم، هماره چنین شخصی را دارد. دیگران همگی طفیلی وجود انسان کامل (معصوم) هستند و گویی هدف از خلقت آنان، به خلقت موجود تام و کامل باز می گردد.» ⁦♥️⁩ ، علیه السلام، خود پرده از راز خلقت برداشته اند: 🍀 فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا: 🍃 ما ساخته پرودگار خویشتنیم و مردم ـ همگی ـ پس از ما برای ما ساخته و آفـریده شده اند.» 🗓24 آبان ماه روز بزرگداشت علامه طباطبایی (ره) @samen_Arasanj
Video_۲۰۲۱۱۱۱۵۱۵۱۴۵۸۶۱۹_by_videoshow.mp3
4.99M
🎙 🔹 گسترش تشیع در جهان 🔸 علت هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها 🎙 🏴 فرا رسیدن شب وفات حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها تسلیت باد ☑️@samen_Arasanj
🕊لفظ خوش شهادت✨ 📸 تصویر و جمله‌ای از کتابخوانی به‌مناسبت آغاز و 📚 "وقتی مهتاب گم شد" 📙کتاب بسیار ارزشمندی است که اشک را بر چشمان امام خامنه ای جاری ساخت. @Nodbeh_Arasanj
دعای ندبه شهرک آراسنج🇱🇧
🕊لفظ خوش شهادت✨ 📸 تصویر و جمله‌ای از کتابخوانی #سردار_سلیمانی به‌مناسبت آغاز #هفته_کتاب و #کتاب‌خوا
🚨 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد ⚠️ همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند 📝 : من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد، كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است. 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند. 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند. 📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ 📖 @Nodbeh_Arasanj
Video_۲۰۲۱۱۱۱۵۱۵۱۴۵۸۶۱۹_by_videoshow.mp3
4.99M
🎙 🔷 علت هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها 🔸 زیارت بانوی شهیده عظیم شأن قم 🎙 🏴 فرا رسیدن شب وفات حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها تسلیت باد ✿  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• @samen_Arasanj
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• 🌹سلام عرض ادب و احترام خدمت همه ی شما بزرگواران که سر سفره با برکت خود خدا نشسته اید. ☀️پگاهتون به زیبای گلهای بهشتی🌺 ▪️سالروز رحلت شهادت‌گونه بانو (سلام الله علیها) هست ، 🖤با عرض تسلیت محضر مبارک امام زمان (عج ) و محبین ایشان ، ان شاءالله که دلامون همیشه مملو از مهر ائمه باشه ، و حوائج دنیا و آخرتمون به عنایتشون برآورده به خیر شود ....🤲 @Nodbeh_Arasanj
✨بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ارادت و شب بخیر خدمت دوستان عزیز؛ ☺️ 📚 هفته ی کتاب و کتابخوانی رو خدمتتون تبریک عرض میکنیم. به مناسبت هفته ی کتابخوانی ؛ ان‌شاءالله از امشب با یکی از کتاب های خوب و جذاب ( ) در خدمتتون هستیم . باشد که رستگار شویم...😉👌✨
♻️ گذر ایام پسری بودم که در خانواده مذهبی در یکی از شهرستان های استان اصفهان در مسجد و پای منبرها و پایگاه بسیج بزرگ شدم و رشد کردم. در دوران مدرسه و سالهای پایان دفاع مقدس، شب و روز ما حضور در مسجد بود. سالهای آخر دوران دفاع مقدس برای مدتی کوتاه، توانستم حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم. در دوران جبهه و جهاد برای من خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند . اما از آنروز تمام تلاش خود را در راه کسب معنویت انجام میدادم. میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند لذا در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم. وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که یک وقت نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد. یک شب با خدا خلوت کردم خیلی گریه کردم در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من آلوده بدنیا و زشتی ها و گناهان نشوم. ✅بعد با التماس از خدا خواستم که مرگم را زود برساند. گفتم : من نمیخواهم باطن آلوده داشته باشم. من میترسم به روز مرگ بدنیا مبتلا شوم و عاقبت خودم را تباه کنم. لذا بحضرت عزرائیل التماس میکردم که زودتر به سراغم بیاید. چند روز بعد با دوستان مسجدی پیگیری کردیم تا یک کاروان مشهد برای اهالی محل و خانواده شهدا راه اندازی کنیم. با سختی فراوان کارهای این سفر را انجام دادم و قرار شد قبل از ظهر پنجشنبه کاروان ما حرکت کند. 🍃 روز چهارشنبه با خستگی زیاد از مسجد به خانه آمدم قبل از خواب دوباره بیاد حضرت عزرائیل افتادم و شروع بدعا برای نزدیکی مرگ کردم. 😌 البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کار خوبی میکنم نمیدانستم که اهل بیت ما هیچگاه چنین دعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه در آخرت میدانستند. 😴 خسته بودم و خوابم برد نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم. بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم. با ادب سلام کردم. ایشان فرمود: با من چکار داری؟ چرا اینقدر طلب مرگ میکنی؟ هنوز نوبت شما نرسیده. فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است و ترسیده بودم اما با خودم گفتم: اگر ایشان اینقدر زیبا و دوست داشتنی است پس چرا مردم از او میترسند؟! میخواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم مرا ببرند. التماسهای من بیفایده بود با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جایم و گویی محکم به زمین خوردم! ⏰ در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم رأس ساعت ۱۲ ظهر بود هوا هم روشن بود موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفتـ در همان لحظات از خواب پریدم. نیمه شب بود میخواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!! خواب از چشمانم رفت این چه رویایی بود؟ واقعاً من حضرت عزرائیل را دیدم ایشان چقدر زیبا بود؟! روز بعد از صبح زود دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفته اند. سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. در مسیر برگشت سر یک چهار راه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد کرد. آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و پشت پیکان روی زمین افتادم. 😣 نیمه چپ بدنم بشدت درد میکرد راننده پیکان پیاده شد و بدنش مثل بید میلرزید فکر کرد من حتماً مرده ام. یک لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائیل به سراغ ماهم آمد. آنقدر تصادف شدید بود که فکر کردم الان روح از بدنم خارج می شود به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقاً ۱۲ ظهر بود! یکباره یاد خواب دیشب افتادم با خودم گفتم : این تعبیرات خواب دیشب من است من سالم می مانم. حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده. زائران امام رضا علیه السلام منتظرند باید سریع بروم از جا بلند شدم راننده پیکان گفت: شما سالمی؟ گفتم : بله، موتور را از جلوی پیکان بلند کردم و روشنش کردم. ✅ با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم. راننده پیکان داد زد: آهای مطمئنی سالمی؟بعد با ماشین دنبال من آمد او فکر میکرد هر لحظه ممکن است که من زمین بخورم. کاروان زائران مشهد حرکت کردند درد آن تصادف و کوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشت. 📚 ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ @Nodbeh_Arasanj
دعای ندبه شهرک آراسنج🇱🇧
#سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_اول ♻️ گذر ایام پسری بودم که در خانواده مذهبی در یکی از شهرستان های استا
☺️ بعدا فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگر حرفی از مرگ نزنم و هر زمان صلاح باشد خودشان بسراغ ما خواهند آمد اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. ✨ در آن ایام تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران امام زمانی امام غائب از نظر است. 👌 تلاشهای من بعد از چند سال محقق شد و پس از گذراندن دوره های آموزشی در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسدران شدم. این را هم باید اضافه کنم که من از نظر دوستان و همکارانم یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم؛ یعنی سعی میکنم کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم اما همه رفقا میدانند که حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سر کار گذاشتن و ... هستم. 😇 رفقا می گفتند که هیچکس از همنشینی با من خسته نمیشود. در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی همیشه صدای خنده از چادر ما بگوش میرسید. 👏 مدتی بعد ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم. خلاصه اینکه روزگار ما مثل خیلی از مردم به روزمرگی دچار شد و طی شد. روزها محل کار بودم و معمولا شبها با خانواده برخی شبها نیز در مسجد و یا هیئت محل حضور داشتیم. حدود هیجده سال از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت. یک روز اعلام شد که برای یک مأموریت جنگی آماده شوید. 👮‍♂ 📚 ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ @Nodbeh_Arasanj