#داستان_های_اخلاقی
⭕️ لباس تقوا
✍️روزی فقیری با لباس چرکین به نزد پادشاهی در آمد، پادشاه از آمدن او روی در هم کشید.
یکی از نزدیکان پادشاه گفت: ای بی ادب! این مقدار هم نمیدانستی که با لباس کثیف نزد سلاطین آمدن عیب است.
فقیر در پاسخ گفت: با لباس چرکین از پیش پادشاهان برگشتن، عیب دو چندان است.
پادشاه را این سخن خوش آمد و او را خلعت فراوان بخشید.
📚کشکول امامت 3/356 با اندکي تصرف
🔅هدایت
این حکایت تذکری است برای ما که بدانیم وقتی به حرم ائمه اطهار علیهما السلام و مکانهای مقدس مشرف میشویم، اگر چه ظاهر و لباس پاک و معطر و آراسته داریم؛ اما با باطنی چرکین و آلوده به #گناه، در محضرشان قدم گذاشته ایم؛ پس طوری رفتار کنیم که نتیجه اش پاک شدن باطن زشتمان باشد؛ چرا که ظاهر آراسته با باطنی زیبا، شیرینی و لطف خاصی دارد و #تقوا بهترین لباس است.
🌠🌾🌠🌾🌠🌾🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️سفارش #علامه_امینی به زیارت #عاشورا
🔸فرزند آیت اللَّه علامه امینی آقای دکتر محمد هادی امینی می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم آیت اللَّه العظمی علامه امینی نجفی پدر بزرگوارم مؤلف کتاب الغدیر یعنی سال 1394 هجری قمری شب جمعه ای قبل از اذان فجر وی را در خواب دیدم او را شاد و خرسند یافتم جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم: پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ گفتند: چه می گویی؟ مجدّداً عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید کدام عمل موجب نجات شما شد کتاب الغدیر یا سایر تألیفات یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام ؟
🔹پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی قدری واضح تر و روشن تر بگو. گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمات و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟
🔸مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند سپس فرمودند: فقط زیارت ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام .
🔹عرض کردم شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته، چه کنم؟
🔸فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام بر پا می شود شرکت کن ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.
🔹سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یاد آور ساختم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش مکن مرتباً زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان؛ این زیارت دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت در دنیا و آخرت تو می باشد و امید دعا دارم فرزندم.
💢فرزند مرحوم آیت اللَّه امینی می نویسد: علامه امینی با کثرت مشاغل و تألیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف مواظبت کامل به خواندن زیارات عاشورا داشته و سفارش به زیارت عاشورا می نمودند و بدین جهت من خودم نیز حدود 30 سال است مداوم به زیارت عاشورا می باشم.
📚حکایاتی از عنایات حسینی، منصور حسین زاده کرمانی: ص 52. زبدة الحکایات، عبدالمحمد لواسانی: 227.
🌠🌾🌠🌾🌠🌾🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️پرهیز از تکبر
یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله می گوید: «در محضر پیامبرصلی الله علیه وآله آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً» را خواندم، رسول خداصلی الله علیه وآله زشتی #تکبر و نتایج سوء آن را برشمرد به حدّی که من گریستم. حضرت فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: من دوست دارم لباسم جالب و زیبا باشد و با همین عمل می ترسم در ردیف متکبّران باشم! حضرت فرمود: خیر، تو اهل بهشتی و این ها علامت تکبّر نیست؛ تکبّر آن است که انسان در مقابل حقّ خاضع نباشد و خود را بالاتر از دیگران دانسته و آنان را #تحقیر نموده و از ادای حقوق آنان سرباز زند».📚تفسیر نمونه، ج 3/383.
📚آثار گناه در زندگی و راه جبران / علی اکبر صمدی
🌠🌾🌠🌾🌠🌾🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️ اجابت دعا
🔸ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت #امام_رضا (عليه السلام) آمد.
خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد.
🔹چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند.
ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد.
🔸غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.
به غلام گفت مى خواهى آزادت كنم؟
گفت آرى.
🔺گفت تو در راه #خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 منابع:
۱. بحارالانوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۳۰
۲. عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۲۸۲
🌠🔹🌠🔹🌠🔹🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
✍️ادب برآوردن حاجت مؤمن
🔸مردی انصاری نزد #امام_حسین (علیه السلام) آمد و خواست تا حاجت خود را مطرح کند.
امام فرمود ای برادر انصاری، آبروی خود را از خواریِ درخواست کردن نگاه دار و حاجتت را در برگه ای بنویس که من در این باره کاری می کنم که اگر #خدا بخواهد شادمانت کند.
آن مرد نوشت ای اباعبدالله، فلان شخص پانصد دینار از من بستانکار است و به من فشار می آورد.
پس با او گفتگو کن که تا زمان توانایی ام بر پرداخت، به من مهلت دهد.
🔹چون امام حسین (علیه السلام) برگه را خواند، وارد خانه اش شد و کیسه ای حاوی هزار دینار آورد و به او فرمود با پانصد دینارش، بدهی خود را بپرداز و از پانصد دینار دیگر، در رویارویی با روزگار کمک بگیر و حاجتت را جز نزد یکی از این سه نفر مبر:
🔺دیندار، جوانمرد و خانواده دار (با اصل و نسب).
▪️زیرا دیندار، دینش را پاس می دارد و به تو کمک می کند.
▫️جوانمرد، از جوانمردی خویش خجالت می کشد.
▪️و خانواده دار، می داند که تو آبروی خود را در پای حاجتت ریخته ای، پس او آبرویت را نگه می دارد و تو را حاجت ْناروا باز نمی گرداند.
📚تحف العقول، ابن شعبه حرانی
🌠🔹🌠🔹🌠🔹🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️خاطره ای از #شهید #زین_الدین
✍️وقتی به خط پدافندی پاسگاه زید رسیدیم، شب بود. یکی از بچه های اطلاعات عملیات گفت: برویم تو سنگر اطلاعات بخوابیم تا صبح بشود و ببینیم تکلیف چیست.
وسط سنگر یک نفر خوابیده بود و پتو را روی سرش کشیده بود. چه خر و پفی هم می کرد. کنارش دراز کشیدیم، ولی مگر خوابمان می برد. خسته بودیم، کلافه شدیم. من با لگد به پایش زدم، گفتم: برادر، برو آن طرف تر بخواب، ما هم جایمان بشود بخوابیم. بیشتر منظورم این بود که بیدار شود و از صدای خر و پفش راحت شویم. او هم خودش را کشید آن طرف تر و هر سه خوابیدیم.
می دانستم زین الدین هم به خط پدافندی آمده اما نمی دانستم همان کسی است که من به او لگد زده ام. تا این که یکی آمد و صدایش کرد: آقا مهدی، برادر زین الدین!
تمام تنم یخ کرد، پتو را روی سرم کشیدم تا شناخته نشوم. حسابی خجالت کشیدم ولی شهید زین الدین بلند شد و بدون این که به روی خودش بیاورد، رفت.
بعد از نیم ساعت آمد و دوباره سرجایش خوابید، انگار نه انگار. اگر من به جایش بودم، لااقل آن لگد را یک جوری تلافی می کردم.
📚به نقل از: تو که آن بالا نشستی، ص 77
🌠🔹🌠🔹🌠🔹🌠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
✍️مولوی تمثیل آورده است که فردی نشسته بود و "یاربّ" میگفت.
#شیطان بر او ظاهر میشود و میگوید: تابه حال این همه "یاربّ" گفتهای، چه فایده داشته است!؟
مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابید. شب کسی به خواب او آمد و گفت چرا دیگر "یاربّ" نمیگویی!؟
جواب داد: چون جوابی نمیشنوم و میترسم از درگاه خدا مردود باشم، پس چرا دعا بکنم!؟
✨ گفت #خدا مرا فرستاده است تا به تو بگویم این "یاربّ" گفتنهایت همان لبّیک و جواب ماست!
💢یعنی اگر خداوند نخواهد صدای ما به درگاهش بلند شود، اصلاً نمیگذارد " یاربّ" بگوییم!
📚 نکتهها از ناگفتهها ص ۴۹
💠💠🌾💠💠
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️ لباس تقوا
✍️روزی فقیری با لباس چرکین به نزد پادشاهی در آمد، پادشاه از آمدن او روی در هم کشید.
یکی از نزدیکان پادشاه گفت: ای بی ادب! این مقدار هم نمیدانستی که با لباس کثیف نزد سلاطین آمدن عیب است.
فقیر در پاسخ گفت: با لباس چرکین از پیش پادشاهان برگشتن، عیب دو چندان است.
پادشاه را این سخن خوش آمد و او را خلعت فراوان بخشید.
📚کشکول امامت 3/356 با اندکي تصرف
🔅هدایت
این حکایت تذکری است برای ما که بدانیم وقتی به حرم ائمه اطهار علیهما السلام و مکانهای مقدس مشرف میشویم، اگر چه ظاهر و لباس پاک و معطر و آراسته داریم؛ اما با باطنی چرکین و آلوده به #گناه، در محضرشان قدم گذاشته ایم؛ پس طوری رفتار کنیم که نتیجه اش پاک شدن باطن زشتمان باشد؛ چرا که ظاهر آراسته با باطنی زیبا، شیرینی و لطف خاصی دارد و #تقوا بهترین لباس است.
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️ اجابت دعا
🔸ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت #امام_رضا (عليه السلام) آمد.
خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد.
🔹چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند.
ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد.
🔸غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.
به غلام گفت مى خواهى آزادت كنم؟
گفت آرى.
🔺گفت تو در راه #خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 منابع:
۱. بحارالانوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۳۰
۲. عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۲۸۲
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
✍️فقیه کامل، حاج ملأ احمد نراقی در کتاب خزائن خود نقل کرده از شخصی که از اصحاب بعضی از صلحا بود که پس از مردن آن مرد صالح، او را در خواب دیدم، از او پرسیدم که خداوند با تو چه کرده، گفت: خداوند مرا در محضر جلال خود واداشت و فرمود «آیا دانستی که برای چه تو را #آمرزیدم؟»
گفتم: به فلان و فلان.
فرمود: نه، به هیچ از اینها تو را نیامرزیدم.
گفتم: الهی! پس به چه مرا آمرزیدی؟
فرمود: آیا به خاطر داری وقتی را که در کوچههای بغداد راه میرفتی، پس گربه کوچکی را دیدی که سرما او را عاجز کرده بود و او از شدت یخ و سرما پناه میبرد به پایه کنار دیوار، او را گرفتی به خاطر #ترحم به او و در میان پوستین خود که در برداشتی، جای دادی که او را از سرما نگاه دارد.
گفتم: آری.
فرمود: چون بر آن گربه ترحم کردی، ما بر تو رحم کردیم.
🔅ازاینرو، در #روایات آمده که فردای #قیامت برخی افراد از #خداوند میخواهند که به آنان ترحم شود، خطاب میرسد که شما در دنیا به یک گنجشک هم رحم نکردید! پس چگونه امروز انتظار ترحم و بخشش دارید؟! و لذا در روایت دیگری #حضرت_رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودند: «لایرحمالله من لایرحمالناس» خداوند به کسی که به مردم رحم نمیکند (حتی حیوانات)، به او رحم نخواهد کرد.
📚آموزههای اخلاقی در کلام معصومین (ع)، ص ۲۹۳-۲۹۴
@NokatArzeshmand
#داستان_های_اخلاقی
⭕️ پندی از ابلیس!!
#امام_صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى #ابلیس بر حضرت یحیى (ع )ظاهرشد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛
#حضرت_یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟
ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم .
حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟
ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام.
حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.
ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم .
امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به #خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است
هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچگاه براى دنیا کار نکنند!
📚پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی//عباس عزیزی 📚صراط سلوک ، ص ۴۱
@NokatArzeshmand