زیارت امام سجاد علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابدینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْمُتَّقِینَ
سلام بر تو ای زینت عابدان. سلام بر تو ای زینت شبزندهداران.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ الْمُسْلِمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ النّاظِرِینَ الْعارِفِینَ
سلام بر تو ای پیشوای پرهیزکاران. سلام بر تو ای ولی مسلمانان.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْوَصِیّـِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خازنَ وَصایَا الْمُرْسَلِینَ
سلام بر تو ای نور دیده عارفان. سلام بر تو ای وصی اوصیا. سلام بر تو ای خزانهدار وصایای فرستادگان الهی.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ الْمُجْتَهِدینَ
سلام بر تو ای نور بیمناکان. سلام بر تو ای نور کوشندگان عابد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سراجَ الْمُرْتاضِینَ
سلام بر تو ای چراغ روشناییبخش ریاضتکشان.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ذَخِیرَةَ الْمُتَعَبّـِدینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَةَ الْعِلْمِ
سلام بر تو ای زاد و ذخیره عابدان. سلام بر توی ای چراغ فروزان جهانیان. سلام بر تو ای کشتی دانش.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَکِینَةَ الْحِلْمِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیزانَ الْقِصاصِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَةَ الْخَلاصِ
سلام بر تو ای آرامش بخش و بردبار و حلیم. سلام بر تو ای مشخصکننده قصاص. سلام بر تو ای کشتی اخلاص.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَحْرَ النَّدی، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَدْرَالدُّجی، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِیمُ،
سلام بر تو ای دریای بخشش. سلام بر تو ای ماه تابان شب تار. سلام بر تو ای مرد دعا و بردباری.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصّابرُ الْحَکِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَئِیسَ الْبَکّائِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یامِصْباحَ الْمُؤْمِنِینَ
سلام بر تو ای شکیبای حکیم. سلام بر تو ای سرور گریه<کنندگان. سلام بر تو ای چراغ هدایت مؤمنان.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبا مُحَمَّد
سلام بر تو ای مولایم ای ابا محمّد.
أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِینِهِ وَابْنُ اُمَنائِهِ، وَأَنَّکَ ناصَحْتَ فِی عِبادَةِ رَبِّکَ، وَسارَعْتَ فِی مَرْضاتِهِ، وَخَیَّبْتَ أَعْداءَهُ، وَسَرَرْتَ أَوْلِیاءَهُ
گواهی میدهم که تویی حجت خدا و فرزند و پسر حجت خدا و پسر امین او و فرزند امنای الهی. تو در عبادت پروردگارت خالصانه کوشیدی و برای جلب خوشنودیاش شتافتی و دشمنانش را مأیوس و اولیائش را مسرور ساختی.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ عَبَدْتَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، وَاتَّقَیْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ، وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ، حَتّی اَتیکَ الْیَقِینُ
گواهی میدهم که تو حق عبادت الهی را گزاردی و حق تقوا و اطاعتش را به جای آوردی تا آن گاه که درگذشتی.
فَعَلَیْکَ یا مَوْلایَ یَاابْنَ رَسُولِ اللهِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
پس بر تو باد ای مولای من، ای فرزند رسول خدا، برترین درود و سلام و رحمت و برکات الهی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 امروز روز پر کشیدنِ مردی است که در سالیان دراز، غم عظیم عاشورا را لابه لای بغضهای مناجات، به آسمان هدیه کرده است.
▪️شهادت مظلومانه امام زین العابدین علیه السلام را تسلیت میگوییم
#محرم
#شهادت_امام_سجاد
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
19.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانانم آرزوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عنایت #امام_حسین علیه السلام به مجالس عزاداری
🎙استاد هاشمی نژاد🌱
01_Goriz_Az_Rajim_1401_05_17_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
24.8M
⭕️سلسله مباحث «گریز از رجیم»
✅جلسه یکم
🛑بشارتی که محافظ جان امام زمان شد
🛑اثر شهادت امام حسین علیهالسلام
🛑چه کسی شایسته انتقام خون امام حسین علیهالسلام است؟
🛑زائر امام حسین علیه السلام چه نشانه هایی دارد؟
❇️@goriz_az_rajim
پاداش دوستی بااهلبیت علیهم السلام
يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی سادهای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد.
اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. زمان وفات يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنهای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم.
گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دستهای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد.
در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويهای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است
نقل ازحجه الاسلام فرحزاد