eitaa logo
نکته های کلیدی زندگی+مشاوره
186 دنبال‌کننده
104 عکس
23 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین @Moshaver_95zn لینک کانال👇👇👇👇 @Noktehaye_kelidii_Moshaver https://eitaa.com/joinchat/2877882710C4bc1f05e66
مشاهده در ایتا
دانلود
. دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت. باشوهرش آمده بود. وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت. تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت. وقتی رفتند هرکسی چیزی گفت یکی گفت زن ذلیل یکی گفت لوس، یکی چندشش شده بود و دیگری حالش بهم خورده بود! یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت. خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن. زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست. اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد... همه چیز عادی بنظر آمد... و من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق. https://eitaa.com/joinchat/2877882710C4bc1f05e66 .