eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
46 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌿🦋🐚 💠به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد.🌱 در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت.🌱 اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. 🌱 روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! 🌱 حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم.🌱 در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. 🌱 شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. 🌱 بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعه‌اش بود. 🌱 صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌کرد و دوباره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود.🌱 وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است!🌱 شب و روز در تلاش کوشش بود، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند.🌱🌷 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
حسین لعلیانی ۱۱ساله ازمشهد🌷 ممنون پسرگلم🙏 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
چرا نماز رو غلط معرفی می کنیم؟ 💢⛔💢 یه استاد دانشگاهی می فرمود: بچه ی من نماز نمی خونه، یعنی کاهل نمازی میکنه، ولی ما کم نذاشتیم تو تربیتش، حاج آقا شما بفرمایید ما چیکار کنیم؟! ❗💠💠❓ ✅ گفتم : نماز رو چجوری به پسرت معرفی کردی؟ 💠 گفت : بلاخره معرفی کردیم دیگه! ✅ گفتم نه دقیقا بگو؛ داریم صحبت می کنیم. 💠 گفت حاج آقا چی بگم آخه ! بهش گفتیم نماز عبادته و ... کم کم که گفت رسید به این جملات: نماز خوندن عشق بازی با خداست، مناجات با معبوده، راز و نیاز با رب العالمینه و... 💢💢❌〽❗ اینجوری معرفی کرده بودن نماز رو! اما بچش وقتی ایستاده واسه نماز👇 گفته راز کو؟ نیاز کو؟ من اگه رازی داشته باشم همینجوری به خدا میگم! ❗ وایساده سر نماز مثلا عشق بازی کنه با خدا! بعد یواش یواش دیده عشق کجا بود؟!!! آروم آروم پیش خودش میگه: حالا بعدا عشق بازی می کنیم دیگه ! حالا چه وقتشه! الان من وسط کار و درسم هستم و حال عشق بازی ندارم 🔹🔸🔸🔸🔸🔸 به اون استاد گفتم: خب اشتباه نماز رو معرفی کردی!!! بچت هی میره سراغ نماز هی لذت نمیبره و "هی دیگه نمیره سراغ نماز!" 😔 " خودش رو شکست خورده ی در نماز میبینه" خیلی خیلی خیلی مهم👆👆👆 ✅ بابا "نماز عشق بازی نیست فعلا" نماز عشق بازی با خدانیست ابتدائًا " نماز ابتدائًا مؤدب شدن است " "ادب رعایت کردن است" اول از همه ادب نماز رو رعایت کن. 〰🔹🔸🌎🌍 لطفا نماز رو درست معرفی کنید به افراد. "مخصوصا به جوانان و نوجوانان" 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
امیرحسین وآیه صالح بیگ🌿 ازسیاهپوشان منزلشون برامون عکس فرستادند🙏 قبولتون باشه🌿 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
مبینا وکوثر خانم از اسلامشهر 🌿 خانواده قاسم زاده ازمیبد یزد 🌿 امیرعباس وارشیا🌿 ازسیاهپوش کردن منازلشون عکس فرستادند🙏 قبولتون باشه🌿 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
هیئت حسینیه شهدا بخش آیسک استان خراسان جنوبی🌿 هییت روضه الحسین شهر صفی اباد دزفول🌿 ازهمگی قبول باشه خداییش روسفیدمون کردن هییتهای حسینی🌿🙏 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
آیت الله بهجت(ره): 💠 فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمی‌خرند اشک بر سید الشهدا علیه‌السلام را مثل دانه دُرّی برایش نقد می‌کنند! 📙رحمت واسعه، ص۲۵۷🏴 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
پیکی بفرستیدو بگوییدکه امسال در نزد علی روضهِ عباس نخوانند😭 🕯🕯🕯 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
سلام بر✨ابالفضل العباس (علیه السلام)✨ 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بااین که غم داشتیم🌿 صاحب علم داشتیم😭 عمومونوکشتن🌿 همین وکم داشتیم😭 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🌀🌿🌀🌿🌀🌿🌀🌿 🔰دوم محرم بود، کاروان به کربلا رسید، مردان کاروان ‌وجوانان به سمت کجاوه ها رفتند وهر یک محرمی را از شتران پیاده کردند؛🌿 اما اطراف یک کجاوه ولوله ای برپا بود وجوانان به احترام ایستاده بودند. 🌿 این کجاوه ی عقیله ی بنی هاشم بود که جوانان دور اورا گرفته بودند واورا با احترام به خیمه رساندند که مبادا چشمان نامحرمان به دردانه ی فاطمه ی زهرا بیفتد.🌿 آرامش عجیب در چهره ی او هویدا بود؛ چرا که درسمت راستش پسرانش ودرسمت چپش برادر زاده هایش قاسم و علی اکبر بودند،اما برای آرامش او فقط وجود یک نفر کافی بود، اوکسی بود که در جلو زینب حرکت می کرد و با چشمان نافذش همه چیز رازیرنظر داشت واجازه نمی داد ذره ای اضطراب در وجود خواهر بزرگوارش نمایان شود 🌿 عباس آمد وبا احترام خواهرش را به سمت خیمه هدایت کرد همه ی اهل حرم آرام بودند و احساس امنیت می کردند چرا که قمر منیر بنی هاشم در میان کاروان بود وچه افتخاری بزرگتر از این‌که در کنار فرزندان امیرالمومنین روزها را سپری کنند .🌿 هشت روز از آمدن به کربلا گذشت وعاشورا فرارسید، همه ی جوانان به قربانگاه رفتند ولی آرامش در خیمه ها حاکم بود، چراکه خیمه ی عباس هنوز برپا بود. در چشمان امام نیز آرامش عجیبی موج می زد.🌿 عباس به مقابل حسین آمد سربزیر بود و دست به سینه، رخصت خواست که به میدان رود،امام نگاهی به چهره ی زیبای عباس انداخت ،انگار صولت وشکوه علوی رادرچهره اش دید .🌿 در حالی که لبخندی ملیح برلبانش جاری بود به برادرش گفت:‌توسپهسالار سپاه من هستی واگر توبروی ستون سپاه من از هم می پاشد. 🌿 اما خودش می دانست که دیگر سپاهی ندارد و سپاهش فقط در عباس خلاصه می شود. دست اورا گرفت وبه سمت خیمه ی مشک برد، پرده ی خیمه را بالازد ودیگر هیچ‌نگفت. عباس صحنه ای دید که اشک در چشمانش حلقه زد کودکان رادید که لباس های عربی را بالازده وبرای رفع عطش برروی خاک نمناک خیمه خوابیده اند وبا دیدن عمو فریاد عطش شان به آسمان بلند شده است.🌿 عباس دیگر چیزی نگفت. مشک را برداشت و به سمت فرات رفت؛ چند قدمی دور نشده بود که ازپشت صدایی شنید که برادر راخطاب قرار داده بود برگشت وبه سمت امام رفت. در یک لحظه چشم های آشک آلودشان دریایی مواج بین شان ایجاد کرد.🌿 حسین دست در گردن عباس انداخت وصدای گریه ا شان به آسمان بلند شد، عباس به یاد رمضان سال چهل افتاد که پدر دست حسین را در دست عباس گذاشته بود.🌿 گذشت تا عباس مشک را پراز آب کرد، ولی نتوانست آب را به حسین برساند و با عمود ناجوانمردان به زمین افتاد، اینجا بود که با تمام وجود نوای "اَخا اَدرِک اَخایش "بلند شد. حسین به سمت عباس آمد ،کنار او نشست دست هایش را زیر سر عباس قرارداد، اشک های حسین برگونه های خون آلود عباس سرازیر شد. 🌿 عباس نتوانست خون را از چهره اش پاک کند، فقط یک کلام گفت: برادر جان!با دستانت خون را از چشمانم پاک کن تا یکبار دیگر جمال زیبایت را زیارت کنم .🌿 شاید عباس می خواست بگوید برادر جان ؛ هرچند که آب را نخوردم ولی کف در خنکای آب بردم .🌿 این دست زتن بریده بادا . از حدقه برون دودیده بادا. کفاره ی لمس آب این است خوش باش که عاشقی چنین است.🌿 حسین به سختی در حالی که دست به کمر داشت بلند شد. گویی سالها پیر شده بود ؛به سختی به سمت خیمه ی عباس رفت وبی آنکه چیزی بگوید ستون خیمه ی عباس را خوابانید؛ یعنی بدانید که این خیمه دیگر صاحب ندارد. 🌿😭 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
3⃣چراثارالله؟ ✅ثاربه معنی خون خواهی است.عبارت ثارالله درزیارت عاشوراوجاهای دیگر:سلام برتوای کسی که خون خواه توخداونداست. چون حضرت سیدالشهداباکمال اخلاص جان وهمه چیزخودرادرراه بالابردن کلمه توحیدومخالفت باکفروفسق فداکردخون اورابه خدانسبت میدهند. 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[167].mp3
8.74M
معنی سعادتی🌿 هادی هدایتی🌿 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
و دریاها... کم کم... به احترام لب های تو خشک می‌شوند... 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🌷ادب نماز 🌷 🔰آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت.🌷 ✨انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. ✨طوری حمد و سوره می‌خواند مثل این که خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد.✨ بعدها در مورد نحوه‌ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:🌿 «اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.»✨✨✨ 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
نوجوونهای تنها مسیری روستای قلعه سین 🙏 وتعدادی از کاربران از زیارت وخدمت به مجالس ✨اباعبدالله ع✨ وساهپوشان منزلشون برامون عکس فرستادند🙏 قبولتون باشه🌿 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri